بسیاری از انیمیشنها مانند «شیر شاه»، «شرک» و «والی-ای» به لطف کیفیت خارقالعاده خود در بین برخی از بهترین فیلمها قرار دارند. با این حال، تعدادی از انیمیشنها در فضایی درست زیر قلهی این هنر قرار دارند. انیمیشنهایی که به دلیل یک یا دو ویژگی، در درجه پایینتری قرار میگیرند. اگرچه این فیلمها به اندازه دسته اول پرفکت نیستند، اما نقاط قوت آنها طی سالها طرفداران زیادی برایشان کسب کرده. میتوان گفت جایگاه آنها را به عنوان برخی از بهترین و تحسینشدهترین انیمیشنهای نزدیک به شاهکارهای این حوزه دستهبندی میکنند. در این مقاله به معرفی ۱۰ انیمیشن برتر که پرفکت نیستند میپردازیم.
۱۰. عروس مرده (۲۰۰۵)
ویکتور ون دورت (جانی دپ) در حال تمرین برای عروسی خود، متن سوگندی که باید بخواند را فراموش میکند. او برای جلوگیری از یک آبروریزی بزرگ، متن سوگندش را در جنگل تمرین میکند و طی تمرین، حلقهاش را روی چیزی که فکر میکند شاخه درخت است، میگذارد. اما معلوم میشود که در اصل آن شاخه، انگشت جسد زن جوانی به نام امیلی (هلنا بونهام کارتر) است. او ویکتور را به سرزمین مردگان میبرد، زیرا فکر میکند که ویکتور قصد ازدواج با او را دارد. در حالی که خانوادهی نامزد ویکتور به دخترشان، ویکتوریا (امیلی واتسون)، فشار میآورند تا با شخص دیگری ازدواج کند.
‘Corpse Bride’ یکی از چشمگیرترین فیلمهای تیم برتون است. این فیلم حتی از استاپ موشن درخشان قبلیاش، کابوس قبل از کریسمس، بهتر است و دنیایی منحصر به فرد و فراموشنشدنی خلق میکند. سرزمین مردگان، بیش از دیگر بخشهای این انیمیشن مخاطبین را به وجد میآورد. هر یک از شخصیتهای مرده طراحی منحصر به فردی دارند و با ظرافت و سرعت بیشتری نسبت به آنچه که از استاپ موشن در آن زمان انتظار میرفت، حرکت میکنند. متأسفانه، خلاقیت شخصیتهای مرده باعث میشود شخصیتهای زنده، و به خصوص شخصیتهای اصلی، در مقایسه با آنها کمرنگ به نظر برسند. به خاطر همین ویژگی است که این فیلم در لیست ۱۰ انیمیشن برتر که پرفکت نیستند قرار میگیرد.
۹. آخرین تکشاخ (۱۹۸۲)
یک تکشاخ جاودانه (میا فارو) متوجه میشود که ممکن است آخرین نمونه از گونهی خود باشد. زیرا همه همنوعان او توسط موجودی به نام گاو سرخ به دریا رانده شدهاند. تکشاخ تصمیم میگیرد جنگل خود را ترک کند تا به دنبال دیگران بگردد و متوجه میشود که گاو سرخ متعلق به پادشاه شرور هاگارد (سر کریستوفر لی) است. او به یک شعبدهباز دست و پا چلفتی به نام شمندریک (آلان آرکین) و همسر یک راهزن به نام مالی گرو (تامی گرایمز) میپیوندد.
‘The Last Unicorn’ نمونهای درخشان از رونق فانتزی در دهه ۱۹۸۰ است و همچنان یکی از متمایزترین فیلمهای انیمیشن آن دهه باقی مانده است. به لطف همکاری نزدیک با نویسندهی کتاب، پیتر اس بیگل، این فیلم خیلی استادانه به مضمونهای عمیق کلاسیک مثل هویت، غم و اندوه و قدرت حافظه پرداخته.
۸. لیلو و استیچ (۲۰۰۲)
وقتی فدراسیون کهکشانی متحد دانشمند شرور، دکتر جومبا جوکیبا (دیوید اوگدن استیرز) را دستگیر میکند، متوجه میشود که او موجودی به نام آزمایش ۶۲۶ (کریس سندرز) را خلق کرده که قرار است دنیا را به پایان برساند. ۶۲۶ از زندان، به زمین فرار میکند. او در جزایر هاوایی سقوط میکند و به اشتباه به عنوان سگ گرفته میشود. او توسط لیلو (دیوی چیس)، کودکی عجیب و غریب که با خواهر بزرگترش، نانی (تیا کارره) زندگی میکند، به عنوان حیوان خانگی پذیرفته میشود. لیلو سعی میکند طبیعت خشونتآمیز او را اصلاح کند.
اوایل دهه ۲۰۰۰، به عنوان عصر پسارنسانس شناخته میشود. دیزنی در حال آزمون و خطای ایدههای جدید بود و ‘Lilo & Stitch’ موفقترین فیلم این دوران بحثبرانگیز شد. به همین دلیل نیز در لیست ۱۰ انیمیشن برتر قرار میگیرد. دلیل اصلی موفقیت این فیلم، هسته احساسی قوی آن است. اگرچه موجودات فضایی در حال فرار و تلاش برای پنهان شدن بین انسانها هستند، اما تمرکز آن بر مبارزه لیلو و نانی برای جمعآوری تکههای خانواده از هم پاشیده خود است که الهامبخش استیچ میشود تا جایگاه خود را در جهان پیدا کند.
۷. مری و مکس (۲۰۰۹)
مری دیزی دینکل (بتانی ویتمور و تونی کولت) دختر جوانی است که با والدینش در استرالیا زندگی میکند. یک روز، در هنگام بازدید از اداره پست، تصمیم میگیرد برای یک فرد رندوم در ایالات متحده نامه بنویسد. او مکس جری هاروویتز (فیلیپ سیمور هافمن)، یک مرد یهودی مبتلا به اوتیسم را که در شهر نیویورک زندگی میکند، انتخاب میکند. اگرچه مکس در ابتدا از نامه گیج میشود، اما او و مری به زودی یک دوستی طولانیمدت ایجاد میکنند.
مری و مکس داستانی احساسی است که به پیچیدگیهای حفظ یک رابطه و نقصهای موجود در هر فرد میپردازد. این فیلم در برخی قسمتها بسیار تاریک میشود و با بیرحمی موضوعات غمانگیزی مانند یهودستیزی، بیتوجهی و افسردگی را به تصویر میکشد. اما هرگز از خوبیای که میتوان در جهان یافت غافل نمیشود. این موضوع به ویژه برای مکس صادق است، زیرا با وجود تمام مشکلات زندگیاش، به پذیرش خودش میرسد و میتواند با انتخاب برخی کلمات خوب در مورد ماهیت زندگی، مری را از چاله ناامیدی بیرون بکشد.
۶. امریکن پاپ (۱۹۸۱)
زالمی (جفری لیپا) و مادرش، پس از از دست دادن پدرش در روسیه، به شهر نیویورک نقل مکان میکنند. جایی که زالمی وارد دنیای موسیقی میشود. اگرچه دوران خوانندگی زالمی با شلیک گلوله به گلویش در طول جنگ جهانی اول کوتاه میشود، اما او ازدواج میکند و پسری دارد که عشق او به موسیقی را به ارث میبرد. متأسفانه، او و فرزندانش برای رسیدن به رویاهای خود با مشکلات و دشواریهای زیادی روبرو میشوند.
‘American Pop’ ممکن است نقطه قوت کارنامهی عجیب و آشفته رالف باکشی باشد. هر یک از اعضای خانواده زالمی نمایندهی دورهای از موسیقی و جامعه است که امکان ترکیب زیبایی از سبکهای بصری مختلف را برای نمایش هر دهه فراهم میکند. دلیل قرار گرفتن این فیلم در لیست ۱۰ انیمیشن برتر که پرفکت نیستند این است که این داستانگویی چند نسلی به فیلم آسیب میزند و باعث میشود نتواند یک شخصیت مرکزی داشته باشد. اما به آن اجازه میدهد تا به موضوعات جالب توجهی مانند چالشهای هر دهه و مشکلات دستیابی به موفقیت هنری بپردازد.
۵. زیبای خفته (۱۹۵۹)
مراسم تعمید شاهزاده خانم آرورا (مری کاستا) توسط جادوگر شرور، مالیفیسنت (النور آدلی) قطع میشود. جادوگر او را نفرین میکند تا در شانزدهمین سالگرد تولدش بمیرد. پادشاه استفان (تایلر هولمز) برای نجات دخترش، او را به سه پری خوب میدهد تا در جنگل بزرگ شود. یکی از آنها، مریودر (باربارا لودی)، با قدرتش نفرین مالیفیسنت را از مرگ به خوابی تبدیل میکند که با بوسهی عشق واقعی شکسته میشود. متاسفانه، مالیفیسنت به این راحتی متوقف نمیشود و تمام تلاشش را برای یافتن شاهزاده سرکش میکند.
‘Sleeping Beauty’ با وجود شکست در گیشه در زمان اکران، در طول زمان محبوب شد و اکنون آن را به عنوان شاهکاری از انیمیشن و داستانگویی دیزنی میشناسیم. این انیمیشن جذاب و ظریف است. پریها و مالیفیسنت به لطف اجرای صوتی خارقالعاده، شخصیتهای غنی و طراحیهای نمادین آنها، به ترتیب برخی از بهترین شخصیتهای فرعی و شرورهای دیزنی هستند. بدترین جنبههای این فیلم، آرورا و عشق او، شاهزاده فیلیپ (بیل شیرلی) هستند که در مقایسه با شخصیتهای فرعی خارقالعاده، نسبتاً کسلکننده به نظر میرسند.
۴. سرزمین ماقبل تاریخ (۱۹۸۸)
انیمیشن در یک سرزمین دایناسوری در حال تغییر میگذرد. جایی که آپاتوسوروس جوانی به نام لیتل فوت (گابریل دامون) با مادر (هلن شاور) و پدربزرگ و مادربزرگش به سمت پناهگاهی به نام دره بزرگ مهاجرت میکند. متاسفانه، تیرانوسوروس رکس به نام شارپتوث (فرانک ولکر) مادرش را میکشد و لیتل فوت را از پدربزرگ و مادربزرگش نیز جدا میکند. او با دایناسورهای یتیم دیگری ملاقات میکند و از داستانهای مادرش به عنوان نقشه برای هدایت دوستان جدیدش به دره بزرگ استفاده میکند.
‘The Land Before Time’ انیماتور سابق دیزنی، دان بلث، را با تهیهکنندگان اجرایی استیون اسپیلبرگ و جورج لوکاس گرد هم میآورد تا انیمیشنی بسازند که با عصر طلایی دیزنی رقابت کند. روایت، با بیپروایی شخصیتهای کودک خود را در موقعیتهای خطرناک قرار میدهد. زیرا از طریق مضامین قدرتمند ایمان و قدرت امید، به مخاطبان یادآوری میکند که میتوانند آیندهای بهتر پیدا کنند، تا زمانی که تسلیم نشوند. متاسفانه، اختلافات خلاقانه بین بلث و اسپیلبرگ منجر به حذف بیش از دوازده دقیقه از فیلم شد. بنابراین محصول نهایی دارای برخی مشکلات ریتم و پیوستگی است و در لیست ۱۰ انیمیشن برتر که پرفکت نیستند قرار میگیرد.
۳. راز نیمح (۱۹۸۲)
همزمان که کشاورز فیتز گیبونز (تام هاتن) خود را برای شخم زدن زمینش آماده میکند، حیوانات محلی نیز به ناچار خود را برای نقل مکان به خانههای امنتر آماده میکنند. متاسفانه، یک موش صحرایی به نام خانم بریسبی (الیزابت هارتمان) نمیتواند نقل مکان کند زیرا باید از پسر کوچکترش، تیموتی (اینا فرید)، که به ذاتالریه مبتلا شده است مراقبت کند. او برای نجات جان پسرش، به لانه جغد بزرگ (جان کارادین) میرود که به او میگوید از موشهایی که در بوته گل رز زندگی میکنند بخواهد که خانهاش را به جایی امن منتقل کنند.
‘The Secret of NIMH’ اولین فیلمی بود که بلث پس از ترک دیزنی ساخت تا به مخاطبان زیبایی و قدرت انیمیشن را یادآوری کند. او در این کار موفق شد: فیلم زیبا است و از بسیاری از تکنیکهای یادآور سفید برفی و هفت کوتوله استفاده میکند و جوی فرازمینی و عرفانی به آن میدهد. خانم بریسبی نیز به لطف صدای زیبای هارتمان و نمایش شجاعت واقعی و قدرت مادری، یکی از بهترین شخصیتهای زن در انیمیشن است.
۲. پسرک و مرغ ماهیخوار (۲۰۲۳)
مادر ماهیتو (سوما سانتوکی/لوکا پادوان)، در آتشسوزی بیمارستان در طول جنگ جهانی دوم کشته میشود. کمی بعد، او به عمارت خالهاش، ناتسوکو (یوشینو کیمورا/جما چان)، نقل مکان میکند. پس از اینکه خالهاش با پدرش، شوییچی (تاکویا کیمورا/کریستین بیل) ازدواج میکند. او در سازگاری با این تغییر مشکل دارد، نسبت به ناتسوکو و کارکنان خانهاش بیتفاوت عمل میکند و پس از دعوای مدرسه، سر خود را با سنگ میبرد. در همین حال، یک مرغ ماهیخوار خاکستری مرموز (ماساکی سودا/رابرت پتینسون) ماهیتو را دنبال میکند و ادعا میکند که میتواند او را به مادرش برساند.
‘The Boy and the Heron’ آخرین فیلم کارگردان مشهور ژاپنی، هایائو میازاکی است و اگرچه قویترین تلاش او نیست، اما یک ماجراجویی تأملبرانگیز و هیجانانگیز، هرچند بسیار پیچیده، است. این سفری سورئال است که از آثاری مانند «سرگذشت نارنیا» و «ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب» الهام گرفته است تا دنیای واقعی و خیالی را با هم ترکیب کند و به موضوعات جالب توجهی مانند فقدان، غم و تعقیب کمال بپردازد. بازیگران انگلیسی عمدتاً از کهنهکاران دوبله استودیو جیبلی تشکیل شدهاند، اما عملکرد برجسته پاتینسون که به عنوان یک مرغ ماهیخوار کاملاً ناشناخته به نظر میرسد چشمگیر است.
۱. کلاوس (۲۰۱۹)
پس از اینکه پستچی (سام مکموری) از تنبلی و خودمحوری پسرش، جسپر (جیسون شوارتزمن)، ناامید شد، به او وظیفه میدهد تا ظرف یک سال شش هزار نامه از جزیره اسمرنسبرگ ارسال کند تا او را از ارث محروم نکند. جسپر متوجه میشود که در این جزیره دو قبیلهای که هر ساعت از روز را در جنگ میگذرانند، ساکن شدهاند. بنابراین نامهای برای جمعآوری وجود ندارد. با این حال، اوضاع زمانی تغییر میکند که با یک جنگلبان منزوی به نام کلاوس (جی. کی. سیمونز) ملاقات میکند و این دو شروع به همکاری برای تحویل اسباببازی به کودکان قبیله میکنند و موجی از اصلاحات مثبت در سراسر اسمرنسبرگ ایجاد میکنند.
‘Klaus’ یک شاهکار مدرن است و یادآور این است که انیمیشن دوبعدی هنوز جایگاهی در چشمانداز غالب سهبعدی امروز دارد. انیمیشن زیبا است، با شخصیتهای جذاب و رنگهای چشمگیر که با پیشرفت فیلم به تدریج روشنتر میشوند. شخصیتها نیز دوستداشتنی و متنوع هستند. به ویژه جسپر و کلاوس که دوستی آنها را به خوبی میبینیم. فیلم به هر دو مرد اجازه میدهد به افراد بهتری تبدیل شوند و افسانه بابانوئل را خلق کنند.
دنیای انیمیشن از زمان پیدایش خود در آغاز قرن تاکنون پیشرفت چشمگیری داشته است. تقریباً هر شرکت فیلمسازی بزرگ، شاخهای برای انیمیشن دارد که از طریق عروسکهای خمیری متحرک، مدلهای سهبعدی یا ترکیبی از سبکهای مختلف خلق میشود. در این مقاله ۱۰ انیمیشن برتر که پرفکت نیستند را به شما معرفی کردیم. در کامنتها برای ما بنویسید کدام انیمیشن از نظر شما بهترین نمونه بوده است.
منبع: collider
پرفروشترین انیمیشن تاریخ کدام است؟
تا سال گذشته، این جایگاه متعلق به “فروزن ۲” بود. اما امسال با اکران “درون بیرون ۲” رکورد قبلی شکسته شد و این انیمیشن توانست جایگاه پرفروشترین انیمیشن تاریخ را از آن خود کند.
نظرات