خشونت و مبارزه همواره بخش جدایی‌ناپذیرِ دنیای فانتزی در تلویزیون بوده‌اند، اما بهترین سریال‌های فانتزی در زمینه‌ی نبرد، این سنت باشکوه را به اوج رسانده‌اند. تماشاگران همیشه مشتاق لحظه‌هایی از برخورد و آشوب‌اند. نبردهای حماسی که در آن قهرمانان برمی‌خیزند و شروران سقوط می‌کنند؛ جایی که فولاد، جادو و احساسات خام در نمایشی فراموش‌نشدنی به هم می‌پیوندند. این عطش را تنها معدودی از آثار توانسته‌اند به طور کامل سیراب کنند.

تماشای رایگان آرکین در بازار

درحالی‌که تقریباً تمام سریال‌های بزرگ فانتزی میل مخاطب به مبارزه را پاسخ می‌دهند، برخی از آن‌ها سطحی تازه از شکوه ارائه می‌کنند. سازندگان این آثار دوئل‌هایی نفس‌گیر و جنگ‌هایی تمام‌عیار را طراحی می‌کنند که تنها برای هیجان بصری نیستند؛ بلکه هر ضربه‌ی شمشیر یا موج جادویی را به ابزاری برای تعالی داستان و شخصیت‌ها بدل می‌سازند. برای طرف‌داران فانتزی که دنبال دوزی تازه از هیجان و آدرنالین هستند، چند سریال برجسته وجود دارند که باید دید. همراه مجله بازار باشید تا ۱۰ اثر برتر این بخش را بررسی کنیم. شما کدام سریال را بیشتر دوست دارید؟

افسانه‌های شانارا (۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸)

سریال The Shannara Chronicles از شبکه‌ی MTV شاید عمر کوتاهی داشت، اما ترکیب فانتزی، تصویرسازی پسا آخرالزمانی و شمشیرزنی پرانرژی‌اش اثری ماندگار بر جای گذاشت. این مجموعه که بر اساس رمان‌های تری بروکس ساخته شده، داستان «ویل اهمسفورد» (با بازی آستین باتلر)، دورگه‌ای نیمه‌اِلف را روایت می‌کند که همراه با شاهزاده «اِمبرل» (پاپی درایتون) و «اِرِتریا» (ایوانا باکرو) در سفری برای نجات چهار سرزمین از تهاجم شیاطین قدم می‌گذارد.

طراحی نبرد در Shannara Chronicles به‌شدت بر شمشیرزنی آکروباتیک و مبارزات سریع متکی است. هر جنگی باوجود حضور جادو و هیولاها، حس واقع‌گرایی فیزیکی دارد و همین آن را به اثری پرتنش و مهیج تبدیل می‌کند. نظم دقیق اِلف‌ها در برابر خشونت وحشیانه‌ی شیاطین، تضادی می‌سازد که نبردها را هم باشکوه و هم هراس‌انگیز جلوه می‌دهد. یکی از صحنه‌های ماندگار در قسمت «Ellcrys» از فصل اول رخ می‌دهد؛ جایی که قهرمانان در نبردی خونین با سپاه شیاطین «داگدا مور» روبه‌رو می‌شوند. ترکیب مهارت رزمی و جادوی مرگبار در این سکانس نشان داد که Shannara Chronicles هرچند کمتر شناخته‌شده است، اما در میان بزرگان ژانر فانتزی حرفی برای گفتن دارد.

۱۰ تا از بهترین سریال‌های فانتزی انیمیشنی تمام دوران

کسلوانیا (۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱)

سریال Castlevania از نتفلیکس ترس گوتیک را به هنری انیمیشنی بدل کرد و برخی از خیره‌کننده‌ترین و خشن‌ترین صحنه‌های نبرد تاریخ انیمیشن را به نمایش گذاشت. این مجموعه با محوریت شکارچی خون‌آشام «تروور بلمونت» (ریچارد آرمیتاژ)، جادوگر «سیفا بلنادس» (آلخاندرا رینوسو) و پسر دراکولا «آلوکارد» (جیمز کالیس)، اقتباسی از بازی ویدیویی مشهور Castlevania است که به جنگی حماسی میان انسان و هیولا تبدیل می‌شود.

هر نبرد در Castlevania با دقتی شگفت‌انگیز طراحی شده است؛ شمشیرها در میان انبوه دیوها می‌چرخند و انفجارهای جادویی صحنه را روشن می‌کنند. برای نمونه، سکانس خونین قسمت «The End Times» در فصل دوم همچنان افسانه‌ای است؛ جایی که قهرمانان دراکولا را در قلعه‌اش محاصره می‌کنند و صحنه‌ای باله‌وار از خون و خشونت پدید می‌آورند که استاندارد تازه‌ای برای اکشن انیمیشنی تعیین کرد. آنچه نبردهای Castlevania را متمایز می‌سازد، صرفاً خشونت نیست؛ بلکه پیوند بی‌نقص احساس و معنا با هر درگیری است. هر مبارزه بازتابی از درد، عشق و تراژدی درونی شخصیت‌هاست؛ بنابراین، هر ضربه و طلسم، فراتر از جلوه‌های بصری طنین‌انداز می‌شود.

ویچر (۲۰۱۹ تا امروز)

The Witcher با ترکیبی از شمشیرزنی بی‌رحمانه، جادوی تاریک و واقع‌گرایی خشن، استانداردی تازه برای نبردهای فانتزی تعیین کرد. این سریال با بازی هنری کویل (و بعدها لیام همسورث) در نقش «گرالت اهل ریویا»، داستان شکارچی هیولایی را روایت می‌کند که در جهانی پر از موجودات اهریمنی، جادوگران و آشوب سیاسی، درگیر تصمیم‌هایی اخلاقی و مرگبار می‌شود. صحنه‌های نبرد در The Witcher نمونه‌ای درخشان از طراحی اکشن‌اند: سریع، روان و به‌شدت واقعی. سکانس نبرد «بلاویکن» در قسمت نخست فصل اول، «The End’s Beginning»، به‌سرعت به یکی از لحظات نمادین تلویزیون بدل شد؛ جایی که گرالت با دقتی جراح گونه گروهی مزدور را از پا درمی‌آورد. حرکت مداوم و بی‌وقفه‌ی دوربین هر چرخش و ضربه را با جزئیاتی خیره‌کننده دنبال می‌کند.

برخلاف بسیاری از سریال‌های فانتزی که بر عظمت و شکوه نبرد تکیه دارند، The Witcher در صمیمیت و نزدیکی مبارزات می‌درخشد؛ دوئل‌هایی که در آن هر حرکت می‌تواند مرگ یا زندگی را رقم بزند. تعهد کویل به اجرای بدل‌کاری‌ها توسط خودش، به هر صحنه اصالت می‌بخشد و ظرافت مرگبار را با قدرتی خام در هم می‌آمیزد.

چرخ زمان (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵)

سریال «چرخ زمان» محصول آمازون، حماسه عظیم رابرت جردن را با تمرکزی ویژه بر پیوند میان جادو و جنگ زنده کرد. داستان درباره‌ی مویرین (با بازی رزاموند پایک) و گروهی از روستاییان جوان است که درگیر نبردی کیهانی میان نور و تاریکی می‌شوند.

آنچه صحنه‌های نبرد این سریال را جذاب می‌کند، وسعت و شکوه آنهاست. «چرخ زمان» مملو از میدان‌های نبرد گسترده‌ای است که در آنها فولاد و جادو در هم می‌آمیزند. جادوگران آی‌سِدایی با نیروهایشان زمین را دگرگون می‌کنند، درحالی‌که جنگجویانی چون لَن ماندراگوران (با بازی دنیل هنی) مهارت خیره‌کننده‌ای در شمشیربازی از خود نشان می‌دهند. قسمت «نبرد اژدهای دروغین» در فصل اول، به‌خوبی نقاط قوت سریال را آشکار می‌کند؛ ترکیبی از بار احساسی و رقصی نفس‌گیر از حرکات رزمی. هر نبرد هم‌زمان هم بر پایه‌ی احساسات شخصیت‌ها بنا شده و هم با فانتزی‌ای پرشکوه همراه است. این سریال ثابت می‌کند «چرخ زمان» می‌تواند هم تماشایی باشد و هم پُرمحتوا.

۸ تا از بهترین سریال‌های فانتزی نتفلیکس برای تماشا

راهبه‌ی جنگجو (۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲)

«راهبه‌ی جنگجو» ترکیبی از اسطوره‌شناسی کاتولیک، حرکات رزمی خیره‌کننده و اکشنی زن‌محور است. این سریال فانتزی نتفلیکس، ماجرای «آوا سیلوا» (آلبا باپتیستا) را روایت می‌کند؛ دختری که با یک شیء مقدس دوباره زنده می‌شود و ناخواسته به جنگی پنهان میان بهشت و جهنم وارد می‌گردد.

صحنه‌های نبرد در «راهبه‌ی جنگجو» ترکیبی از هنرهای رزمی، شمشیرزنی و چابکی فرا انسانی‌اند. نبردها روان، خلاقانه و پرجزئیات‌اند؛ از اشیای مذهبی تا سلاح‌های مدرن، همه در خدمت خلق صحنه‌هایی دیدنی قرار گرفته‌اند. نبرد کلیسا در فصل دوم یکی از بهترین بخش‌های سریال است؛ جدالی میان راهبه‌ها و شیاطین که گویی «جان ویک» را در واتیکان تماشا می‌کنیم. آنچه این سریال را متمایز می‌کند، خلاقیت آن است. هر نبرد بخشی از مسیر رشد آوا را بازگو می‌کند، از قهرمانی مردد تا جنگجویی الهی، و همین باعث می‌شود اکشن سریال همواره پرشور و زنده بماند.

آواتار: آخرین بادافزار (۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸)

«آواتار: آخرین بادافزار» یکی از محبوب‌ترین انیمیشن‌های تاریخ تلویزیون است و صحنه‌های نبردش نقش بزرگی در این محبوبیت دارند. داستان درباره‌ی آنگ (زک تایلر آیزن) است، آخرین بادافزار و آواتاری که باید چهارعنصر را بیاموزد تا جهانی درگیر جنگ را به تعادل برساند.

هر نبرد در آواتار ترکیبی از فلسفه، هنرهای رزمی و پویانمایی روان است. سبک هر عنصر از هنرهای رزمی واقعی الهام‌گرفته و به هر قدرت، حرکتی منحصربه‌فرد و شخصیتی خاص بخشیده است. این سیستم مبارزه‌ای بی‌نظیر، بارها در داستان به کار می‌رود تا ده‌ها صحنه‌ی نبرد بدیع خلق شود. هماهنگی حرکت‌ها، بار احساسی و زمینه‌ی معنوی هر نبرد باعث شده مبارزات آواتار از زیباترین و پراحساس‌ترین نبردهای تاریخ تلویزیون باشند؛ از دوئل‌های تن‌به‌تن تا جنگ‌های تمام‌عیار.

ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت (۲۰۲۲ تاکنون)

«حلقه‌های قدرت» شکوه دنیای تالکین را با نبردهایی باشکوه و دوئل‌هایی خیره‌کننده بازآفرینی می‌کند. داستان در دوران دوم سرزمین میانه می‌گذرد و شکل‌گیری حلقه‌ها و ظهور سائورون را روایت می‌کند؛ تلفیقی از سیاست و اسطوره، قدرت و فریب.

نبردهای این سریال مقیاسی سینمایی دارند؛ الف‌ها با حرکات فوق انسانی، اورک‌ها در موج‌هایی هراس‌انگیز و ارتش‌هایی که در هرج‌ومرجی زیبا به هم می‌کوبند. نبرد «تیرهاراد» در قسمت «اودون» از فصل اول، یکی از تماشایی‌ترین نبردهای تلویزیونی است؛ با صحنه‌هایی آهسته و قهرمانی‌های ناامیدانه که یادآور «دو برج» است. درعین‌حال، سریال هرگز احساسات انسانی (و الفی) را فراموش نمی‌کند. حتی منتقدان سخت‌گیر هم اعتراف می‌کنند که «حلقه‌های قدرت» در خلق صحنه‌های نبرد بی‌نقص عمل کرده است.

آرکین (۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴)

انیمیشن نتفلیکس «آرکین» مرزهای روایت تصویری را جابه‌جا کرد و صحنه‌های نبردش به اندازه‌ی طراحی بصری‌اش تأثیرگذارند. بر اساس دنیای بازی «League of Legends»، داستان خواهران وی (هیلی استاینفلد) و جینکس (الا پرنل) را روایت می‌کند که ایدئولوژی، زخم‌های روانی و قدرت، بین آن‌ها اختلاف ایجاد می‌کند.

نبردهای آرکین از نظر احساسی بار سنگینی دارند و هرکدام بازتابی از درونیات شخصیت‌ها هستند. مبارزه‌ی وی و سِویکا (مارا جونوت) از بهترین نمونه‌هاست؛ حرکات خشن و دقیق، جزئیات سینمایی و هر ضربه که معنایی در خود دارد. ترکیب انیمیشن هنری، انرژی انفجاری و احساسات انسانی، آرکین را به اثری بدل کرده که ثابت می‌کند نبرد می‌تواند هم خشن باشد و هم عمیقاً انسانی.

۷ سریال فانتزی که از ابتدا تا انتهایشان عالی هستند

بازی تاج‌وتخت (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹)

کمتر سریالی به اندازه‌ی «بازی تاج‌وتخت» چشم‌انداز تلویزیون را تغییر داده است. بر اساس رمان‌های جرج آر. آر. مارتین، این مجموعه نبردی بی‌پایان بر سر قدرت در وستروس را به تصویر کشید و در این مسیر، برخی از حیرت‌انگیزترین صحنه‌های نبرد تاریخ تلویزیون را رقم زد. از هرج‌ومرج خفه‌کننده‌ی «نبرد حرام‌زاده‌ها» گرفته تا دقت و ظرافت دوئل اوبرین مارتل (پدرو پاسکال) با کوهستان (هافتور جولیوس بیورنسن)، هر مبارزه‌ی این سریال در ذهن‌ها ماندگار شد. نبردها واقع‌گرایانه، فیلم‌برداری خشن و پرشور و بار احساسی‌شان ویرانگر بود.

آنچه نبردهای این سریال را افسانه‌ای کرد (علاوه بر بودجه‌ی عظیم HBO) پیش‌بینی‌ناپذیری‌شان بود. هیچ‌کس در امان نبود و هیچ پیروزی‌ای تضمین‌شده نبود. هر نبرد، نقطه‌ی اوج درامی انسانی، سیاسی و روانی بود.

به‌سوی سرزمین‌های مرده (۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹)

سریال «به‌سوی سرزمین‌های مرده» ترکیبی از هنرهای رزمی، دنیاسازی پسا آخرالزمانی و رقصی خیره‌کننده از نبردهاست. داستان درباره‌ی جنگجویی به نام سانی (دنیل وو) است که می‌خواهد از جامعه‌ای فئودالی و خشن بگریزد.

مبارزات در این سریال همچون شعر در حرکت‌اند؛ الهام‌گرفته از فیلم‌های «وایر – فو»، با نورپردازی خیره‌کننده و طراحی نبردهایی بی‌وقفه. اپیزودی چون «خورشید سرخ، ماه نقره‌ای» از نمونه‌های شاخص است که از نظر اجرا و رقص حرکات، با فیلم‌های بلاک باستر برابری می‌کند. «به‌سوی سرزمین‌های مرده» ماندگارترین نمونه‌ی نمایش هنرهای رزمی در تلویزیون است؛ اثری که خشونت را به هنری شاعرانه بدل می‌کند. نظر شما چیست؟ نظرات‌تان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.

منبع: screenrant


Silent Hill f ترسناک‌ترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لئونسایلنت هیل اف ترسناک‌ترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها