۶ سریال انیمیشنی دیزنی که به آنها بیتوجهی شده است
در ادامه ۶ سریال انیمیشنی دیزنی که به آنها بیتوجهی شده است را مورد بررسی قرار داده و آنها را به شما معرفی میکنیم. همراه مجله بازار باشید.
همانطور که میدانید، دیزنی تعدادی از بهترین انیمیشنهای تلویزیونی تاریخ را ساخته است و در حالی که بسیاری از آنها بهطور گستردهای مورد بحث قرار میگیرند، تعدادی از آثار نادیده گرفته شده نیز در این ژانر وجود دارند که شایستهی توجه بیشتری هستند. برخی از این مجموعهها کوتاه بودند، بنابراین هرگز فرصت نیافتند تا مخاطبان خود را پیدا کنند. با این حال، هنوز هم زمان بسیاری برای تماشایشان وجود دارد.
کشف یک نمایش قدیمی میتواند حتی از تماشای یک اثر جدید نیز سرگرمکنندهتر باشد و این عناوین اثبات میکنند که چرا این مسئله حقیقت دارد. این سریالها، مانند فیلمهای انیمیشن دیزنی که کسی دربارهی آنها صحبت نمیکند، کمی غیرمعمولتر هستند و از نظر داستانگویی و سبک بصری، دست به آزمایش زدهاند. با این حال، آنها اغلب از زمان خود جلوتر بودند و به کاوش در مضامین و موضوعاتی پرداختند که باعث میشدند با دیگر نمایشهای پخش شده در آن دورهها متفاوت ظاهر شوند.
۶- انیمیشن Fish Hooks (2010–۲۰۱۴)
«الکس هیرش» خالق شناخته شدهی انیمیشن نمادین Gravity Falls، در توسعهی Fish Hooks نیز نقش داشت؛ یک کمدیِ زیبا دربارهی دوران بلوغ که پیچشی آبی داشت. در حالی که Fish Hooks از داستانهای گسترده و خطوط داستانی دنبالهدار Gravity Falls برخوردار نیست اما همچنان یک افزودنی نوآورانه و سرگرمکننده به این ژانر محسوب میشود که مخاطبان در هر سنی را میخنداند. این سریال ماجرای سه نوجوان را دنبال میکند که بهطور اتفاقی، ماهی هستند و در یک فروشگاه حیوانات خانگی زندگی میکنند. سریال انیمیشنی Fish Hooks در نقطهای قرار میگیرد که به موضوعات بزرگسالان از طریق حس شوخطبعی جوانانه میپردازد و نگاه خلاقانهاش را بهتصویر میکشد.
یکی از جالبترین بخشهای Fish Hooks زمانی است که سریال از زاویهدید گستردهتری به مسائل بزرگتر فروشگاه حیوانات خانگی و اتفاقاتی که در خارج از آکواریوم میفتاد، میپرداخت. این نوعِ داستانگویی عمیق، همان چیزی است که «هیرش» را در خلق دنیاهای انیمیشنی بسیار ماهر کرده و دلیل اینکه Fish Hooks میتواند بهطور همزمان به داستانهای اپیزودیک دربارهی زندگی دبیرستان و موضوعات پیچیدهتر بپردازد، میشود.
۵- انیمیشن American Dragon: Jake Long (2005–۲۰۰۷)
طرفداران آواتار: آخرین بادافزار فوراً صداپیشهی «جیک لانگ»، یعنی «دانته باسکو» را خواهند شناخت. «باسکو» صداپیشهی «شاهزاده زوکو» در آواتار: آخرین بادافزار بود و با این که صدای او متمایز است، «جیک» را به یک شخصیت کاملاً جدید تبدیل میکند و به او اجازه میدهد تا با تعادل بخشیدن به لحظات جدی و حس شوخطبعی نمایشیاش بدرخشد.
داستان American Dragon که در منهتن اتفاق میفتد، از فضای شهری به نفع خود استفاده میکند و به «جیک» اجازه میدهد تا شهر را هم بهعنوان یک نوجوان معمولی و هم در قالب اژدهایش کشف نماید. خلاصهی سریال این است که «جیک» باید با تواناییاش در تبدیل شدن به اژدها و تعامل با سایر موجودات جادویی و ماوراءالطبیعهای که در نیویورک زندگی میکنند، دستوپنجهنرم کرده و همزمان از دست شکارچیان اژدها فرار نماید. American Dragon: Jake Long بهصورت معقولی محبوب بود اما این سریال مانند همعصران خود، مانند Kim Possible، آنقدرها مورد توجه قرار نگرفت. با اینکه این سریال تنها دو فصل طول کشید اما بیش از پنجاه قسمت دارد که به بیننده زمان کافی برای سرمایهگذاری روی داستان را میدهد. یکی از بهترین بخشهای این سریال، زمانی است که با «جیک» و دوستانش همراه میشوید.
۴- انیمیشن Darkwing Duck (1991–۱۹۹۲)
شخصیت «دارکوینگ داک» تاریخچهی طولانی و غنیای در دنیای دیزنی دارد اما سریالی که در اوایل دههی ۱۹۹۰ از روی آن ساخته شد، آنقدرها که باید مورد توجه قرار نگرفت. این سریال از نظر استفاده از هجو و پارودی بهعنوان یک بخش طولانی و اساسی، بسیار جلوتر از زمان خود بود. Darkwing Duck به سرعت خود را از DuckTales متمایز کرد و ژانر ابرقهرمانی را به سخره گرفت. در حالی که انیمیشنهای تلویزیونیِ دیزنیِ زیادی وجود ندارند که از فیلمهای سینمایی بهتر باشند اما Darkwing Duck به یاد ماندنی است، زیرا مرزهای زیادی را جابهجا کرد و نشان داد که یک کارتون کودکانه چقدر میتواند پیچیده حاضر شود. شخصیت اصلی داستان یعنی «دارکوینگ داک»، یک قهرمان بزرگ بهحساب میآید زیرا او یک شخصیت ناقص است و انجام کار درست همیشه برایش طبیعی نیست.
برای مخاطبانی که با تماشای Darkwing Duck بزرگ شدهاند، این سریال همیشه در خاطرات آنها ثبت خواهد شد اما مخاطبان جوانتر ممکن است اطلاعات زیادی دربارهی این اثر یا شخصیت آن نداشته باشند. Darkwing Duck که پر از اکشن و کمدی فیزیکی است، به یک مجموعه کتابهای کمیک نیز تبدیل شد که به زنده نگه داشتن آن کمک کرد و برای بینندگانی که آرزو میکنند که ایکاش فصلهای بیشتری برای تماشا داشتند، سرگرم کننده محسوب میشوند.
۳- انیمیشن Brandy & Mr. Whiskers (2004–۲۰۰۷)
Brandy & Mr. Whiskers یک کمدیِ ماجراجویی کلاسیک است که دلیل موفقیت آن در این خلاصه میشود که شخصیتهای اصلیاش نمیتوانستند از این متفاوتتر باشند. «برندی» یک سگ لوس است که به شدت به اینکه دیگران چه فکری دربارهی او میکنند اهمیت میدهد، در حالی که «مستر ویسکرز» یک خرگوش اجتماعیتر است اما همیشه نمیداند که چگونه باید زندگی جدیدشان را مدیریت کند. با این حال، شخصیتها از دوستانی که در طول مسیر ملاقات میکنند، کمک میگیرند.
این سریال حولمحور دوستیِ در حال تکامل این دو نفر و شرایط آنها پس از سقوط تصادفیشان در جنگلهای بارانی، در حالی که راهی برای بازگشت به خانه ندارند میچرخد. با پیشرفت سریال و زمانی که شخصیتها دربارهی حیوانات دیگرِ جنگلهای بارانی میفهمند و زندگی خود را در آنجا میسازند، چیزهای زیادی دربارهی خود میآموزند. با اینکه «برندی» و «مستر ویسکرز» از بسیاری جهات نمیتوانستند با هم متفاوتتر باشند اما این سریال و دوستی سختگیرانهی این دو کرکتر مهربان، به ما یاد میدهد که هیچکس را بر اساس آنچه از بیرون میبینیم قضاوت نکنیم. Brandy & Mr. Whiskers با حضور صداپیشگان بزرگی مانند «کیلی کوئوکو» بهمعنای واقعی کلمه، یک اثر نادیدهگرفته شده است.
۲- انیمیشن Fillmore! (2002–۲۰۰۴)
اثر !Fillmore یک سریال بینقص نیست اما نحوهی ادای احترام آن به فیلمهای کلاسیک جنایی و کارآگاهی، در حالی که هنوز برای مخاطبان جوانتر جذاب است، همیشه قابل ستایش خواهد بود. شخصیت اصلی یعنی «کورنلیوس سی. فیلمور»، در گذشته یک دردسرساز بود اما راه خود را تغییر داد و بخشی از گشت ایمنی شد و در کنار دوستانش «اینگرید ترد» و «هوراتیو وایجو» به حل جنایات مدرسهی خود میپرداخت.
البته، جنایاتی که در مدرسه انجام میشد به سرقت گچ و صحبتهای گستاخانه با معلمان مربوط میشود اما انیمیشن !Fillmore کار بسیار خوبی در واقعی نشان دادن این ریسکها انجام میدهد، به خصوص از دیدگاه شخصیتهای جوانش. گروه بازیگران این سریال نیز تنوع زیادی دارند و نقشهای متعددی را هم پوشش میدهند. در حالی که برخی از انیمیشنهای تلویزیونی دیزنی بهطرز شگفتانگیزی تاریک ظاهر میشوند ولی !Fillmore موضوعات را جذاب و روشن نگه میداشت و مخاطبان را در حل معماهای هفتگیاش توسط شخصیتها، درگیر میکرد. سری انیمیشنهای !Fillmore یک نمونهی کلاسیکِ کارتونیِ موفق است که به لطف ارجاعاتی که به فیلمهای کلاسیک دارد و سبک بصری متمایزش که آن را از دیگر سریالهای اوایل دههی ۲۰۰۰ جدا میکند، برای بینندگان بزرگتر نیز جذاب شمرده میشود.
۱- انیمیشن Chip ’N Dale: Rescue Rangers (1989–۱۹۹۰)
«چیپ» و «دیل» دو تا از بهترین شخصیتهای تکرار نشدنیِ دیزنی در میان فیلمها و انیمیشنهای تلویزیونی این شرکت هستند اما Chip ’N Dale: Rescue Rangers یکی از نادیدهگرفتهشدهترین پروژههای آنها است. سریال انیمیشنی Chip ’n Dale: Rescue Rangers که تنها سه فصل طول کشید، بر پویایی و شیمیِ میان دو شخصیت اصلی که یک تیمِ مبارز با جنایتهای سرگرم کننده محسوب میشوند، تکیه دارد و داستانسرایی جذابی را هم بهتصویر میکشد.
این را هم اضافه کنیم که مجموعهی Rescue Rangers اخیراً در سال ۲۰۲۲ با فیلمی به همین نام که انیمیشن و لایو اکشن را با هم ترکیب میکرد، احیاء شد. با اینکه این فیلم بزرگترین انیمیشن سال نبود اما به ایجاد علاقهی مجددِ سریال اصلی کمک کرد که با ژانر پلیسیاش، عناصر فیلمهای ماجراجویی کلاسیک و سریالهای جنایی را در هم میآمیخت. در کل بایستی بگوییم که سریال انیمیشنی Chip ’N Dale: Rescue Rangers هنوز هم که هنوز است ارزش تماشا را دارد و بیش از دههی ۹۰ ظاهر شده و تماشایی محسوب میشود.
شاید این انیمیشنها نیز ارزشمند محسوب شوند
در دنیای خارقالعادهی کلاسیکِ انیمیشنهای دیزنی که پر از قصههای نمادین و شخصیتهای محبوب است، این سریالها یادآور حقیقتی هستند که همیشه بهترین «آثار تاریخ» در کانون توجه قرار نمیگیرند. این مجموعهها هر یک به نوبهی خود، با جسارت و خلاقیت، مرزهای داستانگویی را جابهجا کردند؛ از طنز هوشمندانه «دارکوینگ داک» گرفته تا ماجراجوییهای پر درسِ «برندی و مستر ویسکرز». این آثار، که گاهی نیز در سایهی همعصران پرطرفدارتر خود قرار گرفتند، درواقع گنجینههایی هستند که با گذشت زمان، ارزش واقعی خود را بیشتر نشان میدهند و تجربهای متفاوت و ناب را برای هر بینندهای رقم میزنند.
حال با دسترسیِ آسان به آرشیو غنی دیزنی، وقت آن رسیده است که از مسیرهای معمول تماشا فاصله بگیریم و به سراغ این گنجینههای پنهان برویم. این سریالها نهتنها ما را به سفری نوستالژیک میبرند، بلکه اثبات میکنند که ایدههای بزرگ و شخصیتهای بهیادماندنی، در هر دورهای و با هر بودجهای، میتوانند خلق شوند. این آثار منتظرند تا دوباره کشف شوند؛ پس به دنیای آنها قدم بگذارید و لذت تماشای قصههایی را تجربه کنید که با گذشت زمان، نه تنها قدیمی نشدهاند، بلکه دلنشینتر نیز شدهاند.
نظر شما چیست؟ بهنظر شما، دیزنیِ قدیم بهتر بوده یا دیزنی جدید موفقتر است؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
منبع: screenrant
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
نظرات