Top Banner Top Banner
اخبار سینما و انیمیشن انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

رتبه‌بندی ۱۰ تئوری تاریک طرفداران درباره انیمیشن‌های دیزنی

تئوری‌های طرفداران می‌توانند از لایه‌لایه و پیچیده تا ساده و کسل‌کننده متغیر باشند. از آنجا که دیزنی یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های سرگرمی در جهان است، طرفداران خلاق صدها تئوری مختلف را درباره آثار این استودیو مطرح کرده‌اند. بااین‌حال، در حالی که بسیاری از این تئوری‌ها شاد و دل‌انگیز به نظر می‌رسند، برخی از آن‌ها به طرز نگران‌کننده‌ای تاریک و ناراحت‌کننده‌اند.

نکته جالب اینجاست که برخی از این تئوری‌ها، با توجه به شواهد، آن‌قدر منطقی به نظر می‌رسند که باورپذیرند. با در نظر گرفتن تعداد زیادی از تئوری‌هایی که طرفداران از این فیلم‌های کلاسیک استخراج کرده‌اند، نمی‌توان آن‌هایی را که ترسناک‌ترین و واقعی‌ترین به نظر می‌رسند نادیده گرفت. با ما همراه باشید تا مروری کنیم بر تعدادی از این بهترین تئوری‌ها درباره آثار دیزنی.

۱۰. آیا کاپیتان هوک مادر آریل را کشته است؟

برخی طرفداران معتقدند که کشتی‌ای که باعث مرگ مادر آریل شد، ممکن است تحت فرمان کاپیتان هوک بوده باشد

برخی طرفداران معتقدند که کشتی‌ که باعث مرگ مادر آریل شد، ممکن است تحت فرمان کاپیتان هوک بوده باشد

طرفداران انیمیشن‌های کلاسیک دیزنی به ارتباط احتمالی جالبی بین دو فیلم مشهور این استودیو پی برده‌اند. در انیمیشن پیتر پن (Peter Pan) محصول ۱۹۵۳، سرزمین نورلند میزبان مکان‌ها و شخصیت‌های شگفت‌انگیزی است، از جمله تالاب پریان دریایی. در صحنه‌ای که پیتر، وندی را به این تالاب می‌برد تا با پری‌های دریایی گستاخ آنجا آشنا شود، بسیاری از طرفداران متوجه شده‌اند که یکی از این پریان شباهت عجیبی به آریل از پری دریایی کوچولو دارد.

در فیلم پیش‌درآمد پری دریایی کوچولو: آغاز آریل (The Little Mermaid: Ariel’s Beginning)، مادر آریل توسط یک کشتی دزدان دریایی در هم کوبیده می‌شود. شاه تریتون که از این حادثه تلخ خشمگین و داغدار شده، از انسان‌ها متنفر می‌شود. با این اطلاعات، طرفداران بین پیتر پن و پری دریایی کوچولو ارتباطی برقرار کرده‌اند و حدس می‌زنند که کاپیتان هوک احتمالاً همان کسی بوده که سکان آن کشتی مرگبار را در دست داشته است. البته مدرک قطعی برای اثبات این نظریه وجود ندارد، جز شباهت ظاهری پری دریایی در پیتر پن به مادر آریل، اما این فرضیه همچنان به طرز عجیبی قابل‌باور به نظر می‌رسد.

این نظریه، مانند بسیاری از تئوری‌های طرفداران، جذابیت خود را از ابهام و تفسیرهای شخصی می‌گیرد. اگرچه دیزنی هرگز چنین ارتباطی را تأیید نکرده است، اما همین نکته باعث می‌شود که طرفداران با بررسی دقیق جزئیات و نشانه‌ها، همچنان به کشف رازهای پنهان این دنیای خیالی ادامه دهند.

۹. آیا مادر گاتل همان ملکه شرور است؟

شباهت‌های ظاهری و وسواس هر دو شخصیت برای حفظ جوانی باعث شده که برخی تصور کنند مادر گاتل همان ملکه شیطانی پس از سقوط از صخره است

شباهت‌های ظاهری و وسواس هر دو شخصیت برای حفظ جوانی باعث شده که برخی تصور کنند مادر گاتل همان ملکه شیطانی پس از سقوط از صخره است

در انیمیشن کلاسیک سفیدبرفی و هفت کوتوله ( Snow White and the Seven Dwarfs) محصول ۱۹۳۷، تماشاگران شاهد پایان دراماتیکی بودند که در آن ملکه شرور، در قالب پیرزنی زشت، پس از برخورد صاعقه از صخره سقوط می‌کند. ظاهراً برای بدتر شدن اوضاع، تخته‌سنگی نیز بر روی او می‌افتد. برای دهه‌ها، این آخرین تصویری بود که طرفداران از ملکه شرور داشتند. اما پس از اکران انیمیشن گیسو کمند (Tangled) در سال ۲۰۱۰، شباهت‌هایی بین شخصیت منفی این فیلم، مادر گاتل و ملکه شرور نظر بینندگان را جلب کرد.

هر دو شخصیت شرور در تلاش برای حفظ جوانی و زیبایی خود بودند، هر دو از روش‌های جادویی برای دستیابی به این هدف استفاده می‌کردند و هر دو در داستان‌های شاهزاده‌ها حضور داشتند. با در نظر گرفتن این شباهت‌ها، برخی طرفداران معتقدند که داستان سفیدبرفی به‌طور طبیعی به گیسو کمند متصل می‌شود. طبق این نظریه، پس از سقوط از صخره، پیرزن (ملکه شرور) به شکلی نامعلوم جان سالم به در برده و در مسیر خود با همان گل جادویی که در ابتدای گیسو کمند باعث تولد راپونزل شد، روبه‌رو شده است. پایان سفیدبرفی کاملاً با آغاز گیسو کمند هماهنگ است و همین باعث شده که بسیاری باور کنند مادر گاتل و ملکه شرور در واقع یک نفر هستند.

این نظریه، مانند بسیاری از تئوری‌های هواداران، بر پایه تفسیرهای خلاقانه شکل گرفته است. اگرچه دیزنی هرگز چنین ارتباطی را تأیید نکرده، اما وجود شخصیت‌هایی با اهداف و ویژگی‌های مشابه در فیلم‌های مختلف، همواره طرفداران را به جستجوی رازهای پنهان در دنیای جادویی دیزنی ترغیب کرده است.

۸. آیا نمو مرده است؟

این نظریه مطرح می‌کند که مارلین پسرش را در حمله باراکودا از دست داده و تمام داستان فیلم، سفری خیالی در ذهن او برای کنار آمدن با این فقدان است

این نظریه مطرح می‌کند که مارلین پسرش را در حمله باراکودا از دست داده و تمام داستان فیلم، سفری خیالی در ذهن او برای کنار آمدن با این فقدان است

بسیاری از تئوری‌های طرفداران درباره فیلم‌ها و برنامه‌های محبوب کودکان بر این ایده استوارند که شخصیت اصلی در تمام مدت داستان مرده بوده و ماجراجویی که بینندگان شاهد آن بوده‌اند، تنها در ذهن یکی از شخصیت‌ها جریان داشته است. وقتی صحبت از انیمیشن در جستجوی نمو (Finding Nemo) می‌شود، این تئوری تاریک تا حدی منطقی به نظر می‌رسد.

در صحنه آغازین فیلم، مارلین، همسرش کورال و تخم‌های آن‌ها مورد حمله یک باراکودا قرار می‌گیرند. در نهایت، تنها مارلین و یک تخم که بعدها نمو از آن متولد می‌شود، زنده می‌مانند. با این حال، یک تئوری طرفداران ادعا می‌کند که نمو هرگز واقعاً وجود نداشته و مارلین که در اثر این فاجعه دچار اندوه شدید شده، پسر خیالی‌ را در ذهن خود ساخته است. البته این فرضیه چندان محکم نیست، زیرا نمو با موجودات دریایی زیادی تعامل دارد و هیچ‌کس در فیلم طوری رفتار نمی‌کند که انگار مارلین با یک شخصیت خیالی صحبت می‌کند.

با این حال، طرفداران این نظریه به نام خود نمو نیز اشاره می‌کنند؛ در زبان لاتین، Nemo به معنی «هیچ‌کس» است و می‌تواند به این ایده دامن بزند که نمو از ابتدا وجود نداشته است. گرچه این نظریه جذاب است، اما فیلم شواهد کافی ارائه می‌دهد که نشان دهد نمو واقعاً زنده بوده و سفر پدرش تنها یک ماجراجویی پرخطر برای یافتن پسر گمشده‌اش است، نه تلاشی برای کنار آمدن با یک فقدان خیالی.

۱۵ فیلم برتر با حضور سگ‌های دوست‌داشتنی

۷. آیا داستان علاءالدین در آینده رخ می‌دهد؟

ارجاعات فرهنگی مدرن غول چراغ جادو و ادعای او مبنی بر ۱۰ هزار سال اسارت، برخی را به این باور رسانده که علاءالدین در دنیایی پسا-آخرالزمانی روایت می‌شود

ارجاعات فرهنگی مدرن غول چراغ جادو و ادعای او مبنی بر ۱۰ هزار سال اسارت، برخی را به این باور رسانده که علاءالدین در دنیایی پسا-آخرالزمانی روایت می‌شود

این نظریه از شخصیت جادویی و پرانرژی غول چراغ جادو سرچشمه می‌گیرد؛ کاراکتری که با اجرای ماندگار رابین ویلیامز در انیمیشن علاءالدین (Aladdin) به یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های دیزنی تبدیل شد. در این فیلم، علاءالدین چراغ جادویی را پیدا می‌کند که محل زندگی غولی شگفت‌انگیز است؛ موجودی که حاضر است سه آرزوی او را برآورده کند. اما در طول فیلم، غول بارها و بارها به فرهنگ عامه دهه ۹۰ میلادی اشاره می‌کند، تا جایی که برخی طرفداران گمان کرده‌اند که داستان علاءالدین نه در گذشته، بلکه در آینده‌ای دیستوپیایی اتفاق می‌افتد.

اگرچه این نظریه در نگاه اول عجیب به نظر می‌رسد، اما دلایلی برای پشتیبانی از آن وجود دارد. یکی از سرنخ‌های اصلی، جمله‌ای است که غول در فیلم بیان می‌کند: «من ۱۰ هزار سال در این چراغ گیر کرده بودم!» این موضوع، همراه با تقلیدهای متعدد او از شخصیت‌های مشهور آن دوره، مانند آرنولد شوارتزنگر و رادنی دنجر فیلد، باعث شده است که برخی باور کنند علاءالدین در آینده‌ای دور رخ می‌دهد؛ زمانی که تمدن انسانی پس از یک فاجعه سقوط کرده و جوامع به سبک زندگی گذشته بازگشته‌اند.

این تئوری، اگرچه از سوی دیزنی تأیید نشده است، اما بر جذابیت داستان می‌افزاید و دنیای علاءالدین را از یک افسانه شرقی صرف به یک ماجرای علمی-تخیلی پنهان تبدیل می‌کند. در نهایت، شاید این صرفاً روشی خلاقانه از سوی سازندگان برای جذاب‌تر کردن شخصیت غول بوده، اما برای طرفداران، این سؤال همچنان باقی می‌ماند: آیا علاءالدین واقعاً در گذشته‌ای دور بوده یا آینده‌ای فراموش‌شده؟

۶. آیا بو همان جادوگر فیلم دلیر است؟

برخی معتقدند که بو از کارخانه هیولاها در تلاش برای یافتن دنیای هیولاها، به‌طور تصادفی قدرت جادویی کشف کرده و به جادوگر فیلم شجاع تبدیل شده است

برخی معتقدند که بو از کارخانه هیولاها در تلاش برای یافتن دنیای هیولاها، به‌طور تصادفی قدرت جادویی کشف کرده و به جادوگر فیلم شجاع تبدیل شده است

نظریه دنیای مشترک پیکسار یکی از پیچیده‌ترین و گسترده‌ترین ایده‌هایی است که طرفداران دیزنی و پیکسار مطرح کرده‌اند. این نظریه ادعا می‌کند که تمام فیلم‌های پیکسار به نوعی به یکدیگر متصل هستند و همین موضوع برخی از تاریک‌ترین و جالب‌ترین تئوری‌های طرفداران را شکل داده است. یکی از این تئوری‌ها، ارتباطی غیرمنتظره میان شرکت هیولاها (Monsters Inc) و دلیر (Brave) پیدا کرده است. در دلیر، شاهزاده مریدا برای حل مشکلاتش به سراغ جادوگری مرموز در جنگل می‌رود. خانه این جادوگر پر از اشاره‌های مخفی (Easter Eggs) به دیگر فیلم‌های پیکسار است که باعث شده برخی باور کنند او در واقع همان نسخه سالخورده بو از شرکت هیولاها است.

طبق این نظریه، بو که در کودکی شیفته دنیای هیولاها شده بود، سال‌ها بعد با تحقیق روی انواع چوب‌ها توانست ویژگی‌های جادویی آن‌ها را کشف کند. این آزمایش‌ها به‌طور تصادفی او را به اسکاتلند قرن دهم فرستاد، جایی که در نهایت به جادوگر مرموز دلیر تبدیل شد. نشانه‌های پنهانی در خانه او، مانند یک کامیون چوبی پیتزا پلنت و تصویری از سالی در یکی از حکاکی‌های چوبی، طرفداران را به این نتیجه رسانده که این جادوگر همان بو است که در جستجوی دنیای هیولاها به گذشته سفر کرده است.

اگرچه این نظریه هرگز تأیید نشده، اما بسیاری از طرفداران آن را نمونه‌ای از نحوه پیوند داستان‌های پیکسار می‌دانند. این ایده که بو در تلاش برای یافتن سالی به سفر در زمان پرداخته، نه‌تنها داستان دلیر را جذاب‌تر می‌کند، بلکه باعث می‌شود طرفداران با دقت بیشتری به جزئیات فیلم‌های پیکسار نگاه کنند، شاید سرنخ‌های بیشتری از این دنیای مشترک پیدا کنند.

۵. آیا پیتر پن در واقع شرور داستان است؟

این تئوری بیان می‌کند که پیتر پن ممکن است پسران گمشده را از دنیای واقعی ربوده باشد و از خشونت علیه دزدان دریایی لذت ببرد

این تئوری بیان می‌کند که پیتر پن ممکن است پسران گمشده را از دنیای واقعی ربوده باشد و از خشونت علیه دزدان دریایی لذت ببرد

یکی از نظریه‌های رایج میان طرفداران این است که داستان یک فیلم را از زاویه‌ای متفاوت ببینند و قهرمان را در نقش ضدقهرمان اصلی تصور کنند. این رویکرد در مورد انیمیشن کلاسیک پیتر پن نیز مطرح شده، جایی که برخی طرفداران معتقدند که پیتر پن، نه کاپیتان هوک، مقصر اصلی تمام مشکلات نورلند است.

اگر با دقت بیشتری به داستان نگاه کنیم، پیتر شخصیتی به نظر می‌رسد که از خشونتی که بین دزدان دریایی ایجاد می‌کند، لذت می‌برد. علاوه بر این، برخی بر این باورند که او پسران گمشده را از دنیای واقعی ربوده و آن‌ها را مجبور به زندگی در نورلند کرده است تا برای همیشه در کنار او بمانند. اینکه پیتر پن را کاملاً یک شخصیت شرور بدانیم، شاید کمی اغراق‌آمیز باشد، اما نشانه‌هایی در داستان وجود دارد که به وجه تاریک این پسری که هرگز بزرگ نمی‌شود، اشاره می‌کنند.

این نظریه، اگرچه تضادی آشکار با تصویر همیشگی پیتر پن دارد، اما دیدگاه جالبی به داستان ارائه می‌دهد. اگر پیتر واقعاً باعث شده باشد که پسران گمشده هرگز نتوانند به خانه‌هایشان برگردند، آیا او واقعاً یک ناجی است یا بیشتر شبیه فردی است که آزادی آن‌ها را از بین برده؟ شاید همین رازهای پنهان است که پیتر پن را به یکی از ماندگارترین داستان‌های دیزنی تبدیل کرده است.

۴. آیا کریستوف لباس خود را از پوست مادر اسون ساخته است؟

بر اساس این نظریه، کریستوف کت خزدار خود را از پوست مادر اسون ساخته که او را از کودکی همراهی می‌کرده است

بر اساس این نظریه، کریستوف کت خزدار خود را از پوست مادر اسون ساخته که او را از کودکی همراهی می‌کرده است

یکی از تاریک‌ترین و ناراحت‌کننده‌ترین تئوری‌های هواداران یخ‌زده (Frozen) این ایده است که شاید کریستوف، قهرمان داستان، لباسی از بقایای مادر بهترین دوستش، اسون، ساخته باشد. در صحنه ابتدایی فیلم، کریستوف کوچک را می‌بینیم که در کنار گوزن جوانی به نام اسون بازی می‌کند. اما زمانی که آن‌ها بزرگ می‌شوند، کریستوف لباسی خزدار و زمستانی بر تن دارد که شباهت زیادی به خز اسون دارد. از آنجا که کریستوف در میان یخ‌شکنان بزرگ شده، منطقی به نظر می‌رسد که خانواده‌اش برای او لباسی تهیه کرده باشند؛‌ و شاید این لباس از پوست مادر اسون ساخته شده باشد.

این نظریه بُعد جدیدی به رابطه دوستانه کریستوف و اسون می‌بخشد. از دیدگاه یک فرد بقاگرا، استفاده از بقایای حیوانات برای زنده ماندن در شرایط سخت امری منطقی است. البته این ایده کاملاً افراطی به نظر می‌رسد، اما بسیاری از طرفداران یخ‌زده چنین احتمالی را در نظر گرفته‌اند. اگرچه این فرضیه هرگز تأیید نشده، اما نگاهی تاریک و متفاوت به دنیای یخ‌زده ارائه می‌دهد که تضاد جالبی با فضای جادویی و خانوادگی فیلم دارد.

۳. آیا گروهبان کالهون همسرش را کشت؟

با توجه به اینکه سای‌باگ‌ها پس از خوردن موجودات دیگر با آن‌ها ترکیب می‌شوند، برخی معتقدند که کالهون مجبور شده است تا شوهرش را که با سای‌باگ یکی شده بود، نابود کند

با توجه به اینکه سای‌باگ‌ها پس از خوردن موجودات دیگر با آن‌ها ترکیب می‌شوند، برخی معتقدند که کالهون مجبور شده است تا شوهرش را که با سای‌باگ یکی شده بود، نابود کند

انیمیشن رالف خرابکار (Wreck-It Ralph) داستان یک ضدقهرمان بازی ویدیویی است که به دنبال جایی می‌گردد که در آن مورد قدردانی و احترام قرار بگیرد و در این مسیر، از دنیای بازی‌های مختلف عبور می‌کند. در جریان این ماجراجویی، قهرمان بازی فلیکس تعمیرکار (Fix-It Felix) با گروهبان کالهون، شخصیت اصلی یک بازی تیراندازی آرکید، هم‌گروه می‌شود. اما گذشته کالهون چیزی جز یک ماجرای غم‌انگیز و تاریک نیست.

اگرچه این نظریه بیشتر بر اساس نکات ضمنی داستان است تا حدس و گمان، اما مخاطبان متوجه می‌شوند که موجودات بیگانه‌ای به نام سای-باگ‌ها (Cy-Bugs) در بازی او، می‌توانند با خوردن چیزها با آن‌ها ترکیب شوند. در گذشته تراژیک کالهون، همسر آینده‌اش درست در لحظه ازدواج، توسط یک سای-باگ بلعیده می‌شود و این اتفاق باعث می‌شود که کالهون با خشمی وصف‌ناپذیر به موجود شلیک کند. با دانستن نحوه عملکرد سای-باگ‌ها در بازی، بسیاری از طرفداران به این نتیجه رسیده‌اند که پس از ترکیب همسرش با این موجود بیگانه، کالهون مجبور شده است خودش او را از بین ببرد.

اگر این تئوری درست باشد، داستان کالهون حتی تاریک‌تر از آن چیزی است که در فیلم نشان داده می‌شود. این ایده که او ناخواسته مجبور شده است تا عشق زندگی‌اش را بکشد، به شخصیتش عمق بیشتری می‌دهد و دلیل رفتار سرد و جدی او را در طول فیلم بهتر توجیه می‌کند. شاید این گذشته تلخ، دلیل اصلی باشد که او دیگر نمی‌تواند به کسی نزدیک شود و همیشه خود را برای جنگیدن آماده نگه می‌دارد.

معرفی شخصیت‌های دیزنی: بوو از انیمیشن شرکت هیولاها

۲. آیا ایور از جزیره لذت فرار کرده است؟

ین تئوری ادعا می‌کند که ایور در واقع یکی از کودکانی است که از سرنوشت وحشتناک جزیره لذت در پینوکیو فرار کرده است

این تئوری ادعا می‌کند که ایور در واقع یکی از کودکانی است که از سرنوشت وحشتناک جزیره لذت در پینوکیو فرار کرده است

یکی از تئوری‌های جالب اما غیرمحتمل طرفداران این است که ایور (Eeyore)، الاغ غمگین وینی پو، در واقع یکی از کودکانی است که از سرنوشت وحشتناک جزیره لذت در پینوکیو فرار کرده. در انیمیشن پینوکیو، کودکان بازیگوش و نافرمان به شکل الاغ‌هایی نفرین‌شده درمی‌آیند و برای کار اجباری فروخته می‌شوند؛ اتفاقی ترسناک و تاریک که ذهن بسیاری از کودکان را برای نسل‌ها به وحشت انداخته است. برخی طرفداران معتقدند که ایور در واقع یکی از همین کودکان است که موفق شده از این سرنوشت تلخ بگریزد و به جنگل صد جریب پناه بیاورد.

این احتمالاً غیرواقعی‌ترین تئوری در میان تمام نظریه‌های طرفداران دیزنی است. هرچند این فرضیه را می‌توان مطرح کرد، اما مشخص است که ایور تنها یک دوست دوران کودکی کریستوفر رابین و یک عروسک پارچه‌ای است که دائماً دمش را از دست می‌دهد. با این حال، تصور اینکه ایور می‌توانست یکی از قربانیان جزیره لذت باشد، همچنان لرزه بر اندام بسیاری از طرفداران می‌اندازد. اگر این نظریه درست بود، افسردگی و غم همیشگی ایور معنای بسیار تاریک‌تری پیدا می‌کرد و دنیای وینی پو از آنچه به نظر می‌رسد، بسیار تلخ‌تر می‌شد.

۱. آیا تارزان با آنا و السا نسبت خانوادگی دارد؟

بر اساس شباهت والدین تارزان و آنا و السا، برخی باور دارند که پادشاه و ملکه آرندل پس از غرق شدن کشتی، به ساحلی رسیدند، صاحب فرزند سوم شدند و سپس توسط پلنگ کشته شدند

بر اساس شباهت والدین تارزان و آنا و السا، برخی باور دارند که پادشاه و ملکه آرندل پس از غرق شدن کشتی، به ساحلی رسیدند، صاحب فرزند سوم شدند و سپس توسط پلنگ کشته شدند

در میان تمام تئوری‌های طرفداران دیزنی، شاید سرنوشت والدین آنا و السا یکی از معروف‌ترین آن‌ها باشد. در ابتدای انیمیشن یخ‌زده (Frozen)، پادشاه و ملکه آرندل را می‌بینیم که در میان امواج خروشان دریا ناپدید می‌شوند. فیلم سرنوشت آن‌ها را در همین نقطه رها می‌کند، اما برخی طرفداران تئوری را مطرح کرده‌اند که سرگذشت والدین آنا و السا ممکن است بسیار پیچیده‌تر از غرق شدن ساده در دریا باشد.

در انیمیشن تارزان (Tarzan)، شخصیت اصلی داستان پرتره‌ای از والدینش را پیدا می‌کند و مخاطبان نیز در صحنه‌های ابتدایی فیلم، تصویری کوتاه از آن‌ها می‌بینند. جالب اینجاست که والدین تارزان شباهت زیادی به والدین السا و آنا دارند. این نظریه مطرح می‌کند که پادشاه و ملکه آرندل نه‌تنها از حادثه کشتی جان سالم به در برده‌اند، بلکه خود را به خشکی رسانده و پس از آن صاحب فرزند سومی شدند؛ کودکی که بعدها به تارزان تبدیل شد. بااین‌حال، سرنوشت آن‌ها به طرز وحشتناکی به پایان رسید، زیرا توسط یک پلنگ درنده کشته شدند.

اگر این نظریه درست باشد، حقیقتی غم‌انگیز پشت این داستان نهفته است: تارزان هرگز نمی‌فهمد که دو خواهرش، آنا و السا، در سرزمینی دور زندگی می‌کنند. این تئوری، علاوه بر ایجاد ارتباط جالب بین دو انیمیشن محبوب دیزنی، یکی از تاریک‌ترین سرنوشت‌های ممکن را برای این خانواده سلطنتی به تصویر می‌کشد.

شما چه تئوری دیگری درباره انیمیشن‌های دیزنی به ذهنتان می‌رسد؟

دنیای دیزنی همیشه به عنوان سرزمینی پر از شادی، ماجراجویی و جادو شناخته شده است، اما ذهن خلاق طرفداران نشان داده که در پس این داستان‌های رنگارنگ، می‌توان لایه‌های عمیق‌تر و حتی تاریک‌تری را کشف کرد. از احتمال زنده ماندن والدین آنا و السا و ارتباطشان با تارزان گرفته تا این ایده که شاید پیتر پن، در واقع ضدقهرمان داستان باشد، هر یک از این نظریه‌ها باعث شده‌اند که مخاطبان نگاهی متفاوت به انیمیشن‌های محبوب خود داشته باشند.

بسیاری از این تئوری‌ها بر پایه‌ی نشانه‌های کوچک، شباهت‌های تصویری و تحلیل‌های داستانی شکل گرفته‌اند. گاهی اوقات، این فرضیه‌ها می‌توانند کاملاً منطقی به نظر برسند، مانند ایده‌ی ارتباط بین گاتل و ملکه شیطانی در سفیدبرفی، اما در مواردی دیگر، مانند اینکه ایور ممکن است یکی از کودکان تبدیل‌شده به الاغ از پینوکیو باشد، بیشتر جنبه‌ی سرگرم‌کننده دارند تا واقعیت. بااین‌حال، حتی غیرمحتمل‌ترین این نظریه‌ها نیز نشان می‌دهند که داستان‌های دیزنی چنان تأثیرگذار بوده‌اند که همچنان الهام‌بخش تحلیل‌ها و گمانه‌زنی‌های بی‌پایان هستند.

در نهایت، تئوری‌های هواداران، صرف‌نظر از میزان صحتشان، جنبه‌ای جدید و هیجان‌انگیز به فیلم‌های دیزنی اضافه می‌کنند. آن‌ها به ما نشان می‌دهند که قصه‌ها همیشه زنده‌اند و می‌توانند با دیدگاه‌های مختلف، تفسیرهای جدیدی پیدا کنند. چه این نظریه‌ها را بپذیریم، چه آن‌ها را صرفاً یک بازی فکری جالب بدانیم، یک چیز مسلم است: دنیای دیزنی همچنان ما را به شگفتی وادار می‌کند و هرچه بیشتر در آن کاوش کنیم، اسرار بیشتری برای کشف وجود خواهد داشت. نظر شما چیست؟ در کامنت بنویسید.

منبع: CBR


داستان زندگی بزرگ‌ترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک

داستان زندگی بزرگ‌ترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها