هنگامی که سریال فرندز برای اولین بار شخصیت «چندلر بینگ» را معرفی کرد، بینندگان یک شخصیت بامزه و دوستداشتنی را دیدند که تبحر بالایی در گفتن انواع جوکها داشت. یک شخصیت طناز و تیزبین که از طنزهای کنایهآمیز اغلب به عنوان یک مکانیزم دفاعی در برابر پیچیدگیهای زندگی استفاده میکرد. با این حال، در طول ۱۰ فصل سریال چندلر به شخصیتی فراتر از آنچه توصیف کردیم تبدیل میشود. تبدیل او از کسی که ترس از تعهد داشت و سپس به یک شوهر و پدر فداکار تبدیل شد، یکی از برجستهترین ماجراجوییها و توسعه شخصیتی را در کل سریال نشان میدهد.
در ابتدای سریال Friends، چندلر را در قالب کاراکتری میبینیم که آماده به جوک گفتن است و اغلب نیز اظهارات تند و تحقیرآمیزی درباره دیگران دارد. شوخ طبعی او گاهی تند و گاهی گزنده است و کاملا واضح است که اغلب برای محافظت از دوستانش این کار را انجام میدهد. این رفتار به ویژه در روابط عاشقانه او مشهود است، جایی که ترس از تعهدپذیری مکررا در داستان ظاهر میشود. در فصل اول، رابطه او با جنیس یک نمونه بارز این موضوع است. چندلر با وجود محبت و علاقه آشکارش به او، بارها و بارها رابطهاش را قطع کرده و نشان داده که نمیتواند یک رابطه جدی را مدیریت کند. این فرار او از روابط، نشان دهنده ناامنی عمیق، ترس از نزدیکشدن بیش از حد و در نهایت آسیب دیدن است.
با این حال، با پیشروی داستان، به خصوص در فصل ۴ و زمانی که او وارد رابطه با مونیکا میشود، شکافهایی را در زره چندلر مشاهده میکنیم و سیر تغییرات او آغاز میشود. رابطهای که بعد از عروسی عروس در لندن به صورت پنهانی شروع میشود و خیلی زود به یکی از دوستداشتنیترین روابط سریال فرندز تبدیل میشود. مونیکا با چندلر یک شخصیت دیگر است – اما همچنان طنازی خود را حفظ کرده و با کمی دقت میبینیم که لایههای جدیدی از صداقت و آسیبپذیری در او به چشم میخورد که قبلا وجود نداشت. همین موضوع به چندلر اجازه میدهد تا به گونهای رشد کند که حتی خودش را نیز شگفتزده کند.
یکی از مهمترین لحظات در شخصیت چندلر در فصل ۵ اتفاق میافتد، زمانی که او با ترسش از تعهد روبرو میشود. وقتی مونیکا به رابطهاش با او شک میکند، وحشت و ترس چندلر قابل لمس است. با این حال، به جای فرار، او تصمیم میگیرد برای این رابطه بجنگد. تصمیم او برای خواستگاری از مونیکا در فصل ششم، نه تنها در رابطه آنها، بلکه در ماجراجویی چندلر به عنوان یک شخصیت، یک لحظه مهم است. مردی که زمانی نمیتوانست یک تعطیلات آخر هفته را با جانیس سپری کند، اکنون آماده است تا زندگی خود را با مونیکا بگذراند. پیشنهاد او صمیمانه، صادقانه و عاری از شوخیها و انحرافات معمول است و گواه این است که او چقد رشد کرده است.
این تکامل چندلر با ازدواج متوقف نمیشود. در حالی که او و مونیکا چالشهای ناباروری و فرآیند فرزندخواندگی را در فصلهای بعدی تجربه میکنند، چندلر را در بالغترین حالت ممکن از لحاظ احساسی میبینیم. حمایت او از مونیکا در طول تلاشهایشان برای باردار شدن تزلزل ناپذیر است، و نشان دهنده فداکاری و عشقی است که کیلومترها از چندلری که برای اولین بار ملاقات کردیم فاصله دارد. هنگامی که آنها در نهایت دوقلوها را به فرزندی قبول میکنند، چندلر از ته دل خوشحال است و در آنجا نقطه عطف تبدیل او به یک شوهر و پدر فداکار را به وضوح میبینیم.
چیزی که تکامل چندلر را بسیار جذاب می کند این است که روند آن طبیعی به نظر میرسد و کاملا میتوانید با او همذاتپنداری کنید. سریال باعث رشد او نمی شود، بلکه اجازه میدهد تا به تدریج اتفاق بیفتد و هر تجربه جدید لایههایی به شخصیت او اضافه میکند. حتی وقتی چندلر بالغ میشود، او هرگز جوهر وجودی و چیزی که او را به چندلر تبدیل میکند، از دست نمیدهد. او هنوز هم خندهدار است، هنوز هم جوکهای طعنهآمیز میگوید، اما حالا گرما و عمقی وجود دارد که قبلاً نبود. شوخ طبعی او دیگر فقط یک مکانیسم دفاعی نیست. این بخشی از شخصیت اوست.
سفر پر پیچ و خم چندلر یادآور این نکته است که رشد و تغییر برای همه امکان پذیر است، حتی کسانی که به نظر میرسد در برابر تغییر مقاومترین هستند. قوس شخصیتی او گواهی بر قدرت عشق، دوستی و پذیرش خود است. در پایان سریال فرندز، چندلر بینگ فقط مردی نیست که شوخی میکند، او شوهری دوست داشتنی، پدری دلسوز و شاید مهمتر از همه، مردی است که یاد گرفته است آسیب پذیری های خود را بپذیرد و دیگران را با آغوش باز بپذیرد.
منبع: کافه بازار
انیمه چی ببینیم؟ | میزگیم انیمهای با @WeebHead
نظرات