
بازیهایی که نسخهی آمریکایی سریال Squid Game باید داشته باشد
درحالیکه با اشتیاق در انتظار تایید رسمی نسخه آمریکایی «بازی مرکب» هستیم، در این مقالهی مجله بازار به هفت بازی کلاسیک آمریکایی میپردازیم که اگر با پیچوتابهای تاریک و مرگباری همراه شوند، میتوانند به چالشهایی واقعاً وحشتناک تبدیل شوند.
بعد از پایان فصل دوم سریال کرهای «بازی مرکب»، به نظر میرسد موفقیت این سریال نتفلیکس هنوز به پایان نرسیده. در سکانس پایانی، شاهد سفر «فرانتمن» به سانفرانسیسکو هستیم؛ جایی که او «کیت بلانشت» را در کوچهای میبیند که همانند استخدامکنندهی کرهای، در حال جذب یک مرد برای بازی «ددجی» است. زمانی که نگاه بلانشت و فرانتمن به هم گره میخورد، پیام واضح است: بازی مرکب فقط مختص کره جنوبی نیست و هنوز تمام نشده. نسخهی غربی نوید همان هیجان مرگبار، دوگانگیهای اخلاقی، و حذفهای بیرحمانهای را میدهد که میلیونها بیننده را مجذوب خود کرد.
جذابیت بازی مرکب در سادگی فریبندهی بازیهای کودکانهایست که به چالشهایی مرگبار تبدیل شدهاند. این بازیها شرکتکنندگان را در فضایی متشنج، وادار میکنند با انسانیت (یا خوی غیرانسانی) خود روبهرو شوند. اسپینآف آمریکایی فرصت طلایی دارد تا از گنجینهی بازیهای سنتی مدرسهای و محلهای آمریکا الهام بگیرد و آنها را به آزمونهایی نفسگیر و خشن تبدیل کند؛ آزمونهایی که با ذات بیرحم بقا همخوانی دارند. در ادامه، هفت بازی کلاسیک آمریکایی را معرفی میکنیم که اگر به سبک «بازی مرکب» بازآفرینی شوند، میتوانند به تجربههایی فراموشنشدنی و دلهرهآور تبدیل شوند:
۱. گرفتن پرچم (Capture the Flag)
این بازی کلاسیک تیمی که ترکیبی از استراتژی و آمادگی بدنیست، میتواند به نبردی مرگبار تبدیل شود. دو تیم، با لباسهای رنگی متفاوت، برای تصاحب پرچم در دو سوی یک میدان مینگذاریشدهی وسیع قرار میگیرند. پایگاه دشمن، جایی که پرچم قرار دارد، میتواند به منطقهای مسلح و پر از تله با برجکهای خودکار یا حصارهای الکتریکی تبدیل شود. هر بازیکنی که در قلمرو دشمن دیده شود یا سعی در دزدیدن پرچم داشته باشد، بهسرعت و بیرحمانه حذف میشود.
ترس واقعی اما از خطرات فیزیکی نیست، بلکه از فشار روانی ناشی میشود: همتیمیها مجبورند تصمیمات ناممکن بگیرند؛ باید یکدیگر را قربانی کنند تا توجه نگهبانان را پرت کنند یا وقت بخرند. مفهوم «زندان» در این نسخه میتواند به قفس واقعیای تبدیل شود که بازیکنان اسیر در آن، اگر ظرف زمان مشخصی آزاد نشوند، سرنوشتی وحشتناک در انتظارشان است. این بازی، بلوغ کامل استراتژی، همکاری و خیانت را طلب میکند؛ ویژگیهایی که جوهرهی تاریک «بازی مرکب» را بهخوبی بازتاب میدهند.
۲. سیمون می گه (Simon Says)
بازی ساده و آشنای «سیمون می گه» وقتی تاوان نافرمانی، مرگ باشد، رنگی کاملاً متفاوت پیدا میکند. تصور کنید ردیفی از بازیکنان در برابر یک مجری مرموز و هولناک («سیمون») ایستادهاند؛ همانند مجسمهی «چراغقرمز، چراغسبز» در نسخه کرهای. هر حرکت اشتباه – یعنی عملکردن وقتی «سیمون» نگفته یا عملنکردن وقتی گفته – مجازاتی آنی و مرگبار به دنبال دارد.
با پیشرفت بازی، فرمانها پیچیدهتر و سریعتر میشوند و هدفشان تنها یک چیز است: به دام انداختن بازیکنان از طریق دستورات متناقض، فریبنده یا شوکهکننده. شکنجهی روانی زمانی به اوج میرسد که بازیکنان وادار به انجام حرکات تحقیرآمیز یا غیرعادی میشوند؛ درحالیکه سایهی مرگ دائماً بالای سرشان است. این نسخهی دگرگونشدهی «سیمون می گه»، با بهرهگیری از ترس از قدرت، اشتباه انسانی و اضطراب لحظهای، بازیکنان را وادار میکند تا کنترل کامل بر ذهن و واکنشهایشان داشته باشند؛ یا تاوان آن را با جان خود بپردازند.
۳. اردک، اردک، غاز (Duck, Duck, Goose)
این بازی بهظاهر بیخطر دوران مدرسه، در نسخهی «بازی مرکب»، به لاتاری مرگ تبدیل میشود. بازیکنان بهصورت دایرهوار مینشینند و نفرِ «آن» شروع میکند به راهرفتن دور دایره و زدن به سر بقیه با گفتن «اردک، اردک، اردک…» تا زمانی که یکی را بهعنوان «غاز» انتخاب کند. «غاز» باید بهسرعت از جا بلند شود و «آن» را قبل از رسیدن او بهجای خالیاش دنبال و شکار کند. اما در نسخهی مرگبار این بازی، اگر «غاز» موفق به تگکردن «آن» نشود یا اگر «آن» زودتر بهجای خالی برسد، «غاز» بلافاصله کشته میشود.
وحشت اصلی در انتظار دردناک کسانیست که در دایره نشستهاند، بیخبر از اینکه آیا لحظهی بعد نوبت آنها برای دویدن در مسیر مرگ خواهد بود یا نه. «آن» قدرت کامل دارد؛ انتخاب او به منزلهی صدور حکم اعدام برای یک نفر است. این بازی نشان میدهد مرگ چقدر میتواند تصادفی و تصمیمگیری چقدر میتواند بیرحمانه باشد؛ بازآفرینیِ خشن یک بازی کودکانهی تعقیبوگریز به نبردی برای زندهماندن.
۴. وسطی (Dodgeball)
بازی وسطی که معمولاً مملو از خنده و جنبوجوش است، در این نسخه تبدیل به جنگی بیرحمانه برای بقا میشود که در آن هر ضربه مساویست با مرگ. تصور کنید سالن بزرگی پر از بازیکنانی که توپهای معمولی وسطی در دست دارند؛ اما با هر ضربه، نفر مورد هدف فوراً حذف (کشته) میشود. بازی تا زمانی ادامه مییابد که تعداد اندکی باقی بمانند یا تایمر بازی به صفر برسد که در این صورت ممکن است شاهد حذف دستهجمعی باشیم.
برای افزایش خشونت و فشار، میتوان توپهایی ویژه مانند توپهای برقی یا مناطق کشنده در زمین تعریف کرد که بازیکنان را وادار به قرارگرفتن در موقعیتهای خطرناک کند. اتحادها بهسرعت شکل میگیرند و در لحظه میشکنند. برخی از بازیکنان ممکن است از دیگران بهعنوان سپر انسانی استفاده کنند یا عمداً ضعیفترها را هدف بگیرند. ترکیب هرجومرج فیزیکی با تهدید دائمی حذف، این بازی را به تجربهای وحشتناک و نماد سقوط کامل تعامل انسانی به غریزهی بقای حیوانی تبدیل میکند.
۵. صندلی بازی (Musical Chairs)
بازی کلاسیک صندلی بازی که همیشه با خنده و هیجان همراه بوده، در جهان «بازی مرکب» به کابوسی واقعی بدل میشود. شرکتکنندگان دور تعدادی صندلی میچرخند که با هر دور کمتر میشود، و زمانی که موسیقی قطع شود، همه باید برای نشستن بر یکی از صندلیها رقابت کنند. اما اینجا، کسی که سرپا بماند فقط از بازی «بیرون» نمیشود؛ او به شیوهای فجیع از بین میرود.
فشار روانی بیرحمانه است؛ چون بازیکنان مجبور میشوند برای نشستن، دیگران را هل دهند، زمین بزنند یا حتی خیانت کنند. با کمشدن صندلیها، سطح خشونت و بیرحمی بیشتر میشود و تقابل برای بقا به شدیدترین شکل خود میرسد. این بازی، خودخواهی بیپرده و تقلا برای گرفتن شانس زندهماندن را به شکلی خشن و بیپرده به نمایش میگذارد – چهرهای برهنه از انسان در آستانه نابودی.
۶. رد روور (Red Rover)
عبارت سادهی «رد روور، رد روور، بذار [اسم بازیکن] بیاد اینور!» در نسخهی بازی مرکب تبدیل بهحکم مرگ میشود. دو صف از بازیکنان که دستان یکدیگر را گرفتهاند، روبهروی هم قرار دارند. یکی از صفها، نام بازیکنی از صف مقابل را صدا میزند؛ او باید تلاش کند با تمام قدرت از میان دستهای به هم قفلشدهی آنها عبور کند. اگر موفق شود، یکی از بازیکنان آن صف را به تیم خود میبرد. اما اگر شکست بخورد، یا باید به تیم مقابل بپیوندد؛ یا در نسخهی وحشیانهی این بازی، فوراً اعدام میشود.
خشونت این بازی در برخورد شدید فیزیکی بازیکن با دیواری انسانی نهفته است، درحالیکه میداند ناکامی یعنی مرگ. پروسهی صدازدن بازیکنان نیز نوعی لاتاری ترسناک است؛ همه با دلهره منتظرند تا اسمشان خوانده شود، چون ممکن است به نبردی بیبرگشت فرستاده شوند. در این نسخه میتوان جلیقههای وزنه دار یا موانعی هم اضافه کرد تا عبور از صف را دشوارتر و مرگبارتر کند. این بازی، شکنندگی اتحادهای انسانی و واقعیت تلخِ قربانیکردن دیگران برای بقا را به شدیدترین شکل ممکن عیان میکند.
۷. زمین گُرمه (The Floor is Lava)
بازی تخیلی و کودکانهی «زمین گُرمه» در دنیای بازی مرکب به آزمونی واقعی با آتشفشانی از مرگ تبدیل میشود. بازیکنان در محیطی محدود قرار میگیرند که زمین آن نهتنها خطرناک، بلکه عملاً پر از گدازهی مذاب است. سکویی که روی آن ایستادهاند، بهتدریج پایین میرود و آنها مجبورند با پریدن روی مبلمان لق، طنابها یا اجسام ناپایدار دیگر، خود را از سقوط در آتش نجات دهند. یک اشتباه کوچک مساوی است با مرگی دردناک.
وحشت این بازی از تهدید دائمی گدازهها و نیاز فوری به تعادل و دقت فضایی نشئت میگیرد. خود محیط به دشمن بدل میشود؛ آرام و بیصدا، بازیکنان را یکییکی میبلعد. حتی میتوان المانهایی از همکاری اجباری را در بازی گنجاند؛ بازیکنان باید با هم مسیر امن بسازند، اما در لحظهی آخر، برای نجات خود، به هم خیانت کنند. شبیه چیزی که در «بازی مرکب آسمانی» فصل سوم دیدیم. این بازی آزمونی بیامان است برای چابکی، تفکر سریع و ارادهی نهایی برای زندهماندن در برابر محیطی بیرحم و مرگبار.
حرف آخر
در پایان، آنچه «بازی مرکب» را به پدیدهای جهانی تبدیل کرد، نه فقط خشونت بیپرده یا پیچشهای داستانیاش، بلکه بازآفرینی کابوسوار بازیهای کودکانهای بود که زمانی بیخطر و ساده بهنظر میرسیدند. حالا تصور کنید نسخهی آمریکایی این سریال، با ریشهگرفتن از فرهنگ بازیهای مدرسهای غربی، چطور میتواند همان تأثیر را داشته باشد، شاید حتی مهیبتر. از «سایمون میگه» تا «زمین گُرمه»، هر کدام از این بازیها پتانسیل این را دارند که به آینهای از جامعه تبدیل شوند؛ نمایشگاهی از رقابت، خیانت، بیرحمی و وحشت در بستر قوانینی آشنا اما با پیامدهایی مرگبار.
حالا نوبت شماست. اگر قرار بود شما بازیای را برای نسخهی آمریکایی انتخاب کنید که هم آشنا و هم مرگبار باشد، چه بازیای پیشنهاد میدادید؟ در کامنتها بنویسید.
منبع: comicbook
صدایی که حتما شنیدی! دوبله فان با سارا جامعی
نظرات