مرگ شخصیت های انیمه ای
انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

۱۰ مرگ فراموش‌نشدنی و ناراحت‌کننده در دنیای انیمه

مرگ یکی از عناصر اجتناب‌ناپذیر در بسیاری از انیمه‌هاست. این پدیده، بی‌تفاوت نسبت به شخصیت‌ها، حتی سراغ بی‌گناه‌ترین آن‌ها نیز می‌رود. با این حال، برخی مرگ‌ها آن‌قدر ناگهانی، دردناک یا غیرضروری هستند که هنوز هم ذهن بینندگان انیمه را درگیر می‌کنند. اغلب، این نوع مرگ‌ها نه از نظر داستانی منطقی هستند و نه فرصت تاثیرگذاری احساسی کافی به مخاطب می‌دهند.

این مقاله حاوی اسپویل است!

آزاردهنده‌ترین مرگ‌های انیمه معمولا مرگ شخصیت‌هایی هستند که طرفداران به آن‌ها وابسته شده‌اند. گویی خالقان تصمیم گرفته‌اند عمدا این شخصیت‌های محبوب را تنها برای ایجاد شوک یا تلخی نابهنگام از داستان حذف کنند، بدون اینکه مرگ آن‌ها نقش ضروری در پیشبرد روایت داشته باشد. در جهانی که مرگ به وفور دیده می‌شود، برخی مرگ‌ها بیش از حد دردناک و برای سوگواری طاقت‌فرسا هستند.

بدن جاناتان جوستار در ماجرای عجیب و غریب جوجو تکه‌تکه شد

جاناتان جوستار

جاناتان جوستار مردی است شریف و فداکار که قلبی آکنده از عدالت دارد. او تمام توان خود را صرف مقابله با دیو براندو، دوستی که به یک خون‌آشام شرور تبدیل شده است می‌کند. اما در نهایت، این تلاش‌ها کافی نیست. درست زمانی که جاناتان تصور می‌کند دیو شکست خورده، خودش کشته می‌شود؛ دیو به‌طرز غیرمنتظره‌ای به هوش می‌آید، سر جاناتان را قطع می‌کند و آن را برای پیوند زدن به بدن خودش به کار می‌برد.

انیمه های پیچیده و گیج‌کننده که تماشای آن‌ها تا پایان کاملا ارزشش را دارد

جاناتان به پیروزی بر دیو بسیار نزدیک بود و اینکه حالا دیو از بدن او برای بقا استفاده می‌کند، عملا نوعی بی‌رحمی مضاعف است. دیو پیش‌تر هم آسیب‌های فراوانی به خاندان جوستار وارد کرده بود و تصاحب بدن جاناتان، تنها زخم آن‌ها را عمیق‌تر کرد. حتی اگر سازندگان تصمیم داشتند جاناتان را از داستان حذف کنند، این نحوه‌ی مرگ و سوءاستفاده از پیکرش بیش از حد بیرحمانه و آزاردهنده بود.

کیوجورو رنگوکو نوری بود که بی‌جهت در شیطان‌کش خاموش شد

کیوجورو رنگوکو

کیوجورو رنگوکو همچون نوری درخشان در میان هاشیراها می‌درخشید. او همیشه با لبخندی خاص و رفتار مثبت خود شناخته می‌شد و یکی از بزرگ‌ترین لذت‌های زندگی‌اش خوردن غذای خوشمزه بود. رنگوکو به‌عنوان هاشیرای آتش، بارها نشان داد که از قوی‌ترین و قابل‌اعتمادترین شیطان‌کش‌ها، حتی در میان دیگر هاشیراها به حساب می آید. همین ویژگی‌ها باعث می‌شود که مرگش در داستان، بسیار نابه‌جا و ناعادلانه به نظر برسد.

۵ توصیه خردمندانه از انیمه شیطان کش که باید آویزه گوشمان کنیم!

انیمه شیطان‌کش، فضایی تاریک دارد، اما این به معنای حذف شوخی و گرمای انسانی نیست. رنگوکو برای مدتی نقش همان عنصر نشاط‌بخش و طنزآمیز داستان را داشت. با وجود قدرت و مهارت بالایش، در آرک قطار بی‌نهایت به دست آکازا کشته می‌شود. این در حالی‌ است که شخصیت‌هایی مثل تانجیرو، با تجربه‌ای بسیار کمتر، به نظر می‌رسد با سرعت و سهولت بیشتری در برابر کیزوکی‌ها پیروز می‌شوند. مرگ رنگوکو بیشتر شبیه یک ابزار احساسی برای شوک دادن مخاطب بود تا یک انتخاب منطقی در روایت، آن‌ هم در داستانی که پیش‌تر هم پر از خشونت شیاطین بود.

کوروسنسه می‌توانست سال‌ها در کلاس آدمکشی تدریس کند

کوروسنسه

کوروسنسه، با آن ظاهر عجیب و غریب، خیلی زود به قلب تپنده کلاس آدمکشی تبدیل شد. او نه تنها منبع بسیاری از لحظات بامزه انیمه بود، بلکه پیام‌های انسانی و الهام‌بخش زیادی به دانش‌آموزان و مخاطبان منتقل می‌کرد. از همان ابتدا مشخص بود که داستان در نهایت به مرگ کوروسنسه ختم خواهد شد، اما در دل طرفداران همیشه امیدی بود که شاید این پایان دردناک به نحوی تغییر کند.

آیا GTA V بدترین بازی تاریخ راکستار است؟ + ویدیو

در نهایت، لحظه‌ی موعود فرا رسید و دانش‌آموزان مجبور شدند خودشان به زندگی کوروسنسه پایان دهند تا او در لحظات آخر به دست ارتش یا دیگران دچار شکنجه نشود. با اینکه این مرگ به‌شکل دراماتیکی غم‌انگیز بود، اما منطق قوی برای وقوع آن وجود نداشت. موعدی که کوروسنسه تعیین کرده، اساسا اختیاری و غیرضروری بود، چرا که او اصلا قصد عملی کردن تهدیدش را نداشت. کوروسنسه می‌توانست زنده بماند و نسل‌های بیشتری از دانش‌آموزان را هدایت کند، اما زندگی‌اش به‌طور ناگهانی تنها پس از خدمت به یک کلاس، به پایان رسید.

کامینا لیاقت این را داشت که زنده بماند و بازگشت انسان‌ها به سطح زمین را در گورن لاگان تماشا کند

کامینا

کامینا قلب تپنده و نیروی محرکه‌ی گورن لاگان بود. او ایده بازگشت به سطح زمین را مطرح کرد و روحیه‌ی آتشین و بی‌باکش بود که تیم دای‌گورن را در مسیر پیروزی نگه می‌داشت. با این حال، سرسختی و اعتماد‌به‌نفسش تنها تا جایی جواب می‌داد و کامینا به‌شکلی ناگهانی و درست در میانه‌ی یک نبرد بزرگ کشته شد.

گیم‌پلی لو رفته از بازی GTA VI توسط هوش‌مصنوعی + ویدیو

با شخصیتی آن‌چنان جسور، قوی و پرانرژی، طبیعی بود که طرفداران تصور کنند کامینا از خطر مرگ در امان است. اما درست پس از آنکه رابطه‌اش با یوکو عمیق‌تر می‌شود و به سایمون انگیزه می‌دهد تا راهش را ادامه دهد، به‌طرز شوکه‌کننده‌ای از بین می‌رود. از آن لحظه به بعد، گورن لاگان دیگر هرگز آن حس اولیه‌اش را بازیابی نمی‌کند. قهرمان پرشور و پرامیدی که رنگ و روحی خاص به انیمه می‌داد، یکباره حذف می‌شود و نیمه‌ی دوم مجموعه با بحث‌های تیره، نبردهای تلخ و مرگ‌های فراوان بدون پایانی واقعا شاد ادامه پیدا می‌کند.

میدنایت خارج از صحنه جان باخت و به سرعت در آکادمی قهرمان من فراموش شد

میدنایت

میدنایت در آکادمی قهرمان من به‌عنوان شخصیتی بی‌پروا و طنزپرداز معرفی شد. او اغلب مسائل را چندان جدی نمی‌گرفت، اما قدرتش یکی از توانمندترین‌ قدرت‌های ویژه در میان قهرمانان بود. میدنایت یکی از چهره‌های برجسته و آشنا در بین معلمان یو.ای. بود، با این حال، سرنوشتش به شکل ناگهانی با پیدا شدن جسدش در جنگل خاتمه یافت. مرگ او نه به‌صورت مستقیم نشان داده شد و نه فرصتی برای وداع احساسی فراهم، بلکه خیلی گذرا و سطحی به آن اشاره شد.

انیمه مدرسه قهرمانانه من: معرفی شخصیت‌های اصلی (بخش اول)

گرچه میدنایت شخصیتی هم‌ردیف آیزاوا یا آل‌مایت نبود، اما جایگاهش به‌حدی بود که سزاوار سکانسی تاثیرگذار برای پایان کارش باشد. بی‌توجهی به لحظات قهرمانانه‌ی پایانی او، بی‌احترامی به شخصیتی بود که سهم قابل‌توجهی در انیمه داشت. مرگ او، به‌عنوان یکی از معدود قهرمانان زن حرفه‌ای در آکادمی قهرمان من (و تنها یکی از دو مورد مرگ زن در میان قهرمانان)، بار دیگر مشکل بزرگ این انیمه در نادیده گرفتن نقش زنان را برجسته کرد.

استراحت شایسته نانامی در جوجوتسو کایسن، بیش از حد طولانی شد و جنبه دائمی به خود گرفت

نانامی

کنتو نانامی از شخصیت‌های بسیار محبوب در میان طرفداران جوجوتسو کایسن بود. رفتار خسته، دقیق و تا حدی سرد او باعث می‌شد بسیاری از بینندگان بزرگسال با او همذات‌پنداری کنند. قدرت نفرین‌شده‌اش هم از جذاب‌ترین توانایی‌ها در انیمه بود. نانامی با ظاهری گیرا و توجهی که به جادوگران جوان‌تر نشان می‌داد، یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌هایی بود که این انیمه معرفی کرده. به همین دلیل، وقتی در فصل دوم بی‌مقدمه و به‌دست ماهیتو کشته شد، مرگ او برای مخاطبان بسیار سنگین بود.

هفت آرک از جوجوتسو کایسن با بهترین صحنه‌های اکشن

نانامی هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن داشت. او می‌توانست گذشته‌ی تلخش را پشت سر بگذارد و شاید کمی خوشبختی را در زندگی تجربه کند. اما مرگ او با تنها یک لمس، بی‌رحمانه و ناعادلانه به نظر می‌رسید. اگرچه سکانس نهایی‌اش که در آن رؤیای بودن در کنار ساحل را می‌بیند، زیبا و تاثیرگذار بود، اما از نظر داستانی، هیچ دلیلی وجود نداشت که نانامی این‌قدر زود و ناگهانی از داستان حذف شود.

مرگ اوشیو اوکازاکی در انیمه کلاناد، به شکلی احساسی و تاثیرگذار مخاطب را تحت تاثیر قرار می‌دهد

اوشیو اوکازاکی

اوشیو اوکازاکی، در حالی که هنوز کودکی بیش نبود، جان خود را از دست داد. مادرش هنگام تولد او درگذشت و پدرش، تومویا، پس از آن فروپاشی عاطفی را تجربه کرد و از نظر احساسی کاملا دور شد. با این حال، درست زمانی که رابطه‌ی پدر و دختری آن دو دوباره داشت شکل می‌گرفت و نشانه‌هایی از بهبود دیده می‌شد، اوشیو در برابر چشمان پدرش جان سپرد. تومویا که پیش‌تر با مرگ همسرش روبه‌رو شده بود، حالا باید شاهد از دست رفتن تنها دخترش نیز می‌بود.

ولدمورت به هری‌پاتر باز می‌گردد؟ + ویدیو تماشا کنید

مرگ ناگیسا اوکازاکی به‌تنهایی برای بسیاری از طرفداران انیمه بیش از اندازه دلخراش بود. در چنین شرایطی، مرگ اوشیو همچون چرخاندن چاقو در زخمی تازه عمل کرد. این مرگ نه‌تنها بی‌دلیل، بلکه به‌شدت احساسی و دستکاری‌شده به نظر می‌رسید. انیمه کلاناد، برای رساندن پیام خود نیازی نداشت که اوشیو را قربانی کند. این امکان وجود داشت که پایان‌بندی داستان را با بازسازی پیوند بین تومویا و اوشیو رقم زد، به‌جای آنکه بیننده را تا این حد از نظر عاطفی تحت فشار قرار دهد.

ساشا براوس در حالی که با همرزمانش در حال فرار بود، در حمله به تایتان کشته شد

ساشا براوس

ساشا براوس در انیمه‌ی حمله به تایتان نماد امید و نشاط بود. علاقه‌ی شدید او به غذا و رفتار بی‌قاعده‌اش، خیلی زود او را به یکی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌ها در میان طرفداران تبدیل کرد. در میان جهانی تاریک و بی‌رحم، ساشا تنها نقطه‌ی روشنی بود که لبخند به لب مخاطب می‌آورد. به همین خاطر، مرگ ناگهانی و بی‌دلیل او برای بسیاری از طرفداران بسیار ناراحت‌کننده و تکان‌دهنده بود.

۱۰ آهنگ برتر انیمه اتک آن تایتان

ساشا در جریان حمله به مارلی، به‌دست گابی براون به شکلی ناگهانی کشته شد. زمانی که سربازان جزیره‌ی پارادایس در حال عقب‌نشینی بودند، گابی به کشتی آن‌ها شلیک کرد و ساشا تقریبا بلافاصله جان سپرد. مرگ او نه فقط به‌خاطر اتفاقی و غیرضروری بودنش ناراحت‌کننده بود، بلکه چون با خودش آخرین جرقه‌ی امید و روشنی را هم خاموش کرد. این مرگ هیچ ضرورتی نداشت و صرفا ضربه‌ای احساسی به بیننده آن‌هم به یکی از بی‌معناترین و تصادفی‌ترین شکل‌های ممکن وارد کرد.

با وجود آگاهی از بیماری‌اش، ساکورا یامائوچی، برای مرگ ناگهانی خود آمادگی نداشت

ساکورا یامااوچی

ساکورا یامائوچی از همان ابتدای انیمه سینمایی می‌خواهم پانکراست را بخورم می‌دانست که عمر زیادی ندارد. او به بیماری لاعلاجی در پانکراس مبتلا بود، اما به‌جای تسلیم شدن، تصمیم گرفت از زمانی که برایش باقی مانده نهایت استفاده را ببرد. ساکورا با روحیه‌ای مثبت، به دوست جدیدش کمک کرد تا ارزش لحظه‌های زندگی را درک کند. او هنوز کارهایی در فهرست آرزوهایش داشت که امیدوار بود پیش از غلبه‌ی کامل بیماری انجام دهد، اما هرگز فرصت این را پیدا نکرد.

۱۰ درس زندگی که از انیمه های برشی از زندگی آموختیم

در نهایت، ساکورا نه بر اثر بیماری، بلکه در راه دیدار با دوستش به قتل رسید. مرگ ناگهانی او به موضوع اصلی انیمه تبدیل شد؛ اینکه هیچ‌کس نمی‌داند چه زمانی قرار است بمیرد. با این حال، مرگ ساکورا به‌قدری ناگهانی و بی‌هدف بود که برای مخاطب آزاردهنده شد. او و شخصیت اصلی در آستانه‌ی آغاز یک رابطه‌ی عاشقانه‌ی شیرین بودند، اما همه‌چیز ناگهان تنها به‌خاطر تصمیم بی‌دلیل یک غریبه برای گرفتن جانش پایان یافت.

مرگ ال، داستان دفترچه مرگ را از مسیر اصلی خود منحرف کرد

مرگ ال

در ابتدای دفتر مرگ، ال به‌عنوان برترین کارآگاه جهان معرفی می‌شود. توانایی‌های او آن‌قدر برجسته‌اند که حتی نام‌های مستعارش نیز در فهرست پنج کارآگاه برتر دنیا قرار دارند. بارها به بیننده القا می‌شود که او ذهنی تحلیل‌گر و متوقف‌نشدنی در حل معماهاست. اما تمام این تصویرها زمانی فرو می‌ریزد که لایت یاگامی موفق می‌شود با فریب او را از میان بردارد و به‌شکلی سرد و حساب‌شده، ال را به قتل برساند.

۱۰ شخصیت شرور انیمه که طرفداران هرگز آن‌ها را از یاد نخواهند برد

لایت و ال از برجسته‌ترین و خاطره‌انگیزترین رقبای دنیای انیمه بودند. بنابراین، مرگ ال لطمه‌ی بزرگی به پویایی داستان وارد کرد. پس از آن، دفترچه مرگ دیگر کشش و تنشی را که در رقابت آن دو وجود داشت، از دست داد. تلاش برای جایگزینی ال با دو شخصیت جدید هم نتوانست آن شکاف را پر کند. مرگ ال ناراحت‌کننده است، چون نه تنها روند داستان را منحرف کرد، بلکه یکی از بهترین تقابل‌های فکری انیمه را با پایانی ناگهانی و ساده از بین برد.

همیشه شخصیت هایی هستند که مرگ آن ها برای بیننده بسیار ناگوار است و حتی بعد از سال ها هم غمی عمیق در دل آن ها باقی می گذارد. برای مثال مرگ ایتاچی در ناروتو یا شخصیت های بسیار دیگری از این قبیل. برای شما مرگ چه شخصیت هایی بسیار ناراحت کننده بوده است؟ نظرات خود را برای ما کامنت کنید!

منبع: CBR


بزرگ‌ترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

بزرگ‌ترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
7 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
...
پاسخ

پس جیرایا . اینا چی پس کوش

یک اوتاکو
پاسخ

پس ای هوشینو ساتورو گوجو پس اونا چی

امیرخان
پاسخ

ایتاچی هویج بود ؟

آراد
پاسخ

ایس…

ملیسا
پاسخ

لولوش و شرلی از انیمه کد گیاس چی؟

کرکس
پاسخ

میدنایت با اختلاف مسخره ترین مرگ بین تمام انیمه هارو داشت!!!
اصلا چرا مرد؟وسه چی هیچ دلیل خواصی نبود
نوع مرگ : چرت
دلیل مرگ : چرت
وجودش داستان یه کوچولو قشنگ تر میکرد یا نبودنش؟قطعا بدون شک بودنش
یعنی من ذهنیت مانگاکا رو …. :)💔

زهرا کاظمی
پاسخ

با مرگ رنگوکو موافقم نوری که بی جهت خاموش شد