۱۰ شخصیت انیمه ای که با وجود شرایط تلخشان شرور نشدند!
گذشته تلخ و تاریک شخصیتها، از ویژگیهای مشترک بین انیمههای شونن و سینن است. از تروماهای روانی گرفته تا حمله هیولاهایی که زندگیشان را نابود کردهاند، همگی در آینده این شخصیتها بسیار تاثیرگذار بودهاند. هرچند بسیاری از آنها نتوانستند سرنوشت دیگری برای خود رقم بزنند و شرور شدند، اما تعدادی از شخصیت های انیمه ای نیز توانستند خود را از مرداب بیرون بکشند و مانند نیلوفر بشکفند.
شاید هرکس دیگری جای آنها بود راه سادهتر را انتخاب میکرد و به همان هیولایی تبدیل میشد که گذشته آنها را نابود کرده بود. با این حال، شخصیتهایی که میتوانستند شرور شوند، سختی بیشتری به جان خریدند تا راه درست را انتخاب کنند. البته در این میان نمیتوان از تاثیر اطرافیان آنها بر مسیرشان نیز چشمپوشی کرد. در این مطلب، سراغ ۱۰ شخصیت انیمه ای میرویم که گرچه میتوانستند شرور باشند، تاب آوردند و شکوفا شدند.
۱۰. Takashi Natsume
انیمه Natsume’s Book Of Friends
تاکاشی ناتسومه از همان کودکی دوران سختی را پشت سر گذاشته بود. او قابلیتی داشت که با استفاده از آن میتوانست موجودات ترسناکی به نام یوکای را ببیند. به همین دلیل نیز بسیاری از مردم از او فاصله میگرفتند. هرچند ترکیب تنهایی و قابلیت وحشتناکش، مسیر شرور شدن را به او نشان میدادند، اما حضور مادر و مادربزرگ در زندگیش، باعث شد ناتسومه درد طرد اجتماعی را تحمل کند و مهربان باقی بماند.
به لطف کتاب مرموز مادربزرگش، او با گذشته و آن موجودات ترسناک ارتباط برقرار کرد و به مردی خردمند تبدیل شد که خوبی را بر بدی ترجیح میداد. هرچند تنهایی سخت بود و گاهی جان را به لبش میرساند، اما ناتسومه با قدم گذاشتن در راهی جدید، مفهوم عشق را درک کرد. او نمونه واقعی شخصیتی است که به جای تبدیل شدن به شرور، دست رد به سینه تاریکی زد و شکوفا شد.
۹. Kotoura Haruka
انیمه Kotoura-san
در نگاه اول، ممکن است کنار هاروکا احساس ناامنی کنید؛ چرا که او یک ذهنخوان حرفهای است. همین دلیل کافی بود تا خانواده و اطرافیانش از او دوری کنند و هیچ اعتمادی به او نداشته باشند. تنهایی هاروکا در این وضعیت، زخمهای روانی زیادی به او وارد کرد. با این حال او روح خود را به تاریکی نفروخت و رویه دیگری را در پیش گرفت.
هرچند برخی از عوامل و کاراکترهای انیمه سعی داشتند از قابلیت او به نفع خود سوءاستفاده کنند و او را از نظر جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار دهند، با این وجود او به یک شرور تبدیل نشد. نقطه عطف زندگی هاروکا زمانی بود که با مانابه یوشیهیسا آشنا شد، شخصیتی که از او نمیترسید، او را قضاوت نمیکرد و حتی روی خوش به او نشان داد. همین امر باعث شد که به جای استفاده از قابلیتش برای سلطه بر جهان، مهربانی را در پیش بگیرد و در جبهه خیر باقی بماند.
۸. Killua Zoldyck
انیمه Hunter X Hunter
زندگی در خانواده بدنام و آدمکش و بزرگ شدن زیر سایه پدری که کارش آزار جسمی و روانی بود، تنها بخشی از گذشته کیلوا را روایت میکند. اگر هر کس دیگری جای این شخصیت انیمه ای بود به یک شرور تبدیل میشد. با این حال، کیلوا متفاوت عمل کرد و توانست از سد تروماهای روانی کودکیاش عبور کند.
هرچند پدر و برادرش با آموزشهای سختگیرانه و تنبیههای جدی، سعی داشتند او را به یک قاتل سرد و بیروح از دسته خانواده زولدیک تبدیل کنند، اما او با ایستادگی در برابر این شرایط، خود را از باطلاق شرم بیرون کشید. البته همراهی کاراکتر گون (Gon) و گروهش در انسان ماندن کیلوا بیتاثیر نبود. در حقیقت این عشق و دوستی بود که با نور درخشان خود، این شخصیت انیمه ای را از سایه شر خارج کرد.
۷. Crona
انیمه Soul Eater
هر کسی دیگری در شرایط کرونا بود، به یک شرور تمام عیار تبدیل میشد. این شخصیت انیمه ای زیر دست کسی بزرگ شده بود که تصور میکرد بچههایش، موش آزمایشگاهی هستند. مدوسا، مادر کرونا به هیچ چیزی جز منافع خودش فکر نمیکرد. این مادر شیطانی، کرونا را به گونهای دستکاری روانی کرده بود که تنها بجنگد و بکشد. او حتی یک شمشیر شیطانی به نام رگناروک را روی کرونا تعبیه کرد تا از او بیشتر سوءاستفاده کند. با این حال او هم نتوانست مانع قدرت انسانیتی شود که در کرونا طنینانداز شده بود.
هرچند مدوسا در پرورش این شخصیت انیمه ای حتی یک در صد همدلی هم در او تعبیه نکرده بود، اما حضور شخصیتی به نام ماکا باعث شد کرونا از این رو به آن رو شود. ماکا بدون آنکه جیغ بزند یا از کرونا فرار کند، با مهربانی و صداقت به او عشق ورزید و همین باعث شد از یک جایی به بعد کرونا، به جای تبدیل شدن به یک شرور درجه یک، انسانیتش بروز پیدا کند و دستورات مدوسا را نیز زیر پا بگذارد.
۶. Naruto Uzumaki
انیمه Naruto
ناروتو اوزوماکی از همان کودکی جینچوریکی بود، کسی که یک روباه غولپیکر اهریمنی (کوراما) در درونش حبس شده بود. به همین دلیل نیز تمام روستاییان او را به چشم یک هیولا میدیدند، از او فرار میکردند و با او برخورد بدی داشتند. از آنجایی که ناروتو یتیم نیز بود، این شرایط برای او تحملناپذیر مینمود. تنهایی در کنار نفرت از خود، میتوانستند دلایلی کافی برای تبدیل شدنش به یک هیولا باشند.
با این وجود او در برابر تاریکی تسلیم نشد و برعکس با عشق و محبتی که در وجود خودش داشت، برای دیگران اهمیت سرشاری قائل شد. او همچنین با استفاده از قدرت ماورایی خود، توانست سایر شروران را متقاعد کند که دست از بدی بردارند. در نهایت نیز ناروتو به قهرمان روستای خودش تبدیل شد، قهرمانی که کنترل دیو درون خود را به دست گرفت و هرگز علیه دیگران از آن استفاده نکرد.
۵. Naofumi Iwatani
انیمه The Rising Of The Shield Hero
نائوفومی، هیچ شر و دیو درونی نداشت که او را به تاریکی هدایت کند. او یکی از چهار قهرمانی بود که به دنیای فانتزی احضار شد، اما به جای آنکه از او تجلیل کنند، به او انگ خیانت زدند. تنها با گذشت چند روز مالتی، متحد نائوفومی، او را متهم به جرمی کرد که هرگز مرتکب نشده بود. همین برای مردم عادی کافی بود تا از قهرمانشان متنفر شوند و او را طرد کنند.
در چنین شرایط ناعادلانه و سختی که حتی اعتماد هم رنگ باخته است، نائوفومی با تنها یک سپر به مسیر درست خود ادامه میدهد و حتی یک قدم نیز به سمت تاریکی برنمیدارد. او در این مسیر متحدان واقعی خود، یعنی رافتالیا و فیلو را پیدا میکند، اعتماد را باز مییابد و سپرش را به جای انتقام، در مسیر محافظت از مردم و پادشاهی به کار میگیرد.
۴. Ganta Igarashi
انیمه Deadmen Wonderland
زمانی که گانتا به جرمی که مرتکب نشده، وارد ددمن واندرلند میشود، هیچ کس حتی به ذهنش نیز خطور نمیکند که این شخصیت انیمه ای بتواند از دل زندانیان محکوم به اعدام و شکنجههای پی در پی، سالم و پاک خارج شود. در این زندان مخوف، گانتا با وجودی که بیگناه است، مدام مورد آزار و اذیت نگهبانان و زندانیان قرار میگیرد. این شرایط آسیبهای روحی و جسمی زیادی را به او تحمیل میکند، آسیبهایی که میتواند هیولای درون را بیدار کند و به فکر انتقام بیندازد.
با این وجود، گانتا راه دیگری را در پیش میگیرد و به دنبال عدالت و حقیقت میرود. در این مسیر عشق و محافظت بیقید و شرط شیرو و سایر دوستانش، باعث میشود علاوهبر اعتماد، از انسانیتش نیز در این دنیای تاریک محافظت کند. گرچه قدرتهای عجیب و غریب این شخصیت انیمه ای گاه خودش را هم میترساند، اما او با عشقی که به عزیزانش دارد، از این قدرت در جهت حفاظت از آنها استفاده میکند. در حالی که سایر ددمنها در نفرت و انتقام غرق میشوند، گانتا به عنوان شخصیت خوب داستان باقی میماند و ثابت میکند که میتوان رنج کشید و همزمان فوقالعاده نیز بود.
۳. Hyakkimaru
انیمه Dororo (2019)
تصور کنید پیش از تولد، اندامهایتان با شیطان معامله شده باشد. این سرنوشتی بود که پدر هیاکیمارو برای او رقم زده بود. او با این معامله اهریمنی، بدون ۴۸ عضو و حس انسانی متولد و رها شد تا بمیرد. او همچنین به یک نیمه انسان و نیمه دیو تبدیل شده بود و به همین دلیل مردم نیز از او میترسیدند. در چنین شرایطی، او میتوانست به یک شرور واقعی تبدیل شود اما نشد.
شخصیت انیمه ای داستان به جای آنکه راه شرارت و انتقام را در پیش بگیرد، سراغ شکار دیوها میرود تا یکی یکی اعضای از دست رفته خود را به دست بیاورد. او در این مسیر با افراد مهربانی مانند دورورو(Dororo) و دکتر جوکای آشنا میشود و به لطف آن دو، روند درمانش را طی میکند تا درنهایت به یک انسان کامل تبدیل شود. در این انیمه، هیاکیمارو به مخاطبان ثابت میکند که جنجگوی سرسخت بودن آن هم در جبهه حق، چقدر لذتبخش و هدفمند است.
۲. Ken Kaneki
انیمه Tokyo Ghoul
در نخستین قسمت انیمه توکیو غول، کانکی شخصیت اصلی داستان و پسری جوان و مهربان است که در دام عشق یک شیطان میافتد. ریزه (Rize)، دختری که کانکی تصور میکند عاشقش شده است، به او حمله میکند و در طی آن شخصیت اصلی انیمه به یک نیمه غول و نیمه انسان تبدیل میشود. همین امر باعث میشود کانکی از هر دو دنیا طرد شود و احساس تنهایی کند. با وجود این احساسات و شرایط تلخ، او حتی تمایلی به تاریکی نشان نمیدهد.
گرسنگی، تنهایی و هویتی ازبین رفته، هرکدام برای تبدیل شدن به یک شخصیت منفی دلیل نسبتا کافی به نظر میرسد. با این حال کانکی علاوه بر تحمل این شرایط، شکنجههای جیسون را نیز تاب میآورد و میلش به انسانیت ذرهای کم نمیشود. او درد و رنج را به جان میخرد تا در برابر نفرت مقاومت نشان دهد و انسان باقی بماند.
۱. Thorfinn Karlsefni
انیمه Vinland Saga
تورفین از جمله شخصیتهای انیمهای است که با وجود گذشته تلخش، با امید به انتقام بزرگ شد. او که در کودکی شاهد قتل پدرش بود، سالهای سال زیر دست آسکلاد، قاتل پدرش کار کرد و منتظر زمان مناسب برای انتقام و حمله بود تا اینکه شخص دیگری زودتر از او ترتیب آسکلاد را داد. در این زمان، تورفین دچار نوعی از بیهدفی شد. او تمام عمر خود را صرف فکر انتقام کرده بود و اکنون آن دلیل دیگر وجود نداشت.
شاید اگر این هدف به دستان خود تورفین محقق میشد، اوضاع فرق میکرد و دیگر نام تورفین را هم در این فهرست نمیدیدیم. با این حال شرایط جدید، این شخصیت را به تامل درباره گذشتهاش واداشت و درهای حکمت را به روی او گشود. در نهایت این کندوکاو عرفانی، او تصمیم گرفت که هیچ انسانی را نکشد و به سوی ایجاد وینلند صلحآمیز گام بردارد. مهم نیست که چه گذشته پر هرجومرج و تلخی داشتهاید. سیر رشد شخصیتی تورفین نشان میدهد حتی در چنین شرایطی میتوانید روشنایی را انتخاب کنید.
نظر شما درباره این شخصیتها چیست؟ آیا شخصیت انیمه ای دیگری میشناسید که با وجود شرایط سختش، مقاومت کرد و شرور نشد؟ نظرات ارزشمند خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: Thegamer
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
نظرات