شخصیت های اصلی انیمه ای که می‌ توانستند شرورهای جذابی باشند!
اخبار سینما و انیمیشن انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه سینما

شخصیت های اصلی انیمه ای که می‌ توانستند شرورهای جذابی باشند!

دو راهی بین خیر و شر، اتفاقی است که هر یک از شخصیت های اصلی انیمه ای در طول داستانشان تجربه می‌کند. هرچند اغلب آن‌ها دست روی راه درست می‌گذارند، اما یک تغییر داستانی می‌تواند غوغا به پا کند. تنها کافیست چشمانتان را ببندید و شرایطی را تصور کنید که این شخصیت‌ها پا در مسیر شرور شدن گذاشته‌اند. البته این مورد تنها به قهرمانان ختم نمی‌شود و رقبای غیرشرور آن‌ها هم می‌توانستند با تنها یک تصمیم اشتباه، به چیزی فراتر از یک شرور ساده تبدیل شوند.

این مطلب داستان انیمه‌ها را لو می‌دهد

شاید در نگاه اول تصور عجیبی به نظر برسد، اما اگر همین شخصیت‌ها جلوی قهرمانان قد علم می‌کردند و آن‌ها را به چالش می‌کشیدند، احتمالا داستان انیمه‌ها به شکل جذاب‌تری رقم می‌خورد. در این مطلب سراغ ۱۰ شخصیت اصلی انیمه‌ای رفته‌ایم  که تغییر مسیرشان به سمت شرور شدن، می‌توانست پیچش‌های داستانی جالب‌تری رقم بزند.

۱۰. کاگیاما (Kageyama)

کسی که می‌توانست درست مانند اویکاوا باشد

کاگیاما را در انیمه ورزشی هایکیو (Haikyu) به‌عنوان شخصیت دوم و رقیب هیناتا می‌شناسیم. این دو شخصیت در اولین و آخرین رقابت خود در مقطع راهنمایی، حریف والیبالی یکدیگر بودند. با این حال این رقابت در داستان دوام نیاورد و از آن نقطه به بعد، این دو والیبالیست دیگر در مقابل هم قرار نگرفتند. آن‌ها مجبور بودند همزمان با هم همکاری و در برخی موارد نیز راهی برای پیشی گرفتن از هم پیدا کنند. حال بیاید شکل دیگری از این داستان را تصور کنیم.

۱۰ انیمه‌ای که بهترین پنج قسمت اول را در تاریخ تلویزیون دارند

اگر در نسخه دیگری از داستان، کاگیاما همچنان رقیب سرسخت هیناتا باقی می‌ماند، قهرمان داستان مجبور می‌شد از دیگران بیاموزد تا راهی برای غلبه بر او پیدا کند. کاگیاما شخصیتی نبود که نتواند به عنوان ضدقهرمان ظاهر شود. حتی در نسخه اصلی هم به او لقب پادشاه زمین را داده بودند؛ چرا که با هم‌تیمی‌هایش همچون یک دیکتاتور رفتار می‌کرد. تنها کافی بود به مدرسه دیگری برود و به تیم کاراسونو برخورد کند. آن وقت هم داستان منطقی‌تر پیش می‌رفت و هم هیناتا انگیزه بالایی برای پیشرفت پیدا می‌کرد.

۹. یونو (Yuno)

یتیمی که نمادی از استعداد ذاتی بود

از دیگر شخصیت های اصلی انیمه ای که می‌توانست به چالشی برای قهرمان داستان تبدیل شود، یونو است. او مانند آستا در انیمه شبدر سیاه (Black Clover) در یتیم‌خانه بزرگ شده بود. برخلاف آستا که تلاش بی‌وقفه و اراده‌ای شکست‌ناپذیر داشت، یونو با اتکا به استعداد ذاتی و طبیعی خود پیش می‌رفت. در نسخه اصلی داستان، این دو شخصیت رفیق دوران کودکی و سختی یکدیگر بودند. آن‌ها حتی برادر خوانده هم شدند و به همین دلیل انحراف یونو به دنیای تاریکی، می‌توانست ضربه مهلکی به آستا و خانواده جدید بزند.

برای تماشای انیمه Attack on Titan the Movie: The Last Attack کلیک کنید

با این حال تصورش هم جذاب است. رقابت بلندمدت و شرورانه میان یونو و آستا به عنوان دو برادرخوانده می‌توانست به تقابلی ایدئولوژیک و فلسفی تبدیل شود. در چنین شرایطی، فشار بر قهرمان داستان برای پیشی گرفتن از برادرش به اوج می‌رسید و بار عاطفی آن بسیار سنگین‌تر می‌شد. در حقیقت آستا مجبور می‌شد میان پیوند عاطفی و نجات جان انسان‌های بیگناه دست به انتخاب بزند.

۸. گارا (Gaara)

کافی بود دوستی ناروتو عمل نکند

شاید اگر گارا به دنیای شرارت پرت می‌شد، هیچ کس تعجب نمی‌کرد. او گذشته پر از رنج و تنهایی داشت و کودکی‌اش پر از ترس و بدون همدم بود. گارا سال‌های زیادی را بر لبه تیز تاریکی قدم گذاشت تا اینکه با ناروتو اوزوماکی آشنا شد. همین باعث شد خیلی سریع نجات پیدا کند و در مسیر خوب بودن قدم بگذارد. با این حال اگر دوستی با ناروتو نیز نمی‌توانست از میزان نفرتش کم کند، احتمالا به دشمنی قدرتمند و تاثیرگذار برای ناروتو و دوستانش تبدیل می‌شد.

زمانی که گارا به دنیا آمد، یک شیطان درون او قرار گرفت تا از آن به عنوان سلاحی برای محافظت از روستایش استفاده کند. حال تصور کنید که او در انیمه ناروتو (Naruto)، از این سلاح علیه دیگران استفاده می‌کرد. آن وقت داستان شکل باشکوه‌تری به خود می‌گرفت. حتی اگر او پس از شکست در برابر ناروتو، به جای تسلیم شدن تلاش می‌کرد تا در مبارزه بعدی قوی‌تر ظاهر شود، طرفداران بیشتر به وجد می‌آمدند.

۷. وجیتا (Vegeta)

دوستی که ممکن بود لباس دشمن بر تن کند

اکثر طرفداران وجیتا را به‌عنوان محبوب‌ترین شخصیت رقیب در تاریخ انیمه می‌شناسند. البته او این جایگاه را از شخصیت‌های قبلی انیمه دراگون بال (Dragon Ball) به ارث برده است. پیش از او، پیکولو قبل و در طول حماسه سایان به عنوان رقیب گوکو عمل می‌کرد. حال اگر وجیتا به‌جای پیوستن به گوکو، همواره دشمن او باقی می‌ماند، بی‌تردید می‌توانست به شخصیتی شرور و درعین‌حال عمیق‌تر از فریزا تبدل شود. او گذشته دردناکی داشت و همین موضوع توجیه خوبی بود تا با گوکو همراه نشود.

بهترین انیمه های خاص‌پسند که پیشنهادشان دشوار است

با این تغییر داستانی، کشمکش میان دو سایان هر دو را به سطوح بالاتری از قدرت می‌رساند. فارغ از این، حضور یک ضدقهرمان جاودان مانند وجیتا که زیر بار پیوستن به جمع جنگجویان Z نمی‌رفت، روایتی گیرا خلق می‌کرد. با این اتفاق حتی شخصیت‌های فرعی نیز می‌توانستند نقش پررنگ‌تری ایفا کنند. حتی پیکولو و انسان‌های دیگر این فرصت را داشتند که بیشتر بدرخشند و کمتر در سایه قدرت سایان‌ها نادیده گرفته شوند.

۶. باکوگو (Bakugo)

از پیشرفت دوستش به مرز جنون نرسید

این مورد که یکی از شخصیت های اصلی انیمه ای دوست دوران کودکی قهرمان باشد، یکی از الگوهای رایج در دنیای شونن است. باکوگو و دکو نیز در انیمه مدرسه قهرمانانه من (My Hero Academia) از این الگو پیروی کردند و تا انتهای داستان رفیق یکدیگر باقی ماندند. با این حال اگر باکوگو پیشنهاد لیگ تبهکاران را رد نمی‌کرد و به آن‌ها می‌پیوست، داستان انیمه از این رو به آن رو می‌شد. زمانی که دکو جهش ناگهانی در قدرتش را تجربه کرد، طبیعی بود که دوستش دچار فروپاشی روانی شود و تصمیم بگیرد در مقابل او قد علم کند. در این صورت، رابطه بین این دو شخصیت شکرآب و برای دکو بسیار دردناک می‌شد. البته قهرمان داستان نیز بیکار نمی‌نشست و تصمیم می‌گرفت خود را به آب و آتش بزند تا عزیزترین شخص زندگی‌اش را نجات دهد.

برای تماشای انیمه My Hero Academia: You're Next کلیک کنید

چنین تغییری مسیر دشوارتری را پیش پای دکو در رسیدن به رویای بزرگ‌ترین قهرمان جهان می‌گذاشت. در این شرایط، او مجبور می‌شد همزمان با احساس ناکافی بودن، درماندگی و کاهش پشتکار خود در مواجهه با شر نیز قرار بگیرد. او حتی ممکن بود زیر چنین فشار سنگینی فروبپاشد. همین تغییر به تنهایی می‌توانست ماهیت داستان مدرسه قهرمانانه من را به‌طور بنیادین دگرگون سازد و دشمنانی را که در برابر قهرمانان قرار می‌گرفتند، کاملاً متفاوت جلوه دهد.

نقد انیمه My Hero Academia | تفاوت سلیقه محترم است!

۵. رنگوکو (Rengoku)

قدرت ایمان به مسیرش، او را نجات داد

در آرک قطار موگن انیمه شیطان کش (Demon Slayer)، رنگوکو در دو راهی سرنوشت‌سازی قرار گرفت. آکازا یکی از ۱۲ کیزوکی به او پیشنهاد داد که به یک شیطان تبدیل شود. تصورش را کنید. اگر او این پیشنهاد را می‌پذیرفت، با توجه به شناختی که از تانجیرو و سایر شکارچیان داشت، به یکی از هولناک‌ترین دشمنان آن‌ها تبدیل می‌شد. او پیش از این پیشنهاد نیز هاشیرای خارق‌العاده‌ای بود. حال اگر با همین قدرت به یک شیطان تبدیل می‌شد، سرعت و قدرتش به‌طور چشمگیری افزایش می‌یافت و جایگاهش نیز به‌سادگی با سایر شیاطین ماه بالایی برابری می‌کرد.

اگر تمام این اتفاقات رقم می‌خورد، تانجیرو به عنوان قهرمان داستان دچار عذاب وجدان می‌شد. در چنین شرایطی، او خود را مقصر سقوط رنگوکو تصور می‌کرد و به این ترتیب تصمیم می‌گرفت با قدرت بیشتری سراغ موزان برود و او را نابود کند. چنین تغییری همچنین باعث می‌شد باقی هاشیراها نقش پررنگ‌تری در روایت پیدا کنند؛ چراکه آنان نیز وظیفه خود می‌دیدند که با هم‌رزم پیشینشان، رِنگوکو، روبه‌رو شوند و او را شکست دهند.

نقد انیمه Demon Slayer | با ارزش یا مناسب کودکان؟

۴. دنجی (Denji)

گذشته‌ تلخش هم او را شرور نکرد

دنجی در انیمه مرد اره‌ای (Chainsaw Man)، پس از پیوند با پوچیتا، به قدرت عجیب و خارق‌العاده‌ای رسید. او گذشته تلخی داشت و اکنون این فرصت به وجود آمده بود تا از قدرت جدیدش برای حکمرانی در جهان و خشونت استفاده کند. با این حال او هرگز در این مسیر قدم نگذاشت. دنجی هیچ خانواده‌ای نداشت و در اوج فقر و بیکاری زندگی می‌کرد. همین دلایل کافی بود تا او به یک شرور تمام عیار تبدیل شود. توانایی‌های اره‌برقی شیطانی به راحتی باعث می‌شد او به هرکه و هرچه می‌خواست، برسد.

برای تماشای انیمه Chainsaw Man کلیک کنید

البته اگر دنجی این مسیر را انتخاب می‌کرد، طبیعتا شکارچیان شیاطین نیز بیکار نمی‌نشستند و تلاش می‌کردند تا او را نابود کنند. با این حال قرار گرفتن یک شخصیت زیرک‌تر در کنار او، باعث می‌شد ورق به کلی برگردد و دنجی به قدرتمندترین حالت خود برسد. اشتباه نکنید. این شکل از داستان نیز هیچ منافاتی با هدفش که داشتن یک زندگی عادی بود، نداشت. تنها کافی بود تمام افرادی که قصد نابودی او را داشتند، از میان برداشته شوند.

۳. یور فورجر (Yor Forger)

شخصیتی که مانند یک بمب ساعتی است

برای تماشای انیمه Spy x Family کلیک کنید

یور از آدمکش‌های بسیار معروفی بود که در انیمه اسپای ایکس فامیلی (Spy x Family) در یک خانواده قلابی نقش مادر را داشت. اگر از همان ابتدا، او ماموریت پیدا می‌کرد تا توایلایت (Twilight) را هدف قرار دهد، ماجراهای طنز انیمه دوچندان می‌شد. در چنین شرایطی یک تعقیب و گریز جذاب بین یور و لوید که زن و شوهری قلابی بودند، رقم می‌خورد. از طرف دیگر آنیا که حکم دختر خانواده را داشت و یک ذهن‌خوان بود، باید تمام تلاشش را به کار می‌گرفت تا مانع از نابودی خانواده‌اش شود.

برای مشاهده ویدیوهای بیشتر از آثار مختلف می‌توانید به بخش «ویدیو مگ» مراجعه کنید

این تغییر مسیر داستانی حتی می‌توانست پایان درخشان‌تری را رقم بزند. پایانی که در آن دو شخصیت زن و مرد داستان، بالاخره از هویت واقعی یکدیگر باخبر و دچار نوعی درگیری بحرانی و عاطفی می‌شدند. به همین ترتیب نیز احساسات بینندگان به شدت درگیر می‌شد و آن‌ها را آماده می‌کرد تا هر آن منتظر فعال شدن بمب ساعتی احساس طرفین باشند.

نقد انیمه Spy x Family | خانواده‌ای متقلب، قاتل و جاسوس

۲. گوجو (Gojo)

قدرتی که تقریباً هیچ‌کس نمی‌تواند متوقفش کند

قدرت بی‌کران گوجو در انیمه جوجوتسو کایسن (Jujutsu Kaisen) را نمی‌توان دست‌کم گرفت. او از شخصیت های اصلی انیمه ای داستان است که با نیروی خود می‌تواند تمام مردم ژاپن را نابود کند. همین کافیست تا نشان بدهد هیچ هدفی برای او دست‌نیافتنی نیست. البته اشتباه نکنید. حتی اگر او تصمیم می‌گرفت راه شرارت را انتخاب کند، قدرت کورش نمی‌کرد. البته هیچ کس هم نمی‌داند که در چنین مسیری او دقیقا پی چه هدفی را می‌گرفت. همین نامشخص بودن باعث می‌شد این تغییر داستانی بسیار جذاب جلوه کند.

هر آن چه که باید در مورد فصل سوم انیمه Jujutsu Kaisen بدانید

حتی ماهیت داستان نیز با شرور شدن گوجو تغییر می‌کرد؛ چرا که تمام شخصیت‌های آن باید دست در دست یکدیگر می‌دادند تا سد راه او شوند. ناتوانی در مقابله مستقیم با او نبردهایی بسیار خلاقانه و نفس‌گیر رقم می‌زد و فضای انیمه را بیش از پیش به قلمرو ژانر وحشت نزدیک می‌کرد.

برای تماشای انیمه Jujutsu Kaisen 0 کلیک کنید

۱. لولوش (Lelouch)

اگر فشارها ادامه پیدا می‌کرد، او کاملاً تسلیم تاریکی می‌شد

درست است که از همان ابتدا لولوش در انیمه کد گیاس (Code Geass) خود را به عنوان شرور معرفی می‌کند، اما حقیقت امر چیز دیگری است. او شخصیتی خاکستری دارد و طبق نقشه بزرگش، قصد دارد خود را در راه صلح جهانی قربانی کند. با این حال عطش قدرت می‌توانست او را در مسیر دیگری قرار بدهد. همانطور که لایت در انیمه دفترچه مرگ (Death Note) به فساد کشیده شد، لولوش هم ممکن بود هر آن دچار چنین لغزشی شود تا جهان را براساس دیدگاه خود تغییر دهد.

پس از دستیابی به سلطه جهانی، لولو‌ش می‌توانست دست از ایده فداکارانه‌اش بردارد. او در پی از دست دادن تمام پیوندهایش با خانواده، دوستان و هم‌رزمانش، شاید به این باور می‌رسید که تنها کسی است که می‌تواند بر امپراتوری بریتانیا فرمانروایی کند و نظم را در دنیای تازه ساخته‌شده‌اش حفظ نماید. با این حال راه دیگری برگزید و به دنیای تاریک شرارت پرت نشد.

نظر شما درباره این شخصیت‌ها چیست؟ چه شخصیت های انیمه ای اصلی دیگری می‌شناسید که بین خیر و شر، اولی را انتخاب کردند و پیش گرفتند؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.

منبع: CBR


امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون

امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها