۱۲ موسیقی متن انیمه که حتی از جنگ ستارگان حماسیتر هستند
کمتر اثری را میتوان پیدا کرد که حتی یک موسیقی متن هم نداشته باشد. البته جای تعجبی هم ندارد. از زمانی که صنعت سرگرمی در زندگی انسانها جا خوش کرد، موسیقی نیز به جز جداییناپذیر آن تبدیل شد. بنابراین تماشای هر اثر سینمایی یا تلویزیونی که با موسیقی متن همراه باشد، لذت و تاثیرگذاری بیشتری دارد. انیمهها نیز از این قاعده مستثنی نیستند. هرچند موسیقی متن انیمه در نگاه اول چندان جلب توجه نمیکند، اما کمبود آن ممکن است به پاشنه آشیلی برای اثر تبدیل شود.
در حقیقت تاثیر موسیقی در صحنهها مانند چاشنی در غذاست. شاید بتوان با مخلوط کردن بهترین مواد غذایی به یک غذای باکیفیت رسید، اما غذایی که ادویه نداشته باشد، هیچ طعم به خصوصی ندارد. موسیقی متن انیمه نیز با جریان یافتن در پس زمینه، به صحنهها رنگ و بو میبخشد و باعث میشود آنها بهتر به چشم بیایند. این عنصر همچنین با حضور خود، احساس شخصیتها را نیز منتقل میکند و جلوهای از عظمت روایت را به رخ میکشد.
برخی از این موسیقیها حتی به امضای انیمهها تبدیل شدهاند؛ به طوری که حتی اگر چشمانتان را ببندید و تنها گوش جان به موسیقی متن بسپارید، بیدرنگ نام اثر در ذهنتان جرقه میزند. به همین بهانه در این مطلب ۱۲ موسیقی متن انیمه را گلچین کردهایم که جز بهترینها هستند و عملا انیمه را نمیتوان بدون وجود آنها متصور شد.
انیمه سامورایی چامپلو (Samurai Champloo)
جادوی نوجابس، فت جان، فورس آو نیچر و تسوچیه در تلفیق هیپهاپ و شمشیر
انیمه سامورایی چامپلو (Samurai Champloo) داستان شخصیتی به نام موگن را روایت میکند که ولگردی مبارز است و با حرکات بریک دنس گونه، سبک مبارزه آشفته و غیرقابل پیشبینیاش را به نمایش میگذارد. در مقابل او، ، جین چهارچشم قرار دارد که به عنوان یک سامورایی آزاد، سرد و بیاحساس زندگیاش را بر پایه انضباط سختگیرانه شمشیرزنی سنتی ژاپن (کن جوتسو) بنا کرده است. زندگی این دو شخصیت در ابتدا کاملا مستقل از یکدیگر است تا اینکه پیشخدمتی به نام فوو وارد داستان میشود و آنها را مامور میکند تا سامورایی مرموزی که بوی گلهای آفتابگردان میدهد، پیدا کنند.
البته اشتباه نکنید. سامورایی چامپلو یک مجموعه تاریخی عادی نیست. هرچند ماجراجویی شخصیتها در ژاپن دوره ادو رقم میخورد، اما وجود گرافیتی، بیتباکس و واژههای مدرن آن را متفاوت از هر اثر سنتی نشان میدهد. البته این تمام ماجرا نیست؛ چرا که شاهکار واقعی این اثر را باید در ظرافت احساسی و پرداخت هنرمندانه موسیقی آن جستوجو کرد.
موسیقی متن این انیمه که توسط نوجابس (Nujabes) فقید، به همراه فت جون تسوچی (Fat Jon Tsutchie) و در نهایت گروه فورس آو نیچر (Force of Nature) تولید شده است، ضرب آهنگهای هیپهاپ نوع لوفای (Lo-Fi) را با سازهای سنتی ژاپنی ترکیب میکند و فضایی چیل-هاپ (Chill-Hop) را میآفریند که بلافاصله قابل تشخیص است. درنهایت این ترکیب عجیب از سنت و مدرنیته حالوهوایی میسازد که با تکیه بر فرهنگ و موسیقی هیپهاپ به واقعیت کهن، خشن و در عین حال عمیقا روحنواز داستان جان میبخشد.
انیمه آکیرا (Akira)
آوای سایبرپانکی با موسیقی نوآورانه گینو یاماشیروگومی
سالهاست آثاری که داستان آخرالزمانی دارند، موردتوجه مخاطبان قرار گرفتهاند. برای نمونه میتوان به انیمه آکیرا (Akira) اشاره کرد. این انیمه داستان نئو-توکیو است که روی خاکسترهای جنگ جهانی سوم بنا شده و فساد، تروریسم، خشونت باندهای خیابانی و اعتراضات ضدحکومتی در آن موج میزند. در این میان شخصیت اصلی داستان و رییس گروه موتورسواران که کاندا نام دارد، زمانی که به قدرت دوستش در جابهجا کردن اشیا با ذهن پی میبرد، درگیر توطئهای دولتی میشود تا از نابودی دوباره شهر جلوگیری کند.
فراتر از شهرت جهانی انیمه، شوجی یاماشیرو، آهنگساز برجسته، به همراه گروه گینو یاماشیروگومی، با خلق موسیقی متن به دستاوردی یگانه در این صنعت دست یافتند. آنها با الهام عمیق از سرودهای بودایی، موسیقی سنتی گاملان اندونزی و نمایش آیینی نو (Noh) کلیشههای رایج در موسیقی متن انیمه های علمی-تخیلی را در هم شکستند. آهنگسازان در این اثر به جای استفاده از سازهای الکترونیکی، صدای طبیعی انسان را به شکلی طبیعی و بدیع معماری کردند تا فضایی آیینی بسازند. حاصل این رویکرد، موسیقی متنی شد که نت به نتش بر ذهن و جسم مخاطب فرود میآید و صحنه اکشن انیمه را بسیار خارقالعاده جلوه میدهد.
انیمه ناروتو و ناروتو شیپودن (Naruto Shippuden)
ساخت آوای نبرد و دوستی توسط توشیو ماسودا و یاسوهارو تاکاناشی
با وجود تمام عناصر نمادینی که مجموعه ناروتو (Naruto) را به اثری ماندگار تبدیل کردهاند، هیچکدام به اندازه ساختار موسیقایی آن منحصربهفرد نیست. شروع این مجموعه با سبک موسیقی ابتدایی بود که توشیئو ماسودا (Toshio Masuda) از طریق آن مخاطب را به یاد بازیهای ویدئویی میانداخت. با پیشرفت داستان یاسوهارو تاکاناشی (Yasuharu Takanashi) حالوهوای حماسی به انیمه داد و آن را به مجموعه اساطیری ماندگاری تبدیل کرد.
ماسودا در آثار اولیه خود، ملودی محلی را در اولویت قرار میدهد و رشد شخصیتها را در قالب الگوهای به یاد ماندنی تثبیت میکند که حاوی عناصر راک و پانک مدرن هستند. تاکاناشی نیز با بهرهگیری از گروههای کر، سازهای کوبهای پرقدرت و سازهای زهی اوجگیرنده خود نبردها را سرنوشتساز جلوه میدهد. در مجموع، این انیمه به واسطه کار این دو آهنگساز، یک کلاس درس استادانه در زمینه تلفیق سازهای سنتی ژاپنی با موسیقی راک و هوی متال ارائه میدهد و همچون یک سمفونی جامع عمل میکند.
انیمه شهر اشباح (Spirited Away)
زیبایی مسحورکننده با ملودیهای بینظیر جو هیسایشی
علاوهبر طبیعت، موسیقی نیز در آثار میازاکی شخصیت مجزایی دارد و نقش مهمی ایفا میکند. هرچند تقریبا تمام آثار میازاکی و استودیو جیبلی با موسیقی متنشان غوغا به پا کردهاند، اما در این میان انیمه شهر اشباح یکی از ماندگارترین ملودیها را دربرمیگیرد. این انیمه که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد، داستان زندگی دختربچه ۱۰ ساله و عبوسی به نام چیهیرو را روایت میکند که همراه خانوادهاش درحال اسبابکشی و نقل مکان است. هرچند او از این ماجرا دل خوشی ندارد، اما خشم او پس از ورود والدینش به دنیای ناشناختهای از ارواح و جادوگران عجیب فروکش میکند.
انیمه شهر اشباح از آن دست آثاری است که مخاطب با هر بار تماشای آن به یکی از مضامین عمیقش پی میبرد. این اثر، روایتی سوررئال در سبک آلیس در سرزمین عجایب است که محیطزیستگرایی، مصرفزدگی و گذار دشوار از کودکی به نوجوانی را در بهترین شکل ممکن به نمایش میگذارد. در این میان جو هیسایشی با موسیقی تاثیر گذار خود و به شکلی استادانه، معصومیت را با حس وهمآلود بیگانگی درهم میآمیزد و احساساتی از صمیمیت یک لالایی تا شگفتی یک ارکستر کامل را در دل مخاطب بیدار میکند.
هیسایشی از طریق این موسیقی متن، فرش نرمی از جنس صدا زیر پای بیننده پهن میکند و همزمان او را به شدت غمگین میسازد. در نتیجه آن، انیمه شهر اشباح با تکیه بر اشارههای دقیق و حسابشدهی ارکسترال، کاملا در خدمت داستان قرار میگیرد و به روایت آن ماندگاری و طنین همیشگی میبخشد.
انیمه فولی کولی (FLCL)
همراهی کامل راک و انیمه با شاهکار صوتی گروه The Pillows
کمتر انیمهای درباره دوران نوجوانی میتوان پیدا کرد که به اندازه انیمه فولی کولی (FLCL) با موسیقی متن هماهنگ باشد. جای تعجبی هم ندارد. زمانی که صحبت از گروه مشهور The Pillows به میان بیاید، باید هم انتظار چنین هماهنگی را داشته باشیم. در حقیقت این گروه نقش چشمگیری در روایت داستان دارد و با سرودهای آلترناتیو راک خود، ضربآهنگ تند و انرژی نوجوانانه سریال را تعیین میکند. داستان انیمه نیز درباره ائوتا ناندابا، پسری ۱۲ ساله و بدبین است که دوست دارد سریع بزرگ شود. شور و هیجان او آنچنان بالاست که حتی شهر نیز برایش کسلکننده جلوه میکند تا اینکه زنی فضایی با موهای صورتی و سوار بر وسپا با او تصادف میکند و زندگی یکنواختش را به آشوبی سوررئال میکشاند.
این OVA که ۶ قسمتی بوده، داستانی پرهیجان و سرشار از استعاره درباره بلوغ است که با بهرهگیری از رباتهای غولپیکر و توطئههای بیگانهمحور، سردرگمی و خشونت این دوران را به تصویر میکشد. در این میان موسیقی متن نیز مانند نخ تسبیح تمام این عناصر پراکنده را به یکدیگر پیوند میدهد. علاوهبراین آهنگهای پاپ-راک که در ریتم روایت پخش میشود، خود نیز به تنهایی مانند تفسیر موسیقیایی از داستان است که انیمیشنهای ریتمدار آن را همراهی میکند. از این منظر انیمه FLCL موزیکویدئویی ایدهآل برای گروه The Pillows است. از سوی دیگر، موسیقی متن ساخته شده توسط این گروه اصالت و سادگی موسیقی گاراژ-بندها (Garage-band) را به ارمغان آورد و هرج و مرج احساسی شخصیتها را به خوبی منتقل میکند.
پرنسس مونونوکه (Princess Mononoke)
حماسه درام طبیعت با شاهکار صوتی جو هیسایشی
امکان ندارد که صحبت از موسیقی متن انیمه آن هم از نوع حماسیاش به میان بیاید و سراغ پرنسس مونونوکه، شاهکار میازاکی نرویم. این انیمه درباره سرگذشت آشیتاکا، شاهزاده قبیلهای رو به زوال از قوم امیشی است که به نفرینی مرگبار دچار میشود و به همین دلیل سرزمینش را برای یافتن راه درمان ترک میکند. با این حال مسیر برای او چالشهای عجیبی به بار میآورد. آشیتاکا در میانه سفر خود به غرب، درگیر جنگ سهمگینی میشود. در این جنگ بین بانو ابوشی از سرزمین آهن و سان، دختری بزرگ شده در میان گرگها که از جنگل دفاع میکند، رخ میدهد.
برخلاف سایر آثار میازاکی، این اثر با دیدی حماسی به مسائل اخلاقی نگاه میکند و از صنعت یا طبیعت تصویر کاملا سیاه یا سفیدی ارائه نمیدهد. در پرنسس مونونوکه ابوشی و سان هر کدام دلایل موجهی دارند و حتی بیننده نیز متوجه آنها میشود. البته موسیقی نیز در این امر بیتاثیر نیست و با جابهجایی بین سازهای بادی قبیلهای ظریف و سازهای برنجی و کوبهای، شکوه جنگل و خشونت صنعت را به تصویر میکشد. در نهایت، توانایی هیسایشی در ترجمهی پیام زیستمحیطی میازاکی به روایتی موسیقایی، آثاری میآفریند که از نظر قدرت داستانپردازی، همتراز برترین نمونهها در هر رسانهای قرار میگیرد.
انیمه شیطان کش (Demon Slayer)
جادوی موسیقی یوکی کاجیورا و گو شینا در نبردهای تاریخی
شاید اگر شفافیت ملودیک یوکی کاجیورا با جسارت گو شینا در موسیقی متن انیمه شیطان کش (Demon Slayer) همراه نمیشد، هیچ نتی نمیتوانست با این ظرافت عواطف انسانی و شکوه شمشیرزنی را توامان به تصویر بکشد. داستان این انیمه درباره تانجیرو، پسری زغال فروش و مهربان است که با خانوادهاش توسط یک شیطان کشته میشوند و خواهرش نزوکو نیز به یک نیمه شیطان تبدیل میشود. به همین ترتیب نیز تانجیرو به دسته شیطانکشها میپیوندد تا انتقام خانوادهاش را از باعث و بانی این ماجرا بگیرد. او در این مسیر با فنون و تنفسهای مختلف برای مبارزه آشنا میشود تا بتواند رییس اصلی شیاطین، یعنی موزان را از پا دربیاورد و راهی برای درمان خواهرش پیدا کند.
در خصوص کیفیت موسیقی، همافزایی میان آهنگسازان این مجموعه، یعنی یوکی کاجیورا و گو شینا، یک چشمانداز صوتی خلق کرد که لحظات مهم داستان تانجیرو را تا حد یک تراژدی اپرایی بالا میبرد و همزمان سنت و مدرنیته را در هم میآمیزد. تقابل ملودیهای کر گوتیک و ترسناک شاخص کاجیورا با گرایش گو شینا به آوازهای نرم و لطیف، صحنههایی میآفریند که همزمان صمیمی و فاجعهبار به نظر میرسند. همین تأثیر دوگانه است که به سریال هویتی متمایز میبخشد؛ هویتی که از نظر نیروی احساسی، توان رقابت با بزرگترین مجموعههای سینمایی جهان را نیز دارد.
انیمه کیمیاگر تمام فلزی: برادری (Fullmetal Alchemist: Brotherhood)
اثری ارکسترال و کوبنده به رهبری آکیرا سنجو
جای تعجبی ندارد که نام انیمه کیمیاگر تمام فلزی: برادری را نیز در این فهرست ببنیم. این مجموعه که تلاشهای دو برادر برای نجات مادر و بدنهای از دست رفتهشان را به تصویر میکشد، پر از نبردهای بزرگ و کوچک تعیینکننده است. با توجه به مفهوم تحول که در بخشهای مخنلف داستان به چشم میخورد، موسیقی متن نیز با ترکیب مارشهای نظامی، قطعات پیانوی مالیخولیایی و تأثیرات خاورمیانهای خود آن را همراهی میکند.
در حقیقت سنجو با گروه آهنگسازان خود، چراغ قوهای به مسیر ادوارد و آلفونس، دو برادر داستان میتاباند تا روایتشان از یک تراژدی شهری کوچک به یک توطئه در سطح ملی برسد. البته کیفیت نمادین واقعی این موسیقی متن در پیچیدگی و ابهامات اخلاقی آن نهفته است. در حقیقت این مجموعه از شخصیتهای منفی با نوتهای همدلانه و آرام استقبال میکند. این در حالی است که قهرمانان بارها با پیامدهای تلخی در طول داستان مواجه میشوند و به همین دلیل نیز موسیقی متن در سکانسهای مربوط به آنها، با فضاهای صوتی تاریکتری به خود میگیرد.
خوشبختانه، پیشینهی سنجو در آهنگسازی کلاسیک به او این توانایی را میدهد که میان شکوه صحنههای اکشن، عمق احساسی و بار فلسفی داستان، تعادلی دقیق برقرار کند. حاصل این رویکرد، موسیقی متنی است که بر شمار زیادی از انیمههای شونن پس از خود تأثیر گذاشت و الگوهایی را بنیان نهاد که همچنان نیز مورد استفاده قرار میگیرند.
نام تو (Your Name)
شاهکار احساسی با موسیقی متن فراموشنشدنی گروه RADWIMPS
اگر از طرفداران پروپاقرص دنیای انیمه باشید، احتمالا انیمه سینمایی نام تو (Your Name) به کارگردانی ماکوتو شینکای را نیز تماشا کردهاید. این انیمه درباره دختری دبیرستانی به نام میتسوها میامیزو است که در روستایی از استان گیفو ژاپن زندگی میکند و دوست دارد به توکیو برود. در سمت دیگر داستان، تاکی قرار دارد که پسری اهل توکیو است و همزمان با درسش کار میکند، اما برخلاف میتسوها دوست دارد از شلوغی پایتخت فاصله بگیرد.
پس از آنکه این دو بارها آرزو میکنند که جای یکدیگر باشند، ناگهان به شکل رازآلود و عجیبی روحشان در بدن یکدیگر جابهجا میشود. موسیقی متن انیمه که جز جداییناپذیری از آن به حساب میآید، کاری از گروه مشهور RADWIMPS است که با نتهایشان، جان دیگری به داستان بخشیدهاند. تأثیرگذاری احساسی این موسیقی بر پایه پیوندی بینقص بین ترانه پاپ و آهنگسازی سینمایی استوار آن است. این موضوع در حدی است که قطعات موسیقی، نقش صدای درونی شخصیتها را بر عهده میگیرند و کاتالیزوری برای روایت نیز هستند. از همین رو، موسیقی متن در هماهنگی کامل با تصاویر شینکای قرار میگیرد، تا جایی که بسیاری از صحنههای ماندگار فیلم را نمیتوان بدون موسیقی تجربه کرد.
انیمه اتک آن تایتان (Attack on Titan)
سابانو و موسیقی که به اندازه تایتانها کوبنده است
سال ۲۰۱۳، زمانی که مجموعه اتک آن تایتان برای نخستین بار پخش شد، موسیقی آن از جمله عناصری بود که تا مدتها در ذهن بینندگان باقی ماند. جای تعجبی هم نداشت. داستان ارن یگر و دوستانش پر از نبردهای حماسی با تایتانهایی بود که زندگی را برای آنها سخت کرده بودند. هاجیمه ایسایاما نیز در خلق دنیای این انیمه به کم قانع نشد و تا قسمتهای نهایی داستان، بیننده را در نقطه اوج نگه داشت. در کنار روایت نفسگیر و شگفتآور داستان، موسیقی هیرویوکی ساوانو همچون ضربهای فیزیکی بر جان مخاطب فرود میآید. این موسیقی با فریادهایی غریزی و ضربآهنگ سهمگین طبلهای جنگ آغاز میشود و تعریف تازهای از موسیقی متن انیمه ارائه میدهد.
ساوانا خود این سبک از موسیقی را Sawano Drop مینامد، جایی که تنش بهتدریج اوج میگیرد و ناگهان در انفجار صوتی رها میشود. او همچنین با نتها، دیواری میسازد که به اندازه یک تایتان بزرگ و مهیب است و در نهایت موسیقی متنی شکل میدهد که تهاجمی، پرهیاهو و بیهیچ ملاحظهای حماسی است. به همین دلیل اغلب از موسیقی متن انیمه اتک آن تایتان به عنوان یک شاهکار یاد میشود که داستان را تا مرزهای اسطورهای بالا میبرد.
انیمه نئون جنسیس اونگلیون (Neon Genesis Evangelion)
ترکیب عناصر درام و روانشناختی با موسیقی توسط شیرو ساگیسو
داستان انیمه اوانگلیون (Evangelion) در سال ۲۰۲۱۵ رخ میدهد که در آن شینجی ایکاری به عنوان شخصیت اصلی توسط پدر بیگانهاش به شهر دژ توکیو-۳ احضار میشود تا واحد اوانگلیون ۰۱ را خلبانی کند. این واحد در حقیقت یک ماشین زیستی غولپیکر است که تنها سلاح مؤثر بشر در برابر فرشتگان مهاجم به شمار میرود. البته این تمام ماجرا نیست؛ چرا که با پیشروی در روایت، انیمه بهتدریج ساختار متعارف ژانر مکا را در هم میشکند و به کابوسی روانشناختی تبدیل میشود که در ذهن ازهمگسیخته شینجی جریان دارد.
بر این اساس، شیرو ساگیسو موسیقی متنی خلق کرد که وحشت روانشناختی انیمه را در شکوه ارکسترال میپیچد. این موسیقی که با قطعه ظاهرا شاد A Cruel Angel’s Thesis آغاز میشود، به سرعت به قلمرویی تاریک سقوط میکند و از سازهای بادی برنجی پیروزمند و جازگونه در نبرد تعیینکننده (Decisive Battle) به وحشت روانشناختی ویرانگر قسمتهای پایانی میرسد. ساگیسو همچنین با الهام از موسیقی باخ و هندل، همزمان حس باستانی و آیندهنگرانه را در نتهای خود قرار داد. اکنون و پس از گذشت نزدیک به سه دهه، تمهای این اثر همچنان در فرهنگ عامه ژاپن قابل تشخیصاند و نقشی بنیادین در شکلدهی الگوهای موسیقی متن انیمههای مکا ایفا کردهاند.
انیمه کابوی بیباپ (Cowboy Bebop)
جاز کیهانی یوکو کانو و گروه Seatbelts
در انیمه کابوی بیباپ، همه چیز عجیب و غریب است. از طرف اسپایک اشپیگل که در گذشته آدمکش بوده است، به یک شکارچی جایزه بگیر تبدیل میشود. از طرف دیگر سروکله گروهی پیدا میشود که اعضایش در عجیب بودن دست کمی از اسپایک ندارند. در حقیقت آنها به همراه اسپایک و یک پلیس سابق، یک کلاهبردار مبتلا به فراموشی، یک هکر عجیب و یک سگ کورگی فوقالعاده باهوش در سفینهای فضایی مستقر شدند و دورتادور منظومه شمسی گشت میزنند. همین خط داستانی به خوبی نشان میدهد که با چه اثر فانتزی و حتی کمدی سروکار داریم.
از نظر موسیقی، یوکو کانو و گروهش که The Seatbeltsنام دارد، موسیقی متنی برای کابوی بیباپ خلق کردند که از آن به عنوان یکی از بهترین موسیقی متنهای تاریخ انیمه یاد میشود. در حقیقت این موسیقی، نامه عاشقانهای به تاریخ جز است و بهنرمی از بیباپ پرانرژی و ارکسترال قطعهی Tank! به بلوزی اندوهبار و تأملبرانگیز در Call Me Call Me حرکت میکند. علاوهبراین یوکو با این خلاقیت در موسیقی، لحت روایت را نیز تعیین میکند و به مجموعه ضربآهنگ و وقاری میبخشد که هویت خونسرد و بیتکلف آن را آشکار میسازد. بنابراین پس از شنیدن آن، به جای آنکه در ذهنمان صحنهای عظیم از یک حماسه فضایی ترسیم شود، دچار غمی میشود که تنها یک کلوب جاز تنها و دور افتاده از زمین آن را تجربه میکند.
نظر شما درباره موسیقی متن این انیمهها چیست؟ به جز این آثار، موسیقی متن کدام انیمه از نظر شما در بالاترین جایگاه قرار میگیرد؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.
منبع: Screenrant
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان
نظرات