به نظر میرسد این روزها هر انیمهای به دنبال ساخت ریمیک یا نسخهای جدید است. دلایل منطقی بسیاری وجود دارد که ممکن است طرفداران بخواهند برخی سریالها بازسازی شوند؛ مانند حذف قسمتهای اضافه یا وفاداری بیشتر به داستان اصلی. بازسازیها و نسخههای جدید فرصتی برای نگاه تازه به یک فرنچایز هستند و همچنین شانسی دوباره برای سریالهایی که اقتباس اولیهشان حق مطلب را ادا نکرده است.
اما درباره سریالهایی که نیازی به بازسازی یا ریمیک ندارند چه میتوان گفت؟ شاید عجیب به نظر برسد؛ اما سریالهای زیادی هستند که نهتنها نیازی به بازسازی ندارند، بلکه این کار ممکن است به آنها آسیب بزند. گاهی اوقات نسخه اولیه یک سریال به قدری بینظیر است که بازسازی میتواند آن را خراب کند. در موارد دیگر، عواملی که باعث موفقیت یک سریال شدهاند، در واقع محصول زمان خود بودهاند؛ عواملی که در دنیای امروز ممکن است احساس غریبگی ایجاد کنند. لیست پیش روی شما، ۷ انیمهای است که نیازی به ریمیک ندارند.
۷. دفترچه مرگ – Death Note (۲۰۰۷)
بر اساس مانگای تسوگومی اوهبا و طراحیشده توسط تاکشی اوباتا
دفترچه مرگ، یکی از شاهکارهای دوران طلایی استودیو مدهاوس، نیازی به معرفی ندارد. اما اگر با این سریال آشنا نیستید، داستان درباره لایت یاگامی، دانشآموز دبیرستانی است که دفترچهای را از یک شینیگامی پیدا میکند. این دفترچه به او اجازه میدهد تا با رعایت قوانینی خاص، هر کسی را که میخواهد، بکشد. توضیح بیشتر ممکن است داستان را لو دهد، اگرچه احتمالاً هر طرفدار انیمهای با روند داستان آشناست.
با توجه به محبوبیت زیاد دفترچه مرگ، ممکن است وسوسهای برای بازسازی این سریال با استانداردهای مدرن انیمیشن وجود داشته باشد. اما این کار کاملاً غیرضروری است. با گذشت زمان، برخی از طرفداران ممکن است به ایده بازنگری در سریال فکر کنند، اما نسخه اصلی بینظیر است. موسیقی متن آرام و پستراک سریال، تنش بینقصی ایجاد میکند و رنگبندی آن در بالاترین سطح قرار دارد. فضای بسته و نفسگیر سریال، آن را منحصربهفرد کرده و بازسازی آن احتمالاً روح این انیمه را از بین خواهد برد.
۶. عامل پارانویا – Paranoia Agent (۲۰۰۴)
ساخته شده توسط ساتوشی کن و تولید شده توسط استودیو مدهاوس
عامل پارانویا یکی دیگر از آثار برجسته استودیو مدهاوس است که در لیست انیمههایی که نیاز به ریمیک ندارند، جای گرفته است. دلیل حضور این انیمه در فهرست ما این است که تصور بهتر شدن آن با یک ریمیک واقعا دشوار است و هر تلاشی برای بازسازی، آن را به شدت خراب خواهد کرد.
داستان عامل پارانویا درباره پسری است که به نام «شونن بت» یا «ضارب کوچک» شناخته میشود و با چوب بیسبال خود به مردم حمله میکند. داستان در نگاه اول ساده به نظر میرسد؛ اما از مجموعهای از روایتهای نسبتاً مرتبط تشکیل شده است. با اینکه تمام عناصر این انیمه، از سبک هنری گرفته تا طراحی صدا، بینقص هستند، چیزی که بیش از همه شایسته تحسین است، ریتم و پیشرفت داستان آن است.
عامل پارانویا سریالی عمیقاً وهمآور است و حتی پایان آن نیز، بر اساس استانداردهای انیمه، کاملاً گیجکننده و منحصربهفرد است. هر تلاشی برای بازسازی یا احیای دوباره این اثر احتمالاً نابجا و نادرست خواهد بود.
۵. xxxHolic (۲۰۰۶)
بر اساس مانگا اثر CLAMP
CLAMP نامی آشنا برای طرفداران انیمه است؛ گروهی تماماً زنانه از مانگاکا که روی برخی از مشهورترین سریالها، مانند کاردکپتر ساکورا، کار کردهاند. انیمه xxxHolic محصول CLAMP در ژانر فانتزی تاریک است و داستانی ناخوشایند اما جذاب درباره پسری به نام کیمیهیرو واتانوکی را روایت میکند که میتواند ارواح را ببیند. او با یک جادوگر به نام یوکو ایچیهارا ملاقات میکند که قول میدهد مشکلاتش را با ارواح حل کند، به شرط آنکه واتانوکی به عنوان خدمتکار و پادو در خانهاش زندگی کند.
xxxHolic دارای سبک هنری منحصربهفردی است که بهطور چشمگیری بازتابی از تلاشهای ماهرانه CLAMP است. با این حال، دلیل اینکه این انیمه نباید بازسازی شود، تنها به سبک هنری آن مربوط نیست. انیمه xxxHolic بخشی از یک مجموعه پیچیده است که با آثاری مانند Tsubasa: Reservoir Chronicle و دیگر آثار CLAMP درهمتنیده شده است.
با توجه به ساخت دنباله xxxHolic، ممکن است وسوسهای برای بازسازی این انیمه و اقتباس همزمان از دنباله آن وجود داشته باشد. اما بسیار مهم است که این ریمیک اتفاق نیفتد؛ زیرا این آثار به شکلی آگاهانه در اوایل دهه ۲۰۰۰ طراحی شدند تا یک پیوستگی میان آثار CLAMP ایجاد کنند. بازسازی آن ممکن است این پیوستگی را برهم زده و ارزش تاریخی این اثر را کاهش دهد.
۴. ارگو پراکسی – Ergo Proxy (۲۰۰۶)
ساخته دای ساتو و شوکو موراسه، تولید شده توسط استودیو مانگلوب
دهههای ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی شاهد موجی از انیمههای سایبرپانک و آثار مرتبط با تکنولوژی بودند که به کاوش در هویت انسان میپرداختند؛ آثاری مانند Serial Experiments Lain و Texhnolyze نمونههایی از این دوره هستند. با این حال، Ergo Proxy با سبک و محتوای خود از این آثار متمایز است.
رنگهای تیره و فضاسازی سنگین این انیمه که بدون ترس به موضوعات فلسفی پرداخته، بهترین عناصر انیمههای روانشناختی آن دوره را در کنار هم قرار داده است. داستان Ergo Proxy در دنیایی روایت میشود که انسانها و رباتها (اندرویدها) در صلح زندگی میکنند، تا اینکه ویروسی به نام Cogito به رباتها خودآگاهی میدهد و باعث وقوع قتلهایی زنجیرهای میشود. ریل مایر، که یک انسان است، مأمور میشود تا این موضوع را بررسی کند و در این مسیر به توطئهای عمیق پی میبرد.
بازسازی این اثر نه تنها غیرضروری است، بلکه ممکن است روح منحصربهفرد آن را که حاصل تلفیق فلسفه، روانشناسی و زیباییشناسی خاص دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ است، از بین ببرد. Ergo Prox یک یادگار ارزشمند از دوران طلایی انیمههای روانشناختی و سایبرپانک است.
البته از بسیاری جهات، Ergo Proxy ممکن است از بازسازی آسیب نبیند. جهانسازی و پیشزمینه داستانی این انیمه به اندازه کافی کاوش نشده بود و میتوانست از تکنیکهای مدرن انیمیشنی هم بهره قابلتوجهی ببرد. با این حال، ارگو پروکسی با روح زمانهای که در آن ساخته شد، عجین شده و بازسازی آن بسیار پرریسک خواهد بود.
۳. دختر انقلابی اوتِنا – Revolutionary Girl Utena (۱۹۹۷)
ساخته شده توسط Be-Papas
دختر انقلابی اوتِنا در زمان خود یک انیمه کاملاً انقلابی بود و همچنان یکی از مهمترین آثار انیمه در تاریخ به شمار میرود. طبیعت تجربی آن کاملاً مشهود است و هر چه جلوتر میرود، بیشتر به سمت سبکهای پیشرو و آوانگارد حرکت میکند. اوتنا با کاوش در جنسیت، تمایلات جنسی و دوران بلوغ، اثری جسورانه و بهشدت استایلمحور است. طرفداران این سریال آن را به دلایل بیشماری دوست دارند و بهراحتی میتوان گفت که دختر انقلابی اوتِنا یکی از نخستین انیمههایی است که ژانر دختر جادویی را بازنگری و از نو تعریف کرد.
اما اکنون، بازنگری در ژانر دختر جادویی بیش از حد اشباع شده است. گسترش داستانهایی که اوتِنا پایهگذاری کرده، اشکالی ندارد؛ اما تلاش برای بازسازی جادویی که این سریال را به اثری تأثیرگذار در بازار تبدیل کرده، در بازاری که دههها تحت تأثیر آن بوده، بسیار پرریسک است.
علاوه بر این، حس نوستالژیک و حالوهوای خاص دهه ۹۰ میلادی که بخش جداییناپذیر سریال است، هر گونه ریمیک را به یک دستورالعمل خطرناک برای شکست تبدیل میکند. دختر انقلابی اوتِنا یک اثر شگفتانگیز است که بهتر است دستنخورده باقی بماند.
۲. به N.H.K. خوش آمدید – Welcome to the N.H.K. (۲۰۰۶)
بر اساس رمانی از تاتسوهیکو تاکیموتو
پرسش اساسی این است که چه چیزی یک انیمه را به اثری خاص و تأثیرگذار تبدیل میکند. بسیاری از انیمهها وجود دارند که ویژگیهای منحصربهفردشان نه تنها به زمان تولید، بلکه به دیدگاه خاصی که در اقتباس به کار رفته، مرتبط است. حفظ این دیدگاه در هر اقتباس جدیدی حیاتی خواهد بود.
به N.H.K. خوش آمدید نمونهای ایدهآل از این مسئله است. اقتباس موفق این انیمه بیشتر به رویکرد خاصی که در زمان ساختش در دهه ۲۰۰۰ اتخاذ شد بازمیگردد. این انیمه به طرز فوقالعادهای سقوط روانی و آشفتگیهای داستانش را منعکس میکند. اگرچه یک رویکرد مدرن ممکن است بتواند این عناصر را بهتر منتقل کند، اما آیا این کار اصلاً مطلوب است؟ اصطکاکها و ناهمواریهای داستانی انیمهWelcome to the N.H.K. همان چیزی است که آن را اینچنین تأثیرگذار کرده است.
وضعیت زمانی پیچیدهتر میشود که به یاد بیاوریم هر نسخه از این داستان با دیگری متفاوت است. به NHK خوش آمدید علاوه بر انیمه، یک رمان و یک مانگا هم دارد که از نسخه انیمه متفاوت هستند. برخلاف بسیاری از انیمهها که این اختلافها به ضررشان تمام میشود، نسخه انیمه این اثر مورد استقبال گرمی قرار گرفت و اکنون بهتنهایی یک اثر کامل و مستقل به حساب میآید.
بازسازی این انیمه نیازمند پاسخ به این پرسش است که کدام نسخه از داستان باید اقتباس شود. به NHK خوش آمدید اثری است که ریمیک پذیر نیست و همین سادگی علت آن است که هرگز نباید بازسازی شود.
۱. هیولا – Monster (۲۰۰۴)
بر اساس مانگای نائوکی اوراساوا
هیولا یک شاهکار هنری است که از مانگای مشهور نائوکی اوراساوا اقتباس شده است. این انیمه داستان دکتر کنزو تنما، یک جراح ژاپنی را روایت میکند که متهم به قتلهای زنجیرهای بیماری به نام یوهان لیبرت میشود که زمانی او را درمان کرده بود. تنما در تلاش برای اثبات بیگناهیاش و دستگیری یوهان، به زندگی در فرار پناه میبرد.
دلیل اینکه این انیمه نباید بازسازی شود، ساده است: هیولا محصول زمان خود است. اقتباس این انیمه در دوران طلایی استودیو مدهاوس در اوایل دهه ۲۰۰۰ انجام شد؛ دورهای که مدهاوس یکی پس از دیگری درامهای سنگین و تاثیرگذار تولید میکرد و همیشه موفق بود. فضای سنگین و زیبا در هیولا با پالت رنگی خنثی که امضای مدهاوس در آن زمان بود و موسیقی متن آن که تلفیقی از گرانج، صنعتی و پستراک است، کاملاً بینظیر است. این سبک فقط در همان دوره قابل تصور بود.
صداپیشگی نیز در این انیمه بهقدری فوقالعاده است که بازیگران بهطور کامل در نقشهای خود غرق شدهاند و اجراهایشان ماندگار شده است.
اگر قرار باشد انیمه هیولا (Monster) بازسازی شود، این یک بازسازی ساده نخواهد بود، بلکه باید یک بازسازی با کیفیت HD باشد. نسخههای رسمی فعلی با وضوح پایین عرضه شدهاند و از نظر کیفیت ضعف دارند. با این حال، یک ریمیک کامل، جادوی اقتباس اصلی را از بین خواهد برد. هیولا یک شاهکار انیمیشن مدرن است و تماشای آن برای هر بینندهای ضروری است. اما هر بازسازیای احتمالاً در فضای امروز بیجا و ناکارآمد خواهد بود.
شما چطور؟ کدام یک از این انیمهها را دیدهاید؟ آیا شما هم فکر میکنید این سریالها نیازی به ریمیک ندارند؟ برای ما بنویسید.
منبع: Screen Rant
سام صابری و فیفا در دل کویر – قسمت سوم
اواتاردردسته تخیلیها خوب
بازی خدای جنگ ۲۰سال رغیب نداره
جان من خوشم نمیاد
اوشینوکو زیادی بچه گونه ورویاییه