استودیو انسر با آن شرلی روح تازهای به یک اثر کلاسیک بخشید
بیش از یک قرن است که داستان دخترک موقرمز خیالپردازی به نام «آن شرلی» قلب میلیونها نفر را در سراسر جهان تسخیر کرده است. حالا، در جدیدترین ادای احترام به این میراث ادبی، «استودیو انسر» (The Answer Studio) با انیمهای چشمنواز، روح تازهای به رمان کلاسیک و جاودانه «آن در گرین گیبلز» اثر لوسی ماد مونتگومری بخشیده است. این انیمه نه تنها یک بازآفرینی، که دروازهای نو برای ورود نسل جدیدی از مخاطبان، بهویژه طرفداران انیمه، به دنیای سحرانگیز آن است.
قصه، روایتگر ماجراهای دخترک یتیم یازده سالهای است که طبعی سرکش، ذهنی خلاق و قلبی سرشار از خوشبینی دارد. او که به اشتباه به سرپرستی خانوادهای در جزیره پرنس ادوارد درمیآید که در واقع منتظر یک پسر برای کمک در امور مزرعه بودهاند، سفری را برای کشف خود و یافتن جایگاهش در جهان آغاز میکند. آن با کنجکاوی بیپایان و توانایی شگفتانگیزش در یافتن زیبایی در سادهترین جزئیات زندگی، نه تنها با فراز و نشیبها دستوپنجه نرم میکند، بلکه به تدریج قلب سختترین افراد را نیز نرم کرده و به آنها عشق و امید هدیه میدهد.
به بهانه نمایش این انیمه، یوشیکو ناکایاما (تهیهکننده) و هونُکا اینوئه (صداپیشه شخصیت آن)، دو تن از چهرههای کلیدی این پروژه، با حضور در رویداد «انیمه سنترال ۲۰۲۵»، در یک پنل اختصاصی، شرکتکنندگان را به سفری به پشت صحنه تولید این اثر بردند.
در گفتگویی اختصاصی با «انیمه نیوز نتورک»، این دو هنرمند از جذابیت بیانتهای داستان آن، شیرینیها و سختیهای اقتباس سه جلد نخست رمان، و تلاشهایشان برای انتقال جادوی این قصه به مخاطبان جوان امروزی سخن گفتند.
رمان «آن در گرین گیبلز» پیش از این بارها در قالبهای گوناگون، از فیلم صامت و تئاتر گرفته تا انیمه مشهور استودیو نیپون در سال ۱۹۷۹، اقتباس شده است. چه عنصری در داستانسرایی مونتگومری بود که شما را بر آن داشت تا بار دیگر دنیای آن را، این بار از دریچه انیمه، به تصویر بکشید؟
یوشیکو ناکایاما: «آن در گرین گیبلز» از دوران نوجوانی کتاب محبوب من بوده است. این یک داستان آرام و متمرکز بر جزئیات است؛ در آن خبری از رخدادهای عظیم و ناگهانی نیست. همهچیز در دل اتفاقات کوچک روزمره شکل میگیرد. در همین بستر است که میبینیم شخصیت سرسختی مثل ماریلا، چگونه ذرهذره به آن علاقهمند میشود. خودِ آن، با قدرت تخیل شگفتانگیزش از پس موانع برمیآید و هرگز از چالشهای سخت زندگی فرار نمیکند. این شجاعت، و این توانایی قدردانی از لذتهای کوچک و روزمره، همان چیزی بود که آرزو داشتم آن را روی پرده سینما بیاورم.
این یک چالش بزرگ است که بتوانید هم به روح کلاسیک داستان وفادار بمانید و هم مخاطب مدرن و امروزی را جذب کنید. رویکرد شما برای ایجاد این تعادل چه بود؟
ناکایاما: یکی از اصلیترین دغدغههای ما، ایجاد یک ضرباهنگ مناسب بود؛ روایتی که مخاطب جوان امروز را خسته نکند و در عین حال، او را برای دنبال کردن قسمت بعدی مشتاق و کنجکاو سازد. برای حفظ اصالت، حتی تمام عناوین قسمتها را با وسواس و دقت فراوان از میان نقلقولهای درخشان خود کتاب انتخاب کردیم.
از همان صحنههای ابتدایی، شخصیت آن با تخیلی بیکران و نگاهی سرشار از قدردانی به شگفتیهای زندگی ظاهر میشود. خانم اینوئه، شما به عنوان صداپیشه، چگونه توانستید این جنبه حیاتی از وجود او را زنده کنید؟
هونُکا اینوئه: راستش را بخواهید، من با یک نقشه یا هدف از پیش تعیینشده برای ایفای نقش آن وارد استودیو نشدم. خوشبختانه در این پروژه، بخش بزرگی از فرآیند انیمیشن قبل از ضبط صدا به پایان رسیده بود. این به من فرصت داد تا تمام جزئیات چهره و ظریفترین حرکات بدن آن را ببینم و درک کنم. در واقع، من بیش از آنکه بخواهم نقشی را بازی کنم، خودم را با شخصیت وفق دادم و اجازه دادم او از طریق من صحبت کند.
آن شرلی با صداقت محضش همه را مسحور خود میکند، حتی وقتی با صراحت تمام، پاسخی دندانشکن به تحقیر دیگران میدهد. این آمادگی برای ایفای نقش چنین شخصیت نمادین و محبوبی چگونه به دست آمد؟
اینوئه: به نظر من، «آن» شخصیتی است که با تمام اطرافیانش تفاوت دارد و همین تفاوت، نقطه قوت و جذابیت اوست. به همین دلیل است که همه، چه شخصیتهای درون داستان و چه خوانندگان، عاشقش میشوند. در مورد آمادگی، باید بگویم این فرآیند چیزی نبود که از بیرون به دنبالش بگردم؛ بلکه تلاشی بود برای کشف و بیرون کشیدن «آن شرلیِ» درون خودم. من نمیخواستم تصویری را بازی کنم که دیگران از آن در ذهن دارند، بلکه میخواستم به شخصیتی که در این جهان داستانی زندگی میکند، جان ببخشم. بنابراین شاید پاسخ دقیقی برای سوالتان نداشته باشم، چون آمادگی من از جنس تمرینهای معمول بازیگری نبود.
با این توصیف، لذتبخشترین و البته دشوارترین جنبههای جان بخشیدن به شخصیت آن در استودیو ضبط چه بود؟
اینوئه: بهترین بخش کار، بیان کردن جملات درخشان و گوهر بار آن شرلی بود. اینکه فرصت داشتم آن کلمات زیبا را به عنوان بخشی از شخصیتم ادا کنم، برایم یک موهبت بزرگ بود. چالشبرانگیزترین بخش اما، هماهنگی دقیق با انیمیشن از پیش آمادهشده بود. من باید صدایم را کاملاً با حرکات لبهای شخصیت منطبق میکردم که این برایم یک تجربه نسبتاً جدید و دشوار بود.
آیا دیالوگ خاصی از آن در این انیمه هست که بیش از بقیه در ذهن شما حک شده باشد؟
اینوئه: بله، جملهای از آن در همان قسمتهای نخستین. وای، عذر میخواهم… یادداشتهایم را در اتاق جا گذاشتهام و نقلقول دقیقش را به خاطر ندارم، اما مضمونش درباره شگفتی دنیا و کشف چیزهای جدید بود. اجازه میدهید بعد از سوال بعدی پیدایش کنم؟
حتماً. سوال بعدی من از خانم ناکایاما است. آیا صحنه خاصی در کتاب بود که برای به تصویر کشیدنش بیتابی میکردید یا برعکس، از اجرای آن واهمه داشتید؟
ناکایاما: بخشی که بیصبرانه منتظرش بودم، دوران بزرگسالی آن و رفتنش به دانشگاه در ادمونتون بود؛ به خصوص آشناییاش با هماتاقیها در مکانی به نام «پتیز پِلیس». مفهوم زندگی با هماتاقی در ژاپن پدیدهای رو به رشد است و من بسیار مشتاق بودم که این بُعد از داستان و این برش از زندگی را در قالب انیمیشن به تصویر بکشم.
اینوئه: (با هیجان گوشیاش را بالا میآورد) آهان! پیدایش کردم!
عالی!
اینوئه: (لبخند میزند) مترجم ما کمی نگران است که برگردان این جمله از انگلیسی به ژاپنی و دوباره به انگلیسی دقیق نباشد، اما جمله این بود: «اینکه هر روز چیزهای جدیدی کشف کنی، فوقالعاده نیست؟» وقتی این جمله را در تست بازیگری خواندم، تمام وجودم سرشار از اضطراب بود که مبادا زیر بار سنگین انتظارات جهانی از چنین شخصیت بزرگی له شوم. اما بیان همین جملات امیدبخش به من قدرتی داد تا باور کنم که میتوانم صدای آن شرلی باشم.
در نهایت، به نظر شما راز ماندگاری داستان آن شرلی در طول نسلهای مختلف چیست و امیدوارید مخاطبان پس از تماشای هر قسمت از این انیمه، چه حسی را با خود به خانه ببرند؟
ناکایاما: از نگاه من، این داستانِ دختر یتیمی است که در سختترین شرایط، با قدرت تخیلش، افکار منفی را به کلمات امیدبخش بدل میکند، خودش را به جامعهای بسته تحمیل میکند و به آن شادی میبخشد. شاید در ابتدا او کمی عجیب و پرحرف به نظر برسد، اما به مرور، آنقدر دوستداشتنی میشود که نمیتوان عاشقش نشد.
اینوئه: آن شخصیتی است که هرگز اجازه نمیدهد دیگران او را به حاشیه برانند. او برای هر کاری، راه و روش خاص خودش را دارد و همین استقلال، رمز جذابیت اوست. او یک هسته درونی قدرتمند دارد که با تخیلی بیپایان تغذیه میشود. به همین دلیل است که مردم در سراسر دنیا همچنان دوستش دارند. امیدوارم این قدرت درونی آن، الهامبخش همه باشد. امیدوارم او مثل یک دوست، به همه ما برای برداشتن قدم بعدی در زندگی انگیزه بدهد. شاید به نظر برسد این من هستم که این حرفها را میزنم، اما این صدای خودِ آن است و من فقط افتخار همراهی با او را دارم.
منبع: animenewsnetwork
سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی
نظرات