Batman: Arkham Asylum پانزده سال پیش بازیهای ابرقهرمانی را برای همیشه دگرگون کرد
بعضا اتفاقاتی برایمان رخ میدهد و ناگهان متوجه گذر ناجوانمردانه و عجیب زمان میشویم، آن هم بهطوری که انگار هر سال به اندازه چند دقیقه دوام داشته و جایش را به رقم بعدی در تقویم داده است. دو روز پیش یعنی ۲۵ آگوست، پانزدهمین سالگرد انتشار بازی Batman: Arkham Asylum بود. عنوانی که به عقیده خیلیها برترین بازی ویدیویی با حضور بروس وین یا همان شوالیه تاریکی محسوب میشود و باورش سخت است که پانزده سال از عرضه آن گذشته باشد. با اینکه جدیدترین بازی استودیو راکستدی یعنی Suicide Squad: Kill the Justice League عملکرد ضعیفی داشته و شکست تلخی را تجربه کرده، ما میدانیم سری آرکام روزهای درخشانی را سپری کرده است. با نگاه به نقطه آغاز این فرنچایز محبوب، هیچ تردیدی وجود ندارد که Arkham Asylum تجربهای شگفتانگیز بود و استاندارد صنعت و انتظارات مخاطبان از یک بازی ابرقهرمانی را برای همیشه دستخوش تغییر کرد.
بازی Batman: Arkham Asylum صحنههای آغازین تاریک و سنگینی در شهر گاتهام دارد؛ بروس وین که زیر ماسک همیشگی خود پنهان شده، میخواهد جوکر را به تیمارستان آرکام تحویل دهد. همچنان که بتمن و نگهبانان دلقک قاتل را روانه سلول خود میکنند، بروس با چهرههایی مواجه میشود که طی سالیان گذشته به این جهنم خاموش فرستاده است (مثل Killer Croc)، و هیچ یک از این شخصیتها از دیدن شوالیه تاریکی خوشحال نیستند. خیلی زود مشخص میشود تعداد قابل توجهی از ویلنهای بتمن در تیمارستان آرکام زندانی شدهاند و در همین راستا اصلا جای تعجب ندارد که جوکر تصمیم میگیرد با گذاشتن تله، کودتا به پا کند و کنترل تیمارستان را به دست بگیرد. حالا بتمن باید برای خاموش کردن صدای خلافکاران و بازگشت به خانه نزد آلفرد، با تمام این شخصیتهای پر از نفرت و خشم مواجه شود.
تردیدی نیست که بازیهای بعدی Arkham هم فوقالعاده و شگفتانگیز بودند، اما هیچکدام به اندازه Batman: Arkham Asylum چنین احساسات منحصر بهفردی را در مخاطب زنده نکردند. همانطور که میدانید دو بازی بعدی سری ساختاری کاملا جهان باز داشتند و در عوض «تیمارستان آرکام» حس مترویدوانیایی متمرکزتری به ما القاء میکرد. بروس مدام در بازی ابزار و تجهیزات جدیدی پیدا میکند و همین پیشرفت پله پله باعث میشود تا او بتواند وارد مناطق بعدی شده و در برابر دشمنان مختلف قرار بگیرد. در واقع نوعی حس اکتشاف و پیشرفت حقیقی در Arkham Asylum وجود داشت که مقیاس عظیم بازیهای بعدی آن را از میان برد. یکی از خاطرهانگیزترین ابزارهای بازی ژل انفجاری (Explosive Gel) بود که بتمن برای منفجر کردن دیوارهای ضعیف و دسترسی به مناطق جدید بهکار میبرد. جالبتر اینکه علی رغم اتمسفر جدی و شخصیت سرسخت بروس با صداپیشگی کوین کانروی افسانهای و فقید، او ژل را با شمایل خفاش روی دیوار میکشید و نشان میداد زیر آن ماسک ترسناک همچنان یک شخصیت شوخطبعی و بازیگوش وجود دارد. قطعا پرواز بر فراز ساختمانهای بلند گاتهام حس و حال فوقالعادهای دارد، اما این را هم نمیتوان انکار کرد که تلاش برای فرار از مهلکه با ابزار و تجهیزات پیشرفته یکی از خصیصههای کلیدی بروس وین است.
گرچه کمربند ابزارهای پیشرفته تنها یکی از جنبههای شخصیت بتمن در بازی Batman: Arkham Asylum است. بزرگترین کارآگاه دنیا همچنین با استفاده از قابلیت Detective Vision به بررسی صحنههای جرم و جنایت میپردازد. ابزار و تجهیزاتی که راکستدی در این بازی به ما میداد تا به دنبال مدارک و شواهد بگردیم و سپس صحنه جرم را بازسازی کنیم، احتمالا هنوز هم در دنیای ویدیوگیم بیرقیب باشد. این عنصر چنان در زمان خود پیشرفته و منحصر بهفرد بود که حتی امروزه ما چیزی شبیه به آن را در بازی Cyberpunk 2077 مشاهده میکنیم. این جنبه متفاوت از بازی باعث میشود تا مخاطبان مدام درگیر کتک زدن خلافکاران در تیمارستان نباشند و گاهی هم حواسشان به جزئيات محیطی و اتفاقات دنیای اطراف معطوف شود.
و چقدر سیستم مبارزه بازیهای سری آرکام منعطف و بینقص است… شما همزمان علاوه بر اینکه حس آکروباتیک دارید و حرکات سریعی انجام میدهید، همچنان قدرت عضلات بتمن برایتان قابل لمس است. مبارزات تن به تن Batman: Arkham Asylum چنان شگفتانگیز و آهنگین بود که عدهای به شوخی آن را یک سیستم موسیقایی میخواندند؛ گویی بروس وین دارد در میدان مبارزه همراه با خلافکاران میرقصد و یکی یکی آنها را از پای در میآورد. گرچه اگر تنها نقطه اتکای بازی کتککاریهای بروس وین بود، آنوقت DNA اصلی شخصیت بتمن یعنی مخفیکاری فراموش میشد. سیستم مخفیکاری Arkham Asylum نسبتا سخاوتمندانه طراحی شده بود و به شما اجازه میداد به راحتی بالای سر افراد شرور به حرکت درآیید. بازی Suicide Squad: Kill the Justice League حتی یک ماموریت کاملا مجزا برای ادای احترام به همین موضوع دارد. این ماموریت در حقیقت نشان میدهد وجود بتمن در محوطهای تاریک و شکار یک به یک مجرمان در خفا چه حس ترسناک و عجیبی داشته است.
در آخر هم میرسیم به باسفایتهای بازی Batman: Arkham Asylum که هرکدام روی یکی از ویلنهای مشهور دنیای بتمن متمرکز بود و شامل صحنههایی میشد که تا امروز در هیچ بازی ویدیویی ندیدهایم. مواد توهمزای Scarecrow شما را وارد کابوسی میکند که تنها تجهیزات خاص بروین وین میتواند قابلیت مقابله با آن را فراهم کند. Poison Ivy از گیاهان موجود در محیط استفاده میکند تا بتمن را گیر بیندازد. مبارزه با جوکر کاملا عامدانه طوری طراحی شده تا حس مضحک بودن و عجیبی داشته باشد. در مجموع باید گفت باسفایتهای بازی از جمله خاطرهانگیزترین، بهترین و رضایتبخشترین بخشهای «تیمارستان آرکام» بود و تا سالهای سال از ذهن هواداران پاک نخواهد شد.
در حال حاضر آینده سری آرکام در هالهای از ابهام قرار دارد، چراکه بازی Suicide Squad در جلب رضایت برادران وارنر ناموفق بود. آیا راکستدی میتواند با بازی بعدی خود به ریشهها برگردد؟ امیدوار هستیم، اما خب جای ناراحتی ندارد اگر استودیو تصمیم بگیرد روی اثری کاملا جدید کار کند. Batman: Arkham Asylum هنوز هم بعد از پانزده سال یکی از خوشساختترین بازیهای ابرقهرمانی محسوب میشود و انگار زمانی که سازندگان سراغ جاهطلبی و ساختارهای جهان باز رفتند، برخی از عناصر درخشان «تیمارستان آرکام» که در محدودیتهای خاص آن شکل گرفته بود، از دست رفت. نهایتا ما به عنوان طرفداران این سری امید داریم راکستدی بتواند حتی یک بار دیگر هم که شده، جادوی تیمارستان آرکام را برایمان زنده کند.
منبع: Kotaku
بهترین دیالسیهای تاریخ با امید لنون و شایان
این بازی واقعاً یِ شاهکار فوقالعاده بود.
لعنت به squad squad و درود به چهارتا ارکام
از زمان خودش خیلی جلوتر بود این بازی من بچه بودم بازی میکردم خیلی هیجان داشت که این نشون میده چقدر این بازی تو اون دوران غوغایی به پا کرده
از زمان خودش خیلی جلوتر بود خیلی تو اون دورانی که بازی کردم هیجان بهم داد که یعنی غوغا به پا کرده بود