بهترین انیمه های اکشن تاریخ را بشناسید؛ بخش اول
دنیای انیمه پر از آثار در ژانرهای مختلف است که هرکدام طرفداران خاص خود را دارند. در این میان انیمه های اکشن بالاترین جایگاه را به خود اختصاص دادهاند و برخلاف تصور، تنها پسران جوان مخاطب آن نیستند. در حقیقت این آثار محدود به گروه سنی یا جنسیت خاصی نمیشوند و با نبردهای خیرهکنندهشان همه را به وجد میآورند. برای نمونه میتوان به عناوینی مانند بیلچ (Bleach) یا حتی مدرسه قهرمانانه من (My Hero Academia) اشاره کرد که در زمان پخش خود سروصدای زیادی به پا کردند.
البته اشتباه نکنید. بهترین انیمههای اکشن تنها به نمایش نبردهای خوشساخت و سیستمهای مبارزه جذاب بسنده نمیکنند. این آثار بیش از همه و با ظرافتی خاص دست روی عمیقترین مفاهیم انسانی میگذارند و با خلق دنیایی منحصربهفرد و گرههای داستانی غافلگیرکننده، تماشاگر را تا پایان درگیر نگه میدارند. در این میان برخی از آثار مانند دراگون بال استانداردهای جدیدی برای ژانر تعریف کردهاند. این در حالی است که انیمهای مانند مرد تک مشتی (One Punch Man) از دید طنز به این ژانر و عناصرش نگاه میکند. هرچند تاکنون انیمه های اکشن زیادی تولید و پخش شدهاند، اما در این مطلب سراغ ۸ مورد از بهترینهای این ژانر رفتهایم که یک سروگردن از بقیه بالاتر هستند.
شبدر سیاه (Black Clover)
اجرایی بینقص از فرمول طلایی ژانر شونن
انیمه شبدر سیاه (Black Clover) در نگاه اول چندان اثر جدیدی به نظر نمیرسد. با این وجود شخصیتها و نبردهای پرهیجانش خیلی زود آن را از دیگر آثار متمایز میکند. هرچند در داستان این انیمه آستا به عنوان شخصیت اصلی هیچ توانایی جادویی ندارد، اما شور و انگیزه سرشارش برای تبدیل شدن به پادشاه جادوگران به او قدرت فوقالعادهای میبخشد. علاوهبر این، سیستم قدرت خلاقانه و متفاوت این انیمه نیز امضای اثر به حساب میآید و فاصلهای روشن میان آن و رقبایش ایجاد میکند.
یکی از عناصر برجسته در انیمه شبدر سیاه، ساختار طبقاتی دقیق آن است. اگرچه قهرمانان در تقریبا تمام انیمه های اکشن تمایل دارند به قدرت برسند، اما نحوه آشکار تأثیرگذاری ساختار قدرت بر آستا و دوستانش، امری غیرمعمول است. این سریال تصویری واقعگرایانهتر از تبدیل شدن قدرت فردی به قدرت اجتماعی و پیامدهای آن ارائه میدهد که عمق بیشتری به شخصیتها و جهان داستان میبخشد.
مدرسه قهرمانانه من (My Hero Academia)
سیستم قدرتی با طعم کمیکهای ابرقهرمانی غربی
برداشت منحصربهفرد انیمه مدرسه قهرمانانه من (My Hero Academia) از ابرقدرتها، خود به تنهایی برای جلب توجه بینندگان کافی است. با این حال آنچه این مجموعه را از سایر آثار متمایز میکند، شخصیتهای پویا و متنوعش است که همگی نوجوان هستند. همین موضوع آسیبهایی را که در نبرد متحمل میشوند، دردناکتر و تأثیرگذارترجلوه میدهد. این مجموعه هیچ صحنهای را سانسور نمیکند و با نمایش کامل جراحتها یا مرگ، وزن و اهمیت واقعی هر نبرد را حفظ میکند.
فرقی نمیکند که پای بردهای نسبتاً سبک فستیوال ورزشی U.A وسط باشد یا موقعیتهای مرگوزندگی که در پایان هر فصل رقم میخورد. مجموعه My Hero Academia سرشار از صحنههای اکشن پرانرژی است که در آنها قدرتهای منحصربهفرد و طراحی خلاقانه مبارزات به زیبایی جلوه میکنند. این انیمه همچنین در داستان خود به مفاهیمی مانند عدالت، مسئولیت و قهرمانبودن میپردازد و به همین دلیل نیز از آن به عنوان یکی از شاخصترین آثار اکشن معاصر یاد میشود.
شیطان کش (Demon Slayer)
اثری پرهیجان با قلبی بزرگ و احساسی
پس از آنکه اقتباس انیمهای شیطان کش (Demon Slayer) در سال ۲۰۱۹ پخش شد، داستان آن به سرعت سر زبانها افتاد. برخی از طرفداران دلیل این شهرت را انیمیشن بینظیر استودیو Ufotable میدانند. عدهای نیز معتقدند جذابیت داستان آن را به صدر نشانده است. با این حال حضور شخصیتهای دوستداشتنی، موسیقی تأثیرگذار و فضاسازی احساسی، این اثر را به چیزی بسیار فراتر از یک انیمیشن چشمنواز تبدیل کرده است.
اشتباه نکنید. انیمه شیطان کش تنها درباره مبارزه با هیولاهای شیطانی و شکار آنها نیست. هسته اصلی داستان کاملا عاطفی و احساسی است که حول تلاشهای تانجیرو کامادو برای برگرداندن انسانیت خواهرش و نجات دیگران از سرنوشتی که خود به آن دچار شد، شکل میگیرد. تانجیرو همچنین با همدلی نسبت به شیاطین، مسیر شونن را دگرگون میکند. برخلاف سایر قهرمانان، او حتی در دل این شیاطین وحشی نیز بقایای انسانیت را میبیند و برای رنج و زندگی ازدسترفتهشان اشک میریزد.
سولو لولینگ (Solo Leveling)
تجربه انیمهای از فضای بازیهای ویدئویی
امکان ندارد صحبت از بهترین انیمه های اکشن به میان بیاید و از سولو لولینگ یاد نکنیم. این انیمه که جز آثار تازه نفس به شمار میرود، در همان مدت پخش خود نظر بسیاری از مخاطبان را جلب کرد. جای تعجبی هم نداشت؛ چرا که داستان آن اقتباسی از یک وب تون کرهای جذاب است. سولو لولینگ که ماهیتی شبیه به بازیهای نقش آفرینی یا RPG دارد، داستان شخصیتی به نام سونگ جین وو را روایت میکند با پایینترین رتبه ممکن به ماموریت عجیبی در یک سیاهچاله فرستاده میشود.
هرچند بسیاری از همراهان او در این سفر جان خود را از دست میدهند، اما او به طرز معجزهآسایی زنده میماند و قدرت خارقالعادهای پیدا میکند. از آنجایی که سیستم قدرت در سولو لولینگ بدون ارتقا است، جین وو تنها شکارچی میشود که میتواند با پیروزی در هر نبرد رتبه خود را ارتقا بدهد و تواناییهای بیشتری به دست آورد. با وجود نبردهای عظیم و نفسگیر، این اثر از دنیاسازی غنی نیز غافل نمیشود و در هر قسمت رازهای جدید و شخصیتهایی جذاب را پیش روی مخاطب قرار میدهد.
جوجوتسو کایسن (Jujutsu Kaisen)
ورود فانتزی تاریک به جریان شونن
شاید بیشتر افراد تصور کنند انیمه های شونن تنها به چند نبرد کلاسیک بین هیولاها و انسانها محدود میشود. این در حالی است که آثاری همچون جوجوتسو کایسن (Jujutsu Kaisen)، مرد اره برقی (Chainsaw Man) و بهشت جهنمی (Hell’s Paradise) با حضور خود نشان دادند که میتواند عناصر فانتزی تاریک را نیز با فضای اکشن همراه ساخت. این سه اثر که به سهگانه تاریک نیز مشهور هستند، هر یک موفق شدهاند جایگاه ویژهای در میان مخاطبان بیابند. در این میان مجموعه جوجوتسو کایسن از همان فصل نخست تأثیری قدرتمند بر بینندگان خود میگذارد و در فصل دوم نیز روایتی درخشان و منسجم ارائه میدهد.
بیشترین میزان اکشن این انیمه در فصل دوم جاخوش کرده است؛ جایی که داستان به گذشته باز میگردد و به روزهای نوجوانی ساتورو گوجو و همکلاسی آن زمانش، سوگورو گتو، میپردازد. این دو که ماموریت دارند از Star Vessel تا رسیدن به مقصد محافظت کنند، در مسیر با موانع طاقتفرسایی مانند پدر مگومی فوشیگورو که شکارچی جادوگران است، روبه رو میشوند. همین خطوط داستانی در کنار اکشن خیرهکننده به راحتی جوجوتسو کایسن را در جایگاهی بالاتر از همتایانش قرار میدهد و آن را به یکی از بهترین انیمه های اکشن تبدیل میکند.
مرد تک مشتی (One Punch Man)
ترکیب عجیبی از طنز و مشتهای آهنین
چه بخواهید باور کنید و چه نه، انیمه مرد تک مشتی (One Punch Man) بیش از آنکه اثری در ژانر کمدی باشد، یک اکشن بسیار خوب است. تنها کافیست سایتاما به عنوان قهرمان داستان مشت خود را بالا بیاورد و کار دشمنانش را با یک ضربه تمام کند. هرچند در نگاه اول او یکی از قدرتمندترین شخصیتهای انیمهای است، اما این موضوع باعث نمیشود دیگر شخصیتها در بستر داستان صحنههای اکشن چشمگیر خلق نکنند.
در حقیقت فضاسازی انیمه مرد تک مشتی آنچنان قوی است که حتی اگر سایتاما در صحنهای حضور نداشته باشد، سایر قهرمانان در مواجه با دشمنان قدرتمند جذابترین نبردها را به تصویر میکشند. به طور کلی فصل اول این مجموعه برخی از بهترین صحنههای اکشن نفسگیر را در خود گنجانده است که به زیبایی نیز کارگردانی شدهاند. در فصل دوم نیز نبردها به درون کشیده میشود؛ جایی که سایتاما به دنبال فایده اصلی قویترین قهرمان بودن برای خودش میگردد. از طرف دیگر افرادی مانند کینگ دیدگاه جهانی او را به چالش میکشند. به همین دلیل از مرد تک مشتی و ماجراهایش به عنوان انیمه برجستهای یاد میشود که ترکیبی جذاب از صحنههای نبرد درونی و بیرونی با چاشنی طنز ارائه میدهد.
هانتر ایکس هانتر (Hunter x Hunter)
حد کمال سیستم مبارزات ژانر شونن
زمانی که اقتباس انیمهای هانتر ایکس هانتر در سال ۲۰۱۰ بازتولید شد، تحسینهای بسیاری را به سوی خود جذب کرد. جای تعجبی هم نداشت. طرفدارانی که نسخه اولیه این اثر را تماشا کرده بودند، خیلی زود متوجه تفاوتهای بین دو نسخه شدند. برخلاف نسخه سال ۱۹۹۹، انیمه بازسازی شده و جدید آن مدت زمان بیشتری دارد و همه آرکهای در دسترس مانگا را تا آن زمان پوشش میدهد. علاوهبر این، دنیای آن سرشار از خلاقیت است و برخی از بهترین جهانسازی و تکنیکهای نبرد را ارائه میدهد. به همین دلیل نیز خیلی سریع مورد توجه و محبوبیت قرار گرفت.
در حهان هانتر ایکس هانتر، شکارچی بودن حرفهای معتبر اما خطرناک است. با این حال آنها قرار نیست هیولا و یا شیطان خاصی را شکار کنند. در حقیقت برخی از آنها مجرمان را تعقیب میکنند، برخی دیگر نیز جویندگان گنجهای گمشده هستند و عده دیگر نیز در آشپزی تخصص دارند. در این میان گان فریکس ۱۲ ساله و دوستانش در آزمون شکارچیان شرکت میکنند و برای تحقق رؤیاهای بلندپروازانهشان راهی سفر به سراسر جهان میشوند. گفتنی است هانتر ایکس هانتر با وجود انیمیشنی چشمنواز، طراحی خلاقانه شخصیتها و داشتن یکی از منحصربهفردترین سیستمهای مبارزه شایسته تحسینهای زیادی است.
اتک آن تایتان (Attack on Titan)
بیرحمترین اکشن فانتزی
اگر تنها یک اثر را میتوانستیم به عنوان صدرنشین بهترین انیمه های اکشن انتخاب کنیم، بدون شک باید سراغ اتک آن تایتان میرفتیم. داستان این انیمه درباره جهانی دیستوپیایی است که مردم آن در سرزمینهایی زندگی میکنند که با دیوارهای بلند احاطه شدهاند تا از تایتانهای آدمخوار خارج از آن در امان بمانند. در این میان انیمه داستان ارن یگر و دسته شناسایی را روایت میکند مأموریت دارند از مردم حفاظت کنند و مانع نابودی عزیزانشان توسط تایتانها شوند.
لازم نیست چندین قسمت بگذرد تا با صحنههای تلخ و تکاندهنده اتک آن تایتان مواجه شوید. این انیمه از همان قسمت اول آب پاکی را روی دوست بینندگان میریزد و با تراژیکترین اتفاق داستان خود را شروع میکند. با توجه به چنین آغازی، فصلهای ابتدایی نیز در ادامه تمرکز زیادی بر فضای دلهرهآور دارند، فضایی که در آن انسانها طعمهای بیدفاع برای تایتانهای بیرحم هستند. با این حال داستان تنها به نبرد بر سر بقا خلاصه نمیشود و بینندگان در ادامه با معماهایی درگیر میشوند که تا تنها راه رسیدن به پاسخشان، این است که تا قسمت پایانی داستان را دنبال کنند.
نظر شما درباره این انیمهها چیست؟ به نظر شما از چه آثار دیگری میتوان به عنوان بهترین انیمه های اکشن یاد کرد؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.
منبع: CBR
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان
نظرات