۱۴ شخصیت برتر تاریخ انیمیشن، رتبهبندیشده
وقتی صحبت از فیلمهای انیمیشنی میشود، عوامل زیادی برای موفقیت آنها ضروری است. گاهی کیفیت انیمیشن اهمیت دارد، گاهی فیلمنامه یا داستان. اما گاهی همه چیز به شخصیتهای فیلم و کیفیت آنها برمیگردد. شخصیتهایی از فرنچایزهای انیمیشنی مانند «داستان اسباببازی»، «شرک» و «والاس و گرومیت» بین منتقدان و تماشاگران محبوب شدهاند، چه به خاطر حس طنز، چه به دلیل عمق دراماتیک یا گاهی هر دو.
فرقی نمیکند شخصیت اصلی باشد، نقش فرعی یا حتی یک ضدقهرمان، یک شخصیت خوب میداند چگونه توجه مخاطب را حفظ کند، داستان را جلو ببرد یا لایهای متفاوت به روایت اضافه کند. انیمیشن بهویژه به برخی شخصیتها اجازه میدهد تا بسیار بزرگتر از زندگی باشند و از امکانات این رسانه بهره ببرند؛ کاری که فیلمهای لایو-اکشن نمیتوانند به همان شکل انجام دهند.
۱۴. غول آهنی – The Iron Giant (1999)
یک ربات غولپیکر مرموز که ترکیبی از E.T و ترنسفورمرهاست (با صداپیشگی وین دیزل)، از دنیای دیگری به زمین فرستاده میشود و ناگهان ضربهای به سرش برخورد میکند. در ابتدا هدفش مشخص نیست و بیشتر وقتش را صرف خوردن آشغال میکند تا اینکه با هوگارث هیوز، پسر بچهای مهربان آشنا میشود. این پسر به غول درباره زندگی روی زمین و هرچیزی که فکرش را بکنید میآموزد. از تمایز سنگ و درخت گرفته تا سوپرمن و حتی مرگ و مفهوم روح.
این غول روحی مهربان و دوستداشتنی دارد که میخواهد به کسانی که از وجودش خبر دارند کمک کند، اما وقتی یکی از آنها در خطر است، برنامهنویسی دفاعیاش به عنوان یک سلاح زنده آشکار میشود. در جایی از داستان متوجه میشویم که او برای سلطه و نابودی خلق شده اما در نهایت روح مهربانش برنده میشود و برای نجات یک شهر کامل از موشک هستهای، خود را فدا میکند. «غول آهنی» ثابت میکند که مهم نیست برای چه خلق شدهای، تو همان کسی هستی که انتخاب میکنی باشی.
۱۳. کیتی میچل – The Mitchells Vs. The Machines (2021)
شخصیت اصلی فیلم، کیتی میچل، از کودکی یک فرد خیالپرداز و عجیب بوده است. او عاشق تماشای فیلم و ساختن آن است، هرچند در دوران بزرگسالی مشکلاتی برای پیدا کردن دوستان واقعی داشته. در حالی که همیشه فیلمها و برادر کوچکش، آرون، همراه او بودهاند، کیتی خیلی هیجانزده است که به مدرسه فیلمسازی برود. اما وقتی پدر تکنولوژیگریز او خانواده نامنظمی را مجبور به سفر جادهای میکند، اوضاع پیچیده میشود و اتفاقات عجیبی رخ میدهد.
کیتی بدون خجالت عجیب، غریب و پرشور است و میخواهد توسط پدرش درک شود، اما عدم تفاهم متقابل باعث میشود از او فاصله بگیرد و روی آیندهاش تمرکز کند. اما درمییابد که پیشرفت کردن نباید به معنی فراموش کردن کسانی باشد که او را دوست دارند. خود فیلم نیز به شکلی تدوین شده که انگار کیتی آن را ساخته است؛ بنابراین کیتی میچل تجلی احترام به فیلمسازان عجیب است و البته ادای احترامی به بچه عجیب درون هر یک از ما.
۱۲. لیلو پلاکای –Lilo and Stitch (2002)
استیچ اغلب توجهها را به خود جلب میکند اما لیلو پلاکای تنها بهترین شخصیت کودک نوشته شده در دیزنی نیست، بلکه یکی از بهترین شخصیتهای کودک در تاریخ سینما است. لیلو دختری فعال و عجیب با علایق و باورهای عجیب است که با مرگ والدینش در تصادف رانندگی روبرو شده. تنها پشتیبان او خواهر بزرگترش، نانی، است و آرزوی یک دوست را دارد که این دوست به شکل یک سگ عجیب ظاهر میشود – که در واقع یک آزمایش بیگانه شیطانصفت است.
لیلو برخلاف اکثر شخصیتهای کودک در فیلمهای دیزنی که اغلب یا شیرین یا سرکش هستند، دختری عجیب با عادات واقعی و گاهی عجیب است که در چارچوب کلی داستان منطقی به نظر میرسند. او هر صبح قبل از مدرسه ماهیها را غذا میدهد، عاشق فیلمهای الویس پرسلی است، یک عروسک دستساز ترسناک دارد، از غریبهها عکس میگیرد و قلبی بزرگتر از عقلش دارد. به عبارتی، لیلو واقعیترین کودک در دیزنی است.
۱۱. راجر خرگوش — «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟» (۱۹۸۸)
رابرت زمهکیس فیلمهایی با کیفیت متغیر ساخته، اما وقتی خوب باشد، عالی است. «چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت» ترکیبی عجیب و الهامبخش از لایو-اکشن و انیمیشن است: باب هاسکینز نقش کارآگاه سختگیر را بازی میکند که در حال تحقیق درباره یک قتل و ماجراهای دیگر در شهر کارتونی «تونتاون» است. چارلز فلیشر صداپیشگی راجر خرگوش را دارد؛ خرگوش کارتونی بامزه، با نیت خوب ولی کاملاً نابلد که به اشتباه متهم شده است.
شایان ذکر است که همسر وسوسهانگیز راجر هم به همان اندازه نمادین است. حدود هفت سال پس از بازی درخشانش به عنوان زن جذاب و خطرناک در «Body Heat»، کتلین ترنر صدای همسر کارتونی او، جسیکا خرگوش را داد، که به طور مشهور گفت: «من بد نیستم، فقط اینطوری کشیده شدهام.»
۱۰. دوری — «در جستجوی نمو» (۲۰۰۳)
قبل از اینکه کارش به اوج برسد و شو تلویزیونی موفقی داشته باشد، و سالها پیش از جنجالهای آن شو، الن دجنرس صداپیشه یکی از دوستداشتنیترین و نمادینترین شخصیتهای پیکسار بود. دوری ماهی آبیرنگی با چشمانی بزرگ و اخلاقی دوستداشتنی است، ولی حافظه کوتاهمدت خود را از دست داده است. این وضعیت و اجرای فوقالعاده دجنرس، باعث لحظات طنز بسیار و همچنین صمیمیتی قابلتوجه در انیمیشن «در جستجوی نمو» شده است.
دجنرس شیمی فوقالعادهای با آلبرت بروکز دارد، که او نیز در نقش یک ماهی دلقک که به دنبال پسرش میگردد بسیار عالی ظاهر شده است. انیمیشن «در جستجوی نمو» با تحسین گسترده منتقدان مواجه شد و موفقیتش باعث رسیدن پیکسار به اوجهای تازهای شد. دوری قلب این ماجراجویی است که در دنبالهی میلیارد دلاری «در جستجوی دوری» در سال ۲۰۱۶ هم ادامه یافت.
۹. جودی هاپز — «زوتوپیا» (۲۰۱۷)
جودی هاپز (با صدای جینیفر گودوین) از کودکی آرزو داشت اولین پلیس خرگوشی در شهر حیوانات زوتوپیا باشد. او با تبعیض و کمارزش شمرده شدن توسط همه، حتی والدینش، مواجه شده است. با این حال، او هرگز تسلیم نمیشود و تمام تلاشش را میکند تا در شهری که «هر کسی میتواند هر چیزی باشد» موفق شود. حتی وقتی به رویایش میرسد، زندگی در شهر بزرگ به او میآموزد که واقعیتها بسیار پیچیدهتر از شعارهای سادهاند.
جودی شخصیت خوشبینی است که با وجود دیدن مشکلات واقعی، امیدش را از دست نمیدهد. با این حال، وقتی متوجه میشود که حتی خودش هم از تعصبات دیگر حیوانات گیاهخوار در امان نیست، شوکه میشود. جودی هاپز خرگوشی عجول و پر اشتیاق است که با وجود نقصها، نهایت تلاشش را میکند تا نشان دهد که لقب بهترین پلیس زوتوپیا را دارد.
۸. وودی پراید معروف به وودی — سری «داستان اسباببازی» (۱۹۹۵ تا کنون)
وودی شخصیت محوری فرنچایز «داستان اسباببازی» است؛ کابوی محبوب و قدیمی که در دنیای اسباببازیها میدرخشد. وودی پراید (با صدای تام هنکس) اسباببازی قدیمی پسری به نام اندی (جان موریس) است که بارها باید با تغییرات زیادی کنار بیاید؛ از کنار گذاشته شدن به خاطر ورود باز لایتیر فضانورد، تا کشف معنای واقعی وجودش، و مواجهه با پایان دوران بازی اندی و ورود دختر جدید به دنیای اسباببازیها یعنی بانی (مدلین مکگراو).
با وجود همهی این شرایط و کمی غرور قابل مشاهده، وودی تمام تلاشش را میکند تا کنار کسانی باشد که بیشتر به او نیاز دارند، چه اسباببازی باشند و چه انسان. رابطهی او با باز لایتیر (با صدای تیم آلن) از دشمنی به برادری خونی تبدیل میشود که مکمل همدیگر هستند. وودی تقریباً به همه معنی یک کابوی واقعی را نشان میدهد و هر قسمت از «داستان اسباببازی» با یک ماجراجویی تازه برای او همراه است.
۷. گربه چکمهپوش — فرنچایز «شرک» (۲۰۰۱ تا کنون) و «گربه چکمهپوش» (۲۰۱۱ تا کنون)
در فرنچایزی پر از شخصیتهای بهیادماندنی، گربه چکمهپوش (آنتونیو باندراس) آنقدر محبوب است که برایش فرنچایز مستقل ساخته شده. اولین بار در «شرک ۲» ظاهر شد؛ گربهای استخدامشده توسط شاه هارولد (جان کلیز) برای مقابله با شرک (مایک مایرز) و الاغ (ادی مورفی) که در نهایت آنها را نکشته و تبدیل به همراه قابل اعتمادشان میشود. در دو دنبالهی بعدی شرک کمی کنار گذاشته شد، اما فیلمهای مستقلش به او جایگاهی که شایستهاش بود دادند و او را بیش از یک کاریکاتور زورو معرفی کردند.
گربه یتیمی است که همراه با هامپی دامپی (زک گالیفیاناکیس) بزرگ شده و پیش از فرار از شهرش به خاطر فریب خوردن در یک سرقت، معمولا دردسرساز بوده. ابتدا قانونشکن بود، اما در طول نه جانش تبدیل به قهرمانی برای چندین روستا شد. گربه با کنار آمدن با گذشتهاش، غرور بزرگ و ترس واقعی از مرگ، ارزش زندگی را در تمام ابعادش درک میکند و احترام حتی مرگ (واگنر مورا) را به دست میآورد. این خودش گربه را به تاثیرگذارترین شخصیت در دنیای شرک تبدیل میکند.
۶. هیولا / شاهزاده آدام — «دیو و دلبر» (۱۹۹۱)
در ابتدا به نظر میرسد هیولا شخصیت منفی انیمیشن «دیو و دلبر» باشد، ولی مردی به نام شاهزاده آدام یکی از تراژیکترین و در عین حال دوستداشتنیترین شخصیتهای دیزنی است. طبق پیشدرآمد، او جوانی خوشچهره اما خودخواه و ناسازگار بود. وقتی هدیه گل رز را از یک زن پیر رد میکند، زن که در واقع یک افسونگر زیباست، او را به هیولایی زشت تبدیل میکند. هیولا که پر از خشم و نفرت از خود است، خود را در قصر زندانی میکند با ماموریتی به ظاهر بیامید: یافتن عشق حقیقی برای شکستن نفرین.
اما وقتی بل ممکن است آن شخص باشد، هیولا مهارتهای اجتماعی ضعیف خود را نشان میدهد. خوشبختانه پس از اینکه آنها یکدیگر را از حمله گرگها نجات میدهند، هیولا جنبه مهربانانهاش را نشان میدهد و حتی پس از فهمیدن علاقه بل به کتابها، برایش یک کتابخانه کامل میسازد. رستگاری و تغییر دل، هیولا را به یادآور دائمی این نکته تبدیل میکند که زیبایی درون است.
۵. وتورو — «همسایه من توتورو» (۱۹۸۸)
برخی شخصیتها به خاطر عمق و پیچیدگی داستانیشان غنی هستند، اما برخی مثل توتورو از انیمه «همسایه من توتورو» معمایی باقی میمانند. توتورو روح غولپیکر و مرموزی است که در جنگل زندگی میکند. هیچکس نمیداند از کجا آمده و چیز زیادی دربارهاش نمیداند. اما او همسایه جدید می و ساتسوکی کوساکابه است، دو دختر کوچک که به خانهای کنار جنگل نقل مکان کردهاند.
این دو دختر خیالپرداز هستند و میخواهند از شرایط غیر فانتزی زندگی فرار کنند. توتورو با اینکه زمان زیادی روی پرده ندارد، اما موجودی است که ممکن است به خاطر ظاهر بزرگ، غرش گوشخراش، لبخند عجیب و قدرتهای مرموزش ترسناک به نظر برسد. اما با همهی اینها، توتورو موجودی دوستانه است که هر وقت میتواند به می و ساتسوکی کمک میکند.
۴. ملکه گریمهیلد — «سفیدبرفی و هفت کوتوله» (۱۹۳۷)
بسیاری از شرورهای دیزنی طی سالها آمدند و رفتند، اما پیش از اسکار، جعفر و حتی مالفیسنت، ملکه شرور از «سفیدبرفی و هفت کوتوله» بود. این نامادری شرور شاهزاده، قلعهاش را با دست آهنین اداره میکند و روزش را با پرسیدن از آینه جادویی درباره زیباترین فرد سپری میکند. وقتی آینه میگوید سفیدبرفی از او زیباتر است، تصمیم میگیرد شکارچی (استوارت بوچانان) را برای کشتن دخترخواندهاش بفرستد و قلبش را بیاورد.
وقتی شکارچی مهربانتر از آن است که او را بکشد، ملکه تصمیم میگیرد خود را به شکل پیرزن زشتی درآورد که در کابوس همه کودکان است. حتی مرگش هم بسیار وحشتناک است؛ از ارتفاع سقوط میکند، زیر سنگها له میشود و لاشخورها جنازهاش را میخورند. ظالم، خودخواه، سرد و حسابگر، ملکه شرور یکی از فراموشنشدنیترین شرورهای دیزنی است.
۳. جک اسکلتون — «کابوس پیش از کریسمس» (۱۹۹۳)
«کابوس پیش از کریسمس» فیلمی است که هم برای هالووین و هم کریسمس محبوب شده و سفر شخصیت اصلیاش در هر دو جشن نقش مهمی در این موفقیت دارد. جک اسکلتون محبوبترین شهروند هالووینتاون است اما از صدای فریاد و ترس خسته شده است. او به طور اتفاقی به کریسمستاون میرسد و این جشن جدید کاملاً او را مسحور میکند، هرچند در درک معنای واقعی آن کمی دچار مشکل است.
برای کسی که تخصصش آوردن وحشت به جهان است، جک شخصی شاد و دوستانه است که همیشه با ادب با دیگران رفتار میکند، مگر با یک هیولای خاص. تلاشهای او برای تصاحب کریسمس از سر عشق واقعی به این جشن است، نه حسادت یا کینه؛ او با شادی کودکانه نقش بابا نوئل را ایفا میکند و حتی وقتی دوباره نقش شاه کدو تنبل را بر عهده میگیرد، همچنان سعی میکند همه چیز را درست کند.
۲. گرومیت — «والاس و گرومیت» (۱۹۸۹ تا کنون)
انیمیشن والاس و گرومیت یکی از محبوبترین زوجهای تاریخ سینما هستند، اما اغلب سگ است که در مرکز توجه قرار میگیرد. والاس (پیتر سالیس / بن وایتهد) مخترعی است که ذهنی درخشان اما کمی بدون عقل سلیم دارد. تنها کسی که همیشه کنار اوست سگش، گرومیت است که ذهنی تیزتر دارد اما نمیتواند مثل والاس حرف بزند تا نگرانیهایش را بیان کند. گرومیت دهان قابل رویتی ندارد اما این مانع نمیشود که یکی از بیانگرترین شخصیتهای انیمیشنی باشد.
او روحی آرام دارد و در طول داستان مشاغل مختلفی چون سازنده موشک، شستشوی پنجره، نانوا و کنترل آفات داشته است. با وجود خطرات و استرسهایی که استادش به او وارد میکند، گرومیت همیشه به موقع وارد عمل میشود و اغلب ضربه نهایی را به شرورها وارد میکند. او ترجیح میدهد بعدازظهرهایش را با گوش دادن به موسیقی سگها، نوشیدن چای، بافتنی و خواندن روزنامه بگذراند، اما وقتی مشکل پیش میآید، اولین کسی است که حاضر میشود.
۱. جینی — «علاءالدین» (۱۹۹۲)
طراحی حرکات غول چراغ جادو براساس کمدی رابین ویلیامز
یکی از بهترین ترکیبهای بازیگر صداپیشه مشهور و شخصیت، جینی (رابین ویلیامز) در انیمیشن «علاءالدین» است که انرژی فیلم را در هر صحنه میافزاید. جینی که هزاران سال درون یک چراغ زندانی بوده، عادت دارد شکل خود را تغییر دهد، شوخیهای پیدرپی کند و ارجاعات فرهنگ پاپ بزند که معمولاً در زمان داستان بیمعنی است، برای سرگرمی خودش یا استادش. اما پشت همه شوخیها، جینی آرزوی عمیقتری دارد.
او میخواهد آزاد باشد، هر وقت بخواهد برود هر کجا که میخواهد و تحت سلطه کسی نباشد. یا حداقل از فضای کوچک زندگیش آزاد شود. وقتی علاءالدین قصد برآورده کردن این آرزو را دارد، جینی با خوشحالی خواستههای او را عملی میکند. یکی از خندهدارترین شخصیتهای تاریخ سینما، جینی هم طنز فیلم است و هم قلب آن.
انیمیشن طی قرن گذشته، میزبان برخی از فراموشنشدنیترین شخصیتهای سینما بوده است؛ از موجودات جادویی و حیوانات سخنگو گرفته تا قهرمانان شکستناپذیر و ضدقهرمانان پیچیده. این مقاله نگاهی دارد به ۱۴ شخصیت برتر دنیای انیمیشن که نهتنها در زمان اکران فیلمهایشان محبوب بودند، بلکه با گذشت سالها نیز همچنان در قلب مخاطبان جای دارند.
این فهرست نهتنها یک مرور عاشقانه بر خاطرات کودکی و نوجوانی است، بلکه نشان میدهد چگونه انیمیشن در قالب شخصیتهای خیالی، عمیقترین احساسات انسانی را بازتاب میدهد. از شادی و ترس گرفته تا امید و تغییر، این شخصیتها نه فقط بر پردهی سینما، بلکه در ذهن و دل تماشاگران جاودانه شدهاند.
آیا شما شخصیت دیگری را سراغ دارید که ما در لیست نیاورده باشیم؟
منبع: Collider
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا
نظرات