دهه ۲۰۰۰ دورهای الهامبخش برای سینمای انیمیشن بود؛ دورانی که بعضی از بهترین فیلمهای تاریخ این مدیوم به نمایش درآمدند. این دوره همچنین جالب بود چون استودیوی والت دیزنی در دهه ۹۰ حکمرانی میکرد، اما در دهه ۲۰۰۰ دچار افت شد. همین موضوع راه را برای استودیوهای دیگر باز کرد تا به جایگاههای ماندگار برسند.
چه درخشش دریمورکس باشد، چه صعود پیکسار به اوجهای جدیدش، یا حتی شهرت جهانی بیشتر استودیو جیبلی، دهه ۲۰۰۰ زمانهای طلایی برای انیمیشن بود. در ضمن این دوران، دورانی است که جایزه بهترین انیمیشن سال در مراسم اسکار به وجود آمد. .
هر سال از این دهه چندین فیلم درخشیدند که میتوانستند عنوان بهترین انیمیشن سال را از آن خود کنند. انتخاب فقط یکی از میان آنها سخت است، اما گزینههای قابل توجهی را انتخاب کردیم.
۲۰۰۰: زندگی جدید امپراتور
سال ۲۰۰۰ چندان نقطه عطفی در سینمای انیمیشن نبود، اما آثار قابل توجهی عرضه شدند. Chicken Run مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، The Road to El Dorado بهطرز شگفتانگیزی تبدیل به یک اثر خوب شده، و Batman Beyond: Return of the Joker را میتوان یک جواهر آندرریتد (کمترتوجه شده) دانست.
با این حال صدر جدول به The Emperor’s New Groove یا زندگی جدید امپراتور تعلق میگیرد؛ محصول استودیو انیمیشن والت دیزنی. هرچند این دهه از نظر تجاری برای دیزنی درخشان نبود، اما فیلم استقبال خوبی دریافت کرد. این اثر نامزد اسکار بهترین ترانه اوریجینال شد و با وجود شکست در گیشه، بعدها به یک کالت کلاسیک تبدیل شد.
فیلم داستان امپراتوری خودخواه را روایت میکند که به شکل یک لاما (شتر بیکوهان آمریکای جنوبی) درمیآید و باید با رهبر مهربان یک روستا همکاری کند تا بدنش را پس بگیرد. روایت دوستی تازهیافته در فیلم صمیمانه است و اثر واقعاً خندهدار از کار درآمده.
۲۰۰۱: شهر اشباح
سال ۲۰۰۱ یکی از قدرتمندترین سالها در تاریخ انیمیشن سینمایی بود. Atlantis: The Lost Empire (آتلانتیس: امپراتوری گمشده) بهشدت دستکم گرفته شد، Shrek (شرک) تاریخساز شد چون اولین برنده جایزه بهترین انیمیشن اسکار بود، و کارخانه هیولاها از درخشانترین آثار استودیوی پیکسار به شمار میرود.
در چنین سال پرباری، بهترین بودن به معنای واقعاً خاص بودن است و این دقیقاً همان چیزی است که Spirited Away یا شهر اشباح توصیف میکند. ساختهی فیلمساز نامدار هایائو میازاکی، اثری خیالانگیز و تأثیرگذار از استودیو جیبلی است.
Spirited Away بر دختری جوان تمرکز دارد که وارد دنیای ارواح میشود و باید راهی برای نجات پدر و مادرش که به خوک تبدیل شدهاند پیدا کند. میازاکی همه عناصر این داستان را بینقص کنار هم قرار داده. فیلم با تحسین گسترده روبهرو شد، امروز یک کلاسیک به شمار میرود و با گذر زمان محبوبیتش بیشتر هم شده است.
۲۰۰۲: لیلو و استیچ
از نظر تعداد آثار باکیفیت، سال ۲۰۰۲ شباهت بیشتری به ۲۰۰۰ داشت تا ۲۰۰۱. در میان آثار مهم میتوان به بازگشت گربه، شکست گیشهای دیزنی یعنی سیاره گنج، و عصر یخبندان اشاره کرد که یک فرنچایز بزرگ را آغاز کرد.
اما بهترین انیمیشن سال، Lilo & Stitch (لیلو و استیچ) بود؛ یکی از معدود موفقیتهای بزرگ استودیوی والت دیزنی در این دهه. فیلم بیش از ۲۵۰ میلیون دلار فروش داشت، دنبالههای ویدئویی مستقیم، یک سریال تلویزیونی و در نهایت اقتباس لایو اکشن در سال ۲۰۲۵ را به همراه آورد.
Lilo & Stitch داستانی عالی از مفهوم «خانواده» است؛ درباره دختری هاوایی یتیم که با موجود فضایی سقوطکرده روی زمین پیوندی عاطفی برقرار میکند. این روایت احساسی باعث شد فیلم برای تماشاگران قابل لمس باشد و در عین حال یکی از آخرین آثار مهم دیزنی باشد که بهصورت سنتی (دستی) انیمیشن شد، درست در زمانی که CGI داشت همهچیز را تسخیر میکرد.
۲۰۰۳: در جستجوی نمو
در سال ۲۰۰۳ هم مانند ۲۰۰۲، انیمیشنهای خیلی زیادی ماندگار نشدند. در واقع فقط سه فیلم بودند که میتوانستند در رقابت بهترین قرار بگیرند: خرس برادر از دیزنی که بهطور ناعادلانهای دستکم گرفته شد، و Tokyo Godfathers، یک فیلم زیبای کریسمسی از ژاپن.
اما بدون شک سخت است چیزی بالاتر از Finding Nemo (در جستجوی نمو) پیکسار را تصور کنیم؛ فیلمی که آزمون زمان را پس داده و همچنان در شمار بهترین انیمیشنهای تاریخ قرار دارد. این اثر در زمان اکران نزدیک به یک میلیارد دلار فروخت و یک موفقیت دیگر به کارنامه درخشان پیکسار افزود.
Finding Nemo امتیاز خیرهکننده ۹۹٪ در Rotten Tomatoes دارد و اسکار بهترین انیمیشن را به خانه برد. افزون بر این، زمانی رکورد پرفروشترین DVD تاریخ را در اختیار داشت. موفقیت فیلم در نهایت به ساخت دنبالهای در سال ۲۰۱۶ منجر شد؛ در جستجوی دوری، که آن هم، هم در گیشه و هم نزد منتقدان بسیار موفق بود.
۲۰۰۴: شرک ۲
سال ۲۰۰۴ یکی از سختترین سالها برای انتخاب بهترین انیمیشن است، چون کیفیت آثار بهشدت بالا بود. شگفتانگیزان از پیکسار یک شاهکار بینقص است که همچنان در شمار بهترین آثار این استودیو قرار دارد. قلعه متحرک هاول هم یکی دیگر از موفقیتهای هایائو میازاکی بود. هر کدام از این دو در سالهای دیگر بهراحتی میتوانستند بهترین باشند.
با این حال، شرک ۲ یکی از بهترین دنبالههای تاریخ سینماست، فارغ از ژانر. قسمت اول شرک برنده اسکار بهترین انیمیشن شد، اما دنباله توانست فرمول موفق قسمت اول را بهبود دهد و در عین حال سطح داستان و سرگرمی را بالاتر ببرد.
از شمارههای موسیقایی فراموشنشدنی مثل Holding Out for a Hero گرفته تا پیچش داستانی تبدیل شدن شرک به انسان در بخشی از فیلم، شرک ۲ فوقالعاده بهیادماندنی است. فیلم نامزد اسکار شد، پرفروشترین فیلم سال لقب گرفت و همچنان در نظر بسیاری بهترین قسمت فرنچایز شرک محسوب میشود.
۲۰۰۵: عروس مردگان
جوجه کوچولو یکی از آثار ضعیفتر دیزنی بود، رباتها فروش قابلقبولی داشت، و والاس و گرومیت: نفرین موجود خرگوشنما با اینکه فیلمی دوستداشتنی بود، اما آنطور که باید دیده نشد. همین باعث میشود انتخاب بهترین انیمیشن ۲۰۰۵ راحتتر باشد: عروس مردگان.
این انیمیشن استاپموشن از ذهن تیم برتون بیرون آمده و تقریباً همه ویژگیهای شاخص آثار او را در خود دارد. داستان گوتیک فیلم در قرن نوزدهم جریان دارد. این قصه ویکتور را دنبال میکند که به دنیای مردگان کشیده میشود و در آنجا با عروس مرده ازدواج میکند، در حالی که نامزد واقعیاش همچنان زنده است.
هرچند فیلمهای بزرگتری از نظر تجاری وجود داشتند، اما Corpse Bride (عروس مردگان) یک موفقیت منتقدانه بود. فیلم امتیاز ۸۴٪ در Rotten Tomatoes دارد و نامزد اسکار بهترین انیمیشن شد. مهمتر از همه این است که با گذر زمان، جایگاهش در ذهن تماشاگران حتی بهتر و ماندگارتر شده است.
۲۰۰۶: پاپریکا
سال ۲۰۰۶ یکی از جالبترین سالها برای انیمیشن بود. Happy Feet تجربه جورج میلر در این مدیوم بود، خانه هیولا همچنان اثری دستکمگرفتهشده است، ماشینها یا Cars آغازگر یکی از فرنچایزهای بزرگ پیکسار شد، و یک پوینده تاریک یکی از خاصترین آثار انیمیشنی تاریخ است.
اما برای پیدا کردن بهترین اثر سال باید سراغ ژاپن رفت. پاپریکا شاید بهاندازه کافی شناختهشده نباشد، اما یک فیلم ناب با سبک انیمیشن خیرهکننده است که در زمان انتشار با تحسین گسترده روبهرو شد.
فیلم بر اساس رمانی از سال ۱۹۹۳ ساخته شده و داستان یک درمانگر جوان را روایت میکند که برای متوقف کردن «تروریست رویا» راهی سفری عجیب میشود؛ فردی که دستگاهی را میدزدد که امکان ورود به رویاهای مردم را میدهد. Paprika بارها با Inception اثر بزرگ کریستوفر نولان مقایسه شده و هر دو بهعنوان آثاری دیدنی و تاثیرگذار شناخته میشوند.
۲۰۰۷: راتاتویی (موش سرآشپز)
در سال ۲۰۰۷، آثاری مثل بئوولف و شرک ۳ تماشاگران را ناامید کردند، در حالی که موجسواری و ملاقات با رابینسونها موفقیتهای غیرمنتظرهای بودند. همچنین The Simpsons Movie اکران شد که انتظار زیادی برایش وجود داشت و توانست به وعدههایش عمل کند.
با این حال، بهترین انیمیشن سال بدون شک Ratatouille (راتاتویی یا موش سرآشپز) است. ساختهی برد برد، کارگردانی که پیشتر شاهکارهایی مثل غول آهنی و شگفتانگیزان را خلق کرده بود. داستان فیلم درباره یک موش است که رویای سرآشپز شدن دارد و با کمک یک انسان وارد دنیای آشپزی میشود و غذاهای شاهکار خلق میکند.
فیلم علاوه بر موفقیت تجاری، برنده اسکار بهترین انیمیشن شد و توانست نامزد بهترین فیلمنامه غیراقتباسی نیز بشود. Ratatouille همچنین به بخشی ماندگار از فرهنگ عامه تبدیل شده و شخصیت رِمی یکی از نمادهای اصلی پاویلیون فرانسه در EPCOT دیزنیورلد است.
۲۰۰۸: WALL-E
سال ۲۰۰۸ پر از انیمیشنهای مهم بود؛ از پونیو ساخته هایائو میازاکی گرفته تا جواهر پنهان دیزنی یعنی Bolt، اقتباس دکتر سوس هورتون صدایی میشنود، دنباله ماداگاسکار و شروع فرنچایزی جدید با پاندای کونگفو کار. حتی دنیای جنگ ستارگان هم با The Clone Wars وارد میدان شد.
با این حال، فقط یک فیلم میتوانست بهترین سال لقب بگیرد: WALL-E (وال-ای). این اثر پیکسار یکی از پرریسکترین پروژههایشان بود، چون تقریباً بدون دیالوگ ساخته شده؛ چیزی که برای فیلم کودکانه اصلاً معمول نیست.
با وجود کمبود دیالوگ، WALL-E یک داستان عاشقانه و شاعرانه در دل کهکشانها روایت میکند و بهدرستی برنده اسکار بهترین انیمیشن شد. جلوههای بصری شگفتانگیز، موسیقی متن بینقص، و رابطه عاطفی میان WALL-E و EVE فیلم را به اثری بسیار تأثیرگذار و بهیادماندنی تبدیل کردند.
۲۰۰۹: آقای فاکس شگفتانگیز
مثل سال ۲۰۰۸، سال ۲۰۰۹ هم پر از پروژههای متنوع و ارزشمند بود. از انیمیشن منحصربهفرد ۹ گرفته تا کمدی سرگرمکننده ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی و البته یکی دیگر از دنبالههای عصر یخبندان. با این حال سه اثر شاخص این سال عبارت بودند از شاهزاده و قورباغه، شاهکار پیکسار یعنی Up (آپ)، و کارولاین ساخته لایکا.
هر کدام از این سه میتوانست بهترین سال لقب بگیرد و حتی در میان برترین انیمیشنهای تاریخ قرار بگیرد، اما انتخاب نهایی اینجا Fantastic Mr. Fox (آقای فاکس شگفتانگیز) است. این انیمیشن استاپموشن نه محصول دیزنی است، نه پیکسار، نه استودیو جیبلی و نه دریمورکس؛ چیزی که خودش کمیاب است.
فیلم محصول Revolution Studios و ساخته ذهن وس اندرسون است. همه ویژگیهای خاص سبک اندرسون در این اقتباس از رمان رولد دال حضور دارد: از طراحی بصری گرفته تا دیالوگها و شخصیتپردازیها. فیلم تیم صداپیشگی درخشانی دارد، فیلمنامهاش عالی نوشته شده و موسیقیاش نیز نامزد اسکار شد.
جمعبندی:
دهه ۲۰۰۰ یکی از پررونقترین دورهها برای سینمای انیمیشن بود. در این سالها، دیزنی که در دهه ۹۰ سلطه بیرقیبی داشت، وارد دورهای نسبتاً ضعیف شد و همین فرصت را به استودیوهایی مثل پیکسار، دریمورکس، استودیو جیبلی و حتی فیلمسازانی مثل وس اندرسون داد تا شاهکارهای خودشان را عرضه کنند. از The Emperor’s New Groove تا Fantastic Mr. Fox، هر سال اثری ماندگار به سینما معرفی شد که نهتنها استانداردهای تازهای برای انیمیشن تعیین کردند، بلکه همچنان در حافظه جمعی مخاطبان زنده ماندهاند. این آثار نشان دادند انیمیشن فقط مخصوص کودکان نیست، بلکه میتواند بهعنوان ابزاری قدرتمند برای روایتهای عمیق و هنری عمل کند.
سوالات متدوال
۱. کدام انیمیشنها در دهه ۲۰۰۰ برنده اسکار شدند؟
آثاری مثل Finding Nemo، Ratatouille و WALL-E توانستند اسکار بهترین انیمیشن را به دست بیاورند.
۲. چرا دهه ۲۰۰۰ برای انیمیشن اهمیت ویژهای دارد؟
چون در این دهه دیزنی افت کرد و استودیوهای دیگر مثل پیکسار و جیبلی توانستند به اوج برسند و آثار ماندگاری خلق کنند.
منبع: Screen Rant
چطوری پارتنر گیمر پیدا کنیم؟ میزگیم ازدواجی با سایه و حمید
نظرات