با اینکه معمولاً فیلمهای لایواکشن صدر جدول فروش گیشه را به خود اختصاص میدهند، اما ویژگیای در سینمای انیمیشن وجود دارد که در قالب لایواکشن قابل بازآفرینی نیست. آنچه در انیمیشن میتوان به تصویر کشید، از سبکهای متنوعی که میتوان اتخاذ کرد تا قلب و روحی که این آثار میتوانند منتقل کنند، همه اینها از عناصر جداییناپذیر این مدیوم هستند که باعث میشوند برخی از محبوبترین فیلمهای تاریخ، انیمیشنی باشند.
چه محصولی از دیزنی باشد، چه پیکسار، دریمورکز یا استودیو جیبلی، یک فیلم انیمیشن میتواند اثری شگفتانگیز برای کودکان و بزرگسالان باشد. این آثار معمولاً قابلیت تماشا توسط تمام اعضای خانواده را دارند، و همین امر آنها را به تجربههایی خاطرهساز تبدیل میکند؛ تجربههایی که در شکلگیری علاقه بسیاری به سینما نقشی جدی ایفا کردهاند. برخی از این فیلمها از ابتدا تا انتها درخشاناند و در بیشتر جنبهها، کمنقص ظاهر میشوند.
جریان (Flow- ۲۰۲۴)
با ۷۴ نامزدی و ۵۶ جایزه، Flow یکی از تحسینشدهترین فیلمهای سال ۲۰۲۴ بود، هرچند که بهاندازهی برخی دیگر از آثار سال مورد توجه عمومی قرار نگرفت. داستان این فیلم، ماجرای گربهی سیاه کوچکیست که پس از ویران شدن خانهاش در یک سیل عظیم، سر از قایقی درمیآورد و باید در کنار گروهی از حیوانات دیگر، راهی برای بقا و آرامش بیابد.
Flow اثری بسیار دلنشین، گرم، سبکدار و در عین حال آرام است که تقریباً برای همهی گروههای سنی قابل تماشا و لذتبخش خواهد بود. آنچه این فیلم را خاصتر میکند، این است که هیچ دیالوگی در کار نیست. داستان تنها از زاویه دید این گربه روایت میشود و هیچ گفتوگویی در طول فیلم وجود ندارد، چرا که تمام شخصیتها حیوان هستند. ویژگیهای بصری و احساسی فیلم بهقدری پخته و دلنشین است که میتوان آن را از ابتدا تا انتها اثری نزدیک به کمال دانست.
شیر شاه (The Lion King – ۱۹۹۴)
این انیمیشن با ترکیب بازیگرانی توانمند، انیمیشنی خیرهکننده، داستانی گیرنده، و موسیقیای که هنوز هم در دوران معاصر شنیده میشود، از هر نظر اثری شاخص بهشمار میآید. روایت داستان سیمبا (با صداپیشگی متیو برودریک) در مسیر رسیدن به پادشاهی و مقابله با دشمنش، اسکار، به یکی از روایتهای نمادین تاریخ انیمیشن تبدیل شده است.
گیسوکمند (Tangled – ۲۰۱۰)
در سالهای اخیر، دیزنی و پیکسار گاه با انتقادهایی روبهرو شدهاند، اما دههی ۲۰۱۰ دورهای درخشان برای آنها و برای انیمیشن بهطور کلی بود. شروع این دهه با Tangled (گیسوکمند) سطحی تازه را تعریف کرد و بهدرستی آغازگر مسیر موفقی برای دیزنی بود. بازآفرینی داستان کلاسیک راپونزل در قالب یک موزیکال انیمیشنی با استفاده از فناوری CGI تصمیمی هوشمندانه بود که به ثمر نشست.
این فیلم نقدهای فوقالعادهای دریافت کرد و هنوز هم طرفداران بسیاری دارد.
شرک (Shrek – ۲۰۰۱)
این فیلم مرزهای معمول انیمیشن را درنوردید و نشان داد که فیلمهای انیمیشن لزوماً نباید سادهلوحانه یا سطحی باشند. شرک با شوخیهایی که بزرگسالان را هم هدف میگرفت، داستانی پیچیدهتر از انتظار و قهرمانی برخاسته از طبقهای متفاوت، نه شاهزاده یا شاهدخت بلکه یک غول سبز عجیب، تصویری تازه از ژانر ارائه کرد.
این فیلم نقطهی عطفی در تاریخ دریمورکز بود و به یکی از نخستین موفقیتهای بزرگ آنها در سینما بدل شد. همچنین، گروه صداپیشگان آن با حضور برخی از بهترین کمدینهای زمان خود، اجرایهایی بهیادماندنی ارائه دادند که باعث شدند تماشای شرک حتی پس از دفعات متعدد همچنان لذتبخش باقی بماند.
چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (How to Train Your Dragon – ۲۰۱۰)
یکی دیگر از سورپرایزهای درخشان در سال ۲۰۱۰ از دریمورکز، چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم بود. این فیلم همزمان با دفترچه خاطرات بچه بیعرضه (Diary of a Wimpy Kid) منتشر شد و در حالی که رقیب بزرگی داشت، توانست جای خود را میان مخاطبان باز کند. داستان هییکاپ (با صدای جی باروشل) و بی دندون (Toothless) داستانی پر از احساس، هیجان و انیمیشنی چشمنواز برای آن سال بود.
این فیلم یکی از بهترین آثار دریمورکز به شمار میآید و آغازگر یکی از موفقترین سهگانههای تاریخ انیمیشن بود. موسیقی متن ساخته جان پاول نیز به خاطر کیفیت و تأثیرگذاریاش بسیار شناخته شده است. عشق و دقتی که در هر جنبهی این فیلم به کار رفته، باعث خلق اثری کاملاً ویژه شده است.
پاندای کونگفوکار (Kung Fu Panda – ۲۰۰۸)
پیش از موفقیتهای دریمورکز با چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، آنها فیلمی داشتند که بسیاری آن را بهترین اثرشان بعد از شرک و دنبالههایش میدانند: پاندای کونگفوکار. داستان پو درباره پذیرش خود و یافتن سرنوشت واقعیاش، داستانی انگیزشی و در عین حال قابلدرک برای همه است. پو با بهکارگیری تواناییهایش تبدیل به جنگجوی اژدها میشود، فراتر از تصور همه.
پاندای کونگفوکار فیلمی است که تقریباً برای همه ساخته شده است؛ انگیزشی، پرهیجان و مملو از صحنههای اکشن جذاب که پو در آنها تواناییهای ویژهاش را به کار میگیرد. این فیلم ثابت کرد که دریمورکز نه تنها توانایی رقابت با دیزنی و پیکسار را دارد، بلکه گاهی حتی فراتر از آنها هم میرود. چرا که پاندای کونگفوکار تقریباً فیلمی کامل است.
شگفتانگیزان (The Incredibles – ۲۰۰۴)
کارگردان برد برد (Brad Bird) به خاطر ساخت فیلمهای برجستهای شناخته شده است. او کارنامهای کمنظیر دارد که شامل غول آهنی (The Iron Giant)، راتاتویی (Ratatouille) و فیلم افسانهای شگفتانگیزان است. برد همچنین جزو تیم خلاق ارشد تقریباً همهی فیلمهای پیکسار از زمان وال-ای به بعد بوده است. او که کار خود را به عنوان انیماتور در انیمیشن ۱۹۸۰ Animalympics آغاز کرده بود، میداند برای ساخت یک فیلم انیمیشن خوب چه چیزهایی لازم است و این نکته در شگفتانگیزان کاملاً مشهود است.
داستان شگفتانگیزان درباره خانواده پار (که والدینش ابرقهرمانهای سابق هستند) است؛ باب که پدر خانواده است، به راههای سابقش بازمیگردد و خانواده را در مواجهه با دشمن جدید، سندروم (Jason Lee)، در مرکز ماجرا قرار میدهد. این فیلم برای خانوادهها عالیست، چون در قلب داستانش قدرت خانواده و عشق به آن قرار دارد. ترکیب این تمها با اکشن ابرقهرمانی، از آن فیلمی بسیار دلنشین ساخته است.
راتاتویی (Ratatouille – ۲۰۰۷)
پیکسار در طول سالها آثار درخشانی خلق کرده، اما شاهکار حقیقی این استودیو را بسیاری در فیلم راتاتویی میدانند؛ فیلمی که در سال ۲۰۰۷ اکران شد و از همان ابتدا با تحسین گسترده روبهرو شد. این فیلم بهقدری مورد علاقهی منتقدان و تماشاگران قرار گرفته که ذکر نامش در فهرست بهترین انیمیشنها تقریباً اجتنابناپذیر است.
در راتاتویی یا موش سرآشپز نکتهای عمیق و تأثیرگذار وجود دارد که برای طیف وسیعی از مخاطبان جذاب است. فیلمی که امتیاز ۹۶٪ در راتن تومیتوز کسب میکند، بیدلیل به چنین موفقیتی نمیرسد. راتاتویی شایستگی این تحسینها را دارد. این فیلم بار دیگر ثابت کرد که برد برد نهتنها در ساخت انیمیشن، بلکه در فیلمسازی بهطور کلی یک استاد واقعی است.
مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Into the Spider-Verse – ۲۰۱۸)
مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی نهتنها یک فیلم خوب، بلکه نقطهی عطفی در تاریخ انیمیشن بهشمار میآید. سبک بصری و هنری فوقالعادهی آن، الهامبخش استودیوها و کارگردانهای بسیاری شد تا دست به نوآوری بزنند—از جمله در آثاری چون لاکپشتهای نینجا: آشوب جهشیافته و گربه چکمهپوش: آخرین آرزو. هرچند تأثیر آن بر صنعت انیمیشن قابل انکار نیست، اما آنچه فیلم را از ابتدا تا پایان متمایز میکند، فراتر از نوآوریهای بصری است.
همه با داستان پیتر پارکر آشنا هستند، اما تماشاگران عام اطلاعات چندانی دربارهی مایلز مورالز (با صداپیشگی شیمیک مور) نداشتند. این موضوع فرصت فوقالعادهای برای این فیلم بود تا نخستین حضور انیمیشنی مرد عنکبوتی را به شکلی متفاوت و نوآورانه رقم بزند. با بار احساسی بالا و سبک تصویری شگفتانگیز، به درون دنیای عنکبوتی یکی از خاصترین و دوستداشتنیترین فیلمهای مرد عنکبوتی است.
شرک ۲ (Shrek 2 – ۲۰۰۴)
همانگونه که راتاتویی را میتوان شاهکار پیکسار دانست، شرک ۲ را نیز میتوان گل سرسبد تولیدات دریمورکز به حساب آورد. آن هم در قالب یک دنباله. شرک ۲ نهتنها یکی از بهترین دنبالههای تاریخ سینماست، بلکه از بهترین فیلمها بهطور کلی نیز به شمار میآید. این فیلم تمامی عناصر موفق قسمت نخست را گرفته و آنها را گسترش میدهد. تلاش شرک (مایک مایرز) برای تغییر خود تا مورد پذیرش والدین فیونا (کامرون دیاز) قرار گیرد، روایتی درگیرکننده و گاه دلخراش است که در نهایت به درسی عمیق دربارهی پذیرش خود منتهی میشود.
شرک ۲ فیلمی تقریباً بینقص است که از آغاز تا پایان ریتم، کیفیت و انسجام خود را حفظ میکند. اجرای صداپیشگان، درخشان و صادقانه است؛ انیمیشن در سطحی بسیار بالا قرار دارد، و همانگونه که پیشتر اشاره شد، داستان از انسجام فوقالعادهای برخوردار است. موسیقی متن نیز کاملاً متناسب با فضای فیلم انتخاب شده و شامل قطعاتی بهیادماندنی است که جایگاه ویژهای در ذهن مخاطب پیدا میکنند.
سینمای انیمیشن، برخلاف آنچه گاه سادهانگارانه تصور میشود، بستری غنی، چندلایه و بینهایت خلاقانه برای روایت داستان است؛ ظرفیتی که در این فهرست بهخوبی نمایان شده. از روایتهای بیکلام و شاعرانهای چون Flow گرفته تا آثار ماجراجویانه و پرهیجانی همچون به درون دنیای عنکبوتی، هریک از این فیلمها گواهیاند بر اینکه انیمیشن نه ژانری کودکانه، بلکه شکلی از بیان هنریست که میتواند با تمام سنین، در سطوح گوناگون، سخن بگوید.
در جهانی که گاه تصویر را بر محتوا مقدم میداند، انیمیشن نشان میدهد چگونه میتوان این دو را با هم آشتی داد؛ فرمی از سینما که با قلب تماشاگر وارد گفتوگو میشود—چه او کودک باشد، چه بزرگسال، چه برای نخستین بار به تماشای فیلمی نشسته باشد، چه بار صدم.
منبع: Collider
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
نظرات