برزرک که به اعتقاد بسیاری از افراد یکی از بهترین انیمه‌های تمام دوران محسوب می‌شود، با اقتباس از مانگا تحسین شده‌ای با نام مشابه ساخته شده است. Berserk به خاطر دنیای تاریک، خشن و فوق‌العاده بی‌رحم خود شناخته می‌شود و از هیچ خشونتی برای داستان‌سرایی امتناع نمی‌کند. داستان در مورد یک مزدور قدرتمند به اسم گاتس است که به طور ناخواسته، وارد جریاناتی بیش از مبارزه برای پول می‌شود.

برزرک (Berserk) نام یک مانگا ژاپنی نوشته کنتارو میورا است که در دنیای مانگاها، برای بسیاری از هم‌نوع‌های خود جایگاه مقدسی دارد. این مانگا از سال ۱۹۸۹ آغاز به کار کرد و بسیاری از مردم به خاطر داستان‌سرایی و محیط‌پردازی فوق‌العاده‌اش، عاشق آن شدند. این مانگا در که خود ژاپن با نام Kenpū Denki Berserk شناخته می‌شود، روایتگر زندگی تراژدیک یک مزدور به اسم گاتس (Guts) است؛ اسمی که طرفداران دنیای انیمه بدون شک با آن آشنایی دارند.
انیمه برزرک که در این مقاله در موردش صحبت می‌کنیم، در سال ۱۹۹۷ آغاز به کار کرد و پس از ۲۵ اپیزود فوق‌العاده، در سال ۱۹۹۸ به پایان رسید. این انیمه با اقتباس از خط داستانی آرک دوران طلایی (Golden Age Arc) ساخته شده و به ریشه‌های داستان اصلی می‌پردازد. انیمه Berserk به سراغ گذشته گاتس و ایجاد رابطه خصومت‌آمیز وی با گریفیث می‌رود و با ظرافتی مثال زدنی، کاری می‌کند که طرفداران تا مغز استخوان خود احساسات به وجود آمده را درک کنند. تنها تأسفی که در مورد انیمه مورد بحث وجود دارد این است که چرا سازندگان به سراغ ادامه داستان و آرک‌های روایی بعدی نرفتند.

اما ما چرا آنقدر روی سیاهی و غمگین بودن داستان انیمه برزرک تأکید داریم؟ برای درک این موضوع بهتر است به مرور کلی داستان بپردازیم. شخصیت اصلی داستان که گاتس نام دارد، یک مزدور و مبارز توانا است که صرفا برای زنده ماندن مبارزه می‌کند. منتها در طی ماجراجویی‌های خود، راه گاتس با گروهی به اسم Band of Hawk (دسته شاهین‌ها) برخورد می‌کند؛ جمعی از مزدوران که شخصیت به است گریفیث وظیفه رهبری آن‌ها را بر عهده دارد. گریفیث که احتمالا بارها و بارها تصاویر وی در سطح اینترنت را مشاهده کرده‌اید، زیبایی فرشته‌گونه و مثال‌زدنی دارد؛ به گونه‌ای که بسیاری از افراد او را با یک زن زیبا اشتباه می‌گیرند. اما در کنار زیبایی، گریفیث در میدان نبرد هم فوق‌العاده توانا بوده و حرف‌های زیادی برای گفتن دارد.

گاتس به گروه شاهین‌ها می‌پیوندد و پس از مدتی به دست راست گریفیث تبدیل می‌شود. پس از یک نبرد خونین که گاتس و گریفیت فاصله بسیار کمی با مرگ داشتند، گریفیث به پادشاه سرزمین میدلند نزدیک شده و عاشق او می‌شود. او به خاطر عشقش نسبت به شارلوت (دختر پادشاه میدلند) نسبت به این پادشاهی اظهار وفاداری می‌کند و در نبردهای متعددی برای او می‌جنگد. پس از پیروزی در مبارزه‌های متعدد، گاتس تصمیم می‌گیرد از گروه شاهین‌ها بیرون رود و زندگی خود را در پیش بگیرد؛ چرا که دوست نداشت به برده گریفیث در مسیر رسیدن به رویایش تبدیل شود.

گاتس پس از اعلام خبر خروجش از گروه با مخالفت گریفیث روبرو می‌شود؛ فردی که او را به یک مبارزه دعوت می‌کند. اما گاتس به راحتی هرچه تمام‌ترین گریفیث را شکست می‌دهد و باعث می‌شود او از لحاظ روانی حسابی به هم ریزد. گریفیث هم که اصلا اوضاع خوبی ندارد، کارهای نسنجیده‌ای با شارلوت انجام می‌دهد و بعد توسط پادشاه میدلند به زندان می‌افتد. گریفیث برای مدت‌ها مورد شکنجه قرار می‌گیرد و سایر اعضای گروه شاهین‌ها، محکوم به مرگ هستند.

گاتس و سایر اعضای گروه، از یک نقطه به بعد فقط در مسیر رسیدن گریفیث به رویایش تلاش می‌کنند

گاتس پس از نزدیک به یک سال از شرایط گریفیث و شاهین‌ها آگاه می‌شود و تصمیم می‌گیرد به کمک یکی دیگر از اعضای گروه به اسم کاسکا، گریفیث را نجات دهد. اما هنگامی که گاتس و کاسکا موفق به پیدا کردن گریفیث می‌شوند، او را در حالتی اسفناک می‌بینند. او به خاطر شکنجه مداوم ظاهر زیبای خود را از دست داده و حتی می‌خواهد اقدام به خودکشی کند. اما درست در زمانی که می‌خواهد جان خود را بگیرد، یک شئ شیطانی به اسم بهلیت (Behelit) می‌یابد. او این شئ را فعال می‌کند و این اقدام، یک رویداد بزرگ و وحشتناک به اسم اکلیپس (Eclipse) را به وجود می‌آورد.

گریفیث در ادامه این رویداد به یک موجود قدرتمند شیطانی تبدیل می‌شود، منتها برای انجام این کار باید تمام افرادی که دوست‌شان دارد را قربانی کند. گریفیث مراسم قربانی کردن را انجام می‌دهد و از گروه قدیمی، فقط کاسکا و گاتس زنده می‌مانند. او در مقابل چشم‌های گاتس به شکنجه کاسکا می‌پردازد و گاتس در حین تلاش برای نجات کاسکا، دست چپ و چشم راستش را از دست می‌دهد. پس از این اتفاقات گاتس زنده می‌ماند، اما حالا با آرزوی عملی کردن یک هدف دیگر نفس می‌کشد: کشتن گریفیث و گرفتن انتقام تمام مشکلاتی که او به وجود آورده است.
انیمه‌ی برزرک محصول سال ۱۹۹۷، یکی از شاخص‌ترین آثار تلویزیونی دهه‌ی نود میلادی به شمار می‌آید که با وجود محدودیت‌های فنی و مالی، توانست جایگاهی ماندگار در میان اقتباس‌های مانگا به دست آورد. این مجموعه به کارگردانی نائوهیتو تاکاهاشی و توسط استودیوی OLM تولید شد؛ استودیویی که بعدها ساخت مجموعه‌ی پرطرفدار Pokémon را نیز بر عهده گرفت. موسیقی متن انیمه توسط آهنگ‌ساز نام‌آشنای ژاپنی سوسومو هیراساوا خلق شد و حال‌و‌هوایی رازآلود و تراژیک به اثر بخشید. قطعه‌ی آغازین «Tell Me Why» هنوز هم به‌ عنوان یکی از به‌یادماندنی‌ترین تم‌های انیمه‌های تاریک دهه‌ی نود شناخته می‌شود.

به دلیل پخش تلویزیونی، انیمه برزرک با محدودیت‌های شدیدی از نظر نمایش خشونت و محتوای بزرگسالانه روبه‌رو بود؛ با این حال، تیم سازنده با تکیه بر نورپردازی سنگین، طراحی سایه‌ها و تدوین دقیق، موفق شد فضای تیره و فلسفی مانگا را بازآفرینی کند. استفاده از رنگ‌های خاکی و تون‌های سرد نیز به القای حس زوال و بی‌رحمی جهان داستان کمک کرد. با گذشت بیش از دو دهه، این مجموعه همچنان به‌عنوان نمونه‌ای از اقتباس موفق با منابع محدود شناخته می‌شود و از نظر ترکیب موسیقی، کارگردانی و روایت بصری، الهام‌بخش بسیاری از انیمه‌ها و بازی‌های تاریک‌فانتزی بعدی بوده است.

پس از اتفاقات اکلیپس، گاتس فقط با آرزوی انتقام از گریفیث نفس می‌کشید

با گذشت سال‌ها از پخش اولیه، انیمه برزرک همچنان جایگاهی استثنایی در فرهنگ عامه و صنعت انیمه دارد. این مجموعه نه‌ تنها به‌عنوان اقتباسی وفادار و تأثیرگذار از مانگای کنتارو میورا شناخته می‌شود، بلکه به الگویی برای روایت‌های تاریک و واقع‌گرایانه در ژانر فانتزی بدل شد. فضای تلخ، طراحی‌های خشن و نگاه فلسفی آن به سرنوشت و اراده، سبب شد Berserk از مرزهای انیمه فراتر رفته و به اثری نمادین در میان مخاطبان جهانی تبدیل شود.

تأثیر این انیمه در آثار بعدی کاملاً مشهود است؛ از طراحی زره‌ها و سلاح‌ها گرفته تا درون‌مایه‌های وجودگرایانه و حس پوچی حاکم بر بازی‌هایی چون Dark Souls و Elden Ring که به‌طور مستقیم از جهان‌بینی برزرک الهام گرفته‌اند. شخصیت گاتس نیز به یکی از نمادهای پایدار مقاومت در برابر رنج و تقدیر بدل شده و در فرهنگ عامه، جایگاهی مشابه قهرمانان تراژدی‌های کلاسیک پیدا کرده است.

در میان مخاطبان ژاپنی و غربی، نسخه‌ی ۱۹۹۷ به‌سبب لحن سرد، پایان شوکه‌کننده و اصالت هنری‌اش، هنوز محبوب‌تر از اقتباس‌های مدرن‌تر محسوب می‌شود. این اثر به‌عنوان یکی از آخرین نمونه‌های انیمه‌های تلویزیونی با رویکرد فلسفی و واقع‌گرایانه، میراثی ماندگار از دوران طلایی انیمه به‌ جا گذاشت و جایگاه Berserk را در تاریخ فرهنگ بصری ژاپن تثبیت کرد.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: Berserk.fandom