معرفی بهترین انیمیشنهای سریالی تاریخ: بوجک هورسمن
بوجک هورسمن (Bojack Horseman) که بیشتر مخاطبین بزرگسال را هدف خود قرار میدهد، یک انیمیشن بزرگسالانه نتفلیکسی است که بین سالها ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ و در قالب ۶ فصل منتشر شد. این انیمیشن سریالی در مورد یک اسب میانسالِ انساننما است که از دوران اوج خود فاصله گرفته و درگیر مسائلی نظیر اعتیاد، افسردگی و تنهایی شده.
ما در تاریخ دنیای سرگرمی، انیمیشنهای بزرگسالانه متعددی داشتهایم. این دسته از آثار با وجود جلوههای بصری انیمیشنی، مخاطبین بزرگسال را مورد هدف قرار میدهند و داستان را با محوریت تأثیرگذاری روی آنها جلو میبرند. حال اگر بخواهیم لیستی از بهترین انیمیشنهای سریالی بزرگسالانه جمعآوری کنیم، بدون شک باید جایگاه خاصی برای سریال بوجک هورسمن در نظر بگیریم. Bojack Horseman شاید در نگاه اول یک انیمیشن با کمدی سیاه به نظر برسد، اما اگر به دل آن بزنید با مفاهیم به مراتب پیچیده و جدیتر روبرو خواهید شد.
همانطور که پیش از این اشاره کردیم، سریال بوجک هورسمن در سال ۲۰۱۴ شروع به کار کرد. اگر بخواهیم بگوییم که فصل ابتدایی این سریال خیلی مورد استقبال قرار گرفت، با مبالغه صحبت کردهایم. منتها فصل اول با عملکرد قابل قبولش کاری کرد که شبکه نتفلیکس چراغ سبز را برای ساخت فصل دوم به سازندگان نشان دهد. اما Bojack Horseman به مرور زمان معروف و محبوبتر شد تا زمان اینکه ۶ فصل از آن روی آنتن رفت. در سال ۲۰۲۰ و با فصل ششم، سازندگان تصمیم گرفتند به داستان این اسب افسرده و غمگین پایان دهند و پرونده سریال را برای همیشه ببندند.
اما داستان سریال Bojack Horseman به چه نحوی است که آن را غمگین و تاریک خطاب میکنیم؟ داستان این سریال در دنیایی رخ میدهد که انسانها و حیوانهای انساننما در کنار هم زندگی میکنند. در رأس روایت داستان، شخصیتی به اسم بوجک قرار میگیرد که یک اسب انساننما است. بوجک در دهه ۱۹۹۰ میلادی یک ستاره تلویزیونی بود و در سیتکام محبوبی به اسم Horsin’ Around بازی میکرد. او در این سیتکام نقش یک اسب جوان را بر عهده داشت که پس از به سرپرستی گرفتن سه بچه انسان، مجبور میشود در زندگی خود تغییرات زیادی به وجود آورد.
ولی سریال سیتکام مذکور پس از ۹ فصل به پایان میرسد و بوجک هورسمن از نوک قله محبوبیت و شهرت سقوط میکند. پس از این اتفاق، بوجک حسابی تحت تأثیر قرار میگیرد و به یک اسب از مد افتاده، الکلی، بدبین، خودشیفته، ناامید و سرشار از نفرت نسبت به خودش تبدیل میشود. او تمام روز را در پنتهاوس لاکچری خود مینشیند و با نوشیدن الکل و پرخوری، به صورت مداوم مشغول غر زدن و شکایت کردن است.
داستان فصل اول سریال در مورد تصمیم بوجک هورسمن برای بازگشت به شهرت و محبوبیت است. او برای عملی کردن این آرزو تصمیم میگیرد یک زندگینامه جنجالی از خود بنویسند؛ اما از آنجایی که توانایی لازم برای نوشتن را ندارد، یک انسان دو رگه ویتنامی-آمریکایی را استخدام میکند تا به جای وی شروع به نوشتن نماید. او تمام زندگی خود را برای این زن که دایان نگوین نام دارد تعریف کرده و به تدریج، یک علاقه یک طرفه نسبت به او پیدا میکند. بوجک به این نتیجه میرسد که دایان اولین نفری است که واقعا به حرفهای او گوش داده و اسب بدبخت را درک میکند.
بوجک نماد یک ستاره هالیوودی سقوط کرده است؛ موضوعی که نمونههای زیادی از آن را در دنیای واقعی داریم
اما فصول بعدی سریال بوجک هورسمن جنبههای دیگری از زندگی افسردهکننده شخصیت مورد بحث را به تصویر میکشند. بوجک همواره درگیر افراد سمی و اتفاقات منزجر کننده است که از روی بیکاری و افسردگی، به آنها روی میآورد. در نگاه اول همه اینها یک سری موقعیت کمدی خلاقانه به نظر میرسند؛ اما هر کسی ممکن است با شرایط چیده شده ارتباط بگیرد و خود را جای بوجک قرار دهد. البته در میان تمامی این سیاهیها، بوجک در برخی مواقع جنبههای روشنتر زندگی را هم میبیند و به امید آنها زنده میماند.
سریال BoJack Horseman صرفاً یک انیمیشن سرگرمکننده با محوریت طنز تلخ نیست، بلکه به عنوان اثری اجتماعی و فرهنگی، لایههای عمیقتری را نیز در خود جای داده است. این مجموعه با نگاهی انتقادی، ساختار هالیوود و فرهنگ شهرت را به چالش میکشد؛ جهانی که در آن ستارهها به سرعت به اوج میرسند و به همان سرعت فراموش میشوند. بوجک بهعنوان نماد یک ستارهی افولکرده، بازتابی از این چرخهی بیرحم صنعت سرگرمی است.
علاوه بر آن، سریال به موضوعاتی همچون افسردگی، اعتیاد، بحران هویت، نابرابری جنسیتی و دغدغههای روشنفکری میپردازد. شخصیتهایی چون دایان نگوین و پرنسس کارولین هر یک نمایندهی بخشی از واقعیتهای اجتماعی معاصر هستند: از چالشهای زنان در محیطهای مردسالار گرفته تا مسئلهی مهاجرت و هویت فرهنگی.
BoJack Horseman همچنین جرأت ورود به مباحث حساستری همچون سلامت روان، روابط سمی و نقد نظام سرمایهداری را دارد و در این مسیر موفق میشود با زبانی طنزآلود، اما تأثیرگذار، به بازتاب واقعیتهای تلخ جامعه بپردازد. همین رویکرد باعث شده است که سریال نه تنها یک محصول سرگرمکننده، بلکه متنی فرهنگی-اجتماعی برای مطالعهی سبک زندگی معاصر نیز تلقی شود.
پایانبندی بوجک هورسمن یکی از نقاط عطف مهم این سریال به شمار میآید و نشاندهندهی جسارت سازندگان در خلق یک پایان واقعگرایانه و در عین حال تأثیرگذار است. برخلاف بسیاری از آثار تلویزیونی که به دنبال بستهشدن کامل خطوط داستانی و ارائهی پایانی خوش یا تراژیک هستند، BoJack مسیر متفاوتی را انتخاب میکند.
در اپیزودهای پایانی، شخصیت اصلی پس از سالها خودویرانگری و فرار از مسئولیت، با پیامدهای اعمالش مواجه میشود. سریال به جای ارائهی یک رستگاری قطعی یا سقوط کامل، تصویری خاکستری از ادامهی زندگی به نمایش میگذارد؛ جایی که بوجک با واقعیت وجودی خود روبرو میشود و درمییابد که زندگی، حتی پس از شکستها و خطاهای بزرگ، همچنان ادامه دارد.
پایانبندی بوجک هورسمن مصداق بارز پختگی و بلوغ نویسندگان یک سریال است
این نوع پایانبندی، بیش از آنکه پاسخی قطعی به سرنوشت شخصیتها بدهد، تلاشی است برای بازتاب حقیقت زندگی روزمره: مسیری پر از اشتباه، تکرار، امیدهای کمرنگ و احتمال تغییر. همین رویکرد باعث شد پایان سریال بهعنوان یکی از پختهترین و صادقانهترین جمعبندیها در میان آثار تلویزیونی معاصر مورد تحسین منتقدان و مردم قرار گیرد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Bokjackhorseman.fandom
سایلنت هیل اف ترسناکترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون
نظرات