 
        معرفی بهترین انیمیشنهای سریالی تاریخ | سایبرپانک: اجرانرز
بازی سایبرپانک ۲۰۷۷ دنیایی بسیار غنی دارد که هر گوشه از آن، میتواند سرمنزل یک داستان درگیرکننده، پیچیده و عمیق باشد. حدود دو سال پس از عرضه ابتدایی این بازی، استودیو سی دی پراجکت با همکاری یک استودیو ژاپنی، دست به ساخت انیمیشن سریالی سایبرپانک: اجرانرز (Cyberpunk: Edgerunners) زد که به یک گوشه از همین دنیای غنی سفر میکند. نتیجه؟ یک داستان درگیرکننده، پیچیده و عمیق.
بازی Cyberpunk 2077 یکی از پرحاشیهترین ویدیو گیمهای تاریخ است که زندگی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. اگر گیمر باشید، بدون شک عرضه فاجعهبار آن را به یاد دارید. این بازی در روزهای ابتدایی یک گنج نهان بود که به خاطر مشکلات فنی، زیر انبوهی از زبالههای انبوه گیر کرده بود. استودیو لهستانی سی دی پراجکت به مرور و با عرضه به روز رسانیهای مختلف، این زبالهها را به تدریج کنار زد تا گنج نهان و ارزشمندی که در زیر آن دفن شده بود، آشکار شود.
منتها پس از این همه چالش، فراز و نشیب، مردم به یک بهانه جدید نیاز داشتند تا دوباره یاد سایبرپانک ۲۰۷۷ در دلشان زنده شود. آنها به دلیل و یادآورندهای نیاز داشتند که به سمت تجربه مجدد بازی سوق پیدا کنند. استودیو سی دی پراجکت رد هم که از این موضوع آگاه بود، یکی از هوشمندانهترین تکنیکهای بازاریابی خود را به کار گرفت. این استودیو لهستانی، با استودیو ژاپنی تریگر (Trigger) همکاری کرد تا انیمیشن سریالی سایبرپانک: اجرانرز را به وجود آورد. این اثر که میتوانیم برچسب انیمه را هم روی آن بزنیم، یک جریان جدید را به وجود آورد تا مردم دوباره عاشق شهر نایت سیتی و بازی سایبرپانک شوند.
انیمیشن سریالی Cyberpunk: Edgerunners در سال ۲۰۲۲ منتشر شد و روایتگر یک پیشدرآمد از داستان بازی اصلی بود. وقایع این اثر حدود یک سال پیش از وقایع بازی اصلی رخ میدادند و توجه مخاطب را به نقطه دیگری از این دنیای غنی متمرکز میکردند. ماحصل این تصمیم به یک اثر تحسین شده ختم شد که هم نظر منتقدین را به سوی خود جذب کرد و هم مخاطبین عاشق آن شدند. موضوع مهمتر این بود که حتی افرادی که گیمر هم نبودند میتوانستند فارغ از بازی اصلی، به تماشای این داستان بنشینند و از آن لذت ببرند.
انیمیشن سریالی سایبرپانک: اجرانرز داستان خود را در شهر نایت سیتی تعریف میکند. نایت سیتی بر روی مخروبههای ایالت کالیفرنیا امروزی بنا شده و محیطی را درون خود به وجود آورده که میتواند قلب پاکترین انسانهای زمین را هم آغشته به تاریکی کند. در واقع، این شهر ممکن است به شکل مستقیم قلب این افراد پاک را هم بگیرد و جای آن را با یک قلب رباتی و مصنوعی تغییر دهد. در نایت سیتی، مردم در فساد غرق هستند و سعی دارند با عوض کردن ارگانهای طبیعی بدن و جایگزینی آنها، به رباتهای نامیرا تبدیل شوند.
در این دنیای دیستوپیایی که مرز بین انسانها و رباتها به ظریفترین حد ممکن رسیده، قدرت دست شرکتهای چند ملیتی و بزرگی است که حتی از دولت و قانون هم بالاتر هستند. در چنین شرایطی، یک پسر فقیر و خیابانی در متن داستان سایبرپانک: اجرانرز قرار میگیرد. این پسر که دیوید مارتینز نام دارد، در فقر و تباهی بزرگ شده و تنها آرزویش این است که یک روز، از این شرایط دهشتناک فرار کند. در همین اوضاع، دیوید در طی یک حادثه مادرش را از دست میدهد و زندگی وی، به طور کلی تغییر مییابد.

رابطه بین دیوید و لوسی باعث زنده شدن احساسات انسانی در آنها میشود
دیوید مارتینز تصمیم میگیرد با ترفندهایی که در طی تمام این سالها یاد گرفته، جایگاه خودش را در شهر کثیف نایت سیتی پیدا کند. او برای این کار ارگانهای بدنش را با ایمپلنتها و قطعات مصنوعی عوض میکند تا به یک نیمه انسان-نیمه ربات قدرتمند تبدیل گردد. ولی خب اجرایی کردن این تصمیم همانا و ورود به یک گروه خطرناک از مزدورها همانا. این گروه از مزدورها که اجرانرز نام دارند، کاملا در مقابل قانون قرار میگیرند و حاضر هستند برای زنده ماندن دست به انجام هر کاری بزنند؛ حتی اگر این کار سنگینترین معیارهای اخلاقی را هم نادیده بگیرد.
اما در میان تمام این تباهیها، دیوید مارتینز یک روزنه از امید را هم پیدا میکند. او در مسیر زندگی جدیدش با یک هکر از گروه اجرانرزها آشنا میشود که لوسی نام دارد. دیوید که پس از دیدن لوسی عشقش را در دل میکارد، میفهمد که در زیر تمام سایبورگهای بیاحساس نایت سیتی، هنوز هم انسانها و احساسات انسانی نفس میکشند. لوسی به بهانه و دلیلی تبدیل میگردد که به واسطه آن، دیوید تلاش میکند انسانیت خود را نگه دارد و در دو راهی عشق و قدرت، تصمیمهای چالش برانگیزی بگیرد.
سبک بصری انیمیشن سریالی Cyberpunk: Edgerunners تحت تاثیر طراحیهای دقیق و رنگهای زنده قرار دارد که فضای دیستوپیای نایت سیتی را به خوبی منتقل میکند. استفاده از رنگهای تند و پرکنتراست مانند قرمز و آبی در کنار سایهروشنهای عمیق، به شکلی موثر حس هیجان و بحران در دنیای سایبرپانک را برجسته میسازد. طراحیهای محیطی با جزئیات پیچیده، از خیابانهای شلوغ و آسمانخراشهای بیپایان گرفته تا شخصیتهای سایبرنتیک، دنیای آیندهنگر سریال را به واقعیت نزدیک میکند.
این انیمیشن همچنین با استفاده از زاویههای دوربین و نمایهای خاص در صحنههای اکشن، بهخوبی تنش و هیجان را منتقل میکند. سایهها و نورپردازی در این سریال نقشی حیاتی در خلق فضاهای معماگونه و خطرناک دارند و احساس تهدید و اضطراب را در طول داستان تقویت میکنند. در مجموع، سبک بصری Edgerunners با ترکیب طراحیهای فنی و زیباییشناختی، تجربهای منحصر به فرد و جذاب را برای بینندگان به ارمغان میآورد.

داستان سایبرپانک: اجرانرز حدود یک سال پیش از وقایع بازی اصلی رخ میدهد
سایبرپانک: اجرانرز نه تنها به عنوان یک انیمیشن علمیتخیلی، بلکه بهعنوان یک نقد اجتماعی به دنیای امروز نیز عمل میکند. سریال با بازتاب دادن مفاهیم مهمی چون فساد سیستمهای اقتصادی و اجتماعی، شکافهای طبقاتی و تهدیدات فناوریهای پیشرفته، سوالات اساسی درباره آینده انسانیت و رابطه آن با تکنولوژی مطرح میکند. این سریال به خوبی نشان میدهد که چگونه دنیای تکنولوژیک میتواند به بحرانهای فردی و اجتماعی دامن بزند، جایی که انسانها به ابزارهای فراموششده تبدیل شده و اخلاقیات در دنیای دیجیتالی کمرنگ میشود.
از سوی دیگر، Edgerunners با بررسی روابط انسانها در یک جامعه دیستوپیایی، بهویژه در قالب شخصیتهای اصلی چون دیوید و لوسی، نقدی بر ارزشهای انسانی در عصر دیجیتال ارائه میدهد. این اثر بهطور واضح از نگرانیها و چالشهای امروزی در مورد فناوریهای نوین و تبعات آنها بر جامعه و فرد سخن میگوید. در این راستا، سریال بهعنوان یک آینه فرهنگی عمل میکند که نگرانیها و پرسشهایی درباره هویت، انسانیت و بقا را در دنیای مدرن مطرح میسازد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: cyberpunk.fandom
 
 
 
				 
                    


 
     
     
     
     
     
     
     
     
     
             
		
نظرات