۱۰ انیمه با شروع فوقالعاده که پس از یک فصل ضعیف سقوط کردند
برخی از انیمهها آغاز آنچنان قدرتمندی دارند که بیشتر بینندگان باور میکنند قرار است با یک مجموعه جاودان روبهرو شوند. همه چیز هم عالی پیش میرود تا این که یک فصل ناامیدکننده همهچیز را بر باد میدهد. چه به دلیل نگارش شتابزده، انیمیشن ضعیفتر یا انتخابهای خلاقانهی گیجکننده، یک اشتباه کافی است تا یک مجموعهی موفق، آنچنان سقوط کند که به عبرت بقیه تبدیل شود. ناراحتکننده است که طرفداران دلبسته یک مجموعه میشوند، سپس به شکلی ناراحتکننده مجبور به تحمل آن شده یا به کل آن انیمه را فراموش میکنند.
هنگامی که آثار محبوبی مثل Psycho-Pass و Tower of God شکست میخورند، بهندرت علت سقوطشان افت داستان است. معمولا مشکل این سبک از انیمهها، حفظ روند روایی و اجرای آن است. گاهی هم صحنههای اکشن بر لحظات دراماتیک سایه میاندازند، داستان از مسیر رشد شخصیتها فاصله میگیرد یا تغییر استودیوها کیفیت اثر را پایین میآورد. از مجموعههای علمیتخیلی جذاب گرفته تا شوننهای پرآوازه، همگی در سایه این تهدید قراردارند و بسیاری از آثار مطرح بودهاند که آغازهایی درخشان داشتند، سپس پس از یک فصل ناامیدکننده از هم فروپاشیدند. با مجله بازار و معرفی ۱۰ انیمه با شروعی فوقالعاده که پس از یک فصل ضعیف سقوط کردند، همراه باشید.
انیمه Tower of God سریعتر از آنکه به شهرت برسد، از چشم افتاد
انیمه Tower of God در زمان انتشار خود، سروصدای زیادی به پا کرد و با حفظ جذابیت بصری غنی و جهان تأثیرگذارش، جان تازهای به دنیای فوقالعاده محبوب مانهواهای کرهای بخشید. تلاش داستان برای بررسی ماهیت انسان به آن پتانسیل بالایی داده بود و طرفداران امیدوار بودند شاهد روایتی حماسی از خیانتها و بازیهای قدرت باشند. اما در نهایت، آنچه بینندگان دریافت کردند اقتباسی ناهماهنگ بود که در ریتم خود دچار لغزش شد. چند قسمت اول بهخوبی تنش را ایجاد کردند، اما طرح کلی داستان خیلی زود از هم گسیخت.
انگیزههای کلیدی شخصیتها حذف شده بود، جزئیات مهم روایی نادیده گرفته شدند و خطرات احساسی موجود که شخصیتها را تهدید میکردند، هرگز بهدرستی منتقل نشدند. خیانت غیرمنتظره «ریچل» که باید دلشکستگی عمیقی را در مخاطب ایجاد میکرد، بهدلیل شتابزدگی روایی بیروح به نظر میرسید و انتظارات به هیچ عنوان برآورده نشد. اگرچه Tower of God هنوز هم طرفداران وفادار بسیار و دنبالههایی در برنامه دارد، اما حداقل در حال حاضر، مجموعهای بیرمق به نظر میرسد.
انیمه Aldnoah.Zero هدف اولیهاش را فراموش کرد
زمانی که Aldnoah.Zero پخش شد، احساس میشد که قرار است به پدیدهی بزرگ بعدی در ژانر مکا تبدیل شود. این مجموعه با لحن تاریک و نظامی، موسیقی مهیج و معرفی گروهی از شخصیتهای پیچیده از نظر اخلاقی، سطحی از بلوغ را به تصویر میکشید که تنها با اثری مثل Code Geass قابل مقایسه بود. با این حال، این مجموعه در فصل دوم خود، قربانی زرقوبرق خودش شد.
به جای آنکه روایت، درگیری جالب میان مریخ و زمین را گسترش دهد، داستان را عمدتا روی ملودرام و نبردهای تکراری متمرکز کرد. در ادامه نهتنها شخصیتهای اصلی بدون هیچ دلیل منطقی و موجهی میمردند و دوباره بازمیگشتند، بلکه حتی درام سیاسی آن هم بهتدریج به مرز مضحک بودن نزدیک میشد. دوئلهایی که در فصل نخست، به خوبی تنش را به مخاطب منتقل میکردند، به نبردهایی پرزرقوبرق و بیمعنا تبدیل شدند. در پایان هم مجموعه Aldnoah.Zero، تمام ایدهآلهای اولیهی خود را سوزاند و فراموش شد.
انیمه Psycho-Pass برندگی خود را از دست داد
فصل اول Psycho-Pass تقریبا بینقص بود. این اثر با ترکیب عناصری از ژانر سایبرپانکی و تریلر جنایی، جهانی منسجم و باورپذیر خلق کرده بود. مضامین آن دربارهی اخلاق و نظارت هم بهطرز نگرانکنندهای به واقعیت نزدیک بود و جالب به نظر میرسید. با این حال، وقتی فصل دوم مجموعه از راه رسید، بخش عمدهای از درخشش آن از میان رفت. جهان داستان در فصل دوم گسترش نیافت و پیامدهای تیرهتر سامانه Sybil دیگر مورد بررسی قرار نگرفت.
شرور جدید داستان یعنی «کامی»، هرگز به اندازهی «ماکیشیما» جذاب نبود و انگیزههایش پراکنده و مبهم به نظر میرسید. مناظرههای فلسفی در انیمه به مونولوگهایی پوچ تبدیل شدند و روند رشد شخصیتی «آکانه» به عنوان قهرمان متوقف شد. حتی لحن و کیفیت انیمیشن هم دچار نوسان بود، تا جایی که این فصل بیشتر شبیه یک اسپینآف احساس میشد تا دنبالهای واقعی. اگرچه که Psycho-Pass تلاش کرد با فیلمها و فصلهای بعدی مجموعه خود را بازیابی کند، اما آسیب اولیه آنقدر شدید بود که هیچگاه به اوج محبوبیت خود بازنگشت.
انیمه The Seven Deadly Sins بهدلیل انیمیشنهای ضعیف از هم فروپاشید
فصل نخست The Seven Deadly Sins ترکیبی تقریبا بینقص از کمدی و ماجراجویی بود. این انیمه میتوانست در کنار عناوین کلاسیک فانتزی شونن قرار گرفته و حتی با آنها رقابت کند. اما همهچیز خوب پیش رفت تا این که به فصل Wrath of the Gods رسیدیم؛ فصلی که با انیمیشنهای بد و ریتمی ضعیف، در یک شب جایگاه انیمه را به یک شوخی اینترنتی تنزل داد. درواقع این تغییر استودیو انیمیشن بود که ضربهی شدیدی به این مجموعه وارد کرد.
نبردهایی که زمانی سینمایی و پرشور به نظر میرسیدند، به صحنههایی خشک و بیجان تبدیل شدند و لحظات احساسی آن، بهدلیل چهرهپردازیهای عجیب و حرکات بیروح شخصیتها، تأثیر خود را خیلی زود از دست دادند. خود داستان هم کمک چندانی به بهبود وضعیت موجود نکرد؛ جهانی که روزی اسطورهای و وسیع بود، بهتدریج کوچک و محدود شد و روایت تراژیک «ملیوداس» در میان مبارزات بیپایان و ملودرام گم گشت. حتی وفادارترین هواداران مجموعه هم نتوانستند از این فصل دفاع کنند. هرچند تلاشهایی برای ترمیم انیمه صورت گرفت، اما آسیب واردشده جبرانناپذیر بود.
واقعیت مجازی در Sword Art Online به یک آشوب روایی تبدیل شد
زمانی که Sword Art Online برای نخستینبار روی آنتن رفت، همه اوتاکوها مجذوب آن شدند. با این حال، اوضاع خیلی زود از هم پاشید. گذر ناگهانی مجموعه به آرک Fairy Dance، لحن و تمرکز داستان را بهشدت تغییر داد و این به ضرر مجموعه بود. شخصیت «آسونا» خیلی زود نادیده گرفته شد و در عوض، حس درام و بقای مجموعه با المانهایی کلیشهای از ژانر فانتزی و تکراری جایگزین شد. فصل دوم و آرک Phantom Bullet تلاش کرد این مشکل را جبران کند و تا حدی موفق شد، اما تنش و حس خطر موجود در روایت فصلهای پیشین مجموعه تقریبا از بین رفته بود.
بهجای ارائه یک داستان احساسی، SAO بیش از حد به موضوعات فنسرویس و جزئیات پیچیدهی دنیای خود تکیه کرد، تا جایی که پیوند احساسی مخاطب با داستان از میان رفت. قهرمان داستان یعنی «کیریتو» هم از بازماندهای شکننده به قهرمانی شکستناپذیر بدل شد و همین ضربه نهایی را به مجموعه وارد کرد. مجموعه Sword Art Online همچنان اثری تأثیرگذار در تاریخ انیمه محسوب میشود، اما درعینحال یک مثال بزرگ از آثاری است که با یک اشتباه، شکست میخورند.
انیمه The Rising of the Shield Hero دنبالهای بیهدف ارائه داد
زمانی که The Rising of the Shield Hero برای نخستینبار پخش شد، توانست خود را از میان انبوه آثار ایسکای متمایز کند. این انیمه دارای بار احساسی قدرتمند، جهانسازی قابلتوجه و قهرمانی بود که واقعا برای رستگاری خود تلاش میکرد. با این حال، فصل دوم تقریبا همهی آنچه فصل نخست را ارزشمند ساخته بود، از میان برد. ریتم روایت کند شد و جهانسازی هم بسیار کمعمق به نظر میرسید.
بهجای تماشای رشد اخلاقی و احساسی شخصیت «نائوفومی»، بینندگان در ادامه با تکراری از ماموریتهای فرعی و دشمنان سطحی مواجه شدند که بیشتر شبیه پرکنندههای بیاثر بودند. حتی انیمیشن هم درخشندگی خود را خیلی زود از دست داد. اثری که با واقعگرایی و جدیت آغاز شده بود، بهسرعت به انیمهای فراموششدنی و غیر مهم بدل گشت. با تماشای قسمت آخر فصل دوم، باور اینکه این همان انیمه محبوب اولیه است، دشوار بود.
انیمه Tokyo Ghoul در یک شب روح خود را از دست داد
فصل نخست Tokyo Ghoul نمایشی استادانه از مفاهیم ترسناک و تراژدی بود. سقوط قهرمان داستان به دنیای غولها، چنان شاعرانه و تاریک روایت شد که همزمان دو ژانر اکشن و روانشناختی را در هم تنید. اما با آمدن فصل دوم یعنی √A، همهچیز فروپاشید. این فصل بهجای پیروی از مانگا، مسیر خود را پیش گرفت، از چندین اتفاق داستانی مهم چشمپوشی کرد، انگیزههای شخصیتها را تغییر داد و لایههای ظریف فصل اول را به آشفتگی بینظمی تقلیل داد. شما میتوانید یکی از جذابترین مبارزات این انیمه را در ادامه تماشا کنید:
نمایش تحول شخصیتی «کانکی» عملا از داستان حذف شد و ضرباهنگ روایت دچار شتابزدگی گشت. درواقع آن آرامش تاریکی که پیشتر روح داستان را خلق کرده بود، به هرجومرجی بدل شد که نشان میداد نویسندگان با عجله به سوی پایان داستان در حرکت هستند. زمانی که Tokyo Ghoul:re از راه رسید، داستان از پیش نابود شده و غیرقابلترمیم بود. از همین رو، اثری که میتوانست روزی به یک شاهکار تبدیل شود، فاجعهای تکرار نشدنی را خلق کرد.
انیمه The Promised Neverland سریعترین سقوط از شکوه را تجربه کرد
تعداد کمی از فصلهای نخست یک انیمه بهاندازهی The Promised Neverland جذاب بودهاند. فصل اول این مجموعه تقریبا بینقص بود و مجموعهای پرتنش و اشکآور با روایتی بینظیر را به تصویر میکشید. اما سازندگان فصل دوم تمام آن پتانسیل را با دستان خود نابود کردند. بخشهای بسیاری از مانگا طی این فصل نادیده گرفته شدند، دشمنان پیچیده داستان حذف و سالها پیشرفت عاطفی در چند اپیزود کوتاه و به شکلی فشرده منتاژ شد.
داستان هیجانانگیز موش و گربهگونه این انیمه هم پویایی و انرژی خود را خیلی زود از دست داد. حتی انیمیشنها هم دیگر احساس درستی را منتقل نمیکردند، گویا تیم این بخش اعتماد خود به اثر را به کل از دست داده بود. هوادارانی که The Promised Neverland را بهعنوان یک اثر کلاسیک جدید تحسین میکردند، حسابی از این اتفاق عصبانی شدند و روزهای خوش آن خیلی زود به پایان رسید. این انیمه برخلاف بسیاری از آثار این لیست به فراموشی سپرده نشد. چرا؟ چون سرعت سقوط این انیمه از آن رکوردهایی است که هرکسی نمیتواند به راحتی آن را بشکند!
انیمه Record of Ragnarok هیجان نبردهایش را فراموش کرد
مجموعه Record of Ragnarok یکی از جالبترین مفاهیم دنیای انیمه را در دل خود حمل میکرد. تورنمنتی که در آن خدایان با بزرگترین قهرمانان بشریت روبهرو میشدند تا سرنوشت انسانها را رقم بزنند. همه چیز در برای لذت بردن از این مجموعه فراهم بود؛ از المانهای اسطورهای کمنقص آن گرفته تا طراحیهای برجستهی شخصیتها که پتانسیل بیپایانی را در نبردهای حماسی آن به تصویر میکشیدند. با این حال، به نوعی همه این ویژگیها ناکام ماند.
انیمه مذکور بهجای ارائهی مبارزات گرافیکی و سینمایی خود، هر نبرد را به یک نمایش اسلایدی ضعیف تبدیل کرد. فلشبکهای طولانی و بیهدف، تمام آن چیزی بود که در هر صحنه مبارزه انتظار شما را میکشید و جریان نبرد را مختل میکرد. جالب است بدانید که این وقفهها فوقالعاده طولانی بود! نهایتا در انیمهای که درباره یک تورنومنت مبارزه ساخته شده بود، به ندرت نبردی را مشاهده میکردیم و این واقعا آزاردهنده بود. وعدهی رویاروییهای حماسی در این انیمه هم با وجود ضرباهنگ بد و کیفیت نامنسجم انیمیشن کاهش یافت. همین موارد باعث شد که انیمه Record of Ragnarok خیلی زود به یک درس مهم درباره هدر رفتن پتانسیل تبدیل شود.
انیمه The God of High School بیش از حد سریع حرکت کرد
انیمه The God of High School با آغازی شگفتانگیز کار خود را شروع کرد. مبارزات این انیمه واقعا برقآسا بود، انیمیشنهای آن روان و ایدهی کلیاش با وجود سادگی، هیجانانگیز به نظر میرسید. با وجود تمام این ویژگیهای مثبت، روایت مجموعه خیلی زود دچار فروپاشی شد. این اثر با سرعتی شگفتانگیز از منبع اصلی خود عبور کرد پرداخت شخصیتهای خود را نادیده گرفت. انگیزههای هیچ یک از کاراکترها حتی توضیح داده نشدند و افشاگریهای بزرگ آن هم بیاثر باقی ماندند.
اثری که قرار بود روزی درباره استقامت و قدرت درونی باشد، به بمبارانی مداوم از صحنههای مبارزه بدون زمینه تبدیل شد. راحت بگویم، انیمه The God of High School با وجود جذابیتهای بصریاش تهی به نظر رسید. تا آخرین اپیزود هم مبارزات فوقالعاده این انیمه ادامه داشت، اما اهداف آن بیمعنا شده بودند. این مجموعه بهترین مثال از انیمههایی است که با وجود کیفیت بینقص انیمیشن، باز هم نمیتوانند ضعفهای روایی خود را جبران کرده و شکست میخورند.
نظر شما در مورد انیمههای معرفی شده چیست؟ بیشتر از همه کدام انیمه شما را ناامید کرده است؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
منبع: CBR
بهترین بازی های ترسناک با امید لنون؛ میزگیم ویژه هالووین
نظرات