۱۰ انیمه سریالی برای شما که از انیمه متنفرید
درست است که در سالهای اخیر انیمهها قلب بسیاری را تسخیر کردهاند و راهشان را به خانهها و رایانههای زیادی باز کردهاند. اما باز هم خیلیها میگویند کلا از این سبک بدشان میآید. شما هم جزء این دستهاید؟ بعضی از طرفداران انیمیشن و سریالهای تلویزیونی بهخاطر سبک اغراقآمیز و پرزرقوبرق انیمه از آنها دوری میکنند. اما خوشبختانه آثاری هم وجود دارد که کلیشههای رایج و آشنا و اغراقآمیز جهان انیمه را کنار گذاشتهاند و بیشتر روی سبک خاص خودشان تمرکز کردهاند. یعنی به اصلاح کمتر «انیمهای» اند. اینکه انیمه چقدر «انیمهای» باشد یا نه کاملا سلیقهای است. اما اگر خودتان را انیمهبین بدانید حتما متوجه شدید که بعضی سریالهای انیمهای بسیار سبکتر و سادهترند و برای کسانیکه تازه میخواهند با این جهان آشنا شوند گزینههای بهتری به حساب میآیند.
در واقع خیلیها فکر میکنند از انیمه خوششان نمیآید چون با کلیشههای رایج آنها مشکل دارند. اما اگر کمکم با این جهان آشنا شوند تجربه بهتری خواهند داشت. پس در اینجا سراغ آن دسته از انیمهها میرویم که با دوری از این کلیشهها طراحی شخصیت، فضا و داستانهایی آشناتر و نزدیکتر به سبک غربی دارند و برای شما که از انیمه متنفرید گزینههای خوبی برای شروع یک مسیر جدید هستند.
Vinland Saga
افسانهای وایکینگی از انتقام و فقدان
این اثر براساس مانگایی با همین اسم ساخته شده که کل خط زمانی داستان را شامل میشود. انیمه وینلند ساگا یکی از محبوبترین انیمههای سریالی سالهای اخیر است و حتی کسانیکه طرفدار انیمه نیستند را هم به خود جذب میکند. Vinland Saga داستانی تاریخی است و انتقام، رستگاری و یافتن معنای زندگی را روایت میکند. همه اینها در دوران حملات بیپایان وایکینگها و نبردهای خونین قرون وسطی رخ میدهد. قهرمان این داستان تورفین کارلسفنی است. در ابتدای داستان او سفری را برای انتقام از قاتل پدرش، آسکلاد، آغاز میکند. اما این مسیر بهتدریج او را به سوی هدف والاتری هدایت میکند: ساخت جهانی عاری از خشونت و بردهداری.
Vinland Saga بهجز چند لحظهی طنزآمیز، تقریبا هیچ ویژگی انیمهای اغراقشدهای ندارد. لحن جدی و واقعگرایانه در کنار فضای اروپای قرون وسطی، باعث میشود این اثر بیشتر شبیه یکی از تولیدات سینمایی غربی به نظر برسد تا چیزی که معمولا از انیمهها انتظار داریم.
Death Note
یکی از بهترین تریلرهای جنایی در قالب انیمه
انیمه Death Note لحظات عجیب و غریب دارد. گاهی هم خیلی انیمهای میشود. همه اینها درست است. اما اگر از انیمه خوشتان نمیآید کمی از این موارد چشمپوشی کنید تا با یکی از بهترین داستانهای معمایی و روانشناختی روبهرو شوید. داستان دفترچه مرگ درباره لایت یاگامی است. او ضدقهرمانی نابغه است و تصمیم می گیرد یکتنه جهان را از جنایتکاران پاک کند و نظم جهانی تازهای بسازد. در این دنیا او بهتنهایی قاضی عدالت است. اما در این مسیر بزرگترین کاراگاه دنیا یعنی L سد راهش میشود و نبرد ذهنی پرتنشی بین این دو شکل میگیرد.
اگر تکوتوک لحظات طنز را کنار بگذاریم، Death Note چیزی از یک داستان جنایی ناب کم ندارد. سازندههای این انیمه توانستهاند عناصر فراطبیعی را طوری در داستان جا دهند که روایت همچنان واقعگرایانه بهنظر برسد و برای کسانیکه هنوز پایشان به جهان انیمه باز نشده است قابلپذیرش باشد. اگر تازه به انیمه دیدن رو آورده باشید، بدون شک نبردهای فکری هیجانانگیز، تحقیقات پلیسی پرمخاطره و نبوغ ضدقهرمانانه لایت را تحسین خواهید کرد. بهخصوص وقتی بارها و بارها با استفاده از دفترچه مرگ از چنگ پلیس فرار میکند.
Black Lagoon
به مذاق طرفداران تارانتینو خوش میآید
بعضی از شخصیتهای انیمهای میتوانند برای طرفداران کارگردانهای اکشن مانند کوئنتین تارانتینو جذاب باشند. چون حتی گاهی این کارگردانها از انیمهها الهام میگیرند، همانطور که نولان برای فیلم تلقین از پاپریکا ایده گرفته. خلاصه باید گفت کل انیمهی Black Lagoon از همان جنس است که طرفداران تارانتینو میپسندند. این انیمه سریالی بزرگسالانه ممکن است لحظات طنز به سبک انیمه هم داشته باشد؛ اما در کل، انگار اثری از تارانتینو را در قالب انیمیشن میبینید.
داستان در دریاهای جنوب شرق آسیا میگذرد، جاییکه پر است از جنایتکاران بیرحم، قاچاقچیان مواد مخدر و معاملات غیرقانونی اسلحه. شخصیت اصلی مردی ژاپنی بهنام روک است که بخت از او برگشته و ناگهان از دل دنیای امن تجارت به این جهان جنایتکارانه میافتد. اما با پیوستن به گروه Black Lagoon، از یک کارمند معمولی به ستاره اکشن واقعی تبدیل میشود. در کنار روک چند شخصیت مهم دیگر هم قرار دارند: شخصیتی خشن و بیرحم معروف به «دو دست»، مردی زیرک و محکم بهنام داچ و هکری باهوش به اسم بنی. این چهار ضدقهرمان در کنار هم تیم کاملی را تشکیل میدهند. Black Lagoon برای هرکسی که به اکشن بیوقفه، داستانهای جنایی پرتنش و دیالوگهای تندوتیز علاقه دارد تجربهای فراموشنشدنی خواهد بود.
After the Rain
داستانی که از نظر احساسی در قلبتان طنین میاندازد
بعضی از انیمههای سریالی درام یا آنهایی که بخشی از زندگی را روایت میکنند هم میتوانند برای آنهایی که انیمه دوست ندارند جذاب باشند. این اتفاق در صورتی میافتد که پیام اصلی قدرتمند باشد و عناصر شدید انیمهای در آنها کمرنگ شده باشد. بعد از باران دقیقا اینجور انیمهای است. درامی احساسی و کمنظیر که معمولا نادیده گرفته شده است. داستان درباره دختری دبیرستانی بهنام آکیرا تاچیبانا است. او اشتیاقش را به دویدن ازدست داده و همین هم باعث ترسش شده است. او عاشق ورزش دومیدانی بود، اما بهخاطر آسیبدیدگی مچ پایش آن را کنار گذاشته و حالا زندگی یکنواخت و بدون هیجانی را سپری میکند.
After the Rain برخلاف بسیاری از آثار مشابه، تلاش زیادی برای احساساتی کردن مخاطب نمیکند. با این حال، داستانی گیرا و تأثیرگذار دارد. این انیمه سفری آرام و عمیق را به تصویر میکشد. سفری که در آن آکیرا باید دوباره شعلههای شور و اشتیاق را در زندگیش روشن کند. در این مسیر او احساساتی نسبت به رئیسش در محل کار پیدا میکند. احساس علاقهای ساده و مخفیانه باعث میشود که مرد میانسال داستان هم که درگیر روزمرگی شده دوباره شور و اشتیاق را در زندگیش احساس کند.
Solo Leveling
در جهان ویدئوگیم
انیمه Solo Leveling شاید برای طرفداران قدیمی انیمه جذابتر باشد. اما همچنان میتواند مخاطبانی که به انیمه سریالی علاقهای ندارند را هم جذب کند. مخصوصا اگر از فانتزیهای سبک یا بازیهایی مثل Baldur’s Gate III و World of WarCraft خوشتان بیاید، حتما از این انیمه هم لذت میبرید. داستان Solo Leveling دقیقا مثل بازی ویدیویی پیش میرود. شخصیت اصلی، جینوو سونگ، باید به سیاهچالهای پر از هیولا نفوذ کند، آنها را شکست دهد و غنیمت بهدست آورد.
چیزی که این انیمه را متفاوت میکند، توانایی خاص جینوو است. برخلاف سایر شکارچیان که قدرتشان در سطح مشخصی ثابت میماند، جینوو هیچ محدودیتی ندارد. او میتواند سطح خود را بالا ببرد، مهارتهای جدید یاد بگیرد و مانند شخصیتهای بازیهای نقشآفرینی، به قدرت بینهایت برسد. طرفداران بازیهای ویدیویی، بهویژه آثار RPG، احتمالا از این ویژگی این انیمه سریالی خوششان میآید. دیدن رشد مهارتها، افزایش آمار قدرت و رویاروییهای هیجانانگیز با هیولاهای غولپیکر و باسهای سرسخت قطعا گیمرها را به هیجان میآورد. در این داستان فرصتی دوباره برای جینوو فراهم میشود تا از فردی ضعیف و درمانده به قویترین مبارز جهان تبدیل شود. این مسیر رشدی است که همیشه برای مخاطبان جذاب بوده.
Terminator Zero
گزینهای عالی برای طرفداران فرنچایز ترمیناتور
طرفداران ترمیناتور طی دههها آثار متنوعی را درباره موضوع محبوبشان دیدهاند. دو فیلم عالی کلاسیک از این مجموعه وجود دارد که هنوز هم برای بسیاری جذابند. اما آثار ضعیفتری مثل Terminator: Salvation و Genisys هم در این مجموعه به چشم میخورد. مدتهاست که این فرنچایز تلاش میکند دوباره به شکوه گذشته خودش برسد و حالا انیمه سریالی غیرمنتظرهای از نتفلیکس به اسم ترمیناتور صفر آمده تا جان تازهای در این دنیای علمی-تخیلی محبوب بدمد.
هرکسی که عاشق داستان ترمیناتور باشد قطعا از این انیمه لذت میبرد. این انیمه توانسته از بعضی از اشتباهاتی که در فیلمهای اخیر ترمیناتور دیدهایم درسهای خوبی بگیرد.
بهجای اینکه دوباره خط زمانی جان کانر را تغییر دهد یا شخصیت T-800 با بازی آرنولد شوارتزنگر را به نسخهای طنزآمیز تبدیل کند، این انیمه روی داستان روز داوری (Judgment Day) تمرکز کرده است و آن را با شخصیتهای جدید و پیچشهای داستانی سریع و غیرقابل پیشبینی جلو میبرد. Terminator Zero حتی برای طرفداران قدیمی که فکر میکنند همهچیز را دربارهی این فرنچایز میدانند هم میتواند غافلگیرکننده و هیجانانگیز باشد.
Bartender: Glass of God
بیشتر از کلیشههای انیمهای به فرهنگ بار میپردازد
انیمه سریالی Bartender: Glass of God آرام و دلنشین است و گزینه مناسبی برای طرفداران درامهای لطیف و علاقهمندان به فرهنگ بارها به حساب میآید. اینجا با روایتی واقعگرایانه از زندگی بارتندری ماهر بهنام ریو ساساکورا همراه میشوید. او کسی است که نگاهی گرم و دلسوزانه به حرفه خود دارد. از نگاه ریو بار باید فضایی امن و راحت برای مشتریان فراهم کند. جاییکه هر نوشیدنی سروشده نه فقط یک سفارش معمولی، بلکه جرعهای آرامشبخش برای روح مشتری باشد.
هسته اصلی داستان Glass of God را متوجه شدید. این داستان حتی اگر بهصورت انیمه هم نبود، باز میتوانست مورد توجه هر بینندهای قرار بگیرد. یکی دیگر از جذابیتهای این انیمه حالت اپیزودیک آن است. در هر قسمت ریو برای مشتریانی که هرکدام گذشته و سلیقه خاص خود را دارند نوشیدنیهایی منحصربهفرد آماده میکند. هر جرعه از این نوشیدنیها به نوعی روایتی از زندگی آن اشخاص را بازتاب میدهد.
Monster
سریال انیمهای هیولا رگههایی بسیار کمرنگ از اصل انیمه دارد. بنابراین، اگر انیمه دوست ندارید میتوانید این گزینه را امتحان کنید و آن را بهعنوان سریالی برای بزرگسالان ببینید. داستان Monster با یک تصمیم حیاتی آغاز میشود. دکتر کنزو تنما، جراح ژاپنی، در بیمارستان از جان یک بیمار میگذرد تا پسر جوانی به نام یوهان لیبرت را نجات دارد. یوهان و خواهرش ناپدید میشوند و تنها ردپایی خونین از خود به جا میگذارند.
سالها میگذرد و دکتر تنما باید با حقیقتی هولناک روبهرو شود. او جان یک هیولا را نجات داده است. یوهان حالا در آلمان غربی زندگی میکند و به قاتل زنجیرهای بیرحمی تبدیل شده است. Monster یکی از بهترین نمونههای تخیل عالی و روایت پرکشش نائوکی اوراساوا است. این انیمه از یکی از مانگاهای سینن (مناسب بزرگسالان) اقتباس شده است. نام مانگا هم هیولاست و این اثر با روایت پیچیده، شخصیتپردازی عمیق و تعلیق بینظیرش یکی از برجستهترین آثار دنیای انیمه به شمار میرود.
Berserk
حسی عمیق از کمیکبوکها
مانگای اصلی Berserk شاهکاری در ژانر فانتزی تاریک است و میتواند توجه طرفداران کمیک و رمانهای گرافیکی را جلب کند. همین موضوع درباره دو اقتباس انیمهای از این اثر هم صدق میکند. البته هیچکدام از انیمهها نمیتوانند جادوی مانگای اصلی را کامل منتقل کنند. اما همچنان برای آنهاییکه فکر میکنند انیمه برای آنها نیست، نقطه شروع خوبی محسوب میشوند. هر دو نسخه انیمه داستان گاتس، مزدوری ضدمردمی و سرسخت، را دنبال میکنند که در سرزمینی جنگزده به نام میدلند میان شوالیهها، هیولاها و خیانتهای خونین، برای بقا مبارزه میکند.
انیمه Berserk محصول سال ۱۹۹۷ تمرکز ویژهای بر دوره عصر طلایی دارد و با فضاسازی سیاه، تراژیک و پر از جنگهای قرون وسطایی ترکیبی از شکوه و وحشت را برای بیننده خلق میکند. اما انیمه Berserk محصول سال ۲۰۱۶ رویکردی متفاوت دارد و روایتی سریع با استفاده از چند منحنی روایی مختلف مانگا به تصویر میکشد و در این بین بعضی جزئیات داستان را قربانی پیشروی سریعتر میکند. با این حال، اگر دنبال اثری خشن، تلخ و حماسی در دنیای انیمه هستید سریالهای Berserk ارزش تماشا کردن دارن؛ بهخصوص برای طرفداران ژانر فانتزی تاریک.
Attack on Titan
برای طرفداران ژانر ترسناک و فانتزی
انیمه Attack on Titan قطعا در بعضی لحظات حالوهوای خاص انیمهای دارد. اصلا این ویژگی را نمیتوان از آن گرفت. اما اگر انیمه دوست ندارید، کمی به خودتان و این جهان فرصت بدهید. چون اگر بتوانید از این موضوع چشمپوشی کنید، وارد سفری پرهیجان و نفسگیر خواهید شد. این انیمه سریالی در فضایی اروپایی و الهامگرفته از دوران گاز و چراغ جریان دارد. جایی که سربازانی مانند ارن یگر با استفاده از تجهیزات مانور سهبعدی و تیغههای تیزشان علیه تایتانهای آدمخواری به مبارزه برمیخیزند که بقایای تمدن بشری را تهدید میکنند. حتی با وجود هیولاهای عجیب و غریب و پیچشهای داستانی تکاندهنده Attack on Titan باز میتواند برای غیرطرفداران انیمه هم جذاب باشد. مخصوصا اگر عاشق ترکیب فانتزی، استیمپانک و وحشت باشید.
این انیمه تا جای ممکن از کلیشههای رایج انیمه دوری میکند و حتی کلیشههای استفادهشده را به شیوهای خلاقانه بازتعریف میکند. مثلا ارن یگر بهجای ورود به حالتی مشابه سوپر سایان توانایی تبدیل شدن به یک تایتان را به دست میآورد. این قدرت به او امکان میدهد تا بسیاری را به وحشت بیندازد. بهطور کلی، اگر کسی دنبال داستانی اکشن، تاریک و بیرحم با دنیاسازی عمیق و جنگهای حماسی است باید Attack on Titan ببیند! چون یکی از بهترین گزینهها برای ورود به دنیای انیمه است.
جمعبندی
شما هم انیمهبین نیستید؟ اصلا انیمه دوست ندارید؟ یا خودتان طرفدار انیمهاید و نمیتوانید دوستانتان را راضی کنید انیمه ببینند؟ بههرحال بعضی افراد برای ورود به این دنیای جدید و پذیرش بخشهایی از فرهنگ عامه مثل انیمه مقاومت میکنند. بعضیها هم حالوهوای انیمهها را نمیپسندند. خلاصه در هر گروهی که هستید شاید بد نباشد به خودتان فرصت دهید و با انیمههایی که کمی از حالوهوای شدید انیمهای فاصله میگیرند شروع کنید. کسی چه میداند شاید دیگر نتوانستید از این جهان جذاب و دیدنی دست بکشید!
منبع: CBR
داستان زندگی بزرگترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک
نظرات