۱۰ انیمه که با پایانشان قلبتان را به تپش میاندازند
انیمه یکی از محبوبترین رسانههای تصویری امروزی است. در حالی که پایانبندیهای انیمه معمولاً بحثبرانگیز هستند، برخی از آنها مورد علاقه طرفداران در سراسر جهان قرار دارند. پایان انیمه Steins;Gate نمونهای بینقص از یک پایان ایدئال است، اما تنها نمونه و لزوماً بهترین نیست.
بسیاری از پایانبندیها، مانند Cowboy Bebop، یا داستان را به شکلی زیبا به سرانجام میرسانند یا فضایی برای ادامه ماجرا باقی میگذارند. چنین پایانهایی به عنوان کلاسیکهای ماندگار و نمونههای درخشانی از ویژگیهای برجسته آن انیمهها شناخته میشوند. با این حال، همه پایانها مورد ستایش قرار نمیگیرند. برخی از انیمههای تحسینشده دارای پایانهایی خیرهکننده هستند که طرفداران در سراسر جهان آنها را به شدت میستایند. با ما همراه باشید تا ۱۰ انیمه با پایانهایی که هرگز فراموش نخواهید کرد را مرور کنیم.
Hunter x Hunter .10
با اینکه مانگای Hunter x Hunter همچنان ادامه دارد، انیمه رسماً به سفر گون پایان میدهد. در فینال این شونن محبوب، گون از درخت عظیم دنیای خود بالا میرود و سرانجام با پدرش، جینگ، روبهرو میشود. اما برخلاف انتظارات، این دیدار لحظهای احساسی و صمیمانه نیست؛ جینگ با بیتفاوتی و بهطور پراکنده دلایل ترک کردن گون را توضیح میدهد. با این حال، این لحظه همچنان نقطه پایانی مهمی برای سفر طولانی گون محسوب میشود.
خوشبختانه، گون از ابتدا هم انتظار زیادی از جینگ نداشت و در نهایت به همان احساسی از closure (پایانبندی احساسی) که نیاز داشت، دست پیدا میکند. با این حال، به دلیل ادامه داشتن مانگا، انیمه مجبور میشود بسیاری از خطوط داستانی را بهصورت مبهم رها کند. امیدواریم که یا انیمه جدیدی برای این سری ساخته شود، یا Hunter x Hunter دنبالهای رسمی دریافت کند. با این وجود، پایان انیمه همچنان توانسته است بسیاری از طرفداران پروپاقرص این شونن را راضی کند.
Hunter x Hunter از شاهکارهای یوشیهیرو توگاشی، خالق Yu Yu Hakusho است. جالب اینکه توگاشی به دلیل مشکلات سلامتی، سالها مانگا را در حالت تعلیق قرار داده و طرفداران مدتها منتظر ادامه داستان بودهاند.
درخت عظیمی که گون از آن بالا میرود، به نام World Tree، بزرگترین درخت دنیای Hunter x Hunter است، اما جالب است بدانید که در واقع جزو Dark Continent (قاره تاریک) محسوب نمیشود؛ مکانی که یکی از مرموزترین نقاط داستان است و هنوز بهطور کامل در انیمه بررسی نشده است. صداپیشه گون در نسخه ۲۰۱۱، مگومی هان (Megumi Han)، در دنیای انیمه بسیار شناختهشده است و نقشهایی مانند هیرو در Darling in the Franxx و یوما کوگامی در Psycho-Pass را بر عهده داشته است.
Gintama .9
پایان Gintama بسیار تاریکتر از آن چیزی است که بسیاری از طرفداران از این شونن کمدی انتظار داشتند. با این حال، این پایانبندی یکی از بهترین دوئلهای کل انیمه را نیز به نمایش میگذارد؛ مبارزهای نفسگیر میان گینتوکی و اوتسورو، که بدن تاکاسوگی را تسخیر کرده است. در نهایت، این قهرمان معمولاً بیخیال و شوخطبع مجبور میشود تا برای نجات دنیا، رقیب دیرینه و دوست ارزشمندش را از بین ببرد—لحظهای که قلب بسیاری از طرفداران را به درد آورد.
فیلم با لحنی مثبتتر به پایان میرسد؛ جایی که گینتوکی و اعضای یوروزویا مستقیماً به سمت مخاطبان حمله میکنند، گویی که ماجراجویی آنها هرگز به پایان نرسیده است. با اینکه این صحنه قرار است لحظات نهایی Gintama باشد، اما نشان میدهد که روح این انیمه همچنان زنده است. این پایان در میان طرفداران بهشدت محبوب است، و تقریباً هر کسی که این مجموعه را دنبال کرده، از آن رضایت دارد. با این حال، بسیاری از بینندگان در سراسر جهان با دلی سنگین و احساسی غمگین، با یکی از انیمههای موردعلاقه خود خداحافظی کردند.
Gintama بهخاطر ترکیب منحصربهفرد کمدی و اکشن جدیاش شناخته میشود. با این حال، مانگاکای آن، هیدهآکی سوراچی (Hideaki Sorachi)، در ابتدا قصد داشت یک مانگای تاریخی جدی بنویسد، اما ویراستاران شونن جامپ او را متقاعد کردند که کمدی را به آن اضافه کند.
شخصیت اوتسورو، آنتاگونیست اصلی، یکی از پیچیدهترین و تراژیکترین شخصیتهای شونن است. او در حقیقت نسخهای تغییریافته از یوشیدا شوین (Yoshida Shōin)، یک شخصیت تاریخی واقعی از دوره باکوماتسو در ژاپن، محسوب میشود. صحنه پایانی که گینتوکی و یوروزویا به سمت مخاطبان یورش میبرند، ادای احترامی به چهارمین دیوارشکنیهای (Fourth Wall) همیشگی انیمه است؛ بهویژه که Gintama یکی از خودآگاهترین انیمههای تاریخ به شمار میرود.
Attack on Titan .8
ارن یگر یکی از پیچیدهترین قهرمانان دنیای مدرن انیمه است. پس از کشف حقیقت درباره منشأ تایتانها، عطش انتقام بیپایان او هدف جدیدی پیدا میکند. Attack on Titan به شکلی خیرهکننده نشان میدهد که چگونه ارن با اجرای The Rumbling (غرش)، انتقام خود را عملی میکند. او به همان چیزی تبدیل میشود که روزی از آن نفرت داشت، اما هدفش تغییر سرنوشت کل جهان است.
با اینکه ارن بهنوعی برای آینده دوستانش صلح به ارمغان میآورد، پایان انیمه نشان میدهد که او نمیتواند جنگ را برای همیشه متوقف کند. سکانسهای پایانی بهطور ضمنی اشاره دارند که چرخه تایتانها بار دیگر ادامه خواهد یافت، نمادی از این حقیقت تلخ که تا زمانی که دلیلی برای مبارزه وجود داشته باشد، جنگ نیز همیشگی خواهد بود. این همان پیام عمیق و بنیادین Attack on Titan است. در نهایت، ارن به هدف کلی خود دست مییابد، که برای بسیاری از طرفداران انیمه رضایتبخش است، هرچند پایانی تلخ و تأملبرانگیز دارد.
خالق مانگا، هاجیمه ایسایاما (Hajime Isayama)، شخصیت ارن را با الهام از شخصیت لایت یاگامی در Death Note و والتر وایت در Breaking Bad طراحی کرده است.
The Rumbling یکی از ترسناکترین و فاجعهبارترین وقایع در تاریخ انیمه است. جالب است بدانید که اگر این اتفاق در دنیای واقعی رخ میداد، تقریباً ۸۰٪ جمعیت کره زمین از بین میرفت.
نام Yeager (یگر) در زبان آلمانی به معنای شکارچی است، که کنایهای به نقش ارن در شکار تایتانها و سپس تبدیل شدن خودش به شکارچی بشریت است. پایان انیمه، درست مانند مانگا، باعث بحثهای گستردهای در میان طرفداران شد. بسیاری آن را شاهکاری فلسفی میدانند، در حالی که برخی دیگر اعتقاد دارند ارن میتوانست راهی متفاوت را انتخاب کند.
Cowboy Bebop .7
با اینکه Cowboy Bebop نسبتاً کوتاه است، اما اغلب بهعنوان یکی از کلاسیکهای ژانر سایبرپانک شناخته میشود. پایانبندی این انیمه، هرچند ویرانگر، پایانی درخور برای خدمه سفینه Bebop رقم میزند. اسپایک پس از مرگ جولیا سرانجام انتقام خود را از Vicious میگیرد، اما در این مسیر جان خود را نیز از دست میدهد. تنها اعضایی که از سرنوشت تلخ نجات مییابند، Ed و Ein هستند.
مرگ اسپایک پایانی کاملاً مناسب برای شخصیت او و کل سری است. او همانگونه که زندگی کرده بود—بیپروا و سرسخت—در نهایت نیز جان میبازد، اما بدون اینکه از رسیدن به هدفش باز بماند. با توجه به روایت غیرخطی انیمه، از نظر تئوری میتوان سری جدیدی ساخت که همچنان به کانن اصلی پایبند باشد. با این حال، این اتفاق بعید به نظر میرسد، چرا که طرفداران از زمان پایان Cowboy Bebop بیهوده در انتظار ادامهای برای این شاهکار بودهاند.
کارگردان این انیمه، شینیچیرو واتانابه (Shinichirō Watanabe)، تأیید کرده که پایان اسپایک باز است و بهطور قطعی مشخص نمیکند که او مرده یا زنده مانده است، هرچند اکثر طرفداران باور دارند که اسپایک واقعاً جان خود را از دست داده است. سبک بصری و موسیقی Cowboy Bebop تأثیر زیادی از فیلمهای نوار و وسترنهای فضایی گرفته است. موسیقی جَز آن که توسط یوكو كانو (Yoko Kanno) ساخته شده، یکی از ماندگارترین ساندترکهای تاریخ انیمه محسوب میشود.
جمله معروف اسپایک در لحظات پایانی—Bang!—ادای احترامی به شخصیت اصلی فیلم لئون: حرفهای (Léon: The Professional) است. سریال لایو اکشن Cowboy Bebop که در سال ۲۰۲۱ توسط نتفلیکس ساخته شد، به دلیل استقبال ضعیف طرفداران و منتقدان، پس از یک فصل کنسل شد.
Dragon Ball Z .6
در سراسر Dragon Ball، تنها آرزوی گوکو قویتر شدن بوده است. بنابراین، جای تعجب ندارد که او بار دیگر خانوادهاش را ترک میکند تا قویترین مبارز بعدی دنیا را آموزش دهد. بسیاری این کار گوکو را نوعی بیتوجهی به خانوادهاش میدانند، اما این ویژگی کاملاً با شخصیت او سازگار است. گوکو برای قویتر شدن حاضر است هر کاری بکند، حتی اگر به معنای تمرین دادن رقیب خودش باشد.
تمامی اتفاقات Dragon Ball Super پیش از پایان Dragon Ball Z رخ میدهد. این یعنی گوکو در مبارزه با Uub بهشدت قدرت خود را کنترل کرده است. با این حال، همین نبرد کافی است تا او از پتانسیل عظیم اووب هیجانزده شود و تصمیم بگیرد که شخصاً او را آموزش دهد. این صحنه همچنان پایان رسمی شخصیت گوکو محسوب میشود، پیش از آنکه در آینده برای مدتی کوتاه بازگردد.
شخصیت Uub درواقع تناسخ کید بو (Kid Buu) است، اما برخلاف نسخه شیطانی خود، ذات پاک و مهربانی دارد. این ایده نشان میدهد که حتی بدترین شروران نیز میتوانند فرصتی برای رستگاری داشته باشند. در ابتدا، Dragon Ball GT قرار بود دنباله رسمی Z باشد، اما با تأیید ساخت Dragon Ball Super، این پایانبندی دیگر در کانن اصلی جای ندارد.
آکیرا توریاما (Akira Toriyama)، خالق Dragon Ball، در مصاحبهای گفته بود که گوکو هرگز به یک پدر سنتی تبدیل نخواهد شد، زیرا ذات ماجراجوی او فراتر از وابستگیهای خانوادگی است. در نسخه ژاپنی، صداپیشه گوکو، ماساکو نوزاوا (Masako Nozawa)، از ابتدا تا به امروز در تمامی نسخههای این شخصیت نقشآفرینی کرده است، حتی در سن ۸۰ سالگی!
Naruto: Shippuden .5
Naruto: Shippuden دیگر پایان نهایی فرنچایز Naruto محسوب نمیشود، اما همچنان یکی از احساسیترین پایانبندیها را دارد. این فینال پر از لحظات زیبایی است که وسعت سفر ناروتو را به تصویر میکشد. ازدواج او با Hinata یکی از این لحظات بهیادماندنی است که بسیاری از شخصیتهای مهم سری در آن حضور دارند. در این مراسم، ناروتو حتی Iruka را بهعنوان نماینده پدر خود انتخاب میکند، که نشاندهنده رابطه عمیق او با اولین استاد و حامیاش است.
ازدواج ناروتو و هیناتا نمادی از پایان دوران جوانی او بهعنوان یک نینجا است. برخی از طرفداران این تغییر را ناگهانی میدانستند، اما رابطه آنها از همان زمان معرفی هیناتا زمینهچینی شده بود. در طول این مسیر سخت و طولانی، ناروتو سرانجام به مردی تبدیل میشود که لیاقت عنوان هوکاگه را دارد. او دیگر آن نینجای سرسخت و کلهشق سابق نیست، بلکه به شخصیتی رشد یافته تبدیل شده که رؤیای دیرینهاش را محقق کرده است.
ازدواج ناروتو و هیناتا در فیلم The Last: Naruto the Movie نمایش داده شد، که برخلاف دیگر فیلمهای Naruto، رسماً بخشی از کانن اصلی محسوب میشود.
Iruka همیشه یکی از مهمترین شخصیتهای زندگی ناروتو بوده است. در واقع، او اولین فردی بود که ناروتو را نه بهعنوان یک Jinchūriki، بلکه بهعنوان یک انسان ارزشمند پذیرفت.
Masashi Kishimoto، خالق Naruto، در ابتدا قصد داشت که ناروتو و ساکورا را به هم برساند، اما بعدها به این نتیجه رسید که رابطه ناروتو و هیناتا از نظر داستانی عمیقتر و معنادارتر است.
عنوان هوکاگه (Hokage) از نظر لغوی به معنای سایه آتش است، که نمادی از رهبر دهکده کونوها و نقش محافظتی او در برابر تهدیدات است.
Steins;Gate .4
Steins;Gate بهعنوان یک سریال مبتنی بر سفر در زمان، فرصت ایجاد گرههای داستانی متعددی را فراهم میکند. با وجود پیچیدگی نسبی، داستان آن بهشدت جذاب و پرکشش است. با این حال، فینال انیمه بهطرز درخشانی تمام خطوط داستانی سفر اوکابه برای تغییر گذشته را بدون اینکه خودش متوجه باشد، به پایان میرساند. علاوه بر این، ماهیت سفر در زمان باعث میشود که این پایانبندی در واقع دو نتیجه متفاوت داشته باشد.
در یک پایان، اوکابه دوباره با Kurisu متحد میشود و سرنوشتی خوشایند پیدا میکند، در حالی که پایان دیگر، زمینه را برای دنبالهی سری فراهم میکند. با این حال، هر دو پایان، نتیجهای مناسب و درخور برای این انیمه منحصربهفرد هستند. این ساختار به طرفداران اجازه میدهد تا برداشت خود را از سرنوشت شخصیتها داشته باشند. با این وجود، بسیاری از طرفداران همچنان پایان احساسی و خوشحالکننده را ترجیح میدهند.
Steins;Gate بر اساس یک ویژوال ناول (Visual Novel) ساخته شده است که دارای چندین مسیر داستانی متفاوت است. پایان اصلی انیمه از ترکیب بهترین مسیرهای بازی به دست آمده است. مفهوم خطوط دنیایی در این انیمه بهطور آزاد از نظریههای واقعی فیزیک کوانتومی الهام گرفته شده است، بهویژه از نظریه چندجهانی (Many-Worlds Interpretation).
اوکابه رینتارو (Okabe Rintarou) یکی از محبوبترین شخصیتهای انیمهای است و لقب Mad Scientist او به یکی از عبارات نمادین انیمه تبدیل شده است. جمله معروف El Psy Congroo هم که اوکابه بارها در طول سریال میگوید، در واقع هیچ معنای خاصی ندارد و صرفاً یک عبارت ساختگی است که او برای مرموز نشان دادن خود به کار میبرد!
Your Lie in April .3
Your Lie in April یک داستان تأثیرگذار دربارهی عشق، رشد و دنبال کردن رؤیاهاست. با این حال، این انیمه یکی از غمانگیزترین پایانبندیها را در دنیای انیمه دارد. Kaori، شریک موسیقی و عشق Kousei، پیش از اجرای نهاییشان از دنیا میرود. با این وجود، کوسهی تصمیم میگیرد به اجرای خود ادامه دهد تا روح و خاطرهی او را گرامی بدارد.
اجرای پایانی کوسهی نفسگیر است. این نوازندهی جوان تمام غم و اندوه ناشی از عشق ازدسترفتهاش را در موسیقی موردعلاقهاش میریزد. نتیجهی این احساسات، یکی از زیباترین و در عین حال دردناکترین قطعات موسیقایی در دنیای انیمه است. سریال با صحنهای به پایان میرسد که کوسهی در حال خواندن نامهای از کائوری است، نامهای که حقیقت احساسات او را آشکار میکند. این لحظه بهقدری احساسی است که حتی بینندههای سرسخت و بیاحساس را نیز به گریه میاندازد.
عنوان انیمه اشارهای دوگانه دارد: هم به دروغ کائوری درباره وضعیت سلامتیاش و هم به فریب احساسی که کوسهی از آن بیخبر بود. شخصیت کائوری تا حد زیادی از نوازندهی مشهور ویولن، Rena Kubota، الهام گرفته شده است.
موسیقی کلاسیکی که در انیمه اجرا میشود، قطعاتی از آهنگسازان بزرگی چون شوپن، بتهوون و راول هستند، که باعث شده این انیمه توجه بسیاری از علاقهمندان به موسیقی را نیز جلب کند. نامهی کائوری که در پایان داستان خوانده میشود، یکی از احساسیترین لحظات در دنیای انیمه محسوب میشود و بسیاری از طرفداران آن را با نامهی مشابهی در Clannad: After Story مقایسه میکنند.
Assassination Classroom .2
Assassination Classroom یکی از دستکمگرفتهشدهترین شوننهای دو دههی اخیر است. از همان قسمت اول مشخص بود که داستان با ترور Koro-Sensei توسط شاگردانش به پایان میرسد. اما وقتی لحظهی موعود فرا رسید، نه کلاس و نه طرفداران، هیچکدام برای بار احساسی این صحنه آماده نبودند. در نهایتی درخور، Nagisa، شاگردی که بیش از همه از او آموخته بود، آخرین ضربه را وارد کرد و با غمی عمیق، معلم محبوبش را به قتل رساند.
درحالیکه کوروسنسه در میان شاگردانش رو به محو شدن میرود، یک آهنگ وداع زیبا در پسزمینه پخش میشود. دانشآموزان کلاس ۳-E بالاخره فارغالتحصیل میشوند و هر یک تصمیم میگیرند به فردی تبدیل شوند که کوروسنسه به آنها ایمان داشت. با این حال، فقدان معلمی که زندگیشان را تغییر داد، همگی را در اندوه فرو میبرد. آنها اشک میریزند و بیشک، بینندگان نیز در کنارشان گریه میکنند.
شخصیت کوروسنسه از نظر طراحی و شخصیت، ترکیبی از شخصیتهای محبوب مانگاکا Yūsei Matsui است، که پیشتر خالق Neuro: Supernatural Detective بود. نام Koro-Sensei از بازی کلمات ژاپنی گرفته شده است: Korosenai (به معنی نمیتوان کشت) و Sensei (به معنی معلم)، که اشارهای طنزآمیز به شکستناپذیری ظاهری او دارد.
Nagisa و Karma دو شخصیت اصلیای بودند که در ابتدا برای مسیرهای کاملاً متفاوتی در زندگی در نظر گرفته شده بودند، اما نویسنده در طول داستان تصمیم گرفت که سرنوشت متفاوتی برای آنها رقم بزند. انیمه از نظر احساسی یکی از قویترین پایانبندیهای شونن را دارد، و بسیاری از طرفداران آن را با پایانهای عاطفیای مانند Fullmetal Alchemist: Brotherhood و Clannad: After Story مقایسه میکنند.
Fullmetal Alchemist: Brotherhood .1
از نظر پایانبندی، هیچ شوننی تاکنون به پای Fullmetal Alchemist: Brotherhood نرسیده است. در لحظهای سرنوشتساز، Edward برای شکست دادن Father و نجات جان برادرش، توانایی انجام کیمیاگری خود را فدا میکند. این فداکاری بزرگ، در نهایت جهان را به صلح میرساند. علاوه بر این، ادوارد زندگی جدیدی را در کنار زنی که دوستش دارد آغاز میکند. اگرچه این پایان، برخلاف بسیاری از شوننها، چندان هیجانانگیز نیست، اما همچون یک افسانهی شیرین، نتیجهای کامل و رضایتبخش را رقم میزند.
Fullmetal Alchemist: Brotherhood بدون هیچ امکان دنباله یا پیشدرآمدی به پایان میرسد. داستان بهگونهای بسته میشود که نیازی به ادامه ندارد، و شاید همین عامل باعث شده که این انیمه به یکی از تحسینشدهترین آثار تاریخ تبدیل شود. بسیاری از طرفداران و منتقدان، پایان آن را یکی از کاملترین و بینقصترین پایانهای دنیای انیمه میدانند.
Brotherhood اقتباسی وفادار از مانگای اصلی است، برخلاف نسخهی ۲۰۰۳ که مسیر داستانی متفاوتی داشت و پایان آن کاملاً متفاوت بود. انتخاب نام Father برای آنتاگونیست اصلی، اشارهای به مفهوم خدای کاذب و نقدی بر جاهطلبی بیپایان انسان است.
فداکاری ادوارد در ازای بازگرداندن آلفونس، منعکسکنندهی یکی از اصلیترین اصول کیمیاگری در این انیمه است: «برای به دست آوردن چیزی، باید چیزی برابر با آن را فدا کرد.» در پایان انیمه، تصویری از ادوارد، وینری و فرزندانشان نشان داده میشود که تأیید میکند ادوارد برخلاف بسیاری از قهرمانان شونن، زندگی آرامی را در کنار خانوادهاش انتخاب کرده است.
پایان کدام انیمه بیشتر از همه قلب شما را فشرده است؟
پایانبندیهای بزرگ در انیمهها ویژگیهایی دارند که آنها را ماندگار و تأثیرگذار میسازد. یکی از مهمترین عناصر، جمعبندی منطقی و احساسی داستان است؛ پایانی که بتواند خطوط داستانی را به شکلی منسجم ببندد و به سؤالات مخاطبان پاسخ دهد. این پایانها اغلب با تکامل شخصیتها همراه هستند، بهگونهای که رشد و تغییرات آنها در طول داستان به نقطهی اوج خود میرسد.
علاوه بر این، یک پایان موفق معمولاً شامل یک پیام عمیق یا فلسفی است که فراتر از داستان عمل میکند و مخاطب را به تفکر وامیدارد. تأثیر احساسی نیز نقش کلیدی دارد؛ یک پایان قوی میتواند حس امید، غم، هیجان یا حتی نوستالژی ایجاد کند. همچنین، تعادل بین پیشبینیپذیری و غافلگیری باعث میشود که مخاطب از نتیجهی داستان راضی باشد، بدون اینکه احساس کند همهچیز کاملاً قابل حدس بوده است. در نهایت، یک پایانبندی عالی معمولاً فضایی برای تفسیر شخصی مخاطبان باقی میگذارد، تا هر فرد بتواند برداشت منحصربهفردی از آن داشته باشد. شما هم از پایان انیمه موردعلاقهتان در کامنت بنویسید.
منبع: CBR
سام صابری و فیفا در دل کویر – قسمت سوم @samsaberi
نظرات