۱۰ انیمه جذاب که باید قسمت اولشان را دو بار تماشا کنید
احتمالا شما هم از آن دست افرادی هستید که با تماشای قسمت اول، به جذاب بودن یا نبودن یک انیمه پی میبرید. جای تعجبی هم ندارد. بیشتر انیمهها لازم نیست چند قسمتی بگذرد تا موتور داستان درخشانشان روشن شود. در این میان، برخی از انیمهها در قسمت نخست خود آنچنان درخشان ظاهر میشوند که ممکن است در میانه راه حتی نیاز باشد آنها را مجددا تماشا کنید تا نکاتی کشف کنید که از همان ابتدا به چشمتان نیامد. همین موضوع نشان میدهد که قسمت اول در انیمه جذاب و شاهکار میتواند تکلیف اثر را از همان ابتدا روشن کند.
فرقی نمیکند پای ژانر درام وسط باشد یا شونن. انیمه جذابی که در قسمت اول قاپ دل مخاطب را میدزد، حتی با یک مونولوگ یا دیالوگ ساده هم ممکن است تا مدتها در ذهن بماند. کافی است تنها انسجام بین موسیقی، داستان و قاب تصاویر حفظ شود تا صحنههای خاطرهانگیزی به وجود بیاید. بنابراین در ادامه بیننده ممکن است دوباره به این قسمت برگردد و با وجودی که داستان را میداند، از تماشای آن لذت ببرد. در این میان آثاری مانند اوشی نو کو (Oshi no Ko) و شیطانکش (Demon Slayer) با قسمتهایی آغاز میشوند که سالها بعد نیز به راحتی قابل بازبینی هستند.
انیمه اوشی نو کو (Oshi no Ko)
قسمت اولش مثل یک فیلم سینمایی تمام عیار است
اشتباه نکنید. قسمت نخست انیمه جذاب اوشی نو کو (Oshi no Ko) به هیچ عنوان یک قسمت معمولی نیست. جای تعجبی هم ندارد. این قسمت عملا اقتباسی کامل از جلد اول مانگا است و حدود ۸۰ دقیقه نیز زمان دارد. برخلاف سایر انیمهها که معمولا در قسمت اول خود، معرفی سریع و ناواضحی از شخصیتها ارائه میدهند، اوشی نو کو به درخشانترین شکل ممکن داستان کاملی از یک فراز و فرود عجیب را روایت میکند. در ابتدا، قاب تصویر آی هوشینو را نشان میدهد که به عنوان یک آیدل مشهور، فرزندان خود را به طور مخفیانه و در شرایط نگرانکنندهای به دنیا میآورد.
در نگاه اول، این قسمت مانند یک درام پرپیچوخم بر مخاطب تأثیر میگذارد و مدام ژانر خود را عوض میکند. داستان در ابتدا به شکل یک کمدی عجیب تناسخ آغاز میشود و سپس به یک برش گرم و صمیمی از زندگی روزمره خانوادگی تغییر مسیر میدهد. در نهایت نیز با یک روایت جناییِ تکاندهنده به پایان میرسد؛ پایانی که بهکلی تعریف مخاطب از ماهیت واقعی این اثر را عوض میکند. البته در صورتی که مجددا این قسمت را تماشا کنید، متوجه تمام جزئیات ظریف رفتار آی و صحنههای مرتبط با صنعت سرگرمی نیز میشوید. از آنجا که این قسمت زمان طولانی و ساختار مستقلی دارد، مانند یک فیلم سینمایی تمام عیار به نظر میرسد و تازگی دارد.
انیمه جوجوتسو کایسن (Jujutsu Kaisen)
از همان قسمت اول به خوبی ترس، خنده و احساس را با هم ترکیب میکند
کمتر اثری را میتوان پیدا کرد که از همان ابتدا نشان بدهد که شخصیت اصلیاش قرار است چه مسیری را طی کند. با این وجود انیمه جوجوتسو کایسن (Jujutsu Kaisen) از قسمت اول خود و در کمتر از نیم ساعت، قهرمان خود یعنی یوجی ایتادوری را به شخصیتی تبدیل میکند که ارزش همراهی در یک جنگ طولانی و فرساینده را داشته باشد. در این قسمت مخاطب پسری را میبیند که از نظر جسمی توانمند است اما هدف خاصی ندارد تا اینکه یک انگشت نفرینشده زندگیاش را از این رو به آن رو میکند. قسمت آغازین به طور واضح و جذاب بین وحشت و کمدی در رفت و آمد است. شوخیهای باشگاه مدرسه، آزمایشهای احضار ارواح به شکل طنزآلود و خونسردی عجیب یوجی، همگی فضایی سبک و شوخطبعانه میسازند. البته این تمام ماجرا نیست.
بهمحض آنکه نفرینها واقعا وارد صحنه میشوند، فضای جوجوتسو کایسن نیز پر میزبان تنشهای واقعی و سنگینی میشود که غالبا در آثار ژانر هیولامحور میبینیم. البته این موضوع به انیمیشن روان و چشمنواز ابتدایی انیمه خدشهای وارد نمیکند و اتفاقا باعث میشود ارواح نفرینشده با حرکات ترسناک خود همچنان تماشایی و جذاب باشند. فرقی نمیکند که پای آرک بعدی در میان باشد یا نیاز به یادآوری روزهای ابتدایی داستان. قسمت اول انیمه جوجوتسو کایسن با وجود ترکیب شوخی، وحشت و لحظات احساسی صمیمی هرگز در بازبینیهای بعدی کهنه نمیشود.
انیمه دختر جادویی مادوکا ماگیکا (Puella Magi Madoka Magica)
وقتی شروع داستان هیچ شباهتی به پایان آن ندارد
قسمت نخست انیمه دختر جادویی مادوکا ماگیکا (Puella Magi Madoka Magica) در ظاهر آرام و کمحادثه است. مادوکا خوابی میبیند از شهری ویران و دختری مرموز که با هیولایی میجنگد. بر اساس معیارهای امروزی، در این قسمت اتفاق چشمگیری رخ نمیدهد. با این حال همین که داستان کمی پیش میرود، هیاهو به طرز شگفتآوری آغاز میشود وبیننده مجبور میشود به ابتدای داستان برگردد.
در نگاه اول ختر جادویی مادوکا ماگیکا مانند با یک آغاز استاندارد در ژانر دختران جادویی شروع میشود. تنها کافیست آن را مورد بازبینی قرار دهید تا به متوجه شوید که در همان ظاهر آرام، چه حالوهوای پرهیاهویی نهفته است. هشدارهای سرد و بیرحمانه هومورا، جراحات کیوبی و حتی قاببندی صحنه رویا، همگی پس از آنکه مخاطب به حقیقت بیرحمانه سیستم پی میبرد، معنای سنگینتری به خود میگیرند. همین موارد باعث میشود قسمت اول مانند مهمترین قطعه پازل به نظر برسد که تماشای چندباره آن، مهمترین رازها را درباره داستان برملا میکند.
انیمه اشتاینز؛گیت (Steins;Gate)
شروعی گیجکننده که سرنخهای داستان را در خود جای داده است
انیمه جذاب اشتاینز؛گیت (Steins;Gate) از دیگر آثاری است که قسمت نخستش ارزش بالایی دارد. این انیمه که با نوعی آشفتگی و بینظمی آغاز میشود، داستان دانشمند دیوانهای به نام رینتارو اوکابه را روایت میکند که در خیابانهای آکیهابارا پرسه میزند و درباره سازمانهای مخفی سخنرانی میکند. او که همیشه با دوست خسته و کلافهاش که مایوری نام دارد، همراه است سر از یک سخنرانی درباره سفر در زمان درمیآورد. تا اینجا تقریبا هیچ اتفاق خاصی به چشم نمیآید تا اینکه پیامهای عجیبی از مرگ شخصی دریافت میکند و پس از آن روز از نو شروع میشود. در نگاه اول این قسمت ممکن است کمی آشفته و گیجکننده به نظر برسد، اما در بازبینی دوباره مخاطب دلیل تمام این هرجومرجها را درک میکند.
تماشاگران انیمه اشتاینز؛گیت در بازبینی میتوانند بهوضوح لحظات عادی را از صحنههایی که به جابهجایی زمان مربوط میشود، تشخیص دهند. این قسمت بیش از آنکه بر توضیحات صریح و فنی تکیه کند، بر تعاملات شخصیتها متمرکز است. به همین دلیل حتی پس از حل شدن معما نیز جذابیتش حفظ میشود. علاوهبر این چرخه دلنشین و تکرارشونده قسمت اول تاثیر هر اتفاق کوچک و انتخاب عجیب بر شکلگیری فاجعه پس از آن را به تصویر میکشد.
انیمه شیطان کش (Demon Slayer)
قلاب بینقصی که مخاطب را از همان ابتدا به دام میاندازد
اگر از طرفداران انیمه شیطان کش باشید، احتمالا ثانیه به ثانیه قسمت اول آن را به خاطر سپردهاید. جای تعجبی هم ندارد. در همان سکانس ابتدایی، پسری به تصویر کشیده میشود که دختری را به دوش میکشد. پس از آن داستان به یک روز قبل برمیگردد تا داده مختصر اما مفیدی درباره شخصیت اصلی داستان بدهد. تانجیرو کامادو در ابتدا پسری مهربان است که برای امرار و معاش خانواده زغال میفروشد. زندگی او آرام به نظر میرسد تا اینکه در عرض یک شب تمام خانواده خود، به جز خواهرش که به یک شیطان تبدیل شده است، از دست میدهد.
زمانی که او به خانه برمیگردد و برای نخستین بار با قتل عام خانوادهاش مواجه میشود، مخاطب به خوبی درد قهرمان را حس میکند. در ادامه نیز ورود شخصیت گیو تومیوکا و لحظهای که جان نزوکو را میبخشد، همگی در یک زنجیره فشرده، دقیق و تأثیرگذار کنار هم قرار میگیرند. همین صحنه آن هم در قسمت اول کافی است تا داستان مخاطبان را به دام بیندازد و حتی آنها را مجبور کند بارها به تماشای لحظهای بنشینند که سرنوشت تانجیرو را در ادامه داستان تعیین میکند.
انیمه ساخته شده در آبیس (Made In Abyss)
باطنی ترسناک که در قالب ظاهر کودکانه
فریب ظاهر کودکانهاش را نخورید. انیمه ساخته شده در آبیس با هیچ کس شوخی ندارد. در این انیمه ریکو و دوستانش در شهری به نام ارت (Orth) زندگی میکنند که حول یک حفره عظیم و عمودی به نام آبیس است. قسمت اول بیشتر به شهر ارت و لایههای سطحی آبیس میپردازد و درنهایت با ک ضربه احساسی ساده به پایان میرسد؛ جایی که ریکو تصمیم میگیرد روزی به اعماق این گودال فرود برود.
پس از آن انیمه کم کم و با سرنخهای ظریفی به مخاطب خود نشان میدهد که با اثر بیرحمی طرف است. برای نمونه میتوان به آسیبهای کاوشگران پس از هربار بازگشت از آبیس و نحوه صحبت آنها درباره لایههای عمیقتر آن اشاره کرد. بینندگانی که از سرنوشت داستان در ادامه خبر دارند، میتوانند تقریبا هر رویداد هولناک آینده را به یکی از همین اشارههای ظاهرا ساده و گذرا در این قسمت نخست ارتباط دهند.
انیمه کابوی بیباپ (Cowboy Bebop)
قطعهای بینقص که حال وهوای داستان را تعریف میکند
قسمت اول انیمه کابوی بیباپ (Cowboy Bebop) با عنوان بلوز سیارک (Asteroid Blues)، از همان ابتدا دنیا، شخصیتها و به طور کلی اتمسفر و لحن کلی انیمه را مشخص میکند. البته این کار نه به طور مستقیم که به شیوهای ظریف و بینقص انجام میشود؛ در حدی که میتوان آن را یک فیلم کوتاه مستقل نیز در نظر گرفت. اسپایک اشپیگل و جت بلک که در حقیقت دو جایزهبگیر حرفهای هستند، در در تعقیب یک خلافکار خردهپا به یک کلونی فضایی غبارآلود میرسند که مسیر زندگیشان را به کلی تغییر میدهد.
در بازبینی دوباره، اعتمادبهنفس روایت انیمه کابوی بیباپ (Cowboy Bebop) بیش از پیش خودنمایی میکند. دیالوگها نیز وقت مخاطب را با توضیحات خستهکننده درباره دروازههای ابرفضایی یا سفر در فضا تلف نمیکنند. در مقابل روایت بر زبان بدن، موسیقی و تدوین تکیه دارد. تمام این دلایل در کنار فضای ساده داستان و حالوهوای قدرتمندش، باعث میشود طرفداران تنها برای غرق شدن دوباره در فضای خاص انیمه، بیست دقیقهای را وقت بگذارند و به تماشای دوباره قسمت اول کابوی بیباپ بنشینند.
انیمه نئون جنسیس اونگلیون (Neon Genesis Evangelion)
تنها قسمتی که میارزد چندبار آن را تماشا کرد
قسمت حمله فرشته (Angel Attack) از انیمه نئون جنسیس اونگلیون (Neon Genesis Evangelion) یکی از موشکافانهترین قسمتهای آغازین در تاریخ انیمه به شمار میرود. این قسمت، مخاطب را بیهیچ مقدمهچینی خاصی وارد توکیو-۳ میکند؛ جایی که تحت حمله موجود عظیمی به نام فرشته قرار دارد. پس از آن با نوجوانی مضطرب به نام شینجی ایکاری آشنا میشویم که ناگهان و بدون آمادگی قبلی، مجبور میشود در کابین اوا یونیت-۰۱ بنشیند و میدان نبرد را دست بگیرد. این قسمت برخلاف سایر انیمهها هیچ سرنخ یا راهنمایی خاصی به مخاطب ارائه نمیدهد. با این حال از بیننده انتظار دارد همزمان با بارش اصطلاحات نظامی، تصاویر رازآلود و تعاملات پرتنش شخصیتها، خود را با جریان داستان هماهنگ کند.
اگر قسمت اول انیمه جذاب نئون جنسیس اونگلیون را تماشا کنید، احتمالا بارها ممکن است نسبت به تصمیم شینجی شک کنید. البته با بازبینی آن، متوجه جزئیات ظریفی مانند زبان بدن گندو و نماهای کوتاه از ری مجروح در بیمارستان، بهعنوان نشانههای اولیهای از لایههای عمیقتر احساسی انیمه میشوید. همین دلایل در کنار تنظیم صحنههای اکشن و همچنین مخاطرات عاطفی، تحسین مخاطب را برمیانگیزد.
انیمه دفترچه مرگ (Death Note)
شروعی که خود به تنهایی یک داستان کوتاه تریلر تمامعیار است
قسمت اول انیمه دفترچه مرگ (Death Note) حالوهوای یک تریلر روانشناختی کامل را دارد که در بیست دقیقه فشرده ارائه میشود. در این قسمت، لایت یاگامی به عنوان شخصیت اصلی داستان و دانشآموز نابغه دبیرستان، دفترچه مرموزی پیدا میکند که قدرت خارقالعادهای دارد. تنها کافیست نام یک نفر را در آن بنویسد تا در عرض چند ثانیه آن شخص بمیرد. لایت ابتدا قدرت دفتر را روی مجرمان آزمایش میکند و بهتدریج به این نتیجه میرسد که میتواند جهان را از نو بسازد.
فیلمنامه قسمت آغازین دفترچه مرگ پر از مونولوگهای درونی است تا منطق ذهنی لایت را باورپذیر سازد. البته این موضوع از تنش داستان کم نمیکند. اگر این قسمت را دوباره تماشا کنید، متوجه لغزشهای اخلاقی لایت از همان ابتدا نیز میشود؛ چرا که او حتی به خانوادهاش نیز دروغ میگوید. بنابراین اگر میخواهید منشا تمام پیچشهای داستانی دفترچه مرگ را درک کنید و شاهد آجرهای اولیه موش و گربه بازی بعد از آن باشید، پیشنهاد میشود قسمت اول آن را حداقل دوبار تماشا کنید.
انیمه اتک آن تایتان (Attack On Titan)
یکی از بهترین قسمتهای آغازین در تاریخ انیمه
امکان ندارد صحبت از قسمت اول تمام عیار و جذاب به میان بیاید و سراغ شاهکاری مانند اتک آن تایتان نرویم. این قسمت شهری محصور در پشت دیوارها را معرفی میکند که طی یک قرن، مردم آن در امنیت زندگی کردند. در این میان داستان روی زندگی پسری به نام ارن متمرکز میشود که دوست دارد دنیای پشت دیوارها را از نزدیک ببیند. با این حال، انیمه حتی به او و رویای معصومانهاش رحم نمیکند و با ورود تایتانهای غولپیکر و نابودی دیوار، جهان او را از هم میپاشد.
بازبینی قسمت اول انیمه جذاب اتک آن تایتان مانند تماشای دوباره آغاز یک فیلم فاجعهمحور است. صحنههای ابتدایی گفتوگوی ارن، میکاسا و آرمین کنار رودخانه، پس از آنکه بیننده از آنچه در پیش است خبر دارد، به طرز دردناکی شکننده و ناآرامکننده به نظر میرسند. منتقدان و هواداران بارها از این اپیزود بهعنوان یکی از درخشانترین قسمتهای کل مجموعه یاد کردهاند. جای تعجبی هم ندارد. این قسمت با مهارتی چشمگیر داستان را پایهریزی میکند، شخصیتها را در تعادلی استادانه کنار هم مینشاند و از ابتدا تا انتها نفسگیر باقی میماند.
نظر شما درباره این انیمهها چیست؟ به نظر شما چه انیمه جذاب دیگری وجود دارد که قسمت اولش را میتوان بارها تماشا کرد؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.
منبع: CBR
بهترین بازیهای شمشیربازی با امید لنون
نظرات