
۱۰ انیمه شمشیرزنی برتر که هوش از سر شما میبرند!
شمشیر در داستان انیمهها، چیزی بیش از یک تکه فولاد صاف و صیقلی تیز است. یک تیغه خوش ساخت در انیمه های شمشیرزنی میتواند سرنوشت پادشاهان را تغییر بدهد، کوهها را بشکافد یا حتی نام یک قهرمان را در حافظهها حک کند. شمشیرها حتی میتوانند مفاهیم عمیقی را در اجزاء خود به تصویر بکشند. دسته شمشیر عقاید و احساسات را حمل میکند، غلاف روی حسرتها را میپوشاند و فلسفههای زندگی نیز بر روی لبه تیز آن به تعادل میرسند.
زمانی که شخصیتهای انیمهها دست به غلاف میشوند، دیگر خبری از نقابزنی نیست و همانطور که شمشیر را رو میکنند، شخصیت پنهان خودشان نیز رو میشود. به طور کلی انیمه های شمشیرزنی سرشار از صحنههای هیجانانگیزی هستند که نظر هر مخاطبی را به خود جلب میکند.
طراحی مبارزات، موضوعات عمیق گنجانده شده در آنها و هیجانی که پس از یک ضربه کاملاً بهموقع ایجاد میشود، همگی کاملا سنجیده و برنامهریزی شده هستند و لحظاتی بهیاد ماندنی خلق میکنند. اگر مسئله بودجه ساخت برای استودیوهای انیمیشنسازی وجود نداشت، شمشیرها خود به تنهایی میتوانستند حق مطلب را ادا کنند. چه بسا دیگر نیازی به دیالوگهای خستهکننده نیز نبود. در این مطلب نیز به ۱۰ انیمه شمشیرزنی برتری میپردازیم که در آنها، شمشیرها نقشی فراتر از یک ابزار جنگی دارند.
۱۰. Claymore
چشمان نقرهای در برابر تاریکی
تنها یک لحظه غفلت و سوءاستفاده از قدرت، باعث بیدار شدن هیولای درون شخصیتها میشود. ترسا و کلر در سرزمینهای ویران قرون وسطایی پرسه میزنند، در حالی که شمشیرهای بزرگ و سنگینی را حمل میکنند. آنها وظیفه دارند هیولاهایی به نام یوما که بازتابی از تاریکترین امیال انسانی هستند، شکار کنند. بنابراین به نظر میرسد هر ضربه شمشیر در جهت هدفی شخصی و محافظت از خود است.
در انیمه کلیمور، نبردها ترکیبی از ضربات خشن و تاکتیکهای بیرحمانه هستند. دست و پاها قطع میشوند، گل و خون به اطراف پاشیده میشود و با هر بار زخمی شدن، شخصیتها توانایی وحشتناک یومایی خود را فعال میکنند. جلوههای صوتی انیمه کلیمور به قدری دقیق است که وقتی شمشیر آهنین روی سنگ میافتد، وزن آن به خوبی از طریق انعکاس صدا حس میشود.
البته پشت این داستان تراژیک، رازی مخوف جا خوش کرده است. هرکس بیش از حد از توانایی دردناک یومایی خود استفاده کند، به هیولا تبدیل میشود و این درد آمیخته با ترس بهطرز خیرهکنندهای به تصویر کشیده شده است. شخصیتها، درهربار استفاده از این قدرت دستانشان را مشت میکنند و لبانشان را گاز میگیرند. خشونت و درام در انیمه کلیمور، دقیقا مانند شمشیر دولبهای است که هر دو سمت آن تیز و بُرنده است.
۹. Sword Art Online
شمشیرهای دیجیتالی با تاثیر واقعی
با فروپاشی یک رویای واقعیت مجازی، هزاران نفر به دردسر میافتند و شمشیر سیاه کیریتو هم کلید رهایی و هم قفس گرفتاری آنها میشود. شمشیری که میزان استحکام آن استعارهای از اراده سرسختانه است. در مراحل ابتدایی، ضربات تمیز و برقآسای شمشیرزنی و نوارهای سلامتی که مانند کاغذپراکنی نئونی منفجر میشوند، به چشم میخورند.
هرچه در طی داستان پیش میرویم، سرعت بالاتر میرود و نمایش دوئلها به سرعت نور نزدیک میشوند. هرچند جلوههای کامپیوتری تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا صحنههای جذاب شمشمیرزنی شکل بگیرد، اما هرگز آنقدر زیاد نیستند که مخاطب را دلزده کنند. ضربات همچنان قابل تشخیص هستند و بیننده گیچ نمیشود.
چه در دنیای واقعی باشد و چه مجازی، ضربات در دنیای انیمه هنر شمشیرزنی آنلاین، درست به هدف خود میرسند. از دیگر جذابیتهای انیمه هنر شمشیرزنی آنلاین، کاربرد شمشیرهاست که باعث پشتیبانی و تقویت هویت کازوتو در دنیاهای شبیهسازیشده میشود. آواتار کیریتو با در دست داشتن Elucidator واقعیتر از یک کارت شناسایی ساده به نظر میرسد و آسونا نیز با بازی سریع خود، سرنوشت زندگی عاشقانه خود را شکل میدهد.
۸. Bleach
زانپاکوتو؛ نامهایی که زهر دارند
کمتر انیمهای پیدا میشود که به یک جسم بیجان، هویت و شخصیت ببخشد. در انیمه بلیچ، هر شینیگامی (خدای مرگ) یک شمشیر به نام زانپاکوتو دارد. شمشیری که تنها یک سلاح برای جنگ نیست و میتواند حرف بزند، رشد یا حتی مخالفت کند. برای مثال زانگتسوی که شمشیر شخصیت ایچیگو است، مانند ساطور به پایین فرود میآید؛ در حالی که سنبونزاکورای، شمشیر شخصیت بیاکویا به شکوفههایی مرگبار تبدیل میشود.
هماهنگی نبردها وابسته به لحظهای است که قدرت شمشیر آزاد میشود. تنها کافیست شخصیتها عبارت “بانکای” را فریاد بزنند تا شمشیر قدرت واقعی خود را به نمایش درآورد و نبردی چشمگیر و پرنوری شکل بگیرد. استودیو انیمیشنسازی Pierrot با طراحی دقیق خطوط سرعت و ردهای شمشیر، ضرباتی را خلق میکند که هم سنگین و هم سبک به نظر میرسند. با این وجود تمام داستان به این نبردها محدود نمیشود.
اینکه شخصیتها با شمشیرشان ارتباط عمیقی برقرار میکنند، به طور استعاری به مسئله خودشناسی نیز اشاره دارد. در انیمه Bleach شخصیت کاراکترها با شمشیرهایشان گره خورده و هویت آنها در نبردها شکل میگیرد.
۷. Demon Slayer
سبکهای تنفسی؛ از آب تا شعله
شمشیرهای نیچیرین در انیمه شیطانکش ویژگی خاصی دارند و به حالت روحی صاحبشان وابسته هستند. ضربات شمشیر تانجیرو مسیرهای آبی مارپیچی را طی میکنند تا به هدف برسند. این درحالی است که شمشیر زنیتسو تنها با یک ضربه همه چیز را با خاک یکسان میکند. حرکت دوربین استودیو Ufotable از میان بامها و برفروبهها تاثیر تصویر نبردهای شمشیرزنی را دوچندان میکند و هر ضربهی شمشیر با عناصری شبیه به نقاشی سنتی دنبال میشود.
ضربات شمشیر افکتهایی شبیه به ضربات قلممو در پسزمینههای رایانهای را دارند و به این ترتیب هنر کلاسیک با قدرت دیجیتال در هم میآمیزد. شمشیرها جز برای بریدن سر شیاطین و گرفتن انتقام قربانیان کار نمیکند. به همین ترتیب شیطان کش با یکی شدن همدلی و حس انتقام، به یک انیمه شمشیرزنی برتر تبدیل شده است.
۶. Fate/Zero
ایدهآلهای پادشاهی بر لبه تیغ
در این انیمه، متنوعترین شمشیرها از نظر قدرت و کاربرد به تصویر کشیده شدهاند. از پرتوی سوزان شمشیر اکسکالیبور تا ضربهی نفرینشدهی گای بولگ، همگی تصاویری هستند که نبردهای شمشیرزنی بین قهرمانان افسانهای این انیمه را شکل میدهند. با این حال، جذابیت انیمه تنها به درخشش نبردها و ضربات نیست. شمشیر نامرئی سیبر نیز چنان هوشمند است که پیش از آنکه ضربات درخشان و خیرهکنندهاش را به نمایش درآورد، حریف را میسنجد و امتحان میکند.
استودیو Ufotable در دوئلها، حرکات پای کاراکترها را به طرز حسابشدهای طراحی کرده است. به طوری که سنگینی حرکتها با ایجاد جرقههایی روی سطح زمین به نمایش درمیآیند. هرچند استفاده از نوبل فانتاسم، باعث ایجاد انفجارهای بزرگ و جلوههای بصری چشمگیر میشوند، اما با این وجود وضوح سایه و شکل شخصیتها از بین نمیرود و همچنان میتوان به راحتی حرکات و موقعیت شخصیتها را تشخیص داد.
در فیت زیرو، نبردها فقط مبارزات فیزیکی نیستند و هر حمله بازتابی از باورهای عمیق شخصیتهای داستان است. پادشاهان درباره مسئله حکومت بحث میکنند و جادوگران نیز غرق در گناه هستند. هرچند بحثهای فلسفی بسیار مهم هستند، اما در نهایت این نبرد با شمشیر و نمایش قدرت فیزیکی است که سرنوشت را تعیین میکند.
۵. Samurai Champloo
نوای ادو، شور هیپهاپ
ضربات چرخشی و بیقاعده موگن که یادآور نوعی رقص خیابانی برای بیننده هستند، در تضاد کامل با شمشیرزنی دقیق و حسابشده جین در سبک اییآیدو قرار دارند. استودیو Manglobe، بدون کاهش تأثیرگذاری صحنهها و با خطوطی آزاد و اغراقشده، اندامها را بزرگنمایی میکند. در مقابل، جرقهها که حکم جلوههای بصری را در مبارزات شمشیرزنی دارند، کمتعداد اما پرمعنا هستند و این اعتمادبهنفس شخصیتهاست که ضربهها را جلو میبرد.
لرزشهای دوربین آزاردهنده نیست. بلکه بهاندازهای ظریف و استادانه بهکار رفته که حس فیلمبرداری روی دست را القا میکنند. در عمق روایت، شمشیرها بندهای نظام فئودالی را پاره میکنند و جایی برای خانوادهای ناهمگون و هدفی سیار ایجاد میشود. انیمه سامورایی چامپلو ثابت میکند که داستان تاریخی بدون آنکه خدشهای به اصالتش وارد شود، میتواند با ریتم و آزادی همراه و به این ترتیب به انیمه شمشیرزنی برتری در دنیای انیمهها تبدیل شود.
۴. Rurouni Kenshin: Trust & Betrayal
شمشیر معکوس و گناه رو به جلو
خبری از نبردهای پرزرق و برق در این انیمه نیست. قبل از پیمان شمشیر ساکاباتو، هیتوکیری با نام مستعار باتوسای، کیوتو را به خون کشیده بود. دورانی که به خوبی با پالتهای رنگی ملایم و سکوتی سرد به تصویر کشیده میشود. هر ضربه شمشیر مثل تیغ جراحی زخمش احساس میشود، خون مانند گلبرگ در نور زمستان میشکفد و نفس را در سینهها حبس میکند.
سرعت کنشین، شخصیت اصلی داستان به مرز مافوق طبیعی میرسد، اما تصاویر داستان همچنان به شکلی ترسناک واقعگرایانه باقی میماند. فلشبکهایی که در این داستان به دوران کودکی کنشین زده میشود، یادآور این حقیقت است که قتل تنها یک قربانی ندارد و قاتل خود نیز معصومیت کودکیاش را رفته رفته از دست میدهد. انیمه رورونی کنشین نه تنها از نظر فیزیکی با شمشیر، بلکه از نظر احساسی و روانشناختی نیز مخاطب را درگیر میکند و به این ترتیب به یکی از بهترین انیمههای شمشیرزنی تبدیل میشود. انیمهای که شمشیر ساکاباتو در آن، به حکم پیمانی است برای قاتل که دیگر کسی را به قتل نرساند.
۳. Vinland Saga
فولاد، سرنوشت و دریاهای یخزده
گرچه تبر، ابزار جنگی غالب در اکثر دوئلهای وایکینگهاست، با اینحال نمیتوان از خنجرهای دوقلوی تورفین که با دقتی غیرطبیعی حرکت میکنند، چشمپوشی کرد. این خنجرها تیغههای نازکی هستند که وزن را فدای سرعت زیادشان کردهاند. استودیو انیمیشنسازیWIT نبردها را در گل، برف و موج به صحنه میکشد تا واقعگرایانهتر به نظر برسند. جرقههای کوچک حاصل از نبرد نیز که هیجان و اغراق دیگر انیمهها را ندارد، این امر را دوچندان میکنند.
وینلند ساگا تنها بر نبردها متمرکز نیست و بیش از همه مضامین فلسفی مانند آزادی و انتقام را به چالش میکشد. خشونت حاکم در صحنههای شمشیرزنی این انیمه، فانتزی و بیاهمیت نیست، بلکه با به تصویر کشیدن هوای سرد، پیامدهای سنگینش بهطرز استادانهای به نمایش گذاشته شده است. تورفین که تا پیش از این خنجرش را تنها برای انتقام از غلاف بیرون میکشید اکنون تصمیم گرفته است که آنها را زمین بگذارد و به دنبال معنای زندگی باشد. گفتنی است نبردها در وینلند ساگا فقط برای پیروزی فیزیکی نیستند؛ بلکه بیشتر وسیلهای برای یافتن هدف، حقیقت و معنای زندگی توسط کاراکترها در دنیای بیرحم وایکینگها هستند.
۲. Berserk (1997)
قاتل اژدها، ویرانگر دنیا
کمتر سلاحی در دنیای انیمهها به اندازه شمشیر گاتس، بار داستانی سنگینی دارد. فارغ از این موضوع، شمشیر انیمه برزک از نظر ظاهری هم بزرگتر از قد یک انسان معمولی است و به همین دلیل نمیتوانیم از آن توقعی جز شکافتن هوا و قلع و قمع کردن دشمنان را داشته باشیم. با وجود بودجه محدود انیمه، زمانبندیهای درست به ویژه پیش از نبردها، تا حد زیادی قابهای ماندگار ساخته است. صدای ضربه شمشیر مانند کوبیدن در اتاقی خالی بههم، منعکس میشود. این جلوه صوتی وظیفه خود را درقبال داستان به خوبی ادا کرده و حس سنگینی را جایگزین هرگونه اغراق یا تمسخر میکند.
جالب است بدانید که شمشیر گاتس در انیمه برزک، تجسمی از ضربههای روحی است و نبرد با فرستادگان شیطانی، بیشتر شبیه به درگیری با خود سرنوشت است. همین جزییات برزک را با وجود قدیمی بودن به انیمه شمشیرزنی دیدنی تبدیل میکند.
۱. Katanagatari
۱۲ شمشیر، نه از جنس فلز
تکنیک شیکیکا بدن او را به یک شمشیر تبدیل میکند و به همین دلیل، او به دنبال شمشیرهای انحرافی میگردد که از هر چیزی به جز فلزات ساخته شده باشند. استودیو وایت فاکس، مناظر گسترده دوران ادو را با رنگهای پاپآرت به تصویر میکشد و دوئلها را مانند نمایشهای صحنهای، کارگردانی میکند. دیالوگها کشدار و مبارزات به سرعت تمام میشوند . هر قسمت شمشیر منحرف، منطق مبارزه و تواناییهای منحصر به فرد خود را دارد که شیکیکا و توگامه باید آن را کشف و سپس راهی برای غلبه بر آن پیدا کنند.
با این حال موضوع کاتاناگاتاری، تنها درمورد شمشیرها نیست و بیشتر بر فلسفه دلبستگی تمرکز دارد. روح کاراکترها که در پی یافتن شمشیر بینقصی هستند، به مرور تباه میشود. به همین دلیل شیکیکا و توگامه در طول سفرشان متوجه میشوند که باید برخی از ایدهآلهایشان را رها کنند. شیکیکا در کنار تکنیک، عشق را نیز میآموزد و پیشداوریها را با همان دقتی که در انتخاب شمشیرش خرج میکرد، از میان برمیدارد. انیمه کاتاناگاتاری با نگاه دقیق و فیلسوفانهای که به مفهوم شمشیر در داستانش دارد، یکی از بهترین انیمههای شمشیرزنی f,ni که دیدنش برای هر انیمهبازی جز واجبات است.
نظر شما درمورد این فهرست چیست؟ به نظر شما چه انیمههای دیگری را میتوانیم بهترین انیمه شمشیرزنی خطاب کنیم؟ نظرات ارزشمند خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: Dualshockers
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
این لیست بر اساس علایق شخصی نوشته شده است چون زورو باید اولین باشد