۱۰ قسمت برتر اتک آن تایتان بر اساس امتیاز IMDb
«اتک آن تایتان» که از آن بهعنوان یکی از بهترین سریالهای انیمه و حتی یکی از برترین سریالهای تلویزیونی تاریخ یاد میشود، با شخصیتهای عمیق و چندلایه، روایت داستانی استادانه، ریتم فوقالعاده و کیفیت خیرهکننده انیمیشن، قلب مخاطبان را تسخیر کرد. این انیمه از زمان اولین پخش خود در سال ۲۰۱۳، جهانیان را با دنیای ارن یگر (با صداپیشگی یوکی کاجی و برایس پاپنبروک) و تایتانها مجذوب خود ساخت. در ادامه نیز موفق به کسب جوایز متعدد شد و تنها یک سال پس از انتشار، عنوان پربینندهترین انیمه در سرویس فانیمیشن را از آن خود کرد. در ادامه مروری میکنیم بر ۱۰ اپیزود برتر اتک آن تایتان بر اساس امتیاز IMDB.
۱۰. خاطرات آینده (Memories of the Future) – فصل چهارم، قسمت ۲۰
این قسمت با فاش شدن حقیقت تکاندهندهای دربارهی ارن و ارتباط او با پدرش، داستان را به مسیری پیچیده و شگفتآور میبرد که هیچکس انتظار آن را نداشت
در این قسمت، زیک برای اینکه به ارن نشان دهد مغزش شستوشو داده شده، او را به درون خاطرات پدرشان، گیشا، میبرد. این اپیزود بهعنوان یکی از هوشمندانهترین قسمتهای کل سریال شناخته میشود؛ جایی که یک پیچش داستانی بزرگ فاش میکند در واقع این ارن بوده که از درون ذهن گیشا، او را تحت تأثیر قرار داده و وادار کرده خانواده رایس را نابود کرده و تایتان بنیانگذار را تصاحب کند.
افشای این حقیقت چنان هیاهویی در فضای اینترنت به پا کرد که موجی از ترندها و میمهای مرتبط به راه افتاد و در نگاه بسیاری از هواداران، جایگاه این قسمت را حتی بالاتر برد. این پیچش داستانی تمام قطعات سریال را به شکلی استادانه به یکدیگر گره میزند و کیفیت روایت فصلهای پیشین را نیز در نگاه مخاطب ارتقا میدهد؛ چرا که خالق سریال، هاجیمه ایسایاما، از همان ابتدا داستان را با برنامهریزی دقیق بنا کرده بود. این نکته باعث شده تماشای این مسیر طولانی، هم در بار اول و هم در بازبینی دوباره، لذتبخشتر و رضایتبخشتر شود.
۹. یورش (Assault) – فصل چهارم، قسمت هفتم
این قسمت با پرداختن به تضاد اخلاقی میان اسکاتها و مارلیها، تماشاگران را به چالشی بزرگ در انتخاب طرف خود میکشاند
نبرد میان پیشآهنگان و نیروهای مارلی شدت میگیرد و این قسمت نقطهای است که در آن فصل چهارم شروع به کندوکاو پیام شاخص خود میکند: اینکه هر دو طرف — چه پیشآهنگان و چه مارلیها — هر کدام در چارچوب باورهای خود دست به اعمالی میزنند و همین باعث میشود انتخاب یک جبهه مشخص، بهتدریج دشوارتر شود. توانایی نویسندگان در ایجاد توازن میان لحظات مثبت و منفی هر دو سوی درگیری، لحظاتی تلخ و تکاندهنده میآفریند؛ چرا که مخاطب مجبور میشود شخصیتهایی را در قالبهایی کاملاً متفاوت از آنچه انتظار دارد ببیند.
اوج داستان در این قسمت زمانی رخ میدهد که ارن موفق میشود تایتان پتک جنگی را شکست داده و قدرت او را تصاحب کند؛ لحظهای که به شکلی ترسناک، ابعاد تازهای از شخصیت ارن را به نمایش میگذارد. قهرمانی که تا پیش از این به چشم قهرمان سریال مینگریستیم، ناگهان چهرهای تیره و مبهم به خود میگیرد و همین تغییر ناگهانی، لحن کلی سریال را بهطرز چشمگیری دگرگون میکند.
قسمت «یورش» یکی از شاهکارهای نویسندگی اتک آن تایتان محسوب میشود؛ جایی که تضاد میان قهرمانی و قساوت، به صورتی هنرمندانه درهم تنیده میشود. این اپیزود نهتنها قضاوت اخلاقی مخاطب را به چالش میکشد، بلکه بهطور غیرمستقیم به مفهوم نسبی بودن خیر و شر در بستر جنگ میپردازد. از اینجا به بعد، اتک آن تایتان از مرز یک داستان حماسی ساده فراتر میرود و به اثری پیچیده و چندلایه تبدیل میشود که دغدغههای فلسفی عمیقتری را به تصویر میکشد.
۸. آن روز (That Day) – فصل سوم، قسمت بیستم
با فلاشبکی به گذشتهی گریشا یگر، این قسمت داستانی شگفتانگیز از قربانیهای او و مسیرهای دردناک زندگی او را فاش میکند
در این قسمت که به صورت فلشبک روایت میشود، مخاطبان با گذشتهی گیشا یگر — پدر ارن — آشنا میشوند؛ داستانی تلخ که بخشی از آن نشان میدهد چگونه گیشا برای نجات خواهرش از محدودیتهای منطقهی بازداشت، دست به ریسک بزرگی زد، اما در نهایت با پیکر بیجان خواهرش در کنار رودخانه روبهرو شد. این فاجعه، انگیزهی او برای پیوستن به جنبش احیاگران را شعلهور کرد.
در همین قسمت، فاش میشود که همسر نخست گیشا همان تایتانی شده که بعدها مادر ارن را میخورد و نیز شرح داده میشود که چگونه خود گیشا به جزیرهی پارادیس تبعید شد. اطلاعاتی که در زمان پخش، برای مخاطبان سراسر دنیا شگفتی بزرگی به همراه داشت.
این قسمت با پیچشهای داستانی تماشایی و آشکارسازیهایی که سراسر سریال را بازتعریف میکردند، موجی از حیرت را در میان هواداران برانگیخت. افشای ریشههای تایتانها ترس و وحشتی واقعی در دل بسیاری نشاند و با برانگیختن احساسات گوناگون، این اپیزود را به یکی از بهیادماندنیترین لحظات اتک آن تایتان بدل کرد.
«آن روز» به طرز استادانهای قدرت روایت چندلایه را در این انیمه به نمایش میگذارد. با افزودن ابعاد انسانی به داستان تایتانها، سریال از یک نبرد سیاه و سفید به قصهای تراژیک و خاکستری بدل میشود؛ قصهای که در آن قربانیان و عاملان فجایع، چهرههایی ملموس و باورپذیر مییابند. این قسمت نشان میدهد که چگونه تصمیمات فردی، حتی از سر عشق یا امید، میتوانند پیامدهای هولناکی برای نسلهای بعدی به همراه داشته باشند؛ تمی که در سراسر سریال بارها و بارها پژواک مییابد.
۷. قهرمان (Hero) – فصل سوم، قسمت هفدهم
در یکی از حماسیترین لحظات سریال، فداکاری آرمین و انتقامجویی لوی از تایتان وحشی، بهطور غیرمنتظرهای داستان را به اوج خود میرساند
قسمت هفدهم از فصل سوم با عنوان «قهرمان» یکی از ماندگارترین قسمتهای تاریخ تلویزیون شناخته میشود؛ چه از سوی طرفداران و چه با امتیاز بالای خود در IMDb. پس از سخنان الهامبخش اروین در قسمتهای پیشین که فرصتی برای لِوی فراهم آورد، حالا این فرمانده محبوب در برابر تایتان وحشی قرار میگیرد تا انتقام خود را بگیرد؛ در حالی که آرمین با ایثار خود، همه چیز را دگرگون میکند.
در ستایش این اپیزود نمیتوان تنها به چند جمله بسنده کرد. چه کیفیت خیرهکنندهی انیمیشن در سکانس تکنفرهی لِوی علیه تایتان وحشی، و چه فداکاری جانسوز آرمین برای پیروزی یارانش در برابر تایتان عظیم، همه و همه تماشاگر را بهتزده میکند و در عین شکوه، قلبش را میشکند. این قسمت با ترکیبی از احساسات عمیق و اکشن غیرقابلباور، جایگاه شایستهی خود را در تاریخ انیمه تثبیت کرده است.
«قهرمان» بیش از هر چیز نشان میدهد که در دنیای اتک آن تایتان، قهرمانی بهایی سنگین دارد: جان، آرزو و گاه ایمان. این اپیزود، فداکاری را نه بهعنوان یک شعار، بلکه بهعنوان یک انتخاب دردناک و بیبازگشت به تصویر میکشد. در برابر عظمت نیروهای دشمن، آنچه باقی میماند ارادهی انسانهایی است که در عین ناتوانی، معجزه میآفرینند. همین پرداخت واقعگرایانه به مفهوم قهرمانی، این انیمه را از بسیاری آثار همژانر متمایز میکند.
۶. بازی بینقص (Perfect Game) – فصل سوم، قسمت شانزدهم
این قسمت از سریال بهطور بینظیری بحرانهای اخلاقی و مبارزات روانی شخصیتها را به نمایش میگذارد
یکی از ویژگیهای درخشان اتک آن تایتان برای بسیاری از هواداران، قدرت عمیق نویسندگی و پیامرسانی آن است. اوج داستان در قسمت شانزدهم از فصل سوم با عنوان «بازی بینقص» نمونهی کاملی از همین مهارت روایت است. در حالی که پیشآهنگان در موقعیتی ناامیدکننده گرفتار شدهاند، فرمانده اروین تصمیمی دشوار میگیرد: حملهای برای شکست دادن تایتان وحشی، که به قیمت جان خودش و سربازانش تمام خواهد شد.
سخنرانی اروین در این قسمت چنان تاثیرگذار و عمیق است که تا امروز در ذهن مخاطبان حک شده؛ بهطوری که حتی نسخهی دوبلهی این دیالوگ بعدها در اپلیکیشن محبوب تیکتاک به یک صداگذاری ویروسی تبدیل شد. کلمات پرشور و پر از احساس اروین، در کنار موسیقی استادانه و انیمیشن نفسگیر، این قسمت را به پایانی تلخ و شیرین میرسانند؛ پایانی که همچنان یکی از بزرگترین لحظات سریال به شمار میآید.
«بازی بینقص» تجسمی از تراژدی انتخاب در میانهی جنگ است؛ جایی که فرماندهای بزرگ باید امید به آینده را در قالب مرگی قطعی به سربازانش هدیه دهد. این اپیزود با پرداختی واقعگرایانه به مفهوم رهبری، قهرمانی را به تصمیمی آگاهانه برای فداکاری جمعی تبدیل میکند، نه به کلیشهای از شجاعت فردی. لحظات این قسمت نه فقط اوج دراماتیک سریال، که تصویری فراموشنشدنی از ایمان و ناامیدی توأمان است.
۵. جنگجو (Warrior) – فصل دوم، قسمت ششم
در این قسمت تایتانها برای اولین بار به شکلی کاملاً جدید نمایش داده میشوند
پس از بازگروهی پیشآهنگان، رایتر با ارن صحبت میکند و حقیقتی شوکهکننده را فاش میکند: او و برتولت همان تایتانهای زرهی و عظیمالجثه هستند. رایتر از ارن میخواهد که همراهشان به درون جنگل عقبنشینی کند، اما ارن که به او مشکوک شده، از قبول این پیشنهاد سر باز میزند. میکاسا که مکالمه آنها را میشنود، بلافاصله به رایتر و برتولت حمله میکند؛ اما این دو با تبدیل شدن به تایتان، سعی در ربودن یمیر و ارن دارند. ارن نیز با تبدیل به تایتان مهاجم، آمادهی نبرد میشود.
این قسمت، چه برای مخاطبان و چه برای ارن، آشکارکنندهی واقعیتهای جدیدی است. اگرچه در این اپیزود درگیری اکشن زیادی وجود ندارد، اما زمینهی تنش میان برتولت، رایتر، ارن و میکاسا را بنا میگذارد. نبرد آنها در نهایت بدون پیروزی قاطع به پایان میرسد و برتولت و رایتر موفق به فرار میشوند.
«جنگجو» یکی از نقاط عطف داستانی اتک آن تایتان است که در آن خط میان دوست و دشمن بهطرز دردناکی محو میشود. این قسمت، نه با هیاهوی نبرد، بلکه با افشاگریهای نفسگیر خود، به مخاطب یادآوری میکند که در دنیای تایتانها، خیانت و رفاقت به طرز خطرناکی به هم تنیدهاند. این تغییر ناگهانی در روابط شخصیتها، وزن احساسی بیشتری به نبردهای بعدی میدهد و عمق تراژدی انسانی داستان را آشکارتر میکند.
۴. از سوی تو، دو هزار سال پیش (From You, 2000 Years Ago) – فصل چهارم، قسمت بیستویکم
این قسمت مخاطب را با درک جدیدی از شخصیتها مواجه میسازد
پس از فاش شدن این حقیقت تکاندهنده که ارن پدرش را برای قتل خانوادهی ریس و تصاحب تایتان بنیانگذار تحت تأثیر قرار داده بود، اکنون زیک و ارن در مسیر رسیدن به یمیر و دستیابی به قدرت تایتان بنیانگذار، رودرروی هم قرار میگیرند. در این میان، داستان هولناک گذشتهی یمیر روایت میشود؛ روایتی که با صحنههای سنگین و بدون دیالوگ، لرزه بر اندام بینندگان انداخت.
نویسندگان در پرداخت شخصیت یمیر عملکردی خیرهکننده داشتند؛ آنها با به تصویر کشیدن درد و رنج بیکلام او، توانستند همدلی عمیقی در دل مخاطب ایجاد کنند. این درک عاطفی باعث میشود که حتی تصمیم وحشتناکی چون آغاز «رَمبِلینگ» (نابودی جهان) از سوی یمیر، در نگاه مخاطب قابل درک جلوه کند. و این خود دستاوردی بزرگ در روایتپردازی است.
«از سوی تو، دو هزار سال پیش» نقطهای کلیدی در روایت اتک آن تایتان است که در آن مرزهای سنتی میان مظلوم و ظالم فرو میریزد. روایت بیکلام گذشتهی یمیر، نهتنها عمق خشونت تاریخی را به تصویر میکشد، بلکه چرایی انتخابهای مرگبار شخصیتها را نیز به شکلی بیرحم و انسانی روشن میکند. این قسمت نشان میدهد که چگونه تراژدی فردی میتواند به تراژدی جهانی بدل شود، و چگونه ریشههای خشم و انتقام به عمق تاریخ بشر گره خوردهاند.
۳. تایتان چکش جنگ (The War Hammer Titan)- فصل چهارم، قسمت ششم
با انیمیشن شگفتانگیز و طراحی جدید مبارزات، یکی از هیجانانگیزترین لحظات سریال را رقم میزند
این قسمت بلافاصله پس از حملهی هولناک ارن به مارلی آغاز میشود؛ جایی که نیروهای مارلی تلاش میکنند پیش از آنکه ارن موفق به کشتن و تصاحب قدرت تایتان چکش جنگ شود، او را متوقف کنند. آنچه این اپیزود را بهشدت هیجانانگیز میکند، لحظهی غافلگیرکنندهی ورود پیشآهنگان است؛ آن هم پس از شش قسمت غیبت کامل اعضای اصلی گروه. نبود پیشآهنگان در قسمتهای پیشین باعث شده این بازگشت حس پاداشدهنده و هیجانانگیزی برای مخاطبان داشته باشد.
علاوه بر این، نبرد میان تایتان مهاجم ارن و تایتان چکش جنگ با کیفیت بصری خیرهکنندهای به تصویر کشیده شده است. توانایی منحصربهفرد تایتان چکش جنگ، سبک جدیدی از طراحی صحنههای اکشن را معرفی میکند و نبردی را رقم میزند که پیش از آن در سریال بیسابقه بود. ترکیب نبرد تماشایی و بازگشت پیشآهنگان، باعث شد این اپیزود با حسی فوقالعاده در ذهن تماشاگران ثبت شود.
«تایتان چکش جنگ» نه تنها از نظر فنی یکی از چشمگیرترین قسمتهای اتک آن تایتان است، بلکه از نظر روایت احساسی نیز نقطهی عطف مهمی محسوب میشود. غیبت طولانی پیشآهنگان، حس تنهایی و ناامیدی ارن را برجستهتر میکند و بازگشت آنان، به شکلی قهرمانانه و پرقدرت، مخاطب را به وجد میآورد. این قسمت یادآور قدرت روایت زمانبندی شده در ساخت احساسات است؛ اینکه چگونه یک غیبت بهموقع میتواند بازگشتی را به لحظهای جاودان بدل کند.
۲. اعلان جنگ (Declaration of War) – فصل چهارم، قسمت پنجم
گفتوگوی فلسفی و تکاندهندهی ارن و رایتر، مخاطب را بهطور جدی درگیر مسائلی مانند جنگ، آزادی و عدالت میکند
در ادامهی روند هیجانانگیز فصل چهارم، درست مانند قسمت «تایتان چکش جنگ»، این قسمت نیز یکی از اولین بازگشتهای بزرگ را به نمایش میگذارد: بازگشت ارن یگر. پس از چهار قسمت که تمرکز سریال بر زیک، رایتر و معرفی شخصیتهای جدید در مارلی بود، ظاهر شدن ناگهانی ارن هم مخاطبان و هم رایتر را غافلگیر میکند.
گفتوگوی اوج داستان بین ارن و رایتر، موازیبودن مسیر این دو شخصیت را برجسته میکند. ارن به رایتر میگوید که اکنون درک کرده چرا او در آغاز دیوارها را شکست و جملهی معروف خود را بیان میکند: «آن سوی دریا… پشت دیوارها… همهی ما یکی هستیم.» این لحظه نشان میدهد که دنیای اتک آن تایتان چقدر خاکستری و پیچیده شده و مخاطبان را به تفکر وامیدارد که آیا واقعاً ارن در مسیر درستی گام برداشته است یا خیر.
«اعلان جنگ» نقطهای است که اتک آن تایتان به بلوغ روایی کمنظیری دست مییابد. این قسمت نه تنها بازگشت نمادین ارن را جشن میگیرد، بلکه تضادهای درونی و انگیزههای متضاد شخصیتها را نیز به تصویر میکشد. مرزهای میان قهرمان و ضدقهرمان در این گفتگو فرو میریزد و نشان میدهد که در جهانی پر از چرخهی خشونت، همه قربانی شرایطاند. این قسمت آغاز سقوط تدریجی ارن به مسیر تاریکی است که داستان را به سوی پایانی بیرحم و فلسفی هدایت میکند.
۱. خورشید نیمهشب (Midnight Sun) – فصل سوم، قسمت هجده
این قسمت یکی از احساسیترین لحظات سریال را رقم میزند
آنچه قسمت هجده از فصل سوم اتک آن تایتان، با عنوان «خورشید نیمهشب»، را به یکی از جذابترین قسمتهای سریال تبدیل کرده، تضاد اخلاقی است که در اوج این اپیزود مطرح میشود. پس از مرگهای مرزی فرمانده باتجربه اروین و جوان روشنفکر آرمین، لوی باید تصمیم بگیرد که کدام یک از این دو نفر را با سرم تایتان نجات دهد. صحنههای نبرد ارن و میکاسا برای قانع کردن لوی که بهترین دوستشان را نجات دهد، بینهایت احساسی و اشکآور است و در ایجاد سختی تصمیم برای لوی و بینندهها به طرز شگفتانگیزی موثر است. علاوه بر این، بازیگری صدا در این قسمت به اوج خود رسیده است.
زیبایی این قسمت در این است که هیچگونه اکشن هیجانانگیزی در آن مشاهده نمیشود؛ بلکه تمرکز کامل روی کند کردن روند پیشروی داستان است تا مخاطب زمان کافی برای تفکر در مورد تصمیمی بهظاهر غیرممکن داشته باشد. لحظهی تصمیمگیری در ذهن بیننده بهشکلی بسیار مؤثر باقی میماند و به این ترتیب، تصمیم نهایی لوی هم همزمان آرامشبخش و دلخراش میشود.
«خورشید نیمهشب» به شکلی استادانه، بار معنایی و درامی فوقالعاده از یک انتخاب دشوار به نمایش میگذارد. در این قسمت، رویکردی آرام و بیهیاهو در کنار بحرانهای عاطفی عمیق، بهطور مؤثری تنشهای درونی شخصیتها را نمایان میکند. لوی با این تصمیم، نهتنها بهعنوان یک فرمانده بلکه بهعنوان انسانی که باید میان جان دو عزیز یکی را انتخاب کند، در برابر سنگینترین آزمونهای خود قرار میگیرد. این قسمت با تکیه بر احساسات انسانی و دقت در انتخاب لحظات، یکی از زیباترین و تاثیرگذارترین روایتها را در تاریخ سریال ارائه میدهد.
به نظر شما کدام اپیزود اتک آن تایتان از همه بهتر است؟
از لحظات عاطفی تا نبردهای هیجانانگیز و پیچیدگیهای اخلاقی که این انیمه را به یکی از برجستهترین آثار تلویزیونی تبدیل کرده است
اتک آن تایتان بهعنوان یکی از برجستهترین آثار انیمه در تاریخ تلویزیون، توانسته است با شخصیتهای پیچیده، داستانسرایی بینظیر، ریتم تند و انیمیشن شگفتانگیز، تماشاگران خود را در طول پنج فصل غرق کند. اما در میان این همه قسمت عالی، برخی از اپیزودها بهطور خاص توانستهاند قلب مخاطبان را تسخیر کنند و به نقاط عطفی در روند کلی سریال تبدیل شوند.
یکی از ویژگیهای بارز بسیاری از این قسمتها، پرداختن به پیچیدگیهای اخلاقی و تصمیمات دشواری است که شخصیتها با آن مواجه میشوند. بهطور خاص، در قسمت «خورشید نیمهشب»، لوی باید میان جان دو شخصیت برجسته، اروین و آرمین، یکی را انتخاب کند. این لحظه که بهطور کامل بر اساس احساسات و روابط انسانی شکل میگیرد، در عین نبود هرگونه اکشن هیجانانگیز، در دل مخاطب باقی میماند. تصمیم لوی نه تنها بر سرنوشت شخصیتها بلکه بر سرنوشت داستان و مسیر بعدی سریال تأثیر میگذارد. این تصمیم نهتنها برای لوی بلکه برای بینندگان نیز به یک لحظه عاطفی و دراماتیک تبدیل میشود.
در پایان، اتک آن تایتان همواره سعی کرده است تا سوالات فلسفی عمیقی را مطرح کند. آیا اقدامات ارن به عنوان قهرمان داستان توجیهپذیر است؟ آیا حق داریم برای رسیدن به اهداف بزرگتر، قربانیهای بیشماری را بپذیریم؟ این پرسشها در طول سریال و بهویژه در قسمتهایی مانند «خورشید نیمهشب» و «اعلان جنگ» مطرح میشوند، جایی که تصمیمات شخصیتها نه تنها دنیای آنها بلکه تمام تاریخ بشریت را تغییر میدهد.
قسمتهای برجستهی سریال اتک آن تایتان نهتنها با پیچیدگیهای داستانی و شخصیتپردازی بینظیر خود درخشیدهاند، بلکه با استفاده از مبارزات هیجانانگیز، طراحی صحنههای فنی شگفتانگیز و ایجاد تنشهای اخلاقی و فلسفی عمیق، توانستهاند تجربهای منحصر به فرد و بهیادماندنی برای تماشاگران فراهم کنند. این قسمتها توانستهاند مرزهای قهرمانی، خیانت و حقیقت را در هم بشکنند و سریال را به یکی از بهترین داستانهای تلویزیونی تاریخ تبدیل کنند. اپیزود موردعلاقه شما در اتک آن تایتان کدام قسمت است؟ در کامنت بنویسید.
منبع: Collider
چرا همه تو یوتیوب فارسی باهم دیگه دعوا دارند؟ میزگیم با لیل شایان و ویبهد