شخصیت نایت آول
انتخاب سردبیر

معرفی بهترین شخصیت‌های دی‌سی | نایت آول از واچمن

در دنیای کامیک‌های دی‌سی، دو شخصیت ابرقهرمان با نام نایت آول (Nite Owl) وجود دارد که اولین آن توسط آلن مور و دیو گیبنز خلق شده و برای اولین بار در شماره ۱، مینی سری واچمن در سال ۱۹۸۶ معرفی شد. این دو شخصیت در واقع اصلاح شده دو شخصیت اولیه بلو بیتل محسوب می‌شوند  که برای انتشارات فاکس فیچر سیندیکت خلق شده بود و بعدها به چارلتون کامیکس فروخته شد.

دنیل درایبرگ ( Daniel Dreiberg) نام دومین شخصیتی است که هویت نایت آول را به عنوان یک مبارز نقاب دار برعهده گرفت. او از مهارت‌های فناوری خود برای مقابله با جرم و جنایت استفاده می‌کرد.

او برای مدت کوتاهی از بازنشستگی خارج شد تا جلوی نقشه‌ی آزیمندیس را که قصد داشت با کشتن میلیون‌ها نفر بشریت را نجات دهد، بگیرد. اما نتوانست موفق شود و پس از شکست، دوباره به زندگی عادی بازگشت و همراه معشوقه‌اش، لوری (Laurie)، سعی کرد یک زندگی معمولی را تجربه کند. پاتریک ویلسون و استیون مک‌هتی به ترتیب نقش‌های دنیل درایبرگ و هالیس میسون را در فیلم نگهبانان (واچمن) به کارگردانی زک اسنایدر ایفا کرده‌اند.

معرفی بهترین شخصیت‌های دی‌سی | آزیمندیس از واچمن

پیشینه شخصیت نایت آول دوم

شخصیت نایت آول

دنیل درایبرگ در ۱۸ سپتامبر سال ۱۹۴۰ به دنیا آمد و از کودکی به دنیای پرندگان، ابزارهای فناورانه و ابرقهرمانان علاقه داشت. پدرش بانکدار بود و پس از مرگ، ثروت زیادی برای او به جا گذاشت، که دنیل از آن برای ساخت تجهیزات مبارزه با جرم و جنایت استفاده کرد. او هالیس میسون، نایت آول اصلی، را قهرمان خود می‌دانست.

پس از بازنشستگی میسون، دن به او نامه نوشت و درخواست کرد که میراث او را ادامه دهد. وقتی میسون تجهیزات پیشرفته‌ دن را دید، تحت تأثیر قرار گرفت و به او اجازه‌ی فعالیت داد. از زمان، دن مبارزه با جرم را در دهه ۱۹۶۰ آغاز کرد و با هالیس میسون دوست شد. آن‌ها هر شنبه شب در خانه میسون یکدیگر را ملاقات می‌کردند. در سال ۱۹۶۵، درایبرگ به عنوان با هویت نایت آول به‌طور رسمی کار خود را آغاز کرد و با رورشاک همکاری کرد تا با جرایم سازمان‌یافته مبارزه کند.

او از ایده‌ی تشکیل یک گروه از قهرمانان نقاب‌دار برای مبارزه‌ی مؤثرتر با جرم حمایت می‌کرد، اما رورشاک و کمدین این ایده را رد کردند. درایبرگ متوجه شد که فعالیت‌های پرهزینه‌اش تأثیر محدودی دارد، و پس از تصویب «قانون کین» در ۳ اوت ۱۹۷۷، بازنشسته شد. با این حال، در سال ۱۹۸۵ پشیمان به نظر می‌رسید. پس از بازنشستگی، دن درایبرگ در رشته‌های هوافضا و جانورشناسی در دانشگاه هاروارد تخصص یافت و مقالات علمی خود را در مجلات پرنده‌شناسی منتشر کرد.

دن درایبرگ پس از ترک دکتر منهتن توسط لوری (سیلک اسپکتر دوم)، با او وارد یک رابطه رمانتیک شد. آنها دوباره به دنیای مبارزه با جرم برگشتند و با موفقیت یک ساختمان در حال سوختن را نجات دادند. پس از این اتفاقات، دن متوجه توطئه‌ی رورشاک شد، بعد از تبعید دکتر منهتن، تلاش برای ترور اوزیماندیاس و بازداشت رورشاک. او لاری را متقاعد می‌کند که برای نجات دنیا از نقشه اوزیماندیاس به کمک رورشاک بیاید.

متاسفانه، آزاد کردن رورشاک باعث قتل وحشیانه هالیس میسون شد که دن فقط وقتی از آن باخبر شد که با رورشاک برای بازجویی از مظنونین رفتند. پس از آگاهی از مرگ میسون، دن به شدت عصبی و خشمگین شد، به طوری که به خبرچین حمله کرد و با فریاد از انتقام گرفتن از قاتلان میسون گفت، به‌طوری که رورشاک مجبور شد او را کنترل کند.

دن درایبرگ و رورشاک به قلعه‌ی قطبی آزیمندیس می‌روند. آنها با آزیمندیس مبارزه می‌کنند اما به سرعت شکست می‌خورند. او نقشه‌اش را فاش می‌کند که شامل آزاد کردن هیولای telepathic در نیویورک است که امواج روانی عظیمی ایجاد خواهد کرد که نیمی از شهر را خواهد کشت. نایت آول (دن) تمایل به متوقف کردن آزیمندیس دارد، اما او به او می‌گوید که تمام این اتفاقات قبلا رخ داده‌اند. میلیون‌ها نفر کشته شده‌اند و ملت‌های جهان برای مقابله با این تهدید خارجی متحد شده‌اند. در نهایت، دن، دکتر منهتن و لوری به‌طور مجبورانه توافق می‌کنند که این راز را حفظ کنند تا صلح جهانی حفظ شود.

رورشاک با مواضع اخلاقی قطعی خود تصمیم می‌گیرد که وسیله نقلیه دن را به سمت تمدن ببرد تا حقیقت را به جهان بگوید. اما دکتر منهتن که توسط دیگران دیده نمی‌شود، رورشاک را می‌کشد تا او نتواند حقیقت را فاش کند. پس از این حادثه، آزیمندیس به دن و لوری پیشنهاد می‌دهد که میهمان او باشند و آنها این پیشنهاد را قبول می‌کنند. پیش از رفتن دکتر منهتن به کهکشان دیگر، او از دیدن اینکه لوری اکنون با دن در رابطه است خوشحال و راضی به نظر می‌رسد.

شخصیت نایت آول

در اواخر دهه ۸۰، دن و لوری هویت‌های جدیدی به نام سم و ساندا هالیس به خود می‌گیرند (به احترام هالیس میسون مرحوم). آنها به کالیفرنیا سفر می‌کنند و با سیلک اسپکتر سابق (مادر لوری) ملاقات کوتاهی می‌کنند. در آنجا لوری پس از اینکه متوجه می‌شود کمدین پدرش بوده، با مادرش آشتی می‌کند. آنها قول می‌دهند که دوباره به دیدن هم بروند و با قصد ادامه دادن ماجراجویی‌های خود در مبارزه با جرم از آنجا خارج می‌شوند.

تا سال ۱۹۹۲، لوری و دن دیگر از ماجراجویی دست کشیده بودند و در یک خانه و محله آرام مستقر شده بودند، همچنان با نام‌های هالیس زندگی می‌کردند. آنها حتی دختری به دنیا آوردند و او را به نام مادر لوری که پیش از آن سال فوت کرده بود، نام‌گذاری کردند. پس از اینکه دکتر منهتن تمام سلاح‌های هسته‌ای را نابود کرد و ساعت آخرالزمان را بازنشانی کرد، او به خانواده هالیس چیزی خاص فرستاد: پسری به نام کلارک که آنها می‌توانستند او را به فرزندخواندگی بگیرند.

معرفی بهترین شخصیت‌های دی‌سی | کمدین از واچمن

قدرت‌ها و توانایی‌های نایت آول:

  • سطح هوش و نبوغ بسیار بالا
  • مهارت استفاده از تکنولوژی
  • مهندسی برق
  • حرکات آکروباتیک
  • هنرهای رزمی
  • مهارت در بوکسینگ

منبع: DC Fandom


داستان زندگی بزرگ‌ترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک ‪@erfantoxic۴۱۰‬

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها