در ادامه سری مطالب معرفی شخصیتهای دیسی و همچنین اعضای اصلی گروه واچمن (نگهبانان) امروز قرعه به نام رورشاک (Rorschach) افتاده و قرار است با این شخصیت بیشتر آشنا شویم.
رورشاک با نام اصلی والتر ژوزف کوَکس (Walter Kovacs) یکی از شخصیتهای ضدقهرمان در داستانهای کامیک دیسی و مجموعه «Watchmen» است. جکی ارل هیلی نقش شخصیت رورشاک را در فیلم واچمن (۲۰۰۹) به کارگردانی زک اسنایدر ایفا کرده است.
این کاراکتر را آلن مور و دیو گیبنز طراحی و خلق کردهاند که برای اولین بار در شماره ۱ از سری واچمن (در سال ۱۹۸۶) حضور پیدا کرد. رورشاک مانند دیگر اعضای واچمن بر اساس شخصیتهای «پرسش» از چارلتون کامیکس و «مِستر. اِی» (هر دو ساخته استیو دیتکو) خلق شده است. از آنجایی که مجموعه نگهبانان شامل شخصیتهای اصلی به صورت گروهی میشود، برخی رورشاک را به عنوان قهرمان اصلی در نظر میگیرند، زیرا او در نقش روای، بیشتر روایت را جلو میبرد.
رورشاک یکی از شخصیتهای نقاب دار و ویجیلنته بیرحم و خشن بود که بر اساس مطلقگرایی اخلاقی عمل میکرد. بعد ازممنوع شدن فعالیت ابرقهرمانان، او همچنان به صورت غیرقانونی در نیویورک فعالیت خود را ادامه داد. او تحقیقات درباره قتل کمدین را رهبری کرد و در نهایت، رجی لانگ جایگزین او شد.
پیشینه شخصیت رورشاک
والتر ژوزف کوَکس در ۲۱ مارس ۱۹۴۰ متولد شد. مادر او فاحشه بود و به شدت از دخالتهای والتر در کارهایش ناراضی بود و او را به طرز شدید و وحشیانهای مورد آزار و اذیت قرار میداد.
پدرش هیچگاه او را ندید و تنها میدانیم نام او «چارلی» بود و از رییس جمهور ترومن حمایت میکرد. در ۱۰ سالگی، والتر به دو قلدری که به او ظلم کرده بودند حمله کرد و یکی از آنها را با سیگار خودش تا مرز نابینا کردن برد. پس از این حادثه، او تحت سرپرستی دولت قرار گرفت و به خانهی کودکان مشکلدار لیلیان چارلتون فرستاده شد.
در دبیرستان، والتر در آموزشهای دینی و ادبیات عملکرد فوقالعادهای داشت و در بوکس و ژیمناستیک نیز مهارت پیدا کرد. او مقالهای نوشت که در آن از تصمیم رئیسجمهور ترومن برای استفاده از بمبهای هستهای علیه هیروشیما و ناگاساکی دفاع کرد و استدلال کرد که این بمبها با پایان دادن به جنگ، جان افراد زیادی را نجات دادند.
در ۱۶ سالگی، والتر در دوران دبیرستان خبر قتل وحشیانهی مادرش را شنید؛ قاچاقچی او، وی را مجبور کرده بود که یک بطری «Drano» (مایع لولهبازکن قوی) را بنوشد که باعث شد او در عذاب جان دهد. واکنش والتر در پاسخ به این تنها یک کلمه بود:«خوب شد!». در همان زمان التر بهعنوان یک کارگر ساده در صنعت پوشاک مشغول به کار شد. او بعدها به روانپزشک زندان گفت:
کار قابلتحمل بود، اما ناخوشایند. مجبور بودم با لباسهای زنانه سروکار داشته باشم.
در سال ۱۹۶۲، او به یک پارچهی جدید که با فناوریهای دکتر منهتن ساخته شده بود، علاقهمند شد. این پارچه از دو مایع چسبناک، یکی سیاه و دیگری سفید تشکیل شده بود که بین دو لایهی لاتکس قرار داشتند. این مایعات، در واکنش به گرما و فشار تغییر شکل میدادند و الگوهای متقارن، شبیه به لکههای تست روانشناختی رورشاک، ایجاد میکردند – اما هرگز با هم ترکیب نمیشدند تا رنگ خاکستری تولید کنند.
کوَکس
کواکس از طریق زنی که از خرید لباسی با این پارچه منصرف شده بود، با آن آشنا شد. او لباس را به خانه برد و شروع به آزمایش با این پارچه کرد. در نهایت، یاد گرفت که چگونه آن را برش بزند و با استفاده از قیچی داغ، درزهای آن را ببندد.
قتل واقعی کیتی جنوویس در سال ۱۹۶۴، که در برابر یک ساختمان پر از ساکنان رخ داد و هیچکدام از آنها کمکی نکردند، به عنوان بخشی از پیشزمینه دنیای Watchmen وارد شد و یک محرک برای تصمیم والتر کواکس (رورشاک) برای انتقام از قربانیان بیدفاع جرم شد.
قتل واقعی کیتی جنوویس در سال ۱۹۶۴، که در برابر یک ساختمان پر از ساکنان رخ داد و هیچکدام از آنها کمکی نکردند، به عنوان بخشی از پیشزمینه دنیای Watchmen الهامبخش بود و یک محرک برای تصمیم والتر کواکس (رورشاک) برای انتقام از قربانیان بیدفاع جرم شد. کوکس مطمئن بود که جنوویس همان زنی بود که لباسی از آن پارچه جدید سفارش داده بود، سپس لباس را برید و آن را به یک ماسک تبدیل کرد — و بدین ترتیب به رورشاک تبدیل شد شد (که نامش را از آزمون رورشاک گرفته بود).
در نهایت، در سال ۱۹۶۵، والتر کوکس (رورشاک) با یک ابرقهرمان دیگر به نام دن درایبرگ (دومین نایت آول) تیم تشکیل داد. مهارتهای فنی و منابع درایبرگ مکمل مهارتهای کوکس به عنوان یک محقق بودند. این دو با هم ماجراهای زیادی داشتند و چندین قتلهای زنجیرهای و جرمهای دیگر را متوقف کردند.
در سال ۱۹۷۵، رورشاک در جستجوی یک کودک ربودهشده بود و مخفیگاه دزد را پیدا کرد. بررسی سطحی مکان، یک بازپرس به او نشان داد که آن دختر کشته شده، سلاخی شدخ و به دو سگ ژرمن شپرد داده شده بود. در مواجهه با این فاجعه، ذهن کوکس در هم شکسته شد و هویت روانی رورشاک را به عنوان یک شخصیت جداگانه پذیرفت.
او سگها را با ساطور کشت و منتظر رباینده ماند. وقتی مرد برگشت، رورشاک بدون کلمه مرد را به لولهای زنجیر کرد و به ادعاهای بیگناهی او توجه نکرد. رورشاک سپس یک اره در نزدیکی او قرار میدهد و خانه را به آتش میکشد، به طوری که مرد نمیتواند قبل از مرگ از دستبندهایش فرار کند.
در این لحظه، رورشاک به آن مرد میگوید که وقتی آتش همه چیز را نابود کند، او فرصتی برای فرار نخواهد داشت. کوکس ۱۰ سال بعد در مصاحبهای با روانشناس خود، مالکوک لانگ، توضیح میدهد که این حادثه نقطهای برای «تبدیل او از کوکس به رورشاک» بود و از آن ماسک به عنوان صورتش یاد میکند.
تحقیق درباره قتل کمدین
رورشاک در جریان یک تحقیق قتل در دهه ۱۹۸۰ متوجه میشود که قربانی به نام ادی بلیک همان هویت پنهان کمدین است؛ یک «ماجراجوی نقابدار» که توسط دولت حمایت میشد و سابقا همکار رورشاک بود. رورشاک شروع به بررسی موضوع و هشدار دادن به دیگر اعضای جامعه قهرمانان میکند، اما هیچکدام از آنها به تئوری او توجه نمیکنند.
با این حال، پس از اینکه دکتر منهتن به طور عمومی مورد حمله قرار گرفته و در نهایت خود را تبعید میکند، و همچنین تلاش برای قتل آدریان ویدت (آزیمندیس سابق)، رورشاک به این نتیجه میرسد که در مسیر درستی قرار دارد. اما او خیلی زود به قتل مولوک، یکی از دشمنان سابق او که بیمار بود، متهم میشود و قرار است توسط پلیس دستگیر شود. در نهایت، رورشاک برای فرار از دست پلیس با استفاده از روشهای ابتکاری با مواد خانگی مقابله میکند و در نهایت بیهوش میشود.
قدرتها و تواناییهای رورشاک:
- مبارزه تن به تن
- حرکات آکروباتیک
- سطح هوش و نبوغ زیاد
- مهارت در تحقیقات
- مهارت در اعتراف گرفتن
- مهارت در جاسوسی
- مهارت در خبرنگاری
- استفاده از ابزارهای مختلف به عنوان سلاح (اسپری مو، فلفل، سیمکشی برق و …)
از دیگر ویژگیهای رورشاک میتوان به اختلال روانی و زنستیزی اشاره کرد که به دلیل بد رفتاریها و آزار و اذیت مادرش در او ایجاد شده بود.
منبع: DC Fandom
داستان زندگی بزرگترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک @erfantoxic۴۱۰
نظرات