در حالی که برخی ممکن است فانتزی را ژانری متعلق به کودکان بدانند، برخی از بزرگ‌ترین فیلم‌های تاریخ به شکلی از فانتزی تعلق دارند. این ژانر فوق‌العاده انعطاف‌پذیر و فراگیر است و همین مسئله باعث می‌شود که فیلم‌های فانتزی به طور فزاینده‌ای در باکس آفیس پرفروش باشند. با این حال، بیشتر این محبوبیت اغلب به فرانچایزها وابسته است. برای کسانی که هنوز توسط نیش فانتزی گزیده نشده‌اند، به نظر نمی‌رسد مجموعه‌ای مثل هری پاتر قابل دسترس‌ترین نقطه شروع باشد.

ده‌ها فیلم فانتزی فوق‌العاده وجود دارد که به تنهایی می‌درخشند و یک معرفی شگفت‌انگیز برای این ژانر هستند، چه به دنبال چیزی باشید که در تعطیلات به بچه‌هایتان نشان دهید چه بخواهید عمویتان را متقاعد کنید که فیلم‌های فانتزی می‌توانند شاهکار باشند. حتی به عنوان یک بزرگسال، بسیاری از فیلم‌های فانتزی به شکل متفاوتی تاثیر می‌گذارند و عمقی احساسی به ارمغان می‌آورند که می‌تواند ما را بیشتر از آنچه تصور می‌کنیم تحت تأثیر قرار دهد. با ما همراه باشید تا ۱۰ فیلم فانتزی بزرگ را برای ورود به این جهان معرفی کنیم.

۱۰. Kubo and the Two Strings (2016)

سینمای فانتزی بر پایه تخیل و خلاقیت استوار است و معمولاً قوانینی متفاوت از دنیای واقعی دارد

این انیمیشنِ استاپ‌موشن با مایه‌هایی از اکشن و ماجراجویی، از اسطوره‌شناسی و هنر ژاپنی، به ویژه چاپ‌های سنتی اوکیوئه الهام گرفته است. کوبو (آرت پارکینسون) پسر جوانی است که در غاری زندگی می‌کند، از مادرش که بیمار است مراقبت می‌کند، و با نواختن شامیسن (نوعی ساز ژاپنی) گذران زندگی می‌کند. همچنین او به شکلی جادویی با استفاده از اوریگامی روستاییان را سرگرم می‌کند. کوبو آرزو دارد سرنوشت پدرش، سامورایی قدرتمندی به نام هانزو را بداند، اما در پیگیری این دانش از خانه دور می‌شود. او در جستجوی یافتن قطعات پراکنده زره پدرش است، قبل از اینکه توسط پادشاه ماه ظالم (رالف فاینز) شکار شود.

Kubo and the Two Strings با سبک هنری خیال‌انگیز و منحصر به فرد، موسیقی متن جذاب، و بازیگران ستاره‌ای که شامل شارلیز ترون و متیو مک‌کانهی نیز می‌شوند، یک ماجراجویی خانوادگی است که می‌تواند برای همه سنین جذاب باشد. لایکا به عنوان یک استودیو بارها و بارها تسلط خود را بر انیمیشن استاپ‌موشن نشان داده است و کوبو گوهر دست‌کم گرفته شده‌ای است که در بین محصولات آن شاید از همه چشمگیرتر باشد.

۹. How to Train Your Dragon (2010)

این ژانر معمولاً از عناصری مانند جادو، موجودات خارق‌العاده و دنیای‌های خیالی استفاده می‌کند

How to Train Your Dragon قبل از اینکه به فرانچایزی با سه فیلم بلند، پنج فیلم کوتاه، سه سریال استریمینگ، و اکنون یک بازسازی لایو-اکشن تبدیل شود، یک فیلم واحد بود، اقتباسی از کتاب کودکانی به همین نام و با تغییرات قابل توجهی توسط کارگردانان ساندرز و دبلویس. این دو نفر از تجربیات خود در کار بر روی Lilo & Stitch از دیزنی استفاده کردند تا کتاب کرسیدا کراول را از چیزی که آن‌ها آن را شیرین و خیال‌پردازانه توصیف می‌کردند، به یک ماجراجویی هیجان‌انگیز و داستانی از بلوغ تبدیل کنند.

قهرمان ما هیپ (جی باروشل) است، پسری دست و پا چلفتی که بر خلاف بقیه وایکینگ‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کند استعدادی برای مبارزه با اژدهاهایی که روستای جزیره‌ای برک را آزار می‌دهند ندارد. یک برخورد تصادفی با یک اژدهای زخمی – خشم شب یا همان اژدهای سیاه‌رنگِ افسانه‌ای و خطرناک – به هیپ نشان می‌دهد که فرصتی برای وایکینگ‌ها و اژدهاها وجود دارد تا در صلح زندگی کنند، زیرا او به بهبودی اژدهای سیاه‌رنگ کمک می‌کند. این فیلمی دلگرم‌کننده و ملایم است که حتی سخت‌ترین افراد را، چه وایکینگ باشند چه غیر وایکینگ، مجبور می‌کند تا تعصبات خود را در مورد چیزهایی که نمی‌فهمند کنار گذاشته و دوباره بررسی کنند.

۸. The Book of Life (2014)

سفر قهرمانی و رشد شخصیت، یکی از موضوعات رایج در داستان‌های فانتزی است

The Book of Life پروژه شخصی خورخه گوتیرز، کارگردان متولد تیخواناست که می‌خواست فیلمی بسازد که بازتابی جادویی از مکزیک محبوبش باشد. این پروژه هم داستانی عاشقانه است و هم مثلی درباره مرگ که بینندگان را به پذیرش زندگی ترغیب می‌کند. از فیلمی که حول محور روز مردگان متمرکز است، انتظاری غیر از این نمی‌توان داشت. در حالی که انیمیشن کاملاً کامپیوتری است، سبک آن واقع‌گرایی را به چالش می‌کشد، با مدل‌ها و شخصیت‌هایی شبیه به عروسک‌های چوبی و خیمه‌شب‌بازی و مناظری در حال انفجار با رنگ‌های خیال‌انگیز.

The Book of Life داستان سه جوان در روستای خیالی سن آنجل را روایت می‌کند که در شبه‌جزیره‌ای به شکل دقیق یک گیتار قرار دارد. این لمس رئالیسم جادویی در کل فیلم ادامه دارد زیرا جوانان – مانولو (دیگو لونا)، ماریا (زویی سالدانا)، و خواکین (چنینگ تاتوم) – با عواطف خود برای یکدیگر و انتظارات غیر واقعی خانواده‌هایشان دست و پنجه نرم می‌کنند. به‌علاوه به عنوان مهره‌های ناخودآگاه در یک شرط‌بندی بین لا مورت (کیت دل کاستیلو)، ملکه سرزمین یادآوری‌شده، و همسرش شیبالبا (ران پرلمن)، حاکم سرزمین یخ‌زده فراموش‌شدگان، خدمت می‌کنند.

The Book of Life با داستانی که بینندگان را به هر دو سرزمین و فراتر از آن می‌برد (از جمله توقف برای ملاقات با روحی خوش‌مشرب با صدای آیس کیوب)، از تله‌های افسانه‌های سنتی مکزیکی برای روایت داستانی استفاده می‌کند که به همه یادآوری می‌کند که از آنجایی که مرگ اجتناب‌ناپذیر است، تنها راه رویارویی با آن این است که به اندازه کافی شجاع باشیم تا زندگی کنیم.

۷. Shrek (2001) 

نبرد بین خیر و شر، محور اصلی بسیاری از فیلم‌های فانتزی را تشکیل می‌دهد

فیلم دیگری که به عنوان اقتباسی مستقل از یک کتاب کودکان شروع شد و به طور تصادفی یک فرانچایز چندرسانه‌ای را راه‌اندازی کرد. Shrek اصلی ممکن است در سال ۲۰۰۱ اکران شده باشد، اما ریشه‌های آن به شدت در طنزها و شوخی‌های طعنه‌آمیز دهه ۹۰ است. در نتیجه، Shrek نمونه اولیه فیلم‌هایی است که برای کودکان ساخته شده‌اند اما شامل موادی هستند که واقعاً بزرگسالان را سرگرم می‌کند، با یک موسیقی متن پر از کاورهای خنده‌دار (مانند کاور Smash Mouth از “I’m A Believer” گروه The Monkees که برای پایان دادن به فیلم استفاده می‌شود) و هیت‌های معاصر و تکان‌دهنده (کاور جان کِیل از Hallelujah اثر لئونارد کوهن).

داستان ساده است؛ شِرِک (مایکل مایرز) یک غول است که فقط می‌خواهد تنها باشد، اما پس از اینکه لرد فارکواد کوتاه قد (جان لیتگو) تمام موجودات افسانه‌ای را برای زندگی در باتلاق شِرِک تبعید می‌کند، او مجبور می‌شود با اکراه برای اصلاح اوضاع با نجات پرنسس زیبای فیونا (کامرون دیاز) اقداماتی انجام دهد. با کمک الاغ خستگی‌ناپذیر (ادی مورفی)، قهرمانان فارکواد را از سلطنت خلع می‌کنند. آن‌ها کشف می‌کنند که فیونا در واقع خود یک غول است و برای لذت بردن از پایان خوش در باتلاق می‌روند. در طول مسیر، به اندازه‌ای جوک‌های خنده‌دار، نظرات اجتماعی، و پارودی‌های دیزنی وجود دارد که حتی بدخلق‌ترین دیوها را به خنده وادار می‌کند.

۶. Howl’s Moving Castle (2004)

طراحی صحنه، لباس، و جلوه‌های ویژه در سینمای فانتزی نقش مهمی در ایجاد حس باورپذیری دنیای خیالی دارند

Howl’s Moving Castle اقتباسی با تغییرات قابل توجه از کتاب اول در سری هاولِ دیانا وین جونز است. این اثر کلاسیک استودیو جیبلی از طرفی برخی از کلیشه‌های رایج در فیلم‌های فانتزی را در آغوش می‌کشد و از طرفی دیگر آن‌ها را زیر و رو می‌کند. قلعه متحرک هاول اگرچه کاملاً در یک قلمرو پادشاهی خیالی تنظیم شده است، یکی از چندین فیلم هایائو میازاکی است که با تصاویر ضد جنگ در پاسخ به رویدادهای دنیای واقعی در طول تولید آن در اوایل دهه ۲۰۰۰، پر شده است. این انیمه یکی از زیباترین و بهترین فیلم‌های فانتزی است که تا به امروز ساخته شده.

وقتی سوفی، کلاه‌دوز جوان (امیلی مورتیمر در دوبله انگلیسی، چیئکو بایشو در نسخه اصلی ژاپنی) با جادوگر شرور Waste (لورن باکال/آکیهیرو میوا) روبرو شده و با پیری نفرین می‌شود، از سر اجبار به دنبال جادوگر مرموز هاول (کریستین بیل/تاکویا کیمورا) می‌رود، به امید بازگرداندن جوانی خود. هاول مردی دمدمی مزاج است که مشکلات خودش را دارد، اما با درگیر شدن پادشاهی آن‌ها در جنگ، این دو یاد می‌گیرند به یکدیگر اعتماد کنند. آسیب‌پذیری منبع واقعی قدرت است و آن‌ها این را خوب می‌دانند.

۵. Stardust (2007)

فیلم‌های فانتزی اغلب پیام‌های اخلاقی و فلسفی عمیقی را از طریق تمثیل و نمادگرایی بیان می‌کنند

یکی دیگر از اقتباس‌ها در این ۱۰ فیلم، این بار از رمان نیل گیمن به همین نام است. Stardust هم نمایشی از داستان کلاسیک پری‌واره‌ای از یک مرد جوان در جستجوی اثبات عشق خود به یک زن جوان زیبا است. تریستان (چارلی کاکس) در روستای انگلیسی وال زندگی می‌کند که به خاطر دیوار کوچک سنگی نزدیک به آن این‌گونه نام گرفته و هیچ‌کس هرگز از آن عبور نمی‌کند. با این حال، تریستان برای جستجوی یک ستاره دنباله‌دار از آن عبور می‌کند و راهش ختم به یک پادشاهی خیال‌انگیز می‌شود. او خود را وارث تاج و تختی می‌یابد که هرگز نمی‌دانست وجود دارد.

بازیگران Stardust به اندازه‌ای که انتظار داریم سوپراستار هستند، کستی از استعدادهای بازیگری بریتانیا، از جمله کلر دانس، میشل فایفر، پیتر اوتول، بن بارنز، هنری کاویل، و ایان مک‌کلن. به طور خاص، رابرت دنیرو با بازی به عنوان کاپیتان شکسپیر، یک دزد دریاییِ پر زرق و برق که نقش او به طور قابل توجهی به نسبت کتاب کتاب گسترش یافته است. این نقش به دنیرو اجازه می‌دهد تا صحنه را به طرز خوشایندی در اختیار بگیرد و توجه‌ها را به خود جلب کند.

۴. Labyrinth (1986)

این ژانر به دلیل ماهیت جهانی داستان‌هایش می‌تواند به راحتی مخاطبان مختلفی را از فرهنگ‌های گوناگون جذب کند

دهه ۱۹۸۰ شاهد دوره رنسانس فیلم‌های فانتزی بود و چندین مورد از درخشان‌ترین و عجیب‌ترینِ آن فیلم‌ها از جیم هنسون و تیم باورنکردنی او در Creature Shop آمده‌اند. در حالی که اولین تولید بزرگ آنها فیلم The Dark Crystal در سال ۱۹۸۲ بود که شاهد پیشرفت‌های باورنکردنی در هنر عروسک‌گردانی بود، این Labyrinth است که همچنان یکی از ماندگارترین، عجیب‌ترین و به یاد ماندنی‌ترین فیلم‌های آن دوره است.

وقتی سارای ۱۶ ساله (جنیفر کانلی) به طور تصادفی برادر کوچکش توبی (توبی فراود) را که توسط پادشاه گوبلین جرت (دیوید بویی) ربوده شده بود، به دست می‌آورد مجبور می‌شود با زمان مسابقه دهد و او را از قلعه پادشاهی گوبلین در قلب مرموز لابیرنت بازگرداند. او در طول راه یاد می‌گیرد به جای انگیزه‌ها و وسوسه‌های ناگهانی خود، به دیگران اعتماد کند. Labyrinth با موسیقی متنی شامل برخی از جذاب‌ترین آهنگ‌های دیوید بویی و برخی از بهترین هنرنمایی‌های هنسون در عروسک‌گردانی، کاملاً جایگاه خود را به عنوان یک اثر کالت به دست آورده است.

۳. The Princess Bride (1987) 

موسیقی و صداگذاری در فیلم‌های فانتزی معمولاً نقشی کلیدی در تقویت فضای داستان ایفا می‌کنند

این فیلم محبوب رویکرد فرامتنی به داستان خود دارد (مانند رمانی که از آن اقتباس شده) با استفاده از دستگاه قاب‌بندی پدربزرگ (پیتر فالک) که کتاب اصلی S. Morgenstern را برای نوه بیمار خود (فرد ساویج) می‌خواند. با این حال، لذت فیلم، روایت اصلی ستیزه‌جویانه است که در آن وستلی (کری الویس) که به دزد دریایی تبدیل شده بر روی سیکلیان، مارماهی‌ها، جوندگان غیر معمول، و حتی خود مرگ غلبه می‌کند تا محبوب خود باترکاپ (رابین رایت) را نجات دهد. البته برای اینکه مجبور به ازدواج با پرنس همپردینک (کریس ساراندون) شود.

در حالی که تلاش‌های متعددی برای اقتباس فیلم به یک نمایش موزیکال و بازسازی از آن شده است، هیچ اقتباس عمده‌ای از The Princess Bride هرگز به نظر نمی‌رسد که بر شکوه اصلی آن سایه بیاندازد. در واقع، تنها اقتباس حرفه‌ای از آن که به همین میزان از تحسین دست یافت، تنها در سال ۲۰۲۰، در طول قرنطینه COVID-19 منتشر شد. کارگردان جیسون ریتمن می‌خواست پروژه‌ای داشته باشد که بازیگران بتوانند از خانه‌های خود انجام دهند، و از ارتباطات خود برای مجوز رسمی داستان و ایجاد Home Movie: The Princess Bride استفاده کرد.

فیلمبرداری با تلفن‌های همراه و استفاده از هر چیزی که به عنوان وسایل صحنه در دست بود، ده‌ها بازیگر به این پروژه کمک کردند، و هر شخصیت در هر صحنه بازیگران را تغییر داد. فرد ساویج نقش خود را به عنوان نوه بازی کرد و کارگردان اصلی راب رینر نیز این نقش را بازی کرد، و پدرش، بازیگر معروف کارل رینر، در صحنه آخر در آخرین حضور فیلم خود قبل از مرگش، نقش پدربزرگ را بازی کرد. The Princess Bride تقریباً چهار دهه پس از انتشار آن همچنان یک اثر کالت باقی مانده و به سادگی یک نماد فرهنگی است که هر کسی که حتی کمی به فیلم‌های فانتزی علاقه‌مند است باید آن را ببیند.

۲. Willow (1988)

سینمای فانتزی به دلیل استفاده گسترده از جلوه‌های بصری و فناوری‌های پیشرفته، از جمله ژانرهای پرهزینه محسوب می‌شود

در حالی که Lucasfilm همیشه مترادف با ژانر علمی تخیلی به لطف فیلم‌های جنگ ستارگان بوده است، این شرکت همچنین برخی از فیلم‌های فانتزی عالی را ارائه کرده است، با جورج لوکاس به عنوان تهیه‌کننده اجرایی برای این ماجراجویی هوشمندانه شمشیر و جادوگری. این فیلم پیرو ویلو (وارویک دیویس)، یک جادوگر کوتوله بلندپرواز است که نوزادی را پیدا می‌کند که توسط ملکه تاریک باوموردا (ژان مارش) شکار می‌شود. ویلو با کمک مزدور خودستای مدمارتیگان (وال کیلمر) باید از کودک محافظت کند و او را به خانه بازگرداند.

Willow اگرچه در باکس آفیس موفقیت مختلطی داشت، هنگام اکران برای دو جایزه اسکار نامزد شد و جلوه‌های دیجیتالی توسعه‌یافته توسط Industrial Light and Magic هنوز هم یک نقطه عطف در توسعه CGI در نظر گرفته می‌شوند. یک دنباله‌ تلویزیونی به نام Willow در سال ۲۰۲۲ در دیزنی+ منتشر شد، با بازگشت ران هاوارد به عنوان تهیه‌کننده اجرایی. متأسفانه این سریال که با هیجان انتقادی کمی مواجه شد، در سال ۲۰۲۳ به عنوان بخشی از پاکسازی هزینه‌های باب ایگر، مدیرعامل دیزنی، از کاتالوگ دیزنی و هولو، از استریم حذف شد.

۱. The Mummy (1999) 

ین ژانر همواره به کشف موضوعات جهانی مانند عشق، دوستی، شجاعت، و معنای زندگی پرداخته است

در حالی که اکثر مردم فیلم‌های فانتزی را شامل شوالیه‌ها، اژدها و جادوگران می‌دانند، راه‌هایی برای کار کردن فانتزی در هر مکان یا زمانی وجود دارد. The Mummy یک بازسازی بسیار آزاد از فیلم ساخته‌شده در سال ۱۹۳۲ با همین نام با بازی بوریس کارلوف، یک مثال عالی از یک فیلم فانتزی است که در دنیای مدرن‌تری تنظیم شده. در سال ۱۹۲۶، کتابدار و بورسیه‌دار رودز اِولین کارناهن (ریچل وایس) نقشه و کلیدی برای شهر افسانه‌ای باستانی مصر، هاموناپترا، که گفته می‌شود پر از ثروت‌های گمشده است، پیدا می‌کند.

پس از استخدام سربازِ قلدری به نام ریک اُکانل (برندان فریزر)، او به آنجا سفر می‌کند اما ناخواسته ایمهوتپ (آرنولد ووسلو)، یک جادوگر مصری را بیدار می‌کند که به دلیل جسارت در عشق ورزیدن به معشوقه فرعون، آنک-سو-نامون، نفرین شده است. ریک با کمک جنگجویی به نام اردث بی (اودِد فهر)، باید برای متوقف کردن ایمهوتپ قبل از اینکه قدرت خود را به دست آورد، اِولین را قربانی کند تا معشوق خود را تجدید حیات کند و بلاهای عهد عتیق را بر جهان آزاد کند، مسابقه دهد.

در حالی که The Mummy سال ۱۹۳۲ یک فیلم ترسناک بود، این بازسازی یک کمدی اکشن فانتزی است که هنوز هم به سلف خود وفادار مانده است و به راحتی از خنده‌های واقعی به تصاویر وحشتناک با سوسک‌های اسکراب بسیار گرسنه تغییر می‌کند. منتقدان در مورد این فیلم نظر مخالف داشتند، اما بیش از ۴۰۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروش داشت و یک سری دنباله را راه‌اندازی کرد و برندان فریزر را به عنوان یک ستاره اکشن کمدی محبوب تثبیت کرد. راجر ایبرت، در نقد اصلی خود برای شیکاگو سان-تایمز، بهترین جمله را گفت، اگرچه با اکراه: «تقریباً هیچ چیزی نیست که بتوانم به نفع آن بگویم، به جز اینکه تقریباً در هر دقیقه آن را تشویق کردم.» 

شما کدام فیلم فانتزی را برای اولین تماشا انتخاب می‌کنید؟

فیلم‌های فانتزی معمولاً در جهان‌هایی متفاوت از دنیای واقعی روایت می‌شوند؛ جهان‌هایی که پر از موجودات جادویی، سرزمین‌های عجیب‌وغریب و قوانین متفاوت از طبیعت هستند. این جهان‌ها به مخاطب اجازه می‌دهند که از واقعیت فاصله بگیرد و به دنیایی پر از شگفتی و امکانات نامحدود سفر کند.

بیشتر فیلم‌های فانتزی به نبرد میان نیروهای خیر و شر می‌پردازند، که اغلب به شکل سمبلیک روایت می‌شود. این تم جهانی و قابل‌درک باعث می‌شود که مخاطبان در هر فرهنگی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. دنیای فانتزی به تماشاگران این امکان را می‌دهد که از مشکلات روزمره فاصله بگیرند و وارد دنیایی شوند که هیچ محدودیتی ندارد.

فیلم‌های فانتزی به دلیل ترکیب دنیای خیالی، داستان‌های جذاب، و پیام‌های انسانی توانسته‌اند جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان پیدا کنند. این ژانر همواره به ما یادآوری می‌کند که قدرت تخیل و داستان‌گویی چقدر می‌تواند انسان‌ها را به یکدیگر نزدیک کند. شما کدام فیلم فانتزی را برای تماشا انتخاب می‌کنید؟ در کامنت بنویسید. 

منبع: Screen Rant

بهترین کالاف دیوتی موبایل پلیر ایران کیه؟ میزگیم با فاطی فایتر