۱۰ سریال فانتزی کرهای که حتما باید ببینید
سریالهای کرهای واقعاً در ساخت آثار فانتزی استادند. نگاه نویسندگان و کارگردانان کرهای به این ژانر، تفاوت آشکاری با فانتزیهای غربی دارد؛ آثاری که معمولاً بر نبردهای عظیم و دنیاسازی بیپایان تکیه میکنند. در مقابل، درامهای کرهای معمولاً امر خارقالعاده را در دل زندگی روزمره میتنند، بهگونهای که نتیجهای انسانی و ملموس پدید میآید.
البته این به آن معنا نیست که در این آثار خبری از نبردهای حماسی یا موجودات ترسناک نیست؛ اما سریالهای کرهای به خوبی میدانند چطور اجازه دهند لحظات کوچک و احساسی در کنار شکوه جادو و شگفتی بدرخشند.
در ادامه، فهرستی از ۱۰ سریال فانتزی کرهای را میبینید که تماشای آنها میتواند نگاه شما به این ژانر را برای همیشه تغییر دهد.
۱۰. «کیمیای جانها» (۲۰۲۲–۲۰۲۳)
یک ماجراجویی حماسی فانتزی با جادوی روحجاب و شخصیتهای پیچیده که عشق و قدرت را بهطور همزمان به تصویر میکشد
سریال Alchemy of Souls با بازی «لی جهووک»، «جونگ سومین»، «گو یونجونگ» و «هوانگ مینهیون» نمونهای درخشان از دنیاسازی در ژانر فانتزی است. این سریال بیدرنگ مخاطب را به سرزمین خیالی «دهو» میبرد، جایی که داستان «جانگ اوک» (با بازی لی جهووک)، یک نجیبزادهی جوان، و «ناکسو» (گو یونجونگ)، قاتلی مرگبار را دنبال میکنیم. روح ناکسو پس از زخمی شدن، در جسم «مودوک» (جونگ سومین) پنهان شده است.
گفتوگوها و شوخیهای میان دو شخصیت اصلی، از جذابترین بخشهای سریال است و در میان جهانی پر از جادو و شکوه، آن را به اثری صمیمی و قابل لمس بدل میکند. این درام کرهای از کلیشههای عاشقانهی معمول فاصله میگیرد و به جای شتابزدگی در عشق، به شخصیتها فرصت رشد و تحول میدهد. در عین حال، شخصیتهای فرعی نیز با روایتهایی عمیق و غیرمنتظره، غافلگیرتان میکنند. «جو جهیون» در نقش «جین مو» یکی از بهترین ضدقهرمانهای تلویزیونی اخیر را خلق کرده است؛ شرور، باهوش و کاملاً باورپذیر، بیآنکه اغراقآمیز یا کارتونی به نظر برسد.
از همه مهمتر، Alchemy of Souls از نظر بصری اثری چشمنواز است؛ دکورهای باشکوه و صحنههای نبرد آن حتی میتوانند با Game of Thrones رقابت کنند. نقطهی قوت اصلی سریال در این است که دنیایی زنده و واقعی میسازد، جایی که هر قانون جادویی منطق و توضیح خود را دارد. در نهایت، «کیمیای جانها» فراتر از یک فانتزی پرزرقوبرق است؛ داستانی دربارهی هویت، اراده و رستگاری است. تقابل میان روح و جسم در روایت، استعارهای از کشمکش درونی انسانهاست: مرز میان آنکه هستیم و آنکه میخواهیم باشیم. رابطهی جانگ اوک و ناکسو نیز بر پایهی اعتماد تدریجی و همدردی شکل میگیرد، نه صرفاً عشق ناگهانی.
۹. «افسانه روباه نهدم» (۲۰۲۰ تا امروز)
داستانی جذاب از گومیهو و عشق سرنوشتسازش که اساطیر کرهای را به دنیای مدرن پیوند میدهد
سریال Tale of the Nine Tailed قطعاً برای هرکسی که با اسطورهی کرهای «گومیههو» (روح روباه نهدم) آشناست، تماشایی خواهد بود. این درام کرهای، افسانهی کهن گومیههو را بهزیبایی در بستر دنیای مدرن بازآفرینی میکند، بدون آنکه از اصالت یا رمزآلودی آن بکاهد.
در قلب داستان، «لی یئون» (با بازی لی دونگووک) قرار دارد؛ روباهی نهدم و هزارساله که روزگاری نگهبان کوهها بود، اما اکنون در سئول امروزی زندگی میکند و وظیفه دارد تهدیدهای ماورایی را از میان بردارد. او زمانی با «نام جیآه» (جو بوآه)، تهیهکنندهی تلویزیونی، روبهرو میشود که درمییابد او تناسخ عشق نخستینش است. درست مانند Alchemy of Souls، این سریال نیز ترکیب درخشانی از فانتزی و رمانس ارائه میدهد و ریتم روایت آن از همان قسمت نخست بیننده را درگیر میکند. هر اپیزود پر است از افشاگریهای شوکهکننده، صحنههای اکشن هیجانانگیز و پایانهایی تعلیقآمیز که تماشای قسمت بعد را اجتنابناپذیر میسازد.
در کنار داستان اصلی، رابطهی آرام و تدریجی میان «یئون» و «جیآه» و همچنین دوستی (یا رقابت) فراموشنشدنی میان «یئون» و «رَنگ» (کیم بوم)، عناصری هستند که به روایت عمق احساسی میبخشند. بازیهای درخشان بازیگران اصلی و فرعی، بههمراه موسیقی متن تأثیرگذار سریال، تجربهی تماشای آن را کامل میکند. حتی شخصیت منفی داستان، «ایموگی» (با بازی لی تهری) پسزمینهای دارد که ممکن است شما را به همدلی با او وادارد.
۸. «عشق من از ستاره» (۲۰۱۳–۲۰۱۴)
عاشقانهای کمدی-فانتزی که یک بیگانه چهارصد ساله و ستارهی محبوب سینما را در هم میآمیزد
برخی معتقدند که My Love from the Star امروز کمی قدیمی به نظر میرسد، اما نمیتوان انکار کرد که این درام کرهای معیار تازهای برای ژانر فانتزی-کمدی عاشقانه تعیین کرد و نشان داد این ترکیب تا چه اندازه میتواند از نظر روایی موفق باشد. داستان این سریال از گزارشهای واقعی مربوط به رؤیت اشیای ناشناخته پرنده (UFO) در دوران چوسان الهام گرفته است (گزارشهایی که به سال ۱۶۰۹ بازمیگردند) و همین موضوع، بُعدی تاریخی و جذاب به روایت میدهد.
My Love from the Star ماجرای «دو مینجون» (با بازی کیم سوهیون) را دنبال میکند؛ بیگانهای که چهار قرن است در زمین گرفتار شده و توانسته در میان انسانها زندگی کند بدون آنکه هویت واقعیاش آشکار شود. درست در آستانهی بازگشت به سیارهی خود، او با همسایهی جدیدش، «چئون سونگیی» (با بازی جون جیهیون) — یکی از بزرگترین ستارگان سینمای کره — آشنا میشود و ناخواسته وارد دنیای شلوغ و پرماجرای او میگردد.
این سریال فانتزی-رمانتیک سرشار از لحظات شیرین، طنز دلنشین و شیمی فوقالعاده میان دو نقش اصلی است که آن را به اثری ماندگار در حافظهی مخاطبان تبدیل کرده است. بازی درخشان «جون جیهیون» بدون شک شایستهی تحسین است؛ او در نقش چئون سونگیی، ترکیبی از خودخواهی، آسیبپذیری و شوخطبعی را بهگونهای اجرا میکند که تنها از او برمیآمد. کمتر بازیگری میتوانست چنین کاراکتری چندوجهی را با این ظرافت و طنز به تصویر بکشد.
۷. «پادشاه: فرمانروای ابدی» (۲۰۲۰)
داستانی فانتزی و پر از ماجراهای بین دنیاهای موازی و عشقی سلطنتی با جلوههای بصری خیرهکننده
The King: Eternal Monarch یک عاشقانهی فانتزی باشکوه است که برای دوستداران داستانهای جهانهای موازی و درگیریهای سلطنتی ساخته شده است. داستان دربارهی امپراتور جوان «لی گان» (با بازی لی مینهو) است، فرمانروای پادشاهی خیالی «کورهآ»، که در جریان اتفاقی شگفتانگیز، دریچهای مرموز را کشف میکند که او را به نسخهی امروزی و موازی کرهی جنوبی میبرد. اما همهچیز زمانی پیچیده میشود که درمییابد عموی حیلهگرش از همان دروازه برای آشوبافکنی در هر دو جهان استفاده میکند.
همین ماجرا بستری میشود برای نبردی میان دو بُعد زمانی و مکانی، در حالیکه رابطهی عاشقانهی لی گان با کارآگاه «جونگ تهاول» (کیم گواون) که ناخواسته وارد دنیای خیالی او میشود، بخش احساسی و انسانی داستان را شکل میدهد. یکی از برجستهترین نقاط قوت سریال، تصویرسازی از تهاول است؛ زنی قوی، منطقی و شجاع که در صحنههای پرخطر و اکشن بهاندازهی قهرمان مرد نقش دارد. همین ویژگی، پویایی رابطهی او با لی گان را بالغتر و تازهتر میکند؛ چیزی که تماشاگران ژانر K-drama بهخوبی درک و تحسین میکنند.
۶. «محافظ: خدای بزرگ و تنها» (۲۰۱۶–۲۰۱۷)
سریالی حماسی و احساسی دربارهی گوبلین جاودان و سرنوشت، با تعادل شگفتانگیز میان طنز و تراژدی
سریال Guardian: The Lonely and Great God که با نام Goblin نیز شناخته میشود، یکی از پدیدههای فرهنگی بزرگ کره است. این مجموعهی ۱۶ قسمتی به قلم «کیم اونسوک» (نویسندهی Descendants of the Sun)، داستانی پرقدرت دربارهی زندگی، عشق و مرگ است. سریال در عین حال که گسترهای حماسی دارد، صمیمیت و لطافتی انسانی را نیز حفظ میکند؛ ترکیبی نادر که کمتر در درام دیگری دیده شده است.
داستان دربارهی «کیم شین» (با بازی گونگ یو) است، ژنرالی از دوران گوریو که بهدلیل نفرینی با جاودانگی زندگی میکند و قرنهاست روی زمین پرسه میزند، در حالیکه شمشیری نامرئی در سینهاش فرو رفته است. تنها راه رهایی او از این نفرین، یافتن «عروس پیشگوییشدهاش» است؛ دختری دبیرستانی به نام «جی اونتاک» (کیم گواون).
در این مسیر، کیم شین رابطهای پیچیده از عشق و نفرت با «فرشتهی مرگ» (لی دونگووک) برقرار میکند؛ رابطهای که از جالبترین و پویاترین جنبههای روایت است. Goblin به شکلی استادانه میان لحظات طنزآمیز و تلخی وجودی داستان تعادل برقرار میکند؛ روایتی که در دل خود پرسشهایی بزرگ دربارهی سرنوشت، فداکاری و بهای عشق را مطرح میسازد. فیلمبرداری و جلوههای بصری خیرهکنندهی سریال نیز عمق بیشتری به این اثر ماندگار میبخشد.
۵. «خانه جنزده خود را بفروشید» (۲۰۲۱)
داستانی صمیمی و سرگرمکننده که جنگیری و زندگی واقعی را با طنز و احساسات انسانی ترکیب میکند
سریال Sell Your Haunted House یکی از آن کیدراماهایی است که تقریباً در همهی جنبهها موفق عمل میکند. شاید در نگاه اول داستان دربارهی املاک و جنگیری عجیب به نظر برسد، اما این سریال از همان قسمت اول بیننده را کاملاً درگیر خود میکند.
داستان دربارهی هونگ جیآه (با بازی جانگ نا-را) است؛ زنی که هم صاحب بنگاه معاملات ملکی Daebak Real Estate است و هم توانایی بیرون راندن ارواح سرگردان از خانهها را دارد. در حالیکه او خانههای تسخیرشده را پاکسازی کرده و برای فروش آماده میکند، با گذشتهی تلخ خود هم دستوپنجه نرم میکند؛ مادری که در جریان یک جنگیری جان خود را از دست داده است. ماجرا وقتی هیجانانگیز میشود که او این-بوم (با بازی جونگ یونگ-هوا)، کلاهبرداری که با وانمود کردن به تسخیر شدن خانهها مردم را فریب میدهد، وارد زندگی او میشود و ناخواسته با جیآه همکار میشود.
جذابیت سریال در ساختار اپیزودیک آن است: هر قسمت یک روح تازه معرفی میکند، اما در پس هر ماجرای جنگیری، به زندگی و احساسات شخصیتهای اصلی پرداخته میشود. جلوههای ترسناک و طراحی صحنههای دلهرهآور، حس هیجان و ترس را افزایش میدهند، در حالی که طنز و لحظات احساسی، تعادل را حفظ میکند و اجازه نمیدهد سریال سنگین یا یکنواخت شود. شیمی میان جانگ نا-را و جونگ یونگ-هوا، داستان ماورایی را به انسانیترین شکل ممکن قابل لمس میکند.
۴. «در نوزدهمین زندگیام میبینمت» (۲۰۲۳)
عاشقانهای فلسفی و احساسی دربارهی تناسخ، خاطره و فرصتهای دوباره
تناسخ یکی از موضوعات محبوب در کیدراماهاست، اما اگر میخواهید نمونهای ببینید که این ایده را بهخوبی اجرا کرده باشد، See You In My 19th Life بهترین گزینه برای یک آخر هفتهی کامل دیدن است. این سریال بر اساس وبتون محبوب «لی هه» ساخته شده و داستان بان جیاوم (با بازی شین هه-سون) را دنبال میکند؛ زنی که ۱۸ زندگی پشت سر گذاشته و همهی آنها را به خاطر میآورد.
در زندگی هجدهمش، او با مون سو-ها (آهن بو-هیون)، فردی تنها و محافظهکار، دوست میشود، اما بهطور تراژیک میمیرد، درست زمانی که رابطهشان در حال تبدیل شدن به عشقی عمیقتر بود. این حادثه باعث میشود در نوزدهمین زندگی خود، تصمیم بگیرد دوباره او را پیدا کند. شخصیت جیاوم قلب تپندهی سریال است و بر خلاف بسیاری دیگر از آثار، او از اشتباهات تمام زندگیهای گذشتهاش درس میگیرد.
ورود دوبارهی جیاوم به دنیای پیچیده و محافظهکارانهی مون سو-ها، پویایی جالبی میان این دو خلق میکند. داستان در ظاهر دربارهی یک عشق سرنوشتساز معمولی است، اما با تماشای سریال، بیننده متوجه میشود که روایت، در واقع، مدیتیشنی دربارهی خاطره، فرصتهای دوباره و زیبایی یادگیری از گذشته است.
۳. «تو فوقالعادهای» (۲۰۱۹)
روایت هوشمندانهای از یک دختر دبیرستانی که علیه سرنوشت از پیش نوشتهشده میایستد
Extraordinary You یکی دیگر از کیدراماهایی است که همهی انتظارات را به چالش میکشد و ژانر معمولی عاشقانهی دبیرستانی را کاملاً وارونه میکند. داستان دربارهی ئون دان-او (با بازی کیم هه-یون) است، دختری شاد و پرانرژی در یک دبیرستان ممتاز که ناگهان متوجه میشود او واقعی نیست. در واقع، او شخصیتی در یک کمیک رمانتیک نوجوانانه است. مشکل اصلی این است که داستان او یکی از بدترین خطوط داستانی ممکن را دارد: دان-او نه تنها دچار بیماری قلبی مرگبار است، بلکه با عشق دیرینهاش بک کیونگ (جائه-ووک) نامزد شده است، کسی که اتفاقاً از او متنفر است.
با این حال، دان-او تصمیم میگیرد دیگر شخصیت فرعی زندگی خودش نباشد و با یکی دیگر از شخصیتهای فرعی بدون نام (که بعداً ها-رو (با بازی رووون) نامیده میشود) متحد میشود تا قوانین کمیک را تغییر دهند و مسیر خود را رقم بزنند. جذابیت Extraordinary You در استفادهی خلاقانه از مفهوم «متا» است؛ سریال بدون تردید به همهی کلیشههای کیدراما میخندد و آنها را به چالش میکشد. در این کمیک، همه چیز وجود دارد: ازدواجهای توافقی، زورگیریهای دبیرستانی، مثلثهای عشقی و حتی داستانهایی دربارهی فراموشی. اما درخشش واقعی سریال وقتی است که شخصیتها از «اسکریپت» خارج میشوند و علیه نویسندهای که هر حرکتشان را کنترل میکند، میایستند.
۲. «روز خوبی برای سگ بودن» (۲۰۲۳)
عاشقانهای لطیف و طنزآمیز که نفرین و عشق را در فضایی شیرین و صمیمی ترکیب میکند
A Good Day to Be a Dog یک شاهکار کمتوجه است که نباید از دست برود. این سریال جنگها و نبردهای بزرگ یا ملودرامهای شدید ندارد، اما داستانی صمیمی، دلنشین و دلگرمکننده است که هر بینندهای را جذب میکند. داستان دربارهی هان هه-نا (با بازی پارک گیو-یونگ) است، معلم دبیرستانی که نفرینی او را وادار میکند هر بار که کسی را میبوسد، به سگ تبدیل شود. تنها راه شکستن این طلسم، بوسیده شدن دوباره توسط همان فرد در حالت سگ است. مشکل زمانی آغاز میشود که او معلم همکار خود، جین سئو-وون (چا اون-وو)، را میبوسد، کسی که از سگها ترسی عمیق دارد.
اگرچه ایدهی سریال در نگاه اول عجیب و حتی خندهدار به نظر میرسد، اما همین نکته جذابیت خاص داستان را شکل میدهد. شیمی بین شخصیتهای اصلی، موتور حرکت روایت است و ترس سئو-وون از سگها بهقدری واقعی و ملموس است که مخاطب به خوبی با چالشها و موانع داستان همراه میشود. بعد از چند قسمت اول، سریال با اضافه کردن پیشزمینهای تاریخی و عناصر تناسخ، عمق بیشتری به روایت میبخشد و ابعاد داستانی آن غنیتر میشود. هرچند بعضی نکات، مانند انگیزههای روح کوه، کمی مبهم باقی میماند، اما در مجموع تعاملات شیرین و صمیمی میان هه-نا و سئو-وون، تمام نیازهای احساسی و سرگرمکنندهی سریال را برآورده میکند.
۱. «دوندۀ دوستداشتنی» (۲۰۲۴)
داستانی دلنشین از سفر در زمان، عشق باورپذیر و رشد شخصیت
Lovely Runner یکی از برجستهترین کیدراماهای فانتزی-رمانتیک تاریخ است. در نگاه اول، ممکن است به نظر برسد داستان دربارهی یک روایت معمول سفر در زمان است، اما سریال زاویهای تازه و منحصر به فرد به این کلیشه میبخشد. داستان دربارهی ایم سول (با بازی کیم هه-یون) است، یک طرفدار کیپاپ که پس از تجربهی یک حادثهی وحشتناک، آرامش خود را در موسیقی خوانندهی محبوبش، ریو سان-جه (با بازی بیون وو-سئوک)، پیدا میکند. اما وقتی خواننده ناگهان میمیرد، سول به دوران نوجوانی خود بازمیگردد و فرصت پیدا میکند تاریخ را بازنویسی کند. نویسندگی سریال در بررسی دو خط زمانی متفاوت، که هر دو جذاب و تأثیرگذارند، بسیار استادانه است.
Lovely Runner همچنین با تمهای تاریک و جدی مانند فشارهای بیپایان شهرت و مسیر پیچیدهی بهبود و بازسازی شخصیت سروکار دارد، اما تضاد این لحظات با لحظات سبک و شاد، جذابیت سریال را چند برابر کرده و تجربهی تماشای آن را دلنشین و فراموشنشدنی میکند.
جمعبندی؛ کیدرامای فانتزی محبوب شما چیست؟
این مجموعهی کیدراماهای فانتزی، از Alchemy of Souls تا Lovely Runner، نمایی کامل از تنوع و خلاقیت در این ژانر ارائه میدهد. هر سریال با سبک و داستان خاص خود، مخاطب را به دنیایی متفاوت میبرد: برخی با جادوی پیچیده و نبردهای حماسی، برخی با تناسخ و فرصتهای دوباره، و برخی با طنز و مفاهیم فلسفی دربارهی سرنوشت و اختیار.
شخصیتها غالباً عمیق، چندبعدی و انسانی هستند و روابطشان، چه عاشقانه و چه دوستانه، با رشد و تحول آنها در طول داستان پیوند خورده است. این کیدراماها نشان میدهند که فانتزی کرهای نه تنها سرگرمکننده است، بلکه با پرداخت دقیق به احساسات و تجربیات انسانی، توانایی ایجاد تأثیر احساسی و فکری عمیق بر بیننده را دارد. در نهایت، این سریالها ترکیبی از جادوی بصری، داستانسرایی خلاق و پیامهای انسانیاند که دید مخاطب نسبت به فانتزی را گسترش میدهند و تجربهای فراموشنشدنی خلق میکنند.
منبع: Collider
سایلنت هیل اف ترسناکترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون
نظرات