بهترین فیلمهای ۲۰۲۵ که باید ببینید | از One Battle After Another تا Weapons
سال ۲۰۲۵ برای سینما فقط یک سال معمولی دیگر در تقویم اکران نیست؛ بلکه نقطهی تلاقی جسارتهای هنری، بازگشتهای بزرگ، و تجربهگراییِ بیسابقه در روایت و تکنولوژی است. در این سال، فیلمسازان از مرزهای ژانرهای کلاسیک فراتر رفتهاند و روایتهایی خلق کردهاند که هم سرگرمکنندهاند و هم بهشدت تأملبرانگیز. از بلاکباسترهای پرزرقوبرق گرفته تا درامهای شخصی و فیلمهای مستقل جسور، سینمای ۲۰۲۵ تصویری گسترده و چندلایه از جهان امروز را پیش روی مخاطب گذاشته است؛ جهانی که در آن تکنولوژی، هویت، اخلاق و آیندهی بشر در هم تنیدهاند و سینما به آینهای برای بازتاب اضطرابها و امیدهای جمعی ما تبدیل شده است.
آنچه «بهترین فیلمهای ۲۰۲۵» را از یک فهرست سادهی سالانه جدا میکند، تأثیر فرهنگی و احساسی آنهاست؛ آثاری که فقط با جلوههای ویژه یا بازیگران مشهور به یاد نمیمانند، بلکه بهخاطر ایدههایی که در ذهن تماشاگر میکارند و پرسشهایی که پس از پایان تیتراژ باقی میگذارند، در حافظهی سینمایی ما حک میشوند. این نوشته، مروری است بر فیلمهایی که هرکدام بهنوعی تصویر تازهای از روایت سینمایی ارائه دادهاند؛ آثاری که در عین تفاوتهای سبکی و مضمونی، یک وجه مشترک دارند: توانایی درگیر کردن مخاطب با جهانی فراتر از پردهی سینما.
۲۸ سال بعد

دنبالهای وهمآلود بر «۲۸ روز بعد» با روایت فولک-هورور، انزوای بریتانیا و تأثیرات طولانی بحرانها بر روان جمعی انسانها
فیلم ۲۸ سال بعد دنبالهای است بر «۲۸ روز بعد» (۲۰۰۲)، فیلم زامبیمحوری که به قلم الکس گارلند و با کارگردانی دنی بویل ساخته شد و الهامبخش شمار زیادی از فیلمها و سریالها در این ژانر بود. حالا، بیستوسه سال بعد این دو فیلمساز دوباره برای ساخت دنبالهای تازه کنار هم قرار گرفتهاند؛ اثری که بیش از آنکه یک فیلم ترسناک صرف باشد، به نوعی «فولک-هارور» وهمآلود تبدیل میشود و انزوای بریتانیا و میل آن به جدایی و گوشهگیری از جهان را واکاوی میکند.
در سطح عمیقتر، ۲۸ سال بعد صرفاً درباره بازگشت یک ویروس یا احیای وحشت نیست، بلکه به بررسی تأثیرات طولانیمدت بحرانها بر روان جمعی جامعه میپردازد. این فیلم، ترس را از سطح هیولاها و زامبیها به سطح سیاست، هویت ملی و حافظه تاریخی میکشاند و نشان میدهد که بزرگترین تهدید الزاماً از بیرون نمیآید، بلکه میتواند در درون مرزها و ذهنها ریشه بدواند. در جهان این فیلم، ویرانی فقط فیزیکی نیست، بلکه فرهنگی، روانی و ایدئولوژیک هم هست؛ و همین آن را به اثری تأملبرانگیز و فراتر از قواعد متداول ژانر ترس تبدیل میکند.
بروتالیست

درامی تاریخی درباره یک معمار یهودی-مجارستانی
فیلم بروتالیست (The Brutalist) یک درام تاریخی بیرحمانه و بدون سازش است که بر زندگی یک معمار یهودی-مجارستانی (با بازی آدرین برودی) تمرکز دارد؛ مردی که پس از پایان جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت میکند تا زندگی تازهای را آغاز کند. او به عنوان یک نابغهی معماری مورد احترام قرار میگیرد، اما در عین حال به خوبی میداند که هرگز نمیتواند به جایگاه و قدرت طبقهی اشراف صنعتی دست یابد.
در لایههای پنهانتر، بروتالیست نقدی است بر رویای آمریکایی و شکاف عمیق میان نبوغ هنری و قدرت اقتصادی. معماری در این فیلم تنها یک حرفه نیست؛ استعارهای است از تلاش انسان برای ساختن معنا، هویت و جایگاه در جهانی که بیش از آنکه به خلاقیت بها بدهد، به ثروت و نفوذ اهمیت میدهد. سبک «بروتالیسم» که بر فرمهای خشن، سرد و بتنی تکیه دارد، بازتابی از دنیای درونی کاراکتر اصلی است؛ دنیایی که در آن رؤیاها زیر وزن واقعیت، سیاست و طبقه اجتماعی فرو میریزند. این فیلم تصویری تلخ اما صادقانه از مهاجرت، طردشدگی و مبارزه برای دیده شدن در جهانی بیرحم ارائه میدهد.
جریان

انیمیشنی شاعرانه درباره گربهای سرگردان پس از سیل جهانی که با زیبایی بصری و روایت مینیمال، داستان بقا و سازگاری با طبیعت را بازگو میکند
انیمیشن جریان (Flow) اثری از سینمای لتونی است که داستان گربهای کنجکاو را روایت میکند؛ گربهای که پس از آنکه سیل تقریباً تمام زمین را دربر میگیرد، روی قایقی کوچک سرگردان میشود و سفری ناشناخته را آغاز میکند. این روایت ظاهراً ساده، به سرعت به یک افسانهی زیستمحیطی شاعرانه و رازآلود تبدیل میشود؛ جهانی ساکت، غرق در آب و نور، که در آن سکوت حیوانات و تصویر جایگزین دیالوگ میشود. «جریان» با زیبایی خیرهکنندهی بصریاش و روایت مینیمال، موفق شد جایزه بهترین انیمیشن سال را در مراسم اسکار از آن خود کند و به یکی از شاخصترین آثار انیمیشن ۲۰۲۵ تبدیل شود.
در لایههای عمیقتر، Flow داستانی درباره تنهایی، بقا و سازگاری با جهانی است که بهدست خود انسان در حال نابودی است. گربهی کوچک فیلم، نمایندهی موجوداتی است که هیچ نقشی در تخریب محیط زیست نداشتهاند، اما بیشترین آسیب را متحمل میشوند. حرکت آرام قایق روی آبهای بیانتها، استعارهای از سرگشتگی بشر در برابر بحرانهای زیستمحیطی است و هر قاب از فیلم، مانند تابلویی نقاشی شده، بیننده را وادار به مکث و تامل میکند. «جریان» بدون شعار دادن، موفق میشود یکی از جدیترین دغدغههای جهان امروز را به زبانی لطیف، شاعرانه و جهانشمول بازگو کند.
همنت

درامی تاثیرگذار از فقدان پسر شکسپیر و ازدواجش
فیلم همنت (Hamnet) یک درام تاثیرگذار است که به شکلی تخیلی و شاعرانه، این ایده را بررسی میکند که زندگی شخصی ویلیام شکسپیر چگونه میتوانسته بر آثارش اثر گذاشته باشد؛ بهویژه ازدواج او با آن هاتاوی و مرگ دردناک پسر ۱۱ سالهشان. داستان فیلم که اقتباسی از رمان مگی اوفارل است، بهجای تمرکز بر شهرت و نبوغ ادبی شکسپیر، دوربین را به سوی رنج خام و انسانی خانوادهای میچرخاند که با فقدان و سوگ دستوپنجه نرم میکند.
«همنت» در واقع فیلمی درباره غم است؛ غمی که نه بهصورت باشکوه، بلکه بهشکلی خام، سنگین و خفهکننده به تصویر کشیده میشود. این اثر نشان میدهد که چگونه از دل اندوه، هنر زاده میشود. فضای تیره، قابهای خلوت و بازیهای درونیشدهی بازیگران، تجربهای عاطفی و عمیق را برای تماشاگر رقم میزند و «همنت» را به مرثیهای سینمایی برای عشق از دسترفته، پیوندهای پنهان و قدرت شفابخش هنر تبدیل میکند.
خانهای از دینامیت

تریلری پرتعلیق درباره تهدید هستهای و واکنش انسانها در شرایط بحرانی
فیلم خانهای از دینامیت (A House of Dynamite) یک سناریوی بهشدت دلهرهآور را پیش روی مخاطب میگذارد: اگر یک موشک هستهای به سمت خاک آمریکا در حرکت باشد و هیچکس نتواند با قطعیت بگوید چه کسی آن را شلیک کرده، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ کاترین بیگلو، کارگردان «مهلکه» (The Hurt Locker)، این وضعیت بحرانی را نه یکبار، بلکه از سه زاویه دید متفاوت روایت میکند؛ رویکردی که باعث میشود یک موقعیت واحد، در هر روایت ابعاد تازهای پیدا کند و پیچیدگی تصمیمگیری در لحظات بحرانی بهتر درک شود. فیلم در قالب یک تریلر نفسگیر با زمان محدود شکل میگیرد؛ زمانی که هر ثانیهاش میتواند به آغاز یک فاجعه جهانی منجر شود و فشار روانی آن، مخاطب را لحظهای رها نمیکند.
در سطحی عمیقتر، «خانهای از دینامیت» تنها درباره یک حمله احتمالی نیست، بلکه درباره شکنندگی ساختارهای قدرت، بیاعتمادی جهانی و خطر تصمیمهای شتابزده در عصر تکنولوژیهای مرگبار است. روایتهای چندگانهی فیلم، بیش از هر چیز، نسبی بودن حقیقت را به رخ میکشند و نشان میدهند که در بحرانهای بزرگ، واقعیت اغلب تابع زاویه دید، منافع سیاسی و ترسهای جمعی است. بیگلو با فضاسازی سرد و واقعیگرایانه، جهانی را ترسیم میکند که در آن انسانها بیش از آنکه قربانی سلاح باشند، اسیر تردیدها، سوءظنها و ضعفهای خود هستند و همین امر فیلم را به هشداری جدی برای جهان امروز تبدیل میکند
من هنوز اینجا هستم

استان واقعی زنی که در دوران دیکتاتوری برزیل با دستگیری همسرش، برای بقا و حفظ خانواده تلاش میکند
فیلم من هنوز اینجا هستم (I’m Still Here) که برنده جایزه بهترین فیلم بینالمللی امسال از آکادمی اسکار شده، داستانی واقعی از بقا در دوران دیکتاتوری نظامی برزیل را روایت میکند. در مرکز این روایت، شخصیتی به نام یونیس پایوا قرار دارد که با بازی درخشان فرناندو تورس، به تصویر کشیده میشود؛ زنی که زندگی پرجنبوجوش و اجتماعیاش در ریودوژانیرو، با دستگیری همسر فعال سیاسیاش توسط پلیس مخفی در سال ۱۹۷۱، بهطور کامل دگرگون میشود. از همان لحظه، زندگیای که زمانی آکنده از نور، جمعهای دوستانه و تحرک بود، به میدان مبارزهای خاموش برای حفظ خانواده، کرامت و امید تبدیل میگردد.
این فیلم، ورای یک روایت تاریخی، پرترهای انسانی از مقاومت خاموش است؛ مقاومتی که نه با شعار و اسلحه، بلکه با ایستادگی روزمره، عشق مادرانه و تلاش برای زنده ماندن معنا پیدا میکند. «من هنوز اینجا هستم» نشان میدهد که چگونه رژیمهای سرکوبگر، نهتنها مخالفان سیاسی، بلکه زندگی عادی مردم را نیز تکهتکه میکنند. با این حال، فیلم در دل تاریکیاش، پیامی از پایداری و شأن انسانی را حفظ میکند؛ پیامی که در نگاه یونیس، در سکوتهایش و در تداوم زندگیاش پس از فاجعه، بازتاب مییابد. این اثر تماشاگر را به یاد این حقیقت تلخ و در عین حال امیدبخش میاندازد که حتی در خفقانآورترین شرایط نیز، صداهایی هستند که حاضر نیستند خاموش شوند.
Is This Thing On

کمدی-درامی خوشبینانه درباره مردی که با ورود به دنیای استندآپ، بحران میانسالی و زندگی شخصی خود را بازسازی میکند
فیلم Is This Thing On داستان یک سرمایهگذار مالی کسل و از کار افتاده را روایت میکند که پس از جدایی از همسرش، با بازی لورا درن، بهصورت اتفاقی وارد یک کلاب زیرزمینی در شب اجرای آزاد استندآپ میشود، بیآنکه بداند کمدی استندآپ قرار است زندگی خاموش او را دوباره روشن کند و حتی شاید راهی برای بازسازی ازدواجش بگشاید. این روایت خوشبینانه از یک بحران میانسالی، با بازی ویل آرنت در نقش مردی سرگردان اما هنوز پر از ظرفیت تغییر، الهامگرفته از تجربههای واقعی جان بیشاپ، کمدین بریتانیایی است و در فضایی صمیمی، شوخ و در عین حال آسیبپذیر پیش میرود.
در عمق داستان، Is This Thing On صرفاً درباره یادگیری اجرای چند جوک روی صحنه نیست، بلکه درباره بازیابی صدا، هویت و شجاعتِ دوباره دیده شدن است. فیلم نشان میدهد که خلاقیت میتواند حتی در میانه فرسودگی و شکست هم زنده شود و انسان را به نسخهای صادقتر از خودش نزدیک کند. صحنههای کلاب، آینهای از ذهن پریشان اما در حال بیدار شدن شخصیت اصلی هستند؛ جایی که ترس، تردید و امید به طرز دردناکی در هم گره میخورند. این اثر، با لحنی گرم و انسانی، ثابت میکند که شروع دوباره همیشه از جایی کوچک و غیرمنتظره آغاز میشود.
نبردی پس از نبردی دیگر

تریلری سیاسی و هیجانانگیز درباره یک فعال انقلابی بازنشسته و مواجههاش با گذشته و تهدیدهای نسل بعد
فیلم نبردی پس از نبردی دیگر (One Battle After Another) را میتوان بهجرأت روزآمدترین و سیاسیترین اثر هالیوود در سال ۲۰۲۵ دانست. لئوناردو دیکاپریو در نقش یک فعال انقلابی از کار افتاده ظاهر میشود؛ مردی که گمان میکند گذشتهاش را پشت سر گذاشته و بالاخره راهی بهسوی یک زندگی آرام یافته است. اما این توهم دیر نمیپاید؛ سرهنگی فاشیست با بازی شان پن، او و دختر نوجوانش را دوباره به مرکز خطر میکشد. پل توماس اندرسن با آمیختن مؤلفههای اکشن، تعلیق و تنش سیاسی، اثری پرضربآهنگ و نفسگیر خلق کرده که در عین سرگرمکننده بودن، ضربهای مستقیم به واقعیتهای تلخ زمانه وارد میکند.
در لایههای زیرین، این فیلم فراتر از یک تعقیبوگریز پرهیجان، درباره رویارویی انسان با گذشتهای است که هرگز بهطور کامل دفن نمیشود. شخصیت دیکاپریو نماینده نسلی است که روزی با شور و آرمانگرایی برای تغییر جنگیده، اما اکنون در برابر بازگشت افراطگرایی، خود را خسته، پشیمان و حتی ناتوان میبیند. حضور دخترش در داستان، بُعدی عاطفی به روایت میدهد و سؤال مهمی را مطرح میکند: جهان امروز چه چیزی برای نسل بعدی باقی گذاشته است؟ «نبردی پس از نبردی دیگر» در نهایت نه فقط یک اثر سینمایی، بلکه هشداری مدرن درباره چرخههای قدرت، سیاست و فراموشی است.
مامور مخفی

درامی دلهرهآور در شهری پرهیاهو در برزیل
فیلم مامور مخفی (The Secret Agent) با بازی واگنر مورا، داستان یک استاد دانشگاه را روایت میکند که بهطور ناخواسته درگیر بازیهای خطرناک قدرت و فساد سیاسی میشود. او پس از آنکه با یک سیاستمدار فاسد درگیر میشود، ناچار است همراه با پسر خردسالش از برزیل فرار کند؛ پیش از آنکه دو آدمکش اجیرشده به او برسند. او برای پنهان شدن به شهر رسیفی، زادگاه کارگردان و نویسنده فیلم، کلبر مندونسا فیلیو، پناه میبرد؛ شهری که در میانه کارناوالی پرهیاهو و تبآلود، بیش از آنکه امنیت ببخشد، حس آشوب و اضطراب را تشدید میکند.
«مامور مخفی» نهتنها یک تریلر سیاسی هیجانانگیز، بلکه پرترهای از کشوری است که زیر لایههای رنگی جشن، با واقعیتی تیره و خطرناک دستوپنجه نرم میکند. تضاد میان رقص، موسیقی و سرزندگی کارناوال با ترس، تعقیب و تهدید دائمی، فضای فیلم را به شکلی خفهکننده اما تماشایی درمیآورد. پدر و پسری که در دل شلوغی پنهان میشوند، نمادی از مردمی هستند که میکوشند در برابر سیستمهای فاسد، جان و کرامت خود را حفظ کنند. این فیلم، در نهایت، تصویری هراسانگیز اما شاعرانه از بقا، پدرانگی و شکنندگی آزادی در جهانی آلوده به قدرت ارائه میدهد.
ارزش احساسی

درامی تلخ و طناز درباره رابطه پیچیده دختر بازیگر و پدر کارگردانش
فیلم ارزش احساسی (Sentimental Value) یک درام تلخوشیرین و هوشمندانه درباره یک خاندان هنری و پیچیده در دنیای سرگرمی است. رناته رینسوه در نقش بازیگری موفق ظاهر میشود که با وجود شهرت و مهارتش، از ترس صحنه رنج میبرد؛ ترسی که ریشه در فشارهای روانی و زخمهای قدیمی خانوادگی دارد. در سوی دیگر، استلان اسکاشگورد در نقش پدری خودشیفته و کارگردانی که سالهاست دیگر اثری موفق نساخته، ایستاده است؛ مردی که بهظاهر میخواهد با پیشنهاد نقش اصلی یک فیلم نیمهزندگینامهای، دوباره بدرخشد و در عین حال به دخترش نزدیک شود. اما همین پیشنهاد، مرز میان عشق، سوءاستفاده و جاهطلبی را به شکلی دردناک و مبهم در هم میریزد.
در لایهای عمیقتر، «ارزش احساسی» داستان کشمکش میان هنر و روابط خانوادگی است؛ جایی که خلاقیت به ابزار قدرت تبدیل میشود و پیوند خون، به میدان نبردی خاموش بدل میگردد. فیلم با نگاهی دقیق به روان شخصیتها، نشان میدهد که چگونه والدین میتوانند بزرگترین مشوق و در عین حال عمیقترین زخم زندگی فرزندانشان باشند. دوربین، لرزش دستها، مکثهای طولانی و نگاههای سنگین را همچون دیالوگهای نانوشته ثبت میکند و مخاطب را در دل یک رابطه سمی اما پر از دلتنگی رها میسازد.
گناهکاران

وحشت تاریخی و موزیکال بلوزی درباره دو برادر جنگجو
فیلم گناهکاران (Sinners) اثری جسورانه و متفاوت در ژانر وحشت است که همزمان به یک درام تاریخی و یک موزیکال پرانرژی بلوز نیز پهلو میزند. مایکل بی. جردن در نقش برادران دوقلویی ظاهر میشود که در سال ۱۹۳۲، در شهر کوچک زادگاهشان در میسیسیپی، یک کلوپ موسیقی یا جوکجوینت راهاندازی میکنند؛ مکانی برای فرار از رنج، تبعیض و خشونتی که زندگی روزمره را دربر گرفته است. اما خیلی زود، این پناهگاه رنگارنگ به صحنه مقابله با نیروهایی ماورایی و همچنین تهدیدهای واقعیتر، مثل اعضای کوکلاکسکلان، تبدیل میشود؛ ترکیبی تکاندهنده از وحشت امور فراطبیعی و ترور انسانی.
در عمق روایت، «گناهکاران» تنها درباره خونآشامها و اسلحه و موسیقی نیست، بلکه درباره تاریخ زخمخورده یک جامعه و تلاش برای بقا در میان سایههای تبعیض نژادی است. موسیقی بلوز، ضربان قلب فیلم است؛ صدایی که از درد، مقاومت و هویت سیاهپوستان آمریکا میجوشد و در برابر تاریکی قد علم میکند. خونآشامها در اینجا استعارهای از نیروهایی هستند که زندگی، فرهنگ و آینده یک ملت را میمکند، و در مقابل، برادران دوقلو نماد ایستادگی و حفظ ریشهها هستند. این فیلم با جسارتِ ترکیب نامتعارف ژانرها، تجربهای منحصربهفرد خلق میکند.
بیدار شو، مرده

معمایی سرگرمکننده و پرستاره در دنیای Knives Out
فیلم بیدار شو، مرده (Wake Up Dead Man) ادامهای سرگرمکننده و خوشساخت در مجموعه معمایی – جنایی Knives Out است؛ اثری که بار دیگر با یک گروه بازیگری پرستاره، دیالوگهای تیز و طعنهآمیز و یک معمای در ظاهر ناممکن، مخاطب را وارد بازی ذهنی جذابی میکند. در این قسمت، جاش اوکانر در نقش یک کشیش سادهدل ظاهر میشود که به قتل یکی از هملباسانِ خود در شمال ایالت نیویورک متهم شده است؛ اتهامی که در نگاه اول عجیب، اما هرچه جلوتر میرویم پیچیدهتر و مبهمتر میشود. فضای بسته، روابط پرتنش و رازهای پنهانشده پشت چهرههای ظاهراً پاک و مذهبی، بستری ایدهآل برای یک معمای چندلایه و پرتعلیق فراهم میکند.
در لایههای عمیقتر، «بیدار شو، مرده» فقط یک داستان جنایی جذاب نیست، بلکه کنایهای گزنده به ریاکاری اجتماعی، سوءاستفاده از جایگاه اخلاقی و بازیهای قدرت پشت نقاب پارسایی است. شخصیت کشیش، نمادی از معصومیتی است که در برابر سیستمهای فاسد و پیچیده آسیبپذیر میشود و همین موضوع، بُعدی تراژیک به روایت میبخشد. در کنار شوخیهای هوشمندانه و طنز سیاه آشنای این فرنچایز، فیلم از مخاطب میخواهد درباره حقیقت، قضاوت و اینکه «واقعاً چه کسی گناهکار است» دوباره فکر کند. نتیجه، اثری است که هم سرگرمکننده است و هم از نظر فکری مخاطب را درگیر میکند.
سلاحها

تریلری رازآلود درباره ناپدید شدن هفده کودک در یک شهر کوچک و تأثیر این حادثه بر جامعه
فیلم سلاحها (Weapons) با یک فرضیه بهشدت تکاندهنده آغاز میشود: هفده کودک از یک کلاس مدرسه، در یک شب و بدون هیچ رد و نشانهای ناپدید میشوند. این اتفاق مرموز، جامعهای کوچک را در شوک و وحشت فرو میبرد و موجی از ترس، سوءظن و فروپاشی روانی به راه میاندازد. زک کرگر، نویسنده و کارگردان فیلم، بهتدریج پرده از سرنوشت این کودکان برمیدارد، اما پیش از آن، تمرکز خود را بر زندگی ساکنان این شهر کوچک آمریکایی میگذارد و نشان میدهد این ناپدید شدن چگونه روح و روان مردم، بهویژه یک معلم با بازی جولیا گارنر، را از هم میپاشد.
«سلاحها» در ظاهر یک فیلم ترسناک است، اما در واقع کالبدشکافی ترسهای پنهان در بطن جامعه معاصر آمریکاست. این اثر، اضطراب والدین، شکنندگی امنیت، و بیاعتمادی عمومی را در قالب یک داستان وهمآلود و نفسگیر به تصویر میکشد. فقدان کودکان، به استعارهای از فقدان معصومیت، امید و امنیت تبدیل میشود و شهر کوچک، چهره واقعی خود را نشان میدهد؛ چهرهای پر از رازهای تاریک، خشونتهای پنهان و روابط از هم گسیخته. با فضاسازی سنگین، روایت چندلایه و تعلیقی تدریجی، «سلاحها» مخاطب را به عمق هراسی میبرد که از دل واقعیت برمیخیزد، نه فقط از دل خیال.
جمعبندی؛ به نظر شما بهترین فیلم ۲۰۲۵ کدام اثر بود؟
در مجموع، این مجموعه فیلمها تصویری چندلایه از اضطرابها، تنشها و تناقضهای دنیای معاصر ارائه میدهد؛ از سیاست و قدرتطلبی در «One Battle After Another» و «The Secret Agent» گرفته تا بحرانهای خانوادگی و هویتی در «Sentimental Value»، و از کابوسهای اجتماعی-تاریخی در «Sinners» و «Weapons» تا سرگرمی هوشمندانه و معمایی «Wake Up Dead Man». هر کدام بهشیوهای متفاوت، مرز میان فرد و جامعه، گذشته و حال، و حقیقت و توهم را به چالش میکشند.
نکتهی مشترک میان همهی آنها، بازتاب ترسها، خاطرات و زخمهاییست که هم شخصیاند و هم جمعی؛ گویی سینما در این آثار، نهفقط برای روایت داستان، بلکه برای کالبدشکافی زمانه و ذهن انسان معاصر به کار گرفته شده است. این فیلمها نشان میدهند که پشت هر روایت مهیج یا درام احساسی، سؤالی بزرگتر دربارهی مسئولیت، هویت و بقا در جهانی آشفته پنهان است. سال ۲۰۲۵ هم اینطور گذشت. به نظر شما بهترین فیلم ۲۰۲۵ کدام اثر بود؟ در کامنت بنویسید.
منبع: Economist
پیشنهادیهای گیمینگ امید لنون که نباید از دست بدی
نظرات