معرفی ۱۰ بازی که با پایان خوش تمام نمیشوند
به طور کلیشهای، داستان یک بازی همیشه به یک نتیجه رضایتبخش ختم میشود. جورج اژدها را میکشد، رابین هود موفق به شکست داروغه ناتینگهام میشود و رومولوس روم را بنیانگذاری میکند. در طول تاریخ، این داستانها حداقل پایان نسبتا خوشی داشتهاند، موضوعی که سازندگان فکر میکنند دقیقا همان چیزی است که مخاطبان میخواهند. البته همیشه جنبه دیگری هم وجود دارد: هرکول میمیرد و آشیل توسط تیر کشته میشود. بازیهای ویدیویی هم پایانهای خوب و بد دارند که برخی طرفداران بسته به سلیقه خود، یکی از آنها را ترجیح میدهند.
با این حال، معمولا در بازیهایی با پایانهای مختلف، همه چیز به انتخاب بازیکن بستگی دارد که از طریق چالشها، تصمیمات داستانی و موارد دیگر تغییر میکنند. اما برخی بازیها اجازه نمیدهند که بازیکنان از یک پایان خوش لذت ببرند. برخی تنها داستانهای تلخ و شیرینی را ارائه میدهند که در آنها نورهای امید در میان تراژدیها نفوذ میکنند، در حالی که برخی دیگر به طور کامل غمانگیزند.
Dark Souls 3
اگر بازی Dark Souls 3 را غمانگیزترین نسخه سهگانه Dark Souls خطاب کنیم، بیراه نگفتهایم
- تاریخ انتشار: ۲۴ مارس ۲۰۱۶
سری بازیهای Dark Souls به طور کلی به شاد بودن معروف نیستند، بنابراین بیشتر بازیکنان انتظار یک فضای خیلی شاد را نخواهند داشت. داستان در سرزمین رنج بیپایان، لوتریک (و سرزمینهای بسیاری که پیش از آن بودهاند) جریان دارد، جایی که بازیکنان با دنیایی وحشتناک پر از فرقههای آدمخوار، مردههای متحرک و کرمها روبهرو هستند. آنها باید ماموریتی را برای روشن کردن شعله و پایان دادن به دوران تاریکی که در حال پیشروی است، آغاز کنند. اوضاع از ابتدا بسیار غمانگیز است. برخلاف بازی Elden Ring، پایانهای Dark Souls 3 هیچ جلوه خوشی ندارند. در مبارزه با آخرین باس فایت بازی، بازیکنان با شخصیت اصلی بازی اول Dark Souls روبهرو میشوند. اگر بعد از آن، بازیکنان به شعله وصل شوند، به همان کالبد خشک و پوسیدهای تبدیل میشوند که به تازگی شکست دادهاند. گزینههای دیگری نیز هستند که بازیکنان در آن دوران تاریکی را آغاز میکنند، چرخه نور و تاریکی را میشکنند و خود را به عنوان حاکمی ظالم و قدرتمند معرفی کنند.
Red Dead Redemption 2
بازی Red Dead Redemption 2 یکی از غمانگیزترین پایانهای ممکن را به بازیکنان تقدیم کرد و برای آنها یک تراما همیشگی ساخت
- تاریخ انتشار: ۲۶ اکتبر ۲۰۱۸
در سال ۱۸۹۹ زندگی میکنیم. باند ون در لیند در حال فرار است. پس از یک حمله ناموفق به شهر بلکواتر، آنها تحت تعقیب قرار گرفتهاند، گزینههایشان در حال تمام شدن است و دوستانشان یکی یکی کشته میشوند. در تلاش برای نجات خود، از یک تاجر ثروتمند دزدی میکنند که این موضوع تا آخر بازی گریبانشان را میگیرد. بنابراین، به نظر میرسد که در هر حالت، پایانهای بازی Red Dead Redemption 2، تمی پر از غم و اندوه دارند، به طوری که شخصیت اصلی بازی، آرتور مورگان، در هر صورت میمیرد، فارغ از اینکه کدام یک از چهار پایان بازی به دست میآید. در قسمت پایانی بازی، نوعی آرامش روحی از طریق انتقام گرفتن برای آرتور وجود دارد، اما هنوز هم پایان خوشایندی نیست، به ویژه وقتی که پایان بازی اول Red Dead Redemption را در نظر بگیریم!
Telltale’s The Walking Dead Season 1
فصل اول The Walking Dead یک بازی جریانساز بود و سبک روایت و داستانسرایی در صنعت بازی را برای همیشه تغییر داد
- تاریخ انتشار: ۲۴ آوریل ۲۰۱۲
زامبیها در دستههای بزرگ در حال قدم زدن روی زمین هستند، در خیابانها پرسه میزنند و هر کسی که بدشانسی بیاورد و به آنها برخورد کند را تکهتکه میکنند. لی، شخصیت اصلی داستان، پس از تصادف خودروی پلیسی که او را به زندان میبرد، وارد این دنیای وحشتناک میشود. پس از ملاقات با یک دختر کوچک به نام کلمنتاین در یک آلاچیق، لی باید از او مراقبت کند و در عین حال سعی کند در این دنیای آخرالزمانی زنده بماند. فارغ از انتخابهای بازیکن در بازی The Walking Dead، لی میمیرد. تنها شکل مرگ او است که بستگی به انتخاب بازیکنان دارد و هیچکدام از گزینهها خوشایند نیستند. او توسط زامبیها گاز گرفته شده و آلوده میشود. بازیکن میتواند انتخاب کند که کلمنتاین، لی را بکشد یا اجازه دهد که به زامبی تبدیل شود.
Fallout 4
برخلاف نظر جمع، بازی Fallout 4 داستان جذابی دارد که میتواند بازیکنان را در پایان درگیر نگه دارد
- تاریخ انتشار: ۱۰ نوامبر ۲۰۱۵
در بازی Fallout 4، بازیکن نقش تنها بازمانده (Sole Survivor) را بر عهده دارد، کسی که قربانی آزمایشهای کرایوژنیک بوده است. او در حالی که برای انتقام از همسر کشته شدهاش و نجات پسرش از موسسه (Institute) میجنگد، در این مسیر به فردی بسیار قدرتمند تبدیل میشود. اما همه چیز آنچه که به نظر میرسد نیست. در میانه بازی، بازیکنان به مرکز موسسه دسترسی پیدا میکنند و متوجه میشوند که نه تنها دهها سال از ربوده شدن پسرشان گذشته است، بلکه او اکنون رهبر موسسه شده است. در این لحظه، بازیکنان با یک انتخاب روبهرو میشوند. موسسه به راحتی مردم را میرباید و میکشد و عمدا باعث ویرانی دنیای بازی میشود، اما هر پایانی که موسسه در آن شکست بخورد، پسر شما حتما در آن میمیرد. در نهایت، پایان بازی تلخ و شیرین خواهد بود و تمایل آن به سمت تراژدی بیشتر است.
Dying Light: The Following
سری Dying Light همیشه پر از پیچشهای داستانی عجیبوغریب است و این موضوع حتی در DLCهای آن نیز دیده میشود
در بسته الحاقی Dying Light: The Following ، کایل کرین برای پیدا کردن درمان ویروسی که شهر هاران را ویران کرده، به خارج از شهر سفر میکند. او در جستجوی درمانی است که به نظر میرسد در دست یک فرقه قرار دارد. این فرقه از یک شخصیت به نام “مادر” پیروی میکنند. پلات توییست داستان این است که مادر خودش تبدیل به یک هیولا شده و آن درمان فقط به او اجازه داده بود که کمی در معرض نور سالم بماند، اما در تاریکی به یک هیولا تبدیل میشود. مادر همچنین متوجه شد در حالی که هیولا بوده، فرزندان خود را کشته است. او به بازیکنان دو گزینه ارائه میدهد: اول، او را بکشند و درمان را به دست آورند؛ هرچند خود نیز به هیولا تبدیل شده، ویروس را گسترش خواهند داد؛ و دوم، با انفجار یک بمب هستهای، همه را نابود کند، اما دنیای باقیمانده را نجات دهند.
Far Cry 4
بسیاری معتقدند که آخرین روایت داستانی جذاب در سری Far Cry را نسخه چهارم آن در اختیار داشت
- تاریخ انتشار: ۱۸ نوامبر ۲۰۱۴
اینکه یک بازی به خاطر دشمنان عجیب و شخصیتهای غیرقابل پیشبینی خود شناخته میشود، کمی عجیب است؛ اما Far Cry 4 به شکل غمانگیزی روی این مسئله مانور میدهد. آجی گاله به کشور زادگاهش، کریات، بازمیگردد تا آخرین خواسته مادرش را انجام دهد. پس از اینکه توسط پادشاه کریات، پاگان مین، دستگیر میشود و بعد از آن فرار میکند، آجی به گروه گلدن پث، یک جنبش انقلابی که پدرش بنیانگذار آن بوده، میپیوندد. در ابتدا به نظر میرسد که داستان درباره آزادی و سرنگونی یک دیکتاتور باشد، اما وضعیت به هیچ وجه ساده نیست. در طول بازی، مشخص میشود که گروه گلدن پث به اندازهای که پاگان مین خطرناک است، ایدههای بدتری برای کشورش دارد. یک طرف بر اساس بنیادگرایی دینی و طرف دیگر بر اساس نظامیگری افراطی بنا شده است. به علاوه، فاش میشود که مادر آجی میخواسته با دخترش که دختر پاگان مین هم بوده، زندگی کند و این دختر توسط پدر آجی کشته شده است. نزدیکترین نتیجهگیری به یک پایان خوب، این است که بازیکن در ابتدای بازی سر میز غذا بنشیند، پایان مخفی را فعال کند و پاگان همچنان در مرکز قدرت باقی بماند.
Hotline Miami
بازی Hotline Miami یکی دیگر از شاهکارهای نسلهای گذشته بود که تاثیر زیادی از خود به جا گذاشت
- تاریخ انتشار: ۲۳ اکتبر ۲۰۱۲
بازی Hotline Miami در اوایل دهه ۲۰۱۰ صنعت بازیهای مستقل را تکان داد و از آن زمان، الهامبخش بسیاری از توسعهدهندگان بوده است. اما این لزوما بدان معنا نیست که بازی داستان خوشایندی دارد. در یک دنیای خیالی در سال ۱۹۹۰، میامی به جهنمی پر از جرم و جنایت تبدیل شده است. قهرمانان ما، مردی به نام “جکت” و فرد دیگری به نام “بایکر” هستند که تحت فشار یک سازمان مرموز قرار میگیرند تا کشتارهای وحشتناکی انجام دهد. این سازمان پیامهای صوتی ناشناسی را به اهداف خود میفرستد که معمولا اعضای مافیا روسیه هستند. داستان نسبتا ساده است. جکت و بایکر یکدیگر را خواهند کشت! با این حال، بازیکنان میتوانند یک پایان مخفی باز کنند که سازمان پشت این قتلها را آشکار میکند. در نهایت، هر پایان که بازیکنان انتخاب کنند، وضعیت در میامی بهتر نمیشود و خشونت فقط در دنباله بازی بیشتر خواهد شد.
Spec Ops: The Line
Spec Ops: The Line علیرغم تمام بیمیلیهایی که از سوی منتقدین و بازیکنان دریافت کرد، در نهایت یک داستان و روایت شاهکار دارد که تا مدتها از ذهنتان پاک نمیشود
- تاریخ انتشار: ۲۶ ژوئن ۲۰۱۲
بازی Spec Ops: The Line در ظاهر یک بازی تیراندازی معمولی به نظر میرسد. بازیکنان در نقش کاپیتان مارتین واکر قرار میگیرند که تیمش را به دبی میبرد تا بازماندگان را نجات دهد. بعد از طوفان شن عظیمی که شهر را بلعیده است، دبی به طور کامل از کشورهای اطراف جدا میشود. پس از اینکه متوجه میشویم شهر تحت کنترل یک واحد شورشی ارتش آمریکا به نام “سی و سوم” قرار دارد، واکر و تیمش مداخله میکنند و در ابتدا سعی میکنند یک مامور CIA که توسط شورشیان اسیر شده را نجات دهند. اما این کار به یک سری از جنایات جنگی شدید منجر میشود که تاثیرات عمیقی روی شخصیتها میگذارد. بازیکنان سپس متوجه میشوند که رهبر گروه سی و سوم، کنراد، قبلا مرده است و مدت زیادی از مرگ او میگذرد. تمام این جنایات به خاطر صدای توهمی در سر واکر انجام شدهاند. بازیکنان میتوانند انتخاب کنند که اجازه دهند واکر بمیرد، نجات یابد (و احتمالا جنایاتش پنهان بماند) یا نجاتدهندگانش را بکشد که هیچکدام از این گزینهها خوشایند نیست.
Pathologic
در بازی Pathologic، هر موفقیتی به بها نیاز دارد و این بها ارزان نخواهد بود
- تاریخ انتشار: ۹ ژوئن ۲۰۰۵
در دنیایی به شدت افسردهکننده و در شهری کوچک که گرفتار نوعی طاعون خاص شده است، سه درمانگر باید تلاش کنند تا پیش از آنکه بیماری گسترش یابد یا تمام جمعیت را از بین ببرد، آن را درمان کنند. بازیکنان میتوانند یکی از این سه درمانگر را برای تجربه بازی انتخاب کنند و در طول داستان با شخصیتهایی که انتخاب نشدهاند، تعامل داشته باشند. بسته به اینکه کدام شخصیت انتخاب شده و چند نفر از بیمارانش زنده میمانند، یکی از سه پایان تاریک بازی رخ میدهد، مشروط بر اینکه بازیکن اهداف خود را به پایان برساند. اگر بازیکن «باچلر» را انتخاب کند، شهروندان سالم شهر تخلیه میشوند، اما شهر در نهایت نابود خواهد شد. اگر «هاروسپکس» انتخاب شود، ساختمان جادویی و شاید زندهای به نام «پولیهدرون» نابود میشود. درحالیکه «چینجلینگ» برای ساخت درمان، بیماران خود را قربانی میکند تا از نابودی شهر جلوگیری کند، اما به بهای جان آنهایی که در شهر زندگی میکنند. اگر بازیکن در یافتن درمان شکست بخورد، تمام مردم شهر خواهند مرد.
Cyberpunk 2077
با اینکه پایانهای Cyberpunk 2077 چندان تیره و تاریک نیستند، اما هیچ پایان خوشی در این بازی وجود ندارد
- تاریخ انتشار: ۱۰ دسامبر ۲۰۲۰
وی (V)، یک مزدور سایبورگ در شهر دیستوپیایی نایت سیتی، پس از یک سرقت نافرجام، به طور تصادفی خود را به یک ایمپلنت ویرانگر آلوده میکند. این ایمپلنت به تدریج ذهن او را با شخصیت جانی سیلورهند، یک تروریست و ستاره راک (با بازی کیانو ریوز)، بازنویسی میکند. وی باید راهی برای درمان خود پیدا کند، در حالی که سعی دارد در این شهر تاریک زنده بماند. در پایان بازی Cyberpunk 2077، وی با گزینههای خوبی روبهرو نیست؛ در واقع یکی از پایانها این است که وی تسلیم شود و خودکشی کند. پایان بازی به همین اندازه تیرهوتار است. سایر گزینهها به درخواست کمک از باند آلدهکالدوس (که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از آنها میشود) یا رفتن به یک ماموریت انتحاری که در آن وی همه دوستانش را از خود دور میکند، منتهی میشود. حتی تنها پایانی که در آن وی زنده میماند نیز تلخ و شیرین است، چرا که پس از رفتن در کما، دوستانش او را ترک میکنند. با این حال، این نباید مانع بازیکنان شود و باید برای دیدن پایانهایی که هنوز تجربه نکردهاند، تلاش کنند.
کلام آخر
در جهانی که اکثر روایتها تمایل دارند با امید و خوشبینی به پایان برسند، بازیهایی که جسارت انتخاب مسیرهای تلخ و غیرمنتظره را دارند، تجربهای متفاوت و تاثیرگذار را برای بازیکنان رقم میزنند. آنها نشان میدهند که پایان یک داستان الزاما نباید شاد باشد تا معنا پیدا کند. گاهی یک پایان غمانگیز یا تلخ و شیرین، عمیقتر از هر پایان خوشی در ذهن و قلب مخاطب باقی میماند و او را به تفکر وادار میکند.
از قربانی شدن قهرمانان گرفته تا بیرحمی انتخابها و از بین رفتن امیدها، این بازیها مرزهای داستانگویی را پشت سر میگذارند و با ارائه تجربهای انسانیتر، دنیایی را ترسیم میکنند که در آن درد، شکست، فداکاری و حقیقتهای تلخ، بخش جدانشدنی زندگی هستند. شاید در این بازیها راه نجاتی نباشد، اما همین نبود امید است که آنها را واقعگرایانه و ماندگارتر میکند. در نهایت، بازیهایی که پایان خوش ندارند، ممکن است قلب ما را بشکنند، اما بیتردید روح ما را جلا خواهند داد.
منبع: Gamerant
- آیا پایانهای تلخ در بازیها صرفا برای شوکه کردن بازیکنان طراحی شدهاند؟
نه لزوما. پایانهای تلخ در بسیاری از این بازیها نقش مهمی در تقویت پیام اصلی داستان دارند. برای مثال، در Spec Ops: The Line یا The Walking Dead، این پایانها کمک میکنند تا پیچیدگیهای اخلاقی، بار احساسی و واقعگرایی بیشتری به روایت افزوده شود. چنین پایانهایی بازیکن را وادار به تفکر میکنند و تجربهای عمیقتر و تاثیرگذارتر از یک پایان صرفا شاد را ارائه میدهند.
- آیا در هیچیک از این بازیها امکان رسیدن به یک پایان خوش وجود دارد؟
در اغلب موارد، نمیتوان به چنین پایانهایی دست پیدا کرد. برخی بازیها مانند Dark Souls 3 یا Pathologic به طور کامل از ساختار کلیشهای پایان خوش دور میشوند. حتی در بازیهایی که چند پایان مختلف دارند (مانند Cyberpunk 2077)، بهترین پایان نیز تلخ و شیرین است و کاملا خوشحالکننده نیست. هدف این بازیها ایجاد دنیایی خاکستری است که در آن هیچ تصمیمی بدون هزینه نخواهد بود.
- چرا برخی بازیها با وجود داشتن داستانهای تلخ، تا این اندازه محبوب هستند؟
محبوبیت این بازیها ناشی از روایتهای قوی، شخصیتپردازی عمیق و پرداختن به مفاهیم پیچیده است. بازیکنان اغلب جذب داستانهایی میشوند که احساسات را به شکل واقعیتری برمیانگیزند. بازیهایی مثل Red Dead Redemption 2 یا Hotline Miami پایان خوشی ندارند، اما تجربهای به یادماندنی، چالشبرانگیز و قابل تامل را برای بازیکنان ایجاد میکنند.
همه یوتیوب فارسی رو جاج کردیم! میزگیم با پیکسی پریسا
نظرات