۱۰ سریال برتر ترسناکی که اگر آرامش دارید حتما تماشایشان کنید
انسانِ امروز (به طور مشخص ما که در ایران زندگی میکنیم) شاید بیش از هر زمان دیگری، درگیر ترسهای واقعی است؛ از بحرانهای اقتصادی و فشارهای اجتماعی گرفته تا اضطرابهای روزمرهی شخصی. زندگی مدرن پر از استرس، ناامنی و نگرانیهایی است که هیچکدام پایانی مشخص ندارند. بااینحال، عجیب به نظر میرسد که در میان اینهمه اضطراب واقعی، باز هم انسان داوطلبانه به سراغ «ترس ساختگی» در فیلمها و سریالهای ترسناک میرود.
دلیل این انتخاب، روانشناسانه و عمیق است. آثار ترسناک به ما اجازه میدهند با ترسهایمان در محیطی امن روبهرو شویم. وقتی وارد جهان یک سریال وحشت میشویم، با هیولاها، جنایتکاران و موجودات ناشناختهای روبهرو میشویم که میتوانند کابوس هرکسی باشند؛ اما در پایان، با زدن دکمهی Pause یا بستن صفحهی تلویزیون، همهی آنها ناپدید میشوند. این تجربهی کنترلشده، فرصتی است برای آزادسازی تنشهای فروخوردهای که در زندگی واقعی راهی برای تخلیهشان نداریم.
از سوی دیگر، سریالهای ترسناک همیشه فقط برای ترساندن ساخته نمیشوند. بسیاری از آنها آینهای برای جامعهاند؛ نقدهایی بر نژادپرستی، قدرتطلبی، فساد یا حتی اضطرابهای جمعی مثل ترس از تنهایی، جنگ یا ناشناختهها. به همین دلیل است که حتی وقتی جهان بیرونی پر از بحران است، ما همچنان به سمت این آثار کشیده میشویم: چون آنها داستانهایی دربارهی خود ما هستند، فقط با نقابی تاریکتر و نمادینتر.
تماشای یک سریال وحشت میتواند شبیه نوعی «تمرین روانی» هم باشد. مغز ما در مواجهه با خطر خیالی، همان واکنشهای شیمیایی را تجربه میکند که در شرایط واقعی دارد؛ ترشح آدرنالین، تپش قلب و تمرکز بیشتر. اما وقتی خطر پایان میگیرد، آن حس رهایی و زندهبودن را با خود نگه میداریم. به همین دلیل است که خیلیها بعد از دیدن یک صحنهی وحشتناک، بهجای دوریکردن، مشتاقانه منتظر قسمت بعد میمانند.
تماشای سریالهای ترسناک نهتنها راهی برای سرگرمی، بلکه فرصتی برای مواجههی غیرمستقیم با تاریکترین ترسهای انسانی است. این آثار به ما یادآوری میکنند که هرچند هیولاها ممکن است بیرون از خانه یا درون ذهنمان کمین کرده باشند، اما همیشه میتوان داستان را ادامه داد، زنده ماند و حتی از دل ترس، لذتی عجیب و رهاییبخش به دست آورد. حالا آماده هستید تا تعطیلات تکراری و نهچندان جذاب پیش رو را به تماشای سریالهای ترسناک اختصاص دهید؟ مجله بازار این ۱۰ اثر را به شما پیشنهاد میکند.
۱۰. Amityville: An Origin Story (۲۰۲۳)
داستان واقعی و شگفتانگیز قتل آمیتهویل
مینی سری ۲۰۲۳ با نام Amityville: An Origin Story نگاهی عمیق به یکی از داستانهای کلاسیک وحشت دارد؛ روایتی که آنقدر در فرهنگ مدرن ترس ریشه دوانده که ممکن است متوجه حضورش نشوید. برای نمونه، اد و لورین وارن – شخصیتهای اصلی دنیای The Conjuring ـ در پروندهی «وحشت آمیتهویل» سال ۱۹۷۵ بهشدت درگیر بودند.
این مجموعهی مستند چهارقسمتی به بررسی پرونده و ادعاهای خانواده لوتز میپردازد. نکتهی تحسینبرانگیز آن، رویکرد بیطرفانهاش است که وارد حدس و گمان نمیشود؛ و درست به همین دلیل روشن میکند که بخش بزرگی از این ماجرا احتمالاً ساختهوپرداخته بوده است.
۹. Them (۲۰۲۱-۲۰۲۴)
آنتولوژیای از نژاد و وحشت در آمریکا
سریال ترسناک آنتولوژی Them به سراغ موضوعاتی بسیار سنگین دربارهی نژاد در آمریکا میرود و آنها را در قالبی وهمآور و ماورایی روایت میکند. فصل اول در سال ۱۹۵۳ در ایست کامپتون میگذرد؛ جایی که یک خانواده سیاهپوست پس از مهاجرت از کارولینای شمالی با شرارتهای روزمره و همچنین نیروهای فراطبیعی روبهرو میشوند.
فصل دوم به سال ۱۹۹۱ میرود و بر یک کارآگاه زن سیاهپوست در اداره پلیس لسآنجلس متمرکز است. کیفیت تولید و حس بازآفرینی دوران در Them فوقالعاده است و هم دههی پنجاه و هم دههی نود را زنده میکند؛ چه در خوبیها و چه در زشتیها. هرچند گاهی حجم موضوعات بزرگ، یکدیگر را تحتالشعاع قرار میدهند، اما خشونت و خصومت به تصویر کشیده شده عمیقاً ملموس و تأثیرگذار است.
۸. Grimm (۲۰۱۱-۲۰۱۷)
هیولاهای افسانهای جان میگیرند و تنها یک کارآگاه توان مقابله با آنها را دارد
ترکیبی از پلیسی، فانتزی و وحشت در سریال شش فصل Grimm به نمایش درمیآید. این سریال با بازی دیوید جیونتولی در نقش کارآگاه نیک بورکهارت ساخته شده؛ مردی که درمییابد از نوادگان «گریمها» است. آنها شکارچیانی هستند که وظیفه دارند با موجودات ماورایی موسوم به Wesen مبارزه کنند.
هرچند در این سریال ترسها و وحشتها به معنای واقعی کلمه دلهرهآور نیستند، اما فضای تاریک و هیولاهای عجیبوغریب آن را به گزینهای عالی برای تماشای شبانه تبدیل کردهاند. سریال بهخوبی بین طنز، اکشن و ماجرایی پر رمز و راز تعادل برقرار میکند. شش فصل هم آنقدر هست که بدون آنکه به کاری طاقتفرسا تبدیل شود ارزش دنبالکردن داشته باشد.
۷. The StoryTeller (۱۹۸۷)
جیم هنسن داستانهایی روایت میکند که شما را بههم میریزند
The StoryTeller یک سریال فانتزی – ترسناک کمتر شناختهشده از جیم هنسن است که تنها یک فصل دوام آورد. هرچند تمرکز اصلی روی فانتزی است، هنسن با هنر عروسکگردانی و تسلطش بر اسطورهها و افسانهها، چاشنیهای آزاردهنده و هولناک خاص خودش را اضافه کرده است.
در قاب اصلی داستان، یک قصهگو (با بازی جان هرت) کنار آتش به همراه سگ عروسکی سخنگویش مینشیند و روایتهایی از افسانههای اروپایی را بازگو میکند. این افسانهها بهجای حکایتهای مشهور، بیشتر بر داستانهای ناشناخته تمرکز دارند و سپس با بازیگران واقعی و عروسکها بازآفرینی میشوند. این مجموعه تلویزیونی از نظر تولید بینقص است اما آنچه آن را خاص میکند، انتخاب داستانهای عجیب و گاه هولناک است.
۶. The Terror (۲۰۱۸-اکنون)
ماجراجویان نیروی دریایی سلطنتی در سرمای تندرا با چیزی مواجه میشوند
The Terror بر اساس رمان سال ۲۰۰۷ دن سیمونز و در میانهی قرن نوزدهم میگذرد. سریال، ماجرای خدمهی دو کشتی HMS Erebus و HMS Terror را دنبال میکند که برای کشف گذرگاه شمال غربی عازم میشوند. اما بهجای آن، با سرمای کشنده و موجودی برخاسته از افسانههای اینوئیت روبهرو میشوند.
کمتر سریالی مثل The Terror میتواند داستان تاریخی را با وحشت مدرن پیوند بزند. حس تنهایی و پارانویای موجود در آن یادآور فیلمهایی مثل The Thing است. بازیگرانی چون جرد هریس، توبیاس منزیس و کیاران هایندز هم به درخشش مجموعه کمک کردهاند.
۵. American Horror Story (۲۰۱۱-اکنون)
آنتولوژی وحشتی که به جاهای عجیب میرود
سریال آنتولوژی American Horror Story ساختهی رایان مورفی، بسته به فصل میتواند شاهکار یا متوسط باشد اما وقتی خوب از آب دربیاید، واقعاً تأثیرگذار است. این سریال، گروهی از بازیگران ثابت دارد که هر فصل در قالب شخصیتهای جدید ظاهر میشوند؛ قهرمان یک فصل ممکن است در فصل بعدی ضدقهرمان باشد.
American Horror Story تا امروز سراغ خانههای تسخیرشده، محفل جادوگران، تیمارستانها، کلونی گمشدهی رونوک و چیزهای عجیبتر هم رفته است. هیچچیز برای مورفی و این مجموعه بیش از حد دیوانهوار نیست. حتی وقتی فصلی ضعیف باشد، باز هم جذاب است که کسی حاضر است اعماق تاریخی و عجیب ژانر وحشت را کاوش کند.
۴. Penny Dreadful (۲۰۱۴-۲۰۱۶)
شخصیتهای ادبیات وحشت کلاسیک جان میگیرند
اوا گرین در Penny Dreadful نقش ونسا آیوِز، ماجراجویی مرموز در لندن سال ۱۸۹۱ را بازی میکند. او همراه با اتان چندلر (جاش هارتنت) و مالکوم موری (تیموتی دالتون) درگیر توطئههایی میشود که شخصیتهایشان مستقیم از ادبیات قرن نوزدهم بیرون آمدهاند: موجود فرانکنشتاین (روری کینیر)، دوریان گری (ریو کارنی)، مینا هارکر (اولیویا لولین)، دراکولا (کریستین کامارگو) و بسیاری دیگر.
این سریال به طرز استادانهای ساخته و بازی شده و توانسته است مضحکترین و هولناکترین جنبههای داستانهای ویکتوریایی را در قالبی تماشایی و دلنشین درهم بیامیزد.
۳. Bates Motel (۲۰۱۳-۲۰۱۷)
سرگذشت نورمن بیتس
این سریال که پیشدرآمدی برای Psycho آلفرد هیچکاک است (هرچند در زمان معاصر روایت میشود)، زندگی جوانی نورمن بیتس (فردی هایمور) و مادرش نورما (ورا فارمیگا) را به تصویر میکشد. همانطور که در فیلم اصلی دیدیم، رابطهی مادر و پسر اصلاً معمولی نیست.
Bates Motel تصویری ناخوشایند و تاریک از روابط مادر – فرزندی ارائه میدهد و با شخصیتپردازی دقیق و تعلیقی نفسگیر بیننده را درگیر میکند.
۲. Hannibal (۲۰۱۳-۲۰۱۵)
چگونه دکتر لکتور به دنیا آمد؟ Hannibal سالها پیش از ماجراهای رمانهای توماس هریس (که بعدها به فیلمهایی چون Red Dragon و Silence of the Lambs تبدیل شدند) روایت میشود. در این سریال شبکه NBC، دکتر هانیبال لکتور (مدس میکلسن) هنوز روانپزشکی معتبر بوده و گذشتهی خونآلودش از قتلها و آدمخواریاش برای دنیا ناشناخته مانده است.
این یکی از بهترین نقشآفرینیهای میکلسن است؛ او هم از نسخههای قبلی دکتر لکتور الهامگرفته و هم شخصیت را کاملاً مال خودش کرده است. Hannibal یکی از معدود پیشدرآمدهایی است که راز خاستگاه یک ضدقهرمان را آشکار میکند؛ بیآنکه از میراث او چیزی کم کند.
۱. The Twilight Zone (۱۹۵۹-۱۹۶۴)
این بُعدی از خیال است
The Twilight Zone ساختهی راد سرلینگ نقطهی عطفی در تلویزیون، ژانر وحشت و روایتهای آنتولوژی است. حتی اگر هیچوقت سریال را ندیده باشید، احتمالاً داستانها و پیچشهای اپیزودهای معروف آن را شنیدهاید. این سریال به همهی ژانرها و رسانهها نفوذ کرده است.
با وجود آنکه محصول ۱۹۵۹ است، هنوز هم به شکل غافلگیرکنندهای ترسناک است. سیاهوسفید بودن و جلوههای ویژهی ابتدایی، چیزی از فضای وهمآور و نگرانکنندهی آن کم نمیکند. موسیقی تیتراژ آغازین همراه با صدای روح گونهی سرلینگ شما را به دنیایی دیگر میبرد؛ و آن دنیا همیشه جای خوبی نیست.
تاریکیای که روشنی میآورد
وقتی به فهرست بهترین سریالهای ترسناک نگاه میکنیم، چیزی فراتر از موجودات هولناک یا صحنههای شوکآور میبینیم. این سریالها در واقع میدان تمرینی برای روان ما هستند؛ جایی که یاد میگیریم با ترس روبهرو شویم، آن را درک کنیم و در نهایت بر آن غلبه کنیم.
در جهانی که پر از ناامنیهای واقعی است، شاید عجیب باشد که انسان همچنان داوطلبانه خودش را در معرض وحشت خیالی قرار دهد. اما حقیقت این است که همین تجربهی کنترلشده به ما حس رهایی میدهد؛ مثل پرشی در تاریکی که وقتی بهسلامت فرود میآییم، به ما اعتمادبهنفس میدهد. تماشای آثار ترسناک نهتنها سرگرمی است، بلکه نوعی تجربهی عاطفی – فلسفی هم هست.
این سریالها با استفاده از استعارهها و نمادها، دردها و اضطرابهای واقعی جامعه را بازتاب میدهند و به ما نشان میدهند که حتی در تاریکترین روایتها هم راهی برای ادامهدادن وجود دارد. شاید راز جذابیت این ژانر همین باشد: ما میترسیم، میلرزیم، ولی در نهایت نفس راحتی میکشیم و هر بار که این چرخه تکرار میشود، انگار کمی بیشتر به خودمان یادآوری میکنیم که در برابر ترسهای زندگی واقعی هم میتوان ایستاد. نظر شما چیست؟
منبع: Screenrant
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون
نظرات