۱۰ تا از بهترین فیلمهای سینمایی دفاع مقدس | بخش اول
سینمای جنگ یا همانطور که در فرهنگ ایرانی مینامیمَش، سینمای دفاع مقدس از آغاز جنگ ایران و عراق در دههی ۶۰ تا امروز، همیشه جایگاه ویژهای در نظام تولید، توزیع و حتی سیاستگذاری سینمایی کشور داشته؛ چه از نظر بودجه، چه جوایز و چه تریبونهای رسمی. اما مسیری که این سینما طی کرده، تنها مسیر تصویرسازی از میدان جنگ نبوده؛ در دورههایی کوشیده واقعیتهای انسانیتری را روایت کند و در دورههایی هم دوباره به سوی کلیشهها و روایتهای یکسویه برگشته است.
در این مطلب از مجله بازار، نگاهی داریم به بهترین و مهمترین فیلمها ایرانی که به موضوع جنگ، دفاع مقدس و پیامدهای آن پرداختهاند. از آثاری که در دل میدان نبرد شکل گرفتهاند تا فیلمهایی که با فاصلهای عاطفیتر، از زاویهی خانوادهها، بازماندهها و تبعات اجتماعی و روانی جنگ روایت میکنند.
طبل بزرگ زیر پای چپ
کارگردان: کاظم معصومی – محصول سال ۱۳۸۳
بازیگران: حسین محجوب، حمید فرخنژاد، بابک حمیدیان، علی احمدی و حسین نوروزی
در دل یکی از ساکتترین سنگرهای جبهه، «حافظ» آخرین بازماندهی یک گروهان منهدمشده، هنوز در حال انجام مأموریتی است که دیگر کسی برایش زنده نمانده؛ جمعآوری پیکرهای بیجان رفقایش. گویی زمان برای او ایستاده، و تنها صدای طبل جنگ است که زیر پایش میکوبد. اما سکوت این خاکریز، با ورود دو سرباز تازهرسیده (فرماندهای زخمی به نام یحیی و همراهش مهران) شکسته میشود. آنها نیز تنها بازماندگان عملیاتیاند که شب گذشته به قیمت جان بسیاری تمام شد. حالا، این سه تن، در گوشهای متروک از میدان نبرد، ناچارند با سکوت، خاطرات و معنای واقعی جنگ روبهرو شوند.

در دوران پرهیاهوی فیلمهای جنگی، «طبل بزرگ زیر پای چپ» صدایی متفاوت است؛ آنقدر متفاوت که اکرانش سالها به تعویق افتاد و در نهایت هم با محدودیتهایی همراه بود. اما همین سکوت تحمیلشده، بر اهمیت نگاه جسورانهاش مهر تأیید میزند. این فیلم، بیآنکه شعاری باشد، یکی از صریحترین نقدهای سینماییست به تداوم جنگی که شاید خیلی زودتر میتوانست پایان یابد.
بوی پیراهن یوسف
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا – محصول سال ۱۳۷۴
بازیگران: نیکی کریمی، علی نصیریان، شیرین بینا و جعفر دهقان
در میانهی روزگار پرالتهاب پس از جنگ تحمیلی هشت ساله، زمانی که آفتاب بازگشت اسیران به خانه تازه طلوع کرده بود، ابراهیم حاتمیکیا دست به خلق داستانی زد که فراتر از قصههای معمول جنگی، به عمق زخمها و امیدهای خانوادههای داغدار میپرداخت. «بوی پیراهن یوسف» روایت تقابل امید و انتظار است؛ داستان دو خانواده که هر کدام، در سکوتی پر از درد و تردید، چشم به بازگشت عزیزانی دوختهاند که سالها مفقود شدهاند. پدر و پسری که سایهی غیابش بر دل خانه سنگینی میکند و خواهر و برادری که با هر نفس، یاد آن دیگری را زنده نگه میدارند، در مسیر جستوجویی مشترک به هم میرسند. این همراهی نه فقط روایت یک سفر فیزیکی، بلکه سفر به قلب امید، دلتنگی و حتی آشتی با واقعیتهای تلخ جنگ است.

موسیقی دلنشین و بهیادماندنی مجید انتظامی، چون ریتم تپندهی قلب داستان، به عمق احساسات فیلم جان میبخشد و مخاطب را همراه میسازد. این همکاری موفق، بعدها در فیلم «آژانس شیشهای» نیز ادامه یافت و یکی از ماندگارترین موسیقیهای متن سینمای جنگ ایران را خلق کرد. «بوی پیراهن یوسف» نه فقط یک فیلم جنگی، بلکه حکایتی است از صدای ناگفتهی خانوادهها، از آن لحظههای سخت انتظار و قدرت عشق در مواجهه با تلخیهای زمان.
لیلی با من است
کارگردان: کمال تبریزی – محصول سال ۱۳۷۴
بازیگران: پرویز پرستویی، محمود عزیزی، مازیار لرستانی، رحمان باقریان، حسین معلومی و مهدی فقیه
«لیلی با من است» فیلمی است که در میانه فضای سنگین و غالباً جدی سینمای دفاع مقدس، با نگاهی متفاوت و بامزه پا به عرصه گذاشت؛ فیلمی که از ترسهای انسانی و تناقضهای درونی یک فیلمبردار ساده روایت میکند و تماشاگر را به خنده و فکر وامیدارد. داستان «صادق مشکینی» (فیلمبردار تلویزیونی که شدیداً از حضور در خط مقدم جنگ هراس دارد) ماجرایی است درباره تلاش او برای گرفتن وامی از صندوق تلویزیون تا خانه نیمهکارهاش را تکمیل کند، اما این هدف، او را به جبههای میکشاند که بیش از هر چیز از آن میترسد. او با تنظیم یک وصیتنامه در شب قبل از سفر، تلاش میکند خود را برای بدترین احتمالات آماده کند و در طول مسیر، با راهحلهای طنزآمیز و گاهی بهشدت غیرمنتظره، سعی دارد از نزدیک شدن به خط مقدم فرار کند، ولی سرنوشت بازی دیگری میکند و او ناخواسته وارد صحنهای میشود که از آن گریزی نیست.

با وجود پیشبینی واکنشهای سختگیرانه به این نوع نگاه متفاوت، «لیلی با من است» به استقبال نسبی تلویزیون نیز رسید و حتی سریالی به همین نام برای شبکه دو ساخته شد. کمال تبریزی اما در سالهای بعد با «مارمولک» تجربهای متفاوت و مواجههای مستقیمتر با انتقادهای رادیکال گرفت. پرویز پرستویی با ایفای نقش صادق مشکینی، توانست پیچیدگیهای یک انسان عادی را که در برابر جنگ و مسئولیتهای ناخواستهاش سرگردان است، به زیبایی به تصویر بکشد؛ بازیای که طنز و احساس را همزمان منتقل میکند و تماشاگر را با خود همراه میکند.
«لیلی با من است» نه فقط یک فیلم جنگی، بلکه داستان ترسها، تناقضها و مواجهه انسان با شرایطیست که بر خلاف ارادهاش به آن کشیده میشود، روایت پرجنب و جوش و در عین حال تأملبرانگیزِ انسانیتی که در پس پردهی جنگهای بزرگ پنهان است.
آژانس شیشهای
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا – سال ۱۳۷۶
بازیگران: پرویز پرستویی، حبیب رضایی، رضا کیانیان، قاسم زارع
در دل تهران شلوغ و پرهیاهو، درست در آستانه نوروز، دو همرزم قدیمی به صورت اتفاقی دوباره همدیگر را مییابند؛ عباس حیدری، که زخمیهای جنگ نفسش را بند آورده، و حاج کاظم، رفیقی که میخواهد هر طور شده به دوستش کمک کند. قصهی «آژانس شیشهای» این دیدار را دستمایه قرار میدهد تا تلخیها و سختیهای روزهای پس از جنگ را در قاب تصویر به نمایش بگذارد. داستانی که در بطن خود، انعکاسی است از آرزوها، ناامیدیها و ناملایماتی که رزمندگان در بازگشت به زندگی عادی با آن مواجهاند.
حاتمیکیا در میانه دهه هفتاد، پس از سالها چالش و محدودیت، سرانجام این فیلم را ساخت؛ اثری که بیش از هر چیز، عصبانیت و اعتراض او به دور شدن آرمانهای انقلاب و بیتوجهی مسئولان به حال و روز جانبازان و رزمندگان را بیان میکرد. فیلمی جسورانه و تند که در نهایت با مذاکرات فراوان و برخی تغییرات در فیلمنامه، راهش را به سالنهای سینما باز کرد و به یکی از بحثبرانگیزترین و در عین حال پرمخاطبترین آثار سینمای جنگ ایران تبدیل شد.

«آژانس شیشهای» را میتوان عصبانیترین و شورانگیزترین فیلم حاتمیکیا دانست؛ اثری که با تمرکز بر وضعیت رزمندگان پس از جنگ و تلخیهای زندگی روزمره، طعنههای سیاسی و اجتماعی خود را هم به برخی مسئولان و هم به بخشی از جامعه ایران وارد میکند. کارگردان، در دل تهران مدرن و در حالی که سالها از پایان جنگ میگذرد، هنوز جنگ را به چشم میبیند و قهرمانان واقعیاش را همان رزمندگان گمنامی میداند که بیشترین هزینه را پرداختهاند اما سهم کمی از امکانات و توجهات بردهاند.
با بازی بینظیر پرویز پرستویی در نقش عباس، یکی از به یادماندنیترین و سمپاتیکترین ضدقهرمانان تاریخ سینمای ایران خلق شده است؛ شخصیتی که تمام بار روایت تلخ و امیدوارکننده فیلم را به دوش میکشد. «آژانس شیشهای» از دل فضای فرهنگی دوم خرداد شکوفا شد و نقطه عطفی شد در فیلمسازی ابراهیم حاتمیکیا؛ فیلمی که با داستانی پرکشش، بازیگران توانمند و نگاه تیزبینانهاش، در تاریخ سینمای جنگ ایران جایگاهی خاص و کالت یافته به دست آورد و تا سالها الهامبخش نسلهای بعدی فیلمسازان بود.
حمله به اچ ۳
کارگردان: شهریار بحرانی – سال ۱۳۷۳
بازیگران: جعفر دهقان، محمد کاسبی، فرامرز شهنی، حسین یاری، حسن عباسی، سعید قائمی، سعید خوشدل، سید ناصر هاشمی
«حمله به اچ ۳» نه تنها فیلمی جنگی بلکه تجلیگرِ شجاعت، استراتژی پیچیده و ایثار بیحد و مرز خلبانان نیروی هوایی ایران است که در دل یکی از بحرانیترین لحظات جنگ ایران و عراق، عملیاتی تاریخی و سرنوشتساز را رقم زدند. ماجرای فیلم روایتگر حمله جسورانهای است که در صبح پانزدهم فروردین ۱۳۶۰، هنگامی که عراق به دنبال جابهجایی ناوگان استراتژیک خود به پایگاههای دورافتاده در غرب کشور بود، توسط نیروی هوایی ایران طراحی و اجرا شد.
این عملیات بیشباهت به یک ماموریت فیلمهای هیجانی نیست؛ خلبانانی که با عبور از مرزهای پرخطر و مناطق تحت کنترل دشمن، پا به دل تنگنا گذاشتند تا به یکی از مهمترین مراکز نظامی عراق ضربهای کاری وارد کنند. پایگاه اچ ۳ که قلب ناوگان هوایی عراق بود، هدفی بود که اگر به آن دست مییافتند، میتوانستند توازن قدرت را در جنگ تغییر دهند. فیلم با دقت و وسواس فراوان، لحظه به لحظه این نبرد هوایی را به تصویر میکشد؛ از شور و هیجان آمادهسازی خلبانان گرفته تا صحنههای نفسگیر نبردهای هوایی که با جلوههای بصری کمنظیر آن زمان، هنوز هم نفس را در سینه حبس میکند.

شهریار بحرانی با خلق این اثر، نه فقط تاریخ جنگ را زنده کرده بلکه یک افتخار ملی را به تصویر کشیده که ماندگاری آن در سینمای ایران فراتر از ژانر دفاع مقدس است. «حمله به اچ ۳» یادآور شجاعت مردانی است که در آسمانهای ایران، مرزها را شکستند و نامشان را در تاریخ کشور حک کردند.
باشو غریبه کوچک
کارگردان: بهرام بیضایی – سال ۱۳۶۸
بازیگران: سوسن تسلیمی، عدنان عفراویان، پرویز پورحسینی، فرّخلقا هوشمند، اکبر دودکار، رضا هوشمند
در میانهی ویرانیهای جنگ ایران و عراق، پسرکی به نام باشو، پس از از دست دادن خانه و خانوادهاش در جنوب کشور، به شکلی معجزهآسا خود را در جنگلهای سرسبز شمال مییابد. جایی که زندگیِ متفاوت و طبیعت بکر، داستانی تازه را رقم میزند. باشو به خانهی نایی پناه میبرد؛ زنی روستایی و مستقل که در غیاب شوهرش، زندگی و کشاورزیاش را به تنهایی اداره میکند. در دل این تفاوتهای فرهنگی، زبانی و جغرافیایی، رابطهای زیبا و انسانی شکل میگیرد؛ رابطهای که از دل جنگ و رنج به امید، عشق و همدلی بدل میشود. «باشو غریبه کوچک» بیش از یک فیلم جنگی است؛ این فیلم پیام جهانی و انسانی خود را فراتر از خطهای مرزی و زبانی میفرستد و نشان میدهد چگونه محبت و درک میتواند مرزها را بشکند.

بهرام بیضایی در گفتوگوها گفته است که الهام اولیهی این فیلم از مواجههی پناهندگان جنوب ایران با مردم شمال کشور و سوالهایی که دربارهی احساسات و ارتباطات انسانی آنها در ذهنش شکل گرفت، نشأت گرفته است. «باشو غریبه کوچک» با داستانی ساده اما تأثیرگذار، ماندگارترین لحظات سینمای ایران در سالهای پس از جنگ را رقم زده و پیامهایی از امید، صلح و همدلی را به یادگار گذاشته است.
مهاجر
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا – سال ۱۳۶۸
بازیگران: علیرضا خاتمی، سید ابراهیم اصغرزاده، علیرضا حیدری و دیگران
«مهاجر» داستانی متفاوت از جنگ ایران و عراق را روایت میکند؛ جنگی که نه فقط در خطوط مقدم و درگیریهای مستقیم، بلکه در نبردی هوشمندانه و تکنولوژیک میان انسان و دشمن جریان دارد. در این فیلم، محور اصلی عملیات با هواپیماهای بدون سرنشین یا پهپادهایی است که از راه دور و توسط خلبانانی در دو ایستگاه مختلف، هدایت میشوند. یکی از خلبانها که به عمق خطوط دشمن نفوذ میکند، باید ضمن انجام ماموریت حساس شناسایی، درگیر نبرد شود و در نهایت پهپاد را به خلبان دوم تحویل دهد، اما خودش در لحظات پایانی به شهادت میرسد. این روایتِ پرتنش و نفسگیر، نه فقط داستان جنگ فیزیکی بلکه نگاه عمیقی است به دغدغهها، ترسها، وفاداریها و بار روانی رزمندگانی که در پشت جبهه با فناوری و جسارت به نبرد میپردازند.

دیدهبان
کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا – سال ۱۳۶۷
بازیگران: اسماعیل سلطانیان، حسین کیانی، غلامرضا علیاکبری
«دیدهبان» داستان یک رزمنده است که در شرایط سخت جنگ ایران و عراق، مأمور میشود تا به خط کمین برود و نقش دیدهبانی را برای هدایت آتش نیروهای خودی برعهده بگیرد. این خط کمین که ارتباط آن با نیروهای پشتیبانی توسط دشمن قطع شده، در خطر سقوط قرار دارد و مقاومت در برابر حملات سنگین دشمن نیازمند حضور و دقت بالای دیدهبان است. عارفی، شخصیت اصلی فیلم، باید از مسیری پرخطر و زیر تیراندازی شدید دشمن عبور کند تا به موقع برسد و عملیات را راهبری کند.

عقابها
کارگردان: ساموئل خاچیکیان – سال ۱۳۶۳
بازیگران: سعید راد، جمشید هاشمپور، زری برومند، شهاب عسگری، رضا رویگری
در جریان جنگ ایران و عراق، یک هواپیمای نیروی هوایی ارتش ایران پس از انجام مأموریتی در خاک عراق مورد حمله نیروهای عراقی قرار گرفته و در کردستان عراق سقوط میکند. نیروهای عراقی در تلاش برای دستگیری خلبان این هواپیما هستند، اما یک تکاور ارتش که با لباس مبدل کردی در منطقه حضور دارد، به کمک خلبان میآید و او را نجات میدهد. اکنون این دو باید با هم از دست نیروهای دشمن فرار کنند.

این فیلم نشان میدهد که سینمای دفاع مقدس با خلق قهرمانان تاثیرگذار میتواند مخاطبان زیادی را جذب کند. کارگردان فیلم، ساموئل خاچیکیان، با تجربهاش در ساخت آثار دلهرهآور و جنایی، توانست با استفاده از بازیگران مطرحی چون جمشید هاشمپور و سعید راد، اثری بسازد که هنوز هم تماشاگران را به هیجان میآورد.
کانی مانگا
کارگردان: سیفالله داد – سال ۱۳۶۶
بازیگران: فرامرز قریبیان، علی ثابتفر، عبدالرضا اکبری، کاظم افرندنیا، رضا رویگری، منصور والامقام
داستان فیلم درباره سقوط یک هواپیمای عراقی در منطقه کانی مانگا در کردستان ایران است. خلبان این هواپیما جان سالم به در میبرد و فرار میکند. گروهی از تکاوران ایرانی به فرماندهی سروان یاوری مأمور میشوند تا خلبان فراری را به اسارت بگیرند. اما در این میان، گروهی مسلح مخالف جمهوری اسلامی به رهبری کاک هوشنگ وارد ماجرا میشود و تلاش میکند خلبان عراقی را نجات دهد. درگیری میان تکاوران ایرانی و اعضای گروه مسلح شدت میگیرد و در نهایت خلبان عراقی به دام میافتد. این اتفاق باعث میشود که هلیکوپترهای عراقی برای مقابله با تکاوران به منطقه اعزام شوند و نبرد هوایی میان هلیکوپترهای دو طرف شکل بگیرد.

نظر شما چیست؟ نظرتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
دوستداشتنیترین یوتوبر گیم ایران کیه؟ میگزیم با عیلرکسا Alirexzam@
پلاک ، گذرگاه ، تنگه ابو غریب ، ملکه و دوئل میتونست در این میان باشه اینها هم از بهترین های سینمای جنگ هستند …
خوب بود
با تشکر از اقا سجاد.
به نظرم فیلم اخراجی ها هم بسیار جالب و طنز بودند😄💜
خوب بود
بلمی به سوی ساحل
افق
یکبار حر فمو نو انداختیم پسر
یک بار حر فمونو انداختیم پسر
اخراجیها و معراجیها و… هم که بوق؟!
و باشو غریبه ای کوچک یا همون عدنان عفراویان الان دکه سیگار فروشی داره داخل لشکر آباد اهواز
فیلمهای مثل عملیات کرکوک فرارمرگبارپروازازاردوگاه خیلی عالی هستندمیشدپخش بشه برای یادآوری
فیلمهای سینمایی دفاع مقدسی واقعافوق العاده هستش اگردرهفته یکی پخش بشه ممنون مسئولین میشیم جنبه آموزشی داره مثلافیلمهای مانند…پاتک …کانی مانگا …منطقه ممنوعه….پروازدرشب …هفت گذرگاه…بلمی بسوی ساحل
پرواز در شب
ولی تنگه ابو غریب رو تو این لیست نداشتید
واقعا اخراجی ها لایق بودن میان این لیست رو داشت