در دل خاکریزها و میان صدای ممتد خمپاره و سکوت‌ آوار، فقط گلوله‌ها نبودند که مسیر تاریخ را عوض کردند. سینما هم بود؛ دوربینی روشن در دل تاریکی، که روایتگر رنج و مقاومت، عشق و فداکاری شد. سینمای دفاع مقدس، فقط بازتاب جنگ نیست؛ بلکه بازتاب انسان است.

انسانی که در میانه مرگ و زندگی، میان باور و تردید، به دنبال معنا می‌گردد. سینمای جنگ در ایران، برخلاف آنچه گاهی تصور می‌شود، فقط پرچم به‌دوشانِ حماسه‌گو نیست؛ گاهی هم زخم‌خورده‌ای تنهاست، که از قاب دوربین، حقیقت را روایت می‌کند، نه شعار را.

۱۰ تا از بهترین فیلم‌های سینمایی دفاع مقدس | بخش اول

در بخش دوم این پرونده مجله بازار، از نخستین تلاش‌های پرشور برای ساخت فیلم‌هایی درباره خلبانان و تکاوران، تا روایت‌های شاعرانه و عاشقانه از پرستاران و کودکان جنگ‌زده، مروری کرده‌ایم بر مهم‌ترین آثار ژانر دفاع مقدس در سینمای ایران. آثاری که هرکدام از زاویه‌ای متفاوت، واقعیت جنگ را به تصویر کشیده‌اند؛ از قهرمان‌سازی‌های دهه ۶۰ تا ضدقهرمان‌های دردمند دهه ۷۰، و از بازخوانی‌های مستندگونه دهه ۹۰ تا روایات زنانه و مغفول‌مانده سال‌های اخیر. این فیلم‌ها، در کنار همه افت‌وخیزهای فنی یا محتوایی‌شان، تلاشی صادقانه‌اند برای ثبت تاریخ، برای حفظ خاطره. خاطره‌ای که اگرچه به آتش و خون آلوده است، اما از دل آن، صدای انسان به گوش می‌رسد؛ انسانی زخمی، اما ایستاده.

شیدا

کارگردان: کمال تبریزی | سال تولید: ۱۳۷۷

کمال تبریزی که با فیلم تحسین‌شده «لیلی با من است» مرزهای کمدی و جنگ را در سینمای ایران جابه‌جا کرده بود، در «شیدا» به سراغ روایت عاشقانه‌ای رفت که در دل بیمارستانی در بحبوحه جنگ شکل می‌گیرد. «شیدا» ملودرامی انسانی و لطیف درباره پرستاری است که مراقب رزمنده‌ای نابینا می‌شود. از دل رابطه‌ای ساده میان مراقبت و درد، عشقی شکل می‌گیرد که نه به زبان می‌آید، نه آشکارا نمایش داده می‌شود؛ بلکه در نگاه‌ها، سکوت‌ها و حسرت‌ها جریان دارد. لیلا حاتمی و پارسا پیروزفر با اجرای کم‌نظیر خود، یکی از ماندگارترین زوج‌های عاشقانه سینمای ایران را خلق کردند؛ زوجی که عشق‌شان بیش از آن‌که زمینی و جسمانی باشد، از جنسی معنوی و روحانی است.

«شیدا» از آن دسته فیلم‌هایی‌ست که مرز میان سینمای جنگ و سینمای احساس را کمرنگ می‌کند؛ فیلمی آرام، شاعرانه و جسور در انتخاب موضوع، که نشان داد چگونه می‌توان از دل ویرانی و صداهای جنگ، روایتی عاشقانه و انسان‌محور بیرون کشید.

دوئل

کارگردان: احمدرضا درویش | سال تولید: ۱۳۸۲

«دوئل» نه فقط به عنوان یکی از پرهزینه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران، بلکه به‌عنوان تلاشی بلندپروازانه برای ارتقای استانداردهای سینمای جنگ، جایگاه ویژه‌ای در حافظه سینمایی دهه ۸۰ دارد. احمدرضا درویش، پس از ساخت فیلم انتخاباتی دوم خرداد برای محمد خاتمی، توانست حمایت مالی قابل‌توجهی برای پروژه‌ای بزرگ در ژانر دفاع مقدس جذب کند. او با ترکیب نسل تازه‌ای از بازیگران، از جمله پژمان بازغی و کامبیز دیرباز، در کنار چهره‌های تثبیت‌شده‌ای چون سعید راد و پرویز پرستویی، فیلمی ساخت که میان اکشن نفس‌گیر و درامی پرتنش حرکت می‌کرد. «دوئل» تلاشی بود برای رساندن سینمای جنگ ایران به استانداردهای فنی جهانی، با جلوه‌های ویژه‌ای که در زمان خود کم‌نظیر بود.

در قلب این فیلم، دوئل میان انسان‌ها نیست؛ بلکه کشمکشی است میان خاطره، خیانت، وفاداری و حقیقت. درویش با فیلم‌برداری خیره‌کننده، طراحی صحنه‌ای دقیق و قصه‌ای پرکشش، فیلمی ساخت که هنوز هم تماشایش تجربه‌ای پرانرژی است.

اتوبوس شب

کارگردان: کیومرث پوراحمد | سال تولید: ۱۳۸۵

«اتوبوس شب» یکی از متفاوت‌ترین روایت‌ها در سینمای جنگ ایران است؛ فیلمی که با فیلمنامه‌ای از حبیب احمدزاده، تنها بر پایه یک موقعیت ساده بنا شده: جابه‌جایی چند اسیر عراقی در دل شب، با تنها یک رزمنده ایرانی و یک راننده.

اما در دل همین سادگی، جهانی از مفاهیم انسانی شکل می‌گیرد. فیلم به‌جای آنکه شعاری باشد، تلخی و بی‌معنایی جنگ را به زبان تصویر روایت می‌کند. این اثر، از معدود فیلم‌هایی در سینمای دفاع مقدس است که جنگ را از لنز انسانیت و نه ایدئولوژی، تماشا می‌کند. بازی تأثیرگذار مرحوم خسرو شکیبایی در نقش راننده‌ای خسته از جنگ، در کنار مهرداد صدیقیان در اولین نقش جدی‌اش، ستون‌های اصلی فیلم‌اند. «اتوبوس شب» نه‌فقط یک فیلم ضدجنگ تأثیرگذار، بلکه یکی از آثار ماندگار کارنامه پوراحمد است که موفق شد از دل میدان‌های نبرد، به گفتگو میان دو ملت برسد.

روز سوم

کارگردان: محمدحسین لطیفی | سال تولید: ۱۳۸۵

محمدحسین لطیفی پس از موفقیت سریال تلویزیونی «صاحبدلان»، در همان سال با بسیاری از همان بازیگران به سراغ پروژه‌ای سینمایی رفت که بر پایه یک داستان واقعی در خرمشهرِ سال ۱۳۶۰ بنا شده بود. «روز سوم» در کمتر از یک ماه ساخته شد، تا به جشنواره فجر آن سال برسد. در دوره‌ای که دولت تازه‌روی کار آمده بود، فیلم به عنوان بهترین اثر جشنواره شناخته شد و جایزه اصلی را از آن خود کرد.

فیلم با ساختاری کلاسیک و دراماتیک روایت می‌شود، اما لطیفی در آن نشان داد که چطور می‌تواند با بهره‌گیری از الگوهای روایی استاندارد، اثری پرکشش و انسانی بسازد. «روز سوم» یکی از نمونه‌های موفق سینمای دفاع مقدس در دهه ۸۰ است که تأثیر احساسی بالایی بر مخاطب می‌گذارد و هم‌زمان از منظر کارگردانی، نشانی از تسلط آکادمیک لطیفی دارد.

چ

کارگردان: ابراهیم حاتمی‌کیا | سال تولید: ۱۳۹۲

ابراهیم حاتمی‌کیا سال‌ها رویای ساخت فیلمی درباره شهید مصطفی چمران را در سر داشت. در نهایت، در سال ۱۳۹۲ فرصتی فراهم شد تا این پروژه را به مرحله تولید برساند؛ فیلمی که نه‌ روایتی کامل از زندگی چمران، بلکه برشی از روزهای حساس او در جریان قائله پاوه بود.

«چ» برخلاف بسیاری از آثار قبلی حاتمی‌کیا، واکنش‌هایی دوگانه برانگیخت. برخی تماشاگران فیلم را تحسین کردند و آن را اثری صادقانه و پرجزئیات دانستند، در حالی‌که برخی دیگر آن را دوپهلو، و حتی در برخی نقاط دور از واقعیت تاریخی توصیف کردند. یکی از حاشیه‌سازترین واکنش‌ها، انتقاد فرزند شهید کشوری بود که به حذف نقش پدرش در پایان دادن به بحران پاوه اعتراض کرد. با وجود این واکنش‌ها، «چ» آخرین اثر جنگی حاتمی‌کیا تا امروز محسوب می‌شود؛ فیلمسازی که نامش با سینمای دفاع مقدس گره خورده و حالا مشغول کار روی پروژه‌ای بزرگ‌ درباره حضرت موسی (ع) است.

ایستاده در غبار

کارگردان: محمدحسین مهدویان | سال تولید: ۱۳۹۴

اولین فیلم بلند محمدحسین مهدویان، «ایستاده در غبار»، روایتی مستندگونه و واقع‌گرایانه از زندگی شهید احمد متوسلیان، فرمانده سپاه محمدرسول‌الله است؛ فرماندهی که نامش با نبوغ نظامی و شجاعت در میدان نبرد گره خورده و سرنوشتش پس از اسارت در لبنان تا امروز در ابهام باقی مانده است. فیلم، با تمرکز بر مقاطع کلیدی از زندگی متوسلیان، تصویری دقیق و به‌دور از اغراق از شخصیت او ارائه می‌دهد. پایان فیلم که با یک علامت سؤال درباره زنده بودن یا نبودن او به پایان می‌رسد، مخاطب را درگیر تردید و تأملی عمیق می‌کند.

«ایستاده در غبار» موفق شد نگاه تازه‌ای به سینمای بیوگرافیک درباره شهدا وارد کند و سبک مستند-داستانی مهدویان را به عنوان امضای سینمایی او تثبیت کند. این فیلم آغاز مسیری بود که در آثار بعدی او ادامه پیدا کرد و جایگاه او را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین فیلمسازان نسل جدید سینمای ایران تثبیت کرد.

تنگه ابوقریب

کارگردان: بهرام توکلی | سال تولید: ۱۳۹۶

بهرام توکلی که پیش از این با ساخت آثاری متفاوت و اقتباسی شناخته می‌شد، با «تنگه ابوقریب» به‌طور کامل به دل جنگ رفت؛ فیلمی که نه‌تنها از نظر جلوه‌های بصری، بلکه از منظر کارگردانی و میزانسن‌های جنگی یک گام بزرگ در سینمای ایران محسوب می‌شود.

این فیلم روایتی است از مقاومت گروهی از رزمندگان در برابر هجوم سنگین دشمن در تنگه‌ای حیاتی؛ تنگه‌ای که اگر سقوط می‌کرد، شاید سرنوشت جنگ به‌کلی تغییر می‌یافت. «تنگه ابوقریب» نه‌تنها به لحاظ فنی یک دستاورد مهم است، بلکه از نظر تاریخی نیز بازخوانی هوشمندانه‌ای از یکی از نقاط عطف جنگ هشت‌ساله ایران و عراق به شمار می‌رود.

منصور

کارگردان: سیاوش سرمدی | سال تولید: ۱۴۰۰

سیاوش سرمدی، فیلمسازی که از دنیای مستند وارد سینمای داستانی شد، در نخستین تجربه بلند سینمایی‌اش سراغ یکی از چهره‌های تأثیرگذار دوران دفاع مقدس رفت: شهید منصور ستاری، فرمانده نیروی هوایی ارتش. فیلم «منصور» نگاهی مستقیم و بی‌واسطه به تلاش‌ها و مجاهدت‌های ستاری دارد؛ فرمانده‌ای که در سخت‌ترین شرایط جنگی، پیگیر ارتقای صنعت هوایی کشور بود.

«منصور» از نظر روایت ساختاری ساده و سرراست دارد، اما همین سادگی باعث شده فیلم برای علاقه‌مندان به تاریخ جنگ و تحولات نظامی ایران، اثری قابل توجه باشد. شخصیت‌پردازی ستاری و پرداختن به وجه فنی و مدیریتی او در ارتش از نکات برجسته فیلم است؛ نکاتی که کمتر در سینمای جنگی ایران به آن‌ها پرداخته شده بود.

دسته دختران

منیر قیدی | سال ۱۴۰۰

منیر قیدی با دومین فیلم سینمایی‌اش بار دیگر به قلب جنگ بازگشت؛ اما این بار نه با تفنگ و خاکریز، بلکه با داستان زنانی که بی‌سلاح، اما شجاع‌تر از بسیاری مردان در دل جنگ ایستادند. «دسته دختران» روایتی است از رشادت‌های فراموش‌شده زنانی که در روزهای سخت دفاع مقدس، پشت جبهه نماندند و پا به میدان گذاشتند.

این فیلم از نظر بصری نسبت به «ویلایی‌ها» جسورتر و بالغ‌تر عمل می‌کند. قیدی حالا با اعتمادبه‌نفس بیشتری تصویر می‌سازد و موفق شده تصویری صادقانه و تأثیرگذار از قهرمانی زنانه در تاریخ معاصر ایران خلق کند. «دسته دختران» فقط یک فیلم جنگی نیست؛ یادآوری است از نسلی که سهمش در تاریخ جنگ، کمتر گفته شده، اما عمیق‌تر از بسیاری قصه‌هاست.

غریب

کارگردان: محمدحسین لطیفی | سال ۱۴۰۱

محمدحسین لطیفی پس از تجربه چند پروژه ناموفق، با «غریب» دوباره به سینمای جنگ برگشت؛ این بار با قصه‌ای واقعی و الهام‌گرفته از زندگی شهید محمد بروجردی، معروف به “مسیح کردستان”. فیلمنامه‌ای از حامد عنقا، بازی درخشان بابک حمیدیان و گریمی که چهره او را به طرز قابل توجهی به شخصیت بروجردی نزدیک کرده، از نقاط قوت فیلم‌اند.

«غریب» برای لطیفی نوعی بازگشت به فرم است؛ یادآور همان دقت و احساساتی که سال‌ها پیش در «روز سوم» دیده بودیم. با اینکه فیلم همچنان در دل جنگ روایت می‌شود، اما بیشتر بر شخصیت‌پردازی تمرکز دارد؛ شخصیتی که در میان سلاح‌ها و درگیری‌ها، روحی آرام و نگاهی انسانی به مردم کردستان داشت.

Loading

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها