به لطف کارگردانهایی مثل کوردا (Hirokazu Kore-eda)، هاماگوچی (Ryusuke Hamaguchi) و هوسودا (Mamoru Hosoda) سینمای ژاپن در مسیر درست قرار دارد. بههرحال، این کشور خانه تعدادی از بزرگترین فیلمسازهای تاریخ بوده است، کسانی مثل کوروساوا، اوزو، میزوگوچی، میازاکی و… . شاید بعضی از این کلاسیکها مثل My Neighbor Totoro، Tokyo Story و Seven Samurai را دیده باشید. شاید هم کنجکاوید که در سینمای این سمت دنیا چه خبر است. پس احتمالا به لیستی از بهترین فیلمهای ژاپنی تاریخ سینما نیاز داشته باشید تا نقشه راهی برای شروع سفر سینماییتان در ژاپن شود.
فیلم | سال ساخت | کارگردان | مدت زمان |
Seven Samurai | ۱۹۵۴ | Akira Kurosawa | ۲۰۷ دقیقه |
Ugetsu Monogatari | ۱۹۵۳ | Kenji Mizoguchi | ۹۶ دقیقه |
Tokyo Story | ۱۹۵۳ | Yasujiro Ozu | ۱۳۶ دقیقه |
Rashomon | ۱۹۴۹ | Akira Kurosawa | ۸۸ دقیقه |
Late Spring | ۱۹۴۹ | Yasujiro Ozu | ۱۰۸ دقیقه |
Woman in the Dunes | ۱۹۶۴ | Hiroshi Teshigahara | ۱۴۷ دقیقه |
Spirited Away | ۲۰۰۱ | Hayao Miyazaki | ۱۲۵ دقیقه |
Akira | ۱۹۸۸ | Katsuhiro Otomo | ۱۲۴ دقیقه |
Harakiri | ۱۹۶۲ | Masaki Kobayashi | ۱۳۳ دقیقه |
Perfect Blue | ۱۹۹۷ | Satoshi Kon | ۸۱ دقیقه |
Ikiru | ۱۹۵۲ | Akira Kurosawa | ۱۴۳ دقیقه |
Sansho the Bailiff | ۱۹۵۴ | Kenji Mizoguchi | ۱۲۶ دقیقه |
My Neighbor Totoro | ۱۹۸۸ | Hayao Miyazaki | ۸۶ دقیقه |
Yojimbo | ۱۹۶۱ | Akira Kurosawa | ۱۱۰ دقیقه |
Hana-bi | ۱۹۹۷ | Takeshi Kitano | ۱۰۳ دقیقه |
Audition | ۱۹۹۹ | Takashi Miike | ۱۱۵ دقیقه |
Onibaba | ۱۹۶۴ | Kaneto Shindo | ۱۰۳ دقیقه |
Kwaidan | ۱۹۶۴ | Masaki Kobayashi | ۱۸۳ دقیقه |
Battle Royale | ۲۰۰۰ | Kinji Fukasaku | ۱۲۲ دقیقه |
Grave of the Fireflies | ۱۹۸۸ | Isao Takahata | ۸۹ دقیقه |
A Fugitive From the Past | ۱۹۶۵ | Tomu Uchida | ۱۸۳ دقیقه |
Throw Away Your Books, Rally in the Streets | ۱۹۷۱ | Shūji Terayama | ۱۳۷ دقیقه |
Drive My Car | ۲۰۲۱ | Ryusuke Hamaguchi | ۱۷۹ دقیقه |
One Cut of the Dead | ۲۰۱۸ | Shin’ichirō Ueda | ۹۶ دقیقه |
Shoplifters | ۲۰۱۸ | Hirokazu Koreeda | ۱۲۱ دقیقه |
Seven Samurai
میخواهید سینمای ژاپن را بیشتر بشناسید یا کلا وارد دنیای تاریخ سینما شوید و نمیدانید از کجا شروع کنید؟ هفت سامورائی را قدم اول درنظر بگیرید. این شاهکار آکیرا کوروساوا نقطه خوبی برای شروع سفر سینمایی شما میشود. استادانهترین شاهکار کوروساوا، دقیقا بهخاطر سادگیاش تبدیل به دروازهای بین نسلهای مختلف فیلمبینها شده است.
دهکدهای فقیر در ژاپن که توسط راهزنان محاصره شده است. مردم بیدفاع چارهای ندارند غیر از اینکه منابعی را جمع کنند و گروهی از سامورائیها را برای محافظت از خود استخدام کنند.
کوروساوا براساس همین خط داستانی ساده، حماسهای را مینویسد که بهجایش مهیج، خندهدار، مملو از احساسات و البته بسیار تاثیرگذار است. شاید در نگاه اول زمان ۲۰۷ دقیقهای فیلم شما را کمی بترساند، اما به ما اعتماد کنید هرگز سه ساعت و نیمی به این اندازه پرهیجان تجربه نکردهاید.
Ugetsu Monogatari
سینمای ژاپن داستانهای بزرگی را از ارواح روایت میکند؛ کوایدان، اونیبابا، حلقه و… . اما تعداد کمی از آنها از فیلم جیدایگکی (ژانر فیلمهای ژاپنی درمورد سامورائیها که معمولا در دوران ادو میگذرند) و ترسناک کنجی میزوگوچی بهتر هستند. داستان اوگتسو در جشنوارههای اروپایی فیلم موفقی بود و به دروازهای برای سینماگران غربی تبدیل شد تا به قدرت و مهارت فیلمسازی ژاپنی پی ببرند.
حرکات طولانی دوربین، داستان یک سفالگر معمولی را دنبال میکنند که وسوسه عجیبی به سرش میزند…. زمان زیادی از شروع فیلم نمیگذرد که سروکله وسوسهگری مرموز پیدا میشود که عقل و هوش او را میرباید. همزمان همسر و فرزند سفالگر را میبینید که در خانه رنج میکشند.
این روایت در پسزمینهای از جنگ داخلی شکل میگیرد. انسانیت و همدلی با خشونتی که علیه زنان در آن زمان اتفاق میافتاد، با گذشت بیشاز ۷۰ سال، هنوز هم متاثرکننده است.
Tokyo Story
اوزو فیلمهایی ساخته که آرام و آهسته وارد قلبتان میشوند و در روحتان نقش میبنند و وقتی متوجه میشوید فیلمهایش چقدر عمیق در شما رسوخ کردهاند که دیگر خیلی دیر شده است. او با این درام خانوادگی توانست به اوج شیوه ویرانگرش در روایت دست یابد.
در ظاهر داستان سادهای داریم. دو پدربزرگ و مادربزرگ برای دیدن فرزندان بزرگسالشان به توکیو میروند. بهنظر نمیرسد اینجا چیز خارقالعادهای وجود داشته باشد که توجهتان را جلب کند. پس چه اتفاقی میافتد؟ چیزیکه به چشم میآید نگاهی رکوراست به سالخوردگی، فرزندپروری و انسانیت ناقص و عقیم در ژاپن مدرن است. با پایان فیلم شما میمانید و سکوتی متفکرانه که در آن به والدینتان فکر میکنید یا به سمت تلفن میدوید تا با آنها تماس بگیرید.
Rashomon
یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای کل ادوار سینما! میراث داستانگویی راشومون، یعنی داستانگویی از چندمنظر مختلف، چیزی است که حتی در دوران بعد هالیوود در فیلمهایی مثل دختر گمشده (Gone Girl) و مظنونین همیشگی (The Usual Suspects) دیده میشود. البته فیلمهای ژاپنی زیادی وجود ندارند که اسمشان را از زبان سیمپسونها بشنوید.
-: یالا هومر، ژاپن باحاله! تو راشومون رو دوست داشتی.
+: من اینجوری یادم نمیاد!
کوروساوا یک واقعه را بارها و بارها به ما نشان میدهد. ماجرا، قتل یک سامورایی در حومه کیوتو است. اما چیزی که داستان را جالب میکند روایتهاست. ۴ نفر، هرکدام از دید خود داستان را تعریف میکنند که درنهایت ما را داستانهایی متضاد و شواهدی غیرقابل اطمینان میرسانند. واقعا چه اتفاقی افتاده؟ خب، به روایت ما اعتماد نکنید!
Late Spring
درام مالیخولیاییِ پدر-دختری اوزو مثل یک تاردیس (باجه تلفنی خاص در مجموعه دکتر هو که درواقع ماشین سفر درزمان و مکان بود) سینمایی است که از بیرون کوچک بهنظر میرسد، اما اگر وارد دنیایش شوید چیزی فراتر از انتظارتان میبینید.
اواخر بهار، ماجرای پروفسوری بیوه است که میخواهد ازدواج دختر ۲۷ سالهاش را ببیند؛ بههر قیمتی، حتی خوشحالی خودش! دختر از این ایده وحشتزده است اما با خوشحالی به مراقبت از پدرش ادامه میدهد. بنابراین، پدر تلاش میکند وانمود کند که خودش به فکر ازدواج مجدد است.
هیچچیز در فیلمهای آرام و بینظیر اوزو تصادفی نیست. او در اینجا راههای بیشماری پیدا میکند تا به جایی برسد که نیات اصیل و مبهم درهم میریزند. در کنار بهترین فیلمهای ژاپنی تاریخ سینما، باید این فیلم را در لیست غمانگیزترین فیلمهای جهان هم قرار دهیم.
Woman in the Dunes
حشرهشناسی آماتور به سفر ساحلی میرود و در نهایت در شنزاری گیر میافتد. او نمیتواند از آنجا خودش را بیرون بکشد و بالا بیاید و همانجا کنار زنی میماند که اسمی ندارد. البته این زن بینام همانجا زندگی میکند و وظیفهای سیزیفوار به دوش دارد. او با بیل سطلهایی را پر از شن میکند و برای روستائیان میفرستد. زن در ریگ روان فیلمی مسحورکننده و سورئال است که به کسالت و رخوت زندگی روزمره خانگی میپردازد و شما را به حالتی رویاگون میبرد.
Spirited Away
دنیای جادوییای که در شهر اشباح به تصویر کشیده میشود، مکانی است که فقط در تخیل میازاکی میتواند وجود داشته باشد. اما طرفدارن جدی این انیمه سینمایی هنوز هم دور دنیا سفر میکنند تا مکانهای واقعیای که شبیه حمام عجیب فیلم هستند یا از آن حمام الهام گرفتهاند را شکار کنند. این فیلم برنده اسکار، پر از نمادگرایی و شخصیتهای جذاب است. یکی از آنها روحی است با اشتهایی سیری ناپذیر و دیگری دیگ بخاری با شش پا است. شهر اشباح یکی از بهترین فیلمهای ژاپنی تاریخ سینما و گواهی بر ارزش انیمههایی است که با دست طراحی میشوند، آن هم در دنیایی که هرروز چیزهای بیشتری دیجیتالی میشوند. البته این به قیمت ۱ دقیقه انیمیشن در ماه تمام میشود. اما کسی میتواند بگوید که ارزشش را ندارد؟
Akira
براساس مانگای حماسی و علمی-تخیلی کارگردان، چشمانداز آکیرا از آینده (البته برای تماشاگر امروز گذشته میشود، چون داستان فیلم در سال ۲۰۱۹ میگذرد.) بسیار تاثیرگذار است. در تمام فیلمهای امروزی که در دسته سایبرپانک قرار میگیرند، میتوانید ردپایی از آکیرا را پیدا کنید.
بهطور کلی، جلوههای بصری فیلم خیرهکننده هستند. زمینهای بایر سرمایهداری که پرزرقوبرقاند و رنگهای چشمگیر خودنمایی میکنند و البته انیمیشنهایی که بادیهارر (Body Horror) به داستان تزریق میکنند…
همه اینها برای روایت داستان عاطفی سادهای از جوانان ناراضی است. جاییکه رقابت دوچرخهسوار رهبر گروه با دوست دوران کودکیاش به کشمکشی ختم میشود که ابعادی کیهانی دارد.
Harakiri
شاهکار کوبایاشی عیاشانه از خشونت استفاده میکند و آن را به اوج میرساند و باعث میشود فیلمی مثل بیل را بکش (Kill Bill) شبیه به بامبی (Bambi) بهنظر برسد. شاهکار کوبایاشی جلوی هیچکدام از فیلمهای چامبارا یا مبارزه با شمشیر سر خم نمیکند، حتی هفت سامورایی.
نبوغ این فیلم در ساختارش است. فیلم با درخواست یک رونین (ساموراییای که اربابی ندارد) برای سپپکو (seppuku) یا همان هاراکیری (خودکشی آیینی در ژاپن) در ملک خاندانی قدرتمند آغاز میشود. اما این شروع ماجراست و بعد شاهد فلشبکی به سرنوشت آزاردهنده و تحقیرآمیز رونین دیگری خواهیم بود که او هم همین درخواست را دارد. آیا این دو به هم مرتبط هستند؟ آیا جهنمی برای تقاص پس دادن وجود دارد؟
Perfect Blue
ایده اینترنت بهعنوان فضایی رویایی چیزی است که ساتوشی کن در آخرین اثرش پاپریکا (Paprika) به آن میپردازد. اما اثر اولش ترسناکترین جلوه از این تم را ارائه میدهد.
تصاویر ذهنی باعث میشوند که تماشاگران میما، بازیگری که تبدیل به یک آیدل یا بت شده است را ببینند که ارتباطش با واقعیت و کنترلش بر آن را از دست میدهد. یکی از طرفدارانش به این اتفاق دامن میزند. او علاقهای وسواسگونه به میما دارد و همهجا مخفیانه تعقیبش میکند. کن با تدوین دقیق و داستانگویی مختصر کاری میکند که به همه تصاویر بیاعتماد شوید. آبی کامل در به تصویر کشیدن آزار و اذیتهای آنلاین و جنبه تاریک دنیای دیجیتال هم نگرانکننده و هم پیشگویانه عمل میکند.
Ikiru
آرامترین فیلم کوروساوا، ازنظر احساسی ویرانکنندترین فیلم اوست. تاکاشی شیمورا (Takashi Shimura) یک مامور دولتی (بروکرات) سطح پایین است. پس از اینکه سرطان معدهاش تشخیص داده میشود، کارش را رها میکند تا چندسال آخر زندگیاش را در جستجوی معنا بگذراند. اول به بارها و سالنهای رقص توکیو سر میزند و بعد سراغ پروژهای ماندگارتر میرود.
فیلمهای کمی هستند که اینطور مستقیم سراغ هسته وجودی انسان میروند و به و معنای واقعی بهجا گذاشتن میراث میپردازند. نسخه بازسازیشدهای از این فیلم هم وجود دارد که در سال ۲۰۲۲ با بازی بیل نای (Bill Nighy) عرضه شد. اما تقریبا مثل همیشه نسخه اصلی کیفیتی رویاگون و پر روح و احساسیتر دارد، کیفیتی که قابل بازسازی نیست.
Sansho the Bailiff
داستان این فیلم میزوگوچی در قرن ۱۱ام میگذرد و شما را وا میدارد با آغوش باز برای رسیدن قرن ۱۲ام دعا کنید! چون هرچه باشد نمیتواند به بدی این مرداب فساد، ظلم و اعمال شیطانی باشد.
سانشو مباشر با وجود فیلمبردار همیشگی میزوگوچی، یعنی کازوئو میاگاوا (Kazuo Miyagawa)، پر است از حرکات پن روان دوربین و برداشتهای طولانی. در مرکز اینها به این ایده پرداخته میشود: “انسان بدون رحم و شفقت، انسان نیست.” همین زیربنای شخصیت اصلی فیلم است. او پسر یک فرماندار عادل است که در شرارت غرق میشود. اما بعد از آن راه و رسم خوب بودن را میآموزد. البته که چیزهای زیادی در طی این مسیر از بین میروند، همینطور آدمهای زیادی. بهعلاوه، میزوگوچی تلاش دارد اشاره کند که بسیاری از این مسائل برای زنان اتفاق میافتد.
My Neighbor Totoro
گرچه استودیو جیبلی تا دلتان بخواهد قهرمان و موجودات خارقالعاده دارد، اما هیچکدام از آنها بهاندازه روح جنگلی که در انیمه همسایه من توتورو میبینم معروف نیستند. او چهره لوگوی رسمی استودیو هم هست.
این داستان جذاب در ژاپن پس از جنگ میگذرد. جاییکه دو خواهر به خانهای جدید در یک روستا نقل مکان میکنند. آنها در اطراف روستا با گروهی از موجودات عجیب اما دوستانه آشنا میشوند که جزئی از روح جنگل هستند. اینجا هیچ جادوگر بد یا نبردی بین خیر و شر وجود ندارد. این دست تمها را در بعضی از آثار جدیدتر جیبلی میبینیم که از افسانههای غربی الهام گرفتهاند. اما جادوی میازاکی در این کلاسیک محبوب بهاندازهای هست که چندین دهه دوام بیاورد.
Yojimbo
اواسط دهه ۶۰ میلادی، سرجیو لئونه، وسترن اسپاگتی را با فیلمی درمورد یک هفتتیرکش حیلهگر که شهر به شهر میرود و برای کمی سود و سرگرمی بیشتر با دو گروه یاغی رقیب بازی میکند را روی پرده میآورد. یک مشت دلار (A Fistful of Dollars) فیلمی بود که کلینت ایستوود (Clint Eastwood) را از مرد بدون اسم (Man With No Name) به یک ضدقهرمان جاودانه تبدیل کرد.
چیزیکه بسیاری از طرفداران فیلم یک مشت دلار نمیدانستند، این بود که فیلم درواقع بازسازی یکی از شاهکارهای کوروساوا بهنام یوجیمبو است. ششلولبند قصه را با یک شمشیرزن عوض کنید و از غرب وحشی به ژاپن اواخر دوران اِدو بروید. حالا یکی از بهترین فیلمهای سامورائی را در عصر طلایی ژاپن داریم. و توشیرو میفونه (Toshiro Mifune)… او در نقش یک سامورایی آنقدر خاص و آیکونیک است که دوباره برای دنباله فیلم، یعنی سانجیرو (Sanjuro) او را بازمیگردانند.
Hana-bi
هانابی یا آتشبازی، داستان پلیسی است که همسرش سرطان خون دارد و همکارش در حین انجام ماموریت فلج میشود. نقش این پلیس را خود کارگردان یعنی تاکشی کیتانو بازی میکند.
همانطور که کیتانوی ساکت و آرام خودش را درگیر معاملات یاکوزا میکند، همکارش سراغ هنر میرود و درهمین حال فیلم گنگستری آرام، متفکر و بینظیری شکل میگیرد. همه اینها برگرفته از ذهن همان آدمی است که آن بازی آرام را به نمایش میگذارد.
Audition
آدیشن پس از موفقیت بینالمللی Ring منتشر شد. این فیلم که به تدریج روی خشن خودش را نشان میدهد، ازنظر روانی آزاردهنده و پر از خون و خونریزیهای با ظرافت است. آدیشن را باید خواهر آن فیلم روحزده بلاکباستری یعنی حلقه بدانیم.
مرد بیوهای تصمیم میگیرد که تست برگزار کند… برای انتخاب زنی در نقش همسر جدیدش! این را درنظر بگیرید که درمورد روزهای قبل از تیندر و دیگر اپهای دوست/همسریابی صحب میکنیم…
مرد داستان شیفته و بنده آسامی (Asami) مرموز با بازی ایهیی شینا ( Eihi Shiina) میشود. فقط چند قرار لازم است تا آسامی دست و پای او را ببندد و البته نه به شیوه خوبی که شاید بعضیها انتظارش را داشته باشند. خلاصه، برای کسانی که از سوزن میترسند؛ از این فیلم دوری کنید.
Onibaba
سینمای ژاپن تاریخی سرشار از داستانهای عامیانه و ارواح دارد. فیلم اروتیک و ترسناک کانتو شیندو بهنام اونیبابا، نمونهای عالی از ترکیب هردو است.
نوبوکو اوتووا (Nobuko Otowa) و جیتسوکو یوشیمورا (Jitsuko Yoshimura) در نقش زن و عروسش ظاهر میشوند. ایندو، زمانیکه مردهای خانه در جنگ هستند با کشتن ساموراییهایی که در مرداب گمشدهاند زنده میمانند.
این داستانی از شهوت، حسادت، ناامیدی و انتقام است… و باتلاقی جهنمی که خودش یکی از کاراکترهای داستان است. فیلم بهصورت منوکروم و سرد تصویربرداری شده است صداهای سوتمانند و غمانگیز هم بافت، تعلیق و زیبایی زیادی به نیهای نفوذناپذیر اونیبابا اضافه کردهاند.
Kwaidan
یک مجموعه ترسناک که براساس داستانهای فولک ژاپنی است. این فیلم بیشتر به چیزهای عجیبوغریب میپردازد و میخواهد وحشت زیر پووستتان برود تا اینکه با چیزهای سطحی سریع بیننده را بترساند. ۴ افسانه کویدان به ارواح انتقامجو، ارواح برفی، موهای تسخیرشده و مردان فریبکار میپردازد. درست است که این قصهها با عنوان ترسناک شناخته میشوند، اما همانطور که اشاره کردیم بیشتر در فضایی سنگین اتفاق میافتند و جلوه ترسناک آنها کمتر است.
فیلمبرداری فیلم، حالتی رویاگون دارد که میتوان آن را در صحنههای مختلفی دید، مثلا تصویر مردی که بدنش پوشیده از طلسم است یکی از تصاویر جذابی است که به ایده اصلی بسیار وفادار است.
Battle Royale
برای نسلی خاص، این تریلر دیستوپیایی بود که نقش دروازهای به سینمای ژاپن را بازی کرد. داستان فیلم در آینده نزدیک میگذرد. جاییکه ژاپن درگیر رکود اقتصادی، بیکاری و بزهکار افسارگسیخته جوانان است. فیلم کینجی فوکوساکو، رویدادی را بهتصویر میکشد که توسط دولت غیرقانونی اعلام شده است. اینجا نوجوانان بازی میکنند… آنها از گروههای مختلف میآیند و پا به جنگی رقابتی میگذارند که تا پای جان ادامه دارد. جاییکه فقط یکنفر باید زنده بماند. این مقدمهای است که بعدها در دنیای سینما در Hunger Game و در دنیای بازی در PUBG و COD ادامه پیدا میکند.
اما بتل رویال نه چیزی از خشونتش کم میکند تا راحتتر پخش شود و نه از ویژگیهای طنزش. حتی در دنیای پس از بازی مرکب (Squid Game) هم هنوز نقد اقتدارگرایانه این فیلم بسیار قوی است.
Grave of the Fireflies
اگر دنبال بهترین فیلم ژاپنی تاریخ سینما درمورد زندگی مردم ژاپن در زمان جنگ هستید، باید مدفن کرمهای شبتاب را ببینید. این انیمه داستان زندگی مردم غیرنظامی در آن دوران است که توسط استودیو جیبلی ساخته شده است. فیلم با داستان دو کودک شروع میشود، خواهر و برادری که مادرشان را در جریان بمبارانها ازدست میدهند و به پناهگاهی میروند که کرمهای شبتاب روشنش میکنند.
کارگردان فیلم، ایسائو تاکاهاتا، احتمالا بهاندازه دیگر بنیانگذار استودیو جیبلی یعنی میازاکی معروف نباشد، اما قطعا او اولین نفر از این زوج بود که توانست با تماشاگران ژاپنی ارتباط عاطفی عمیقی برقرار کند.
این انیمیشن کلاسیک با موسیقی متن فوقالعادهاش دنیای کودکی را در کنار ویرانیهای وحشتناک قرار میدهد. اوج این داستان واقعا تکاندهنده است و حتی باعث میشود تا مدتها بعد با شنیدن اسمش اشک در چشمانتان حلقه بزند.
A Fugitive From the Past
این درام جنایی بیقاعده با عنوان دیگری هم شناخته میشود: Straits of Hunger. فیلم داستان سه سارق را دنبال میکنند که ناپدیدشدنشان با طوفانی وحشتناک و واژگون شدن یک کشتی مسافربری همزمان میشود. پلیسی که درگیر پرونده میشود، نمیتواند ماجرا را از ذهنش بیرون کند. او یک دهه فکرهایش را نشخوار میکند تا بتواند درمورد محل اختفای این مغز متفکر جنایتکار به نتیجهای برسد. شاید بهنظر ناامیدکننده برسد که فیلم آنطور که باید در سینمای غرب و جهان دیده نشد و درنهایت سال ۲۰۲۲ اکران شد. پناهندهای از گذشته، به خوبی پیوندی بین سینمای دوران طلایی و حماسی ژاپن با موج نو جدید ژاپنی برقرار میکند.
Throw Your Books Away Rally in the Streets
این فیلم، تفاوت مهمی با دیگر فیلمهایی این لیست دارد. کتابهایتان را دور بریزید و در خیابان تظاهرات کنید! شاید از عنوان نامعمولش حدس بزنید که با یک فیلم تجربی سروکار دارید.
فیلم، داستان مرد جوانی را دنبال میکند که مواجهه با جهان اطرافش، او را سرخورده میکند و از چیزی که در ذهنش ساخته آرمانزدایی میشود. قصد او برای اینکه در زندگی بهجایی برسد و چیزی بهدست بیاورد، در کنار این حقیقت که خانوادهاش از نظر فرهنگی و اقتصادی فقیرند قرار میگیرد.
قرار نیست داستان موفقیت عجیب یک پسر فقیر را ببینید و در پایان چشمهایتان پر از اشک شادی شود. نه، این یک زندگی واقعی است که از فیلتر رنگ و موسیقی میگذرد تا لحظاتی دنیای شما را به دنیای این مرد جوان گره بزند. نظر شما چیست؟ آیا این فیلم واقعا جایی در بین بهترین فلیمهای ژاپنی تاریخ سینما دارد؟
Drive My Car
ستاره نوظهور سینمای ژاپن از تلفیقی از چخوف و هاروکی موراکامی الهام گرفته است و کارش را بدون اغراق پیش برده تا به اولین کاندید بهترین فیلم اسکار ژاپنی تبدیل شود.
ماجرای فیلم با سفر کارگردان تئاتری بیوه به هیروشیما شروع میشود. او آمده تا بر تولید نمایش دایی وانیا اثر چخوف نظارت کند. اما به دلایل محرمانهای که مربوط به بیمه میشود، راننده جوانی مسئول راندن ماشین و جابهجا کردن او در شهر میشود. فکر میکنید چه پیوندی بین آنها شکل میگیرد؟ اگر این ایده در دست نادرستی مثلا هالیوود قرار بگیرد به پایانی قابل پیشبینی تبدیل میشود که بهشکل زنندهای شیرین است. اما هاماگوچی گوشی برای شنیدن پیچیدگیهای انسانی دارد و نیاز همزمان به تنهایی و ارتباط که متناقض بهنظر میرسد را درک میکند. پس ما را با داستانی عمیقا تکاندهند از هنر، غم، اندوه و بهبود مواجه میکند.
One Cut of the Dead
فیلم شینچیرو یوئدا کمی شبیه به پروژه جادوگر بلر ژاپنی است. پدیدهای دست چپی که بهعنوان یادگاری از نبوغ کمهزینه خوش میدرخشد. زمانی که انتظارش را ندارید، جنون به صحنه فیلمبرداری میرسد. همه دارند زامبی میشوند! درواقع گروه فیلمبرداری، قرار است فیلمی کمهزینه برای تلویزیون بسازند. شاید این باعث شود با خودتان بگویید بیشتر شبیه اثری نسبتا جدید و سرگرمکننده است تا فیلم کلاسیکی که حتما باید دید. اما فیلم با انرژی و طنز هوشمندانهاش با Shaun of the Dead قابل قیاس است. باید آن را یکی از بهترین فیلمهای ژاپنی تاریخ سینما بهحساب بیاوریم؟ جوابش با شما، اما در نظر بگیرید که با بودجهای بسیار کم یعنی ۲۵ هزار دلار ساخته شده و فروش جهانی آن به ۳۱ میلیون دلار رسیده است.
Shoplifters
کوریدا بیشتر بهخاطر این فیلمش شناخته میشود. اما Shplifters در ادامه کارهای پربار دیگر او مثل Like Father, Like Son و Our Little Sister میآید. فیلم توانست جایزه نخل طلایی را از ۷۱اُمین فستیوال کن برای گروه به ارمغان بیاورد.
دزدان فروشگاه، روایتی در جامعه امروزی ژاپن است و از بخشی از مردم جامعه میگوید که به چشم نمیآیند. فیلم در ابتدا خیلی ساده داستان خانوادهای فقیر را به ما نشان میدهد که دلهدزدی میکنند. اما هرچه میگذرد این خانواده عجیبتر میشود. در این فیلم دنبال درد و غمی از جنس معمول فیلمهای اجتماعی نباشید. چون پیچش داستان، همهچیز را به سمتی میبرد که انتظارش را ندارید.
جمعبندی
به هر لیستی از سینمای ژاپن که نگاه بیندازید، آنقدر اسم کوروساوا را میبینید که شاید با خودتان بگویید برای دیدن بهترین فیلمهای ژاپنی تاریخ سینما باید از او شروع کنم. حدس اشتباهی هم نیست. او در کنار چند نام آشنای دیگر مثل اوزو و میزوگوچی پایههایی هستند که سینمای ژاپن روی آنها استوار شده است. اما در این لیست ۲۵تایی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ژاپن سعی کردیم به فیلمهای مختلف از کارگردانهای متفاوت بپردازیم. در این لیست از فیلمهای روحزده و ترسناک فولک ژاپنی تا انیمه و فیلم تجربی هم پیدا میکنید. بهترین فیلم ژاپنی که شما دیدید کدام است؟ چه چیزی شما را به سینمای ژاپن علاقهمند کرده است؟
سینما ژاپن دوران طلایی و پرباری داشته که از بهترین فیلمهایش باید به آپاری مثل Seven Samurai، Ugetsu Monogatari، Rashomon، Late Spring، Kwaidan و… اشاره کرد. البته سینما ژاپن در دوران معاصر هم فیلمهای خوبی تولید کرده که ازجمله آنها میتوان به Shoplifters، Spirited Away و Drive My Car اشاره کرد. لیست کاملتری از این فیلمها را میتوانید در همین مقاله پیدا کنید.
سینمای ژاپن نامهای بزرگی را به خودش دیده است. از معروفترین و بهترین کارگردانهای ژاپنی میتوان به آکیرا کوروساوا، کنجی میزوگوچی، ماساکی کوبایاشی، یاسوجیرو ازو و هیائو میازاکی اشاره کرد.
نظرات