۵ درس مهم اتک آن تایتان که باید به خاطر بسپاریم!
کمتر انیمهای وجود دارد که بتواند از همان قسمت اول مخاطب را درگیر داستان خود کند. اتک آن تایتان یا حمله به تایتان که یکی از برترین آثار شونن نیز شناخته میشود، داستان انسانهایی را روایت میکند که به جنگ ابدی با تایتانهای آدمخوار دچار شدهاند. جنگ و خونریزی، شالوده اصلی این داستان است. کافیست تنها یک انسان پایش را از دیوارهای محافظ جزیره پارادایس فراتر بگذارد تا این هیولاهای غولپیکر او را نابود کنند. تمام کاراکترها در این انیمه نقش ویژهای در داستان دارند. با این حال، ارن یگر به عنوان شخصیت اصلی در آرزوی آزادی بشریت، تمام زندگی خود را صرف نابودی تایتانها میکند.
عوامل مختلفی به درخشش و شهرت هرچه بیشتر این انیمه کمک کردهاند. از قلم و طراحی ایسایاما، خالق مانگا حمله به تایتان گرفته تا اقتباس انیمهای این مانگا که توسط استودیو ماپا و با کیفیت بالای صداگذاری تولید شد، همگی در این امر نقش داشتهاند. با این وجود، آنچه اتک آن تایتان را به اثری ارزشمند برای تماشا تبدیل میکند، درسهای زندگی نهفته در آن است. از صمیمت گرفته تا مسئله فقدان و درگیری، همگی به مخاطب میفهماند که قرار نیست تنها یک اثر فانتزی ساده را تماشا کند.
۵. خانواده و دوستان مهمترین سرمایههای زندگی هستند که باید برای حفظشان جنگید!
آنچه که به ارن یگر انگیزه میداد، نجات بهترین دوستانش از ظلم تایتانها بود
دوستی یکی از برجستهترین مفاهیمی است که اتک آن تایتان به آن میپردازد. بسیاری از شخصیتها از جمله ارن یگر، آرمین آرلرت و میکاسا آکرمن بستگان خود را در طی حملات تایتانها از دست دادهاند و اکنون به تنها پشتیبان و تکیهگاه یکدیگر تبدیل شدهاند. پیوند میان این سه کاراکتر تنها حاصل از هدف مشترک و تلاششان برای بقا نیست؛ بلکه نتیجه عشق و دلبستگی عمیقی است که میان آنها شکل گرفته.
اعضای دسته دیدهبانی نیز که در ظاهر بخشی از یک واحد نظامی هستند، پس از سالها خدمت در کنار یکدیگر، تبدیل به یک خانواده شدهاند. خانوادهای که حاضرند به خاطرش، جانشان را نیز به خطر بیندازند. شخصیتهایی مانند ساشا براوس، کانی و ژان کریشتاین، لیوای آکرمن، اروین و هانجی نمونههایی بارز از جایگاه عمیق دوستی در داستان حمله به تایتان هستند. حتی ارن، رامبلینگ را برای محافظت از عزیزانش در برابر آسیبهای تایتانها راه انداخت. حادثهای که باعث مرگ بسیاری از انسانها شد!
هر شخصیتی، چه اهل مارلی باشد، چه اهل الدیا یا هر جای دیگر، در اتک آن تایتان برای محافظت از کسی میجنگد و همین انگیزهی محافظت از عزیزان است که به آنها حتی در زمانی که شانس پیروزی اندک است، نیروی ادامه دادن میدهد. از صحنههای مرور شده در مییابیم دوستان و خانواده، مهمترین سرمایههای زندگی هستند و حمایتشان، حتی تاریکترین لحظات زندگی را روشنتر میکند.
۴. حتی اگر موقعیت ناامیدکننده به نظر میرسید، بازهم تسلیم نشوید!
همانطور که آرمین در بدترین شرایط از تلاش برای صلح دست نکشید و ارن تا آخرین لحظه برای آزادی جنگید
تسلیم شدن تنها گزینهای نیست که در شرایط سخت میتوانیم به آن چنگ بزنیم. این درسی است که از شخصیتهای اتک آن تایتان میتوان برداشت کرد. آنها با رفتار و گفتار خود به ما نشان میهند که بدون فداکاری و تلاش، نمیتوان هیچ تغییری ایجاد کرد. نمونه بارزش، ایستادگی همهجانبه آنها در برابر تایتانها بود. تایتانهایی که قدرتی به مراتب بالاتر از انسانها داشتند. البته نکته جالب اینجاست که دید انیمه به این مسئله واقعگرایانه است؛ چرا که در برخی از نقاط داستان، به شخصیتهایی برخورد میکنیم که دچار احساس ناامیدی و بیهودگی نیز میشوند.
برای مثال، پس از آنکه اروین، حمله انتحاری خود علیه تایتان جانور را رهبری کرد و شکست خورد، دسته دیدهبانی خود را باخت و از لحاظ روحی فروپاشید. با این حال، شخصیتهایی مانند ارن هرگز حتی به تسلیم شدن فکر نکرد. او حتی در این شرایط یک جمله حماسی داشت: «باید به پیش رفتن ادامه دهم». جملهای که اراده فولادینش را نشان میداد. شخصیت اصلی داستان حمله به تایتان، حتی زمانی که همه چیز را از دست داد، از حرکت بازنایستاد و تا آخرین لحظه، برای تحقق آرمان آزادی جنگید و از جانش هم مایه گذاشت.
البته ارن تنها شخصیت تسلیمناپذیر انیمه نیست. آرمین نیز که رویای صلح بین انسانها را در سر میپروراند، هرگز عقبنشینی نکرد. او حتی زمانیکه این مسیر به مرگ بهترین دوستش ختم شد، همچنان نفع عمومی بشریت را در نظر گرفت و در دشوارترین لحظات زندگیاش به تلاش ادامه داد.
۳. جنگ همیشه جنگ است؛ فریب منفعت سطحیاش را نخورید!
مرگ میلیونها نفر در این انیمه، خود گویای همه چیز است
هاجیمه ایسایاما، خالق مانگای حمله به تایتان، بهصراحت درباره پیام ضدجنگی که قصد داشته از طریق این اثر منتقل کند، سخن گفته است. واقعیت این است که جنگ بر سر هرچه که باشد، پر از آسیب، رنج و پیامدهای منفی است. به همین دلیل نیز ایسایاما، پایانی غمانگیز و واقعگرایانه برای داستانش انتخاب کرد؛ چراکه پایان کاملاً خوشایند و بینقص به باور او «تا حدی مصنوعی به نظر میرسد». هرچند جنگ در اتک آن تایتان ضروری به نظر میرسد؛ چرا که، تایتانها به هیچ روشی دست از ظلم و ستم نمیکشیدند. با این حال این واقعیت از ماهیت تلخ جنگ و عواقب دردناک آن کم نمیکند.
ارن یگر دیدگاه افراطی نسبت به جنگ داشت و رامبلینگ را رقم زد و میلیونها نفر را به کام مرگ کشاند. او هرگز زیر بار این حقیقت که جنگ بیثمر است، نرفت و درنهایت به دست میکاسا و آرمین کشته شد. آرمانهای ارن به بهای جانش تمام شد و همین نقطه عطف در داستان، بار دیگر ثابت میکند که گرچه جنگ گاه اجتنابناپذیر است، اما پیامدهای آن همواره سهمگین و ویرانگر خواهد بود.
گرچه ایسایاما به دلیل پایان تلخی که در اتک آن تایتان رقم زد، با انتقادات شدیدی مواجه شد، اما باید قبول کرد که این بهترین راه برای به تصویر کشیدن وحشتهای جنگ بود. درنهایت تعهد آرمین و اعضای دسته اتحاد به حل تعارضهای آینده به روشهای مسالمتآمیزتر، روزنهای از امید را در دل روایت باقی میگذارد. روزنهای که به ما یادآوری میکند راههای جایگزین بهتری هم برای حل مشکلات وجود دارد.
۲. شاید فکرش را هم نکنید اما دشمن شما ممکن است اشتراکات زیادی با شما داشته باشد!
مردمان مارلی و الدیا، دشمنان کهنی که نشانههای انسانیت را در یکدیگر یافتند
اشتباه نکنید. جنگهای انیمه اتک آن تایتان تنها بین انسانها و هیولاهای خونخوار نبود. دو کشور الدیا و مارلی هم باهم سخت درگیر بودند. مردم این دو کشور دشمنان خونی یکدیگر بودند. الدیاییها تصور میکردند مارلیاییها مسئول تبعیدشان به جزیره پارادایس و دور ماندن از دیگر انسانها هستند. از آن طرف نیز مارلیاییها که میتوانستند شکل خود را به تایتان تغییر دهند، الدیاییها را عامل وضعیت نابسامان جهان میپنداشتند. سالها این دو ملت به دور از هم زندگی میکردند، با یکدیگر میجنگیدند و از هم نفرت داشتند. اوج این نفرت دیرینه در حمله وحشتناک به لیبریو رقم خورد.
پس از مدتی، مردم این دو کشور تصمیم گرفتند بدون خونریزی با یکدیگر گفتگو کنند. اتفاقی که باعث شد بفهمند فارغ از تمام اختلافات، منافع مشترکی با یکدیگر دارند. یکی از این اهداف مشترک، ایستادگی دربرابر ارن پس از رامبلینگ بود. اتحاد جهانی نخستین گامی بود که این دو کشور را در مسیر درست قرار داد. هرچند این اتحاد در آغاز صرفاً برای مقابله با ارن شکل گرفت، اما نشان داد که دشمنان پیشین میتوانند برای هدفی مشترک در کنار هم (و نه با هم) بجنگند.
۱. در برابر بیعدالتی بایستید!
در بخش پایانی اتک آن تایتان، انسانها برای ایستادگی در برابر ظلم تایتانها، با یکدیگر متحد شدند
ارن هرگز روز خوش و آرامی نداشت. او تمام طول زندگی خود را با ترس و وحشت گذراند. ترس از حمله دوباره تایتانها، فرو ریختن دیوارهای محافظ جزیره پارادایس و نابودی بشر. در حالیکه برخی از شهروندان پارادایس تصمیم گرفته بودند پشت دیوارهای محافظ خودشان را زندانی کنند تا آسیب نبینند، ارن مسیر کاملاً متفاوتی را در پیش گرفت و زندگیاش را وقف مبارزه با این تایتانهای خونخوار کرد.
او این حقیقت را ناعادلانه میدانست که انسانها برای آنکه جانشان به خطر نیفتند باید کل عمر خود را مانند زندانیها، پشت دیوارهای بلند بگذرانند. معروفترین جمله ارن در این انیمه نیز به همین مسئله اشاره دارد: «اگر پیروز شوی، زنده میمانی. اگر ببازی، میمیری.» برای ارن، مسئله جنگ با تایتانها و شکست دادنشان، مسئله مرگ و زندگی بود. او ترجیح میداد در جهت آزادی کشته شود تا اینکه تسلیم این نابرابری شود.
در انیمه حمله به تایتان، بیعدالتیهای دیگری نیز بهتصویر کشیده میشود. الدیاییها به شیوههای مختلف و در سایر کشورها تحت ظلم و ستم بودند؛ چراکه توانایی آن را داشتند که به تایتان تبدیل شوند. با اینکه بسیاری از مردم این کشور سکوت را به اعتراض کردن ترجیح دادند، اما آرمین خلاف جهت جامعه عمل کرد. او از هیچ فرصتی برای اعتراض به این وضعیت و بهبود آن دریغ نمیکرد. در پایان داستان نیز اتحاد جمعی انسانها، جواب داد و تایتانها نابود شدند. گرچه در این مسیر، اتفاقات دردناک زیادی رخ داد اما این دستاورد، نشاندهنده قدرت ایستادگی در برابر بیعدالتی است.
کدام یک از این درسها، شما را تحت تاثیر قرار داد؟ چه درسهای دیگری میتوان از اتک آن تایتان گرفت؟ نظر خود را با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: Screenrant
عجیبترین یوتیوبرهای ایرانی! میزگیم با لیل شایان و ویبهد @WeebHead
میکاسای کوووو💔😕