سریالهای نمایش خانگی در سالهای اخیر آنقدر گسترده و متنوع شدهاند که حالا هر کدام مجموعهای از شخصیتهای بهیادماندنی را به خاطرمان سپردهاند. بخشی از این ماندگاری بدون شک به بازیگرانی برمیگردد که توانستهاند روح و عمق نقش را لمس کنند و آن را در ذهن بیننده حک کنند. گاهی آنقدر با یک کاراکتر همراه میشویم که اسم بازیگر از ذهنمان میرود، اما نام شخصیت تا سالها با ما میماند؛ از شخصیتهای آسیبپذیر و عاشق گرفته تا ضدقهرمانهایی که با تمام تاریکیشان باز هم نمیتوانیم از آنها چشم برداریم.
در ادامه به سراغ پنج شخصیت مرد جذاب و تاثیرگذار میرویم؛ شخصیتهایی که هر کدام به شکلی منحصربهفرد قصه را جلو بردهاند و جای خود را در ذهن مخاطب محکم کردهاند. در میان این همه کاراکتر محبوب، انتخاب تنها پنج شخصیت کار سادهای نبود؛ چون سریالهای نمایش خانگی پر از مردانی هستند که حضورشان مسیر داستان را عوض کرده است. با این حال اینبار سراغ ترکیبی از قدیمیترین و جدیدترین چهرهها رفتیم؛ از قباد در شهرزاد که سالهاست در خاطر مخاطبان مانده، تا جاوید در یاغی که یکی از تازهترین و متفاوتترین چهرههای این سالهاست.
جاوید

جاوید؛ پسری که از دل خیابان برخاست و قهرمان دلها شد.
جاوید، نخستین شخصیت این فهرست و در عین حال جوانترین آنهاست؛ کاراکتری که با بازی درخشان علی شادمان در سریال «یاغی» خیلی زود به یکی از محبوبترین چهرههای نمایش خانگی تبدیل شد. «یاغی» به کارگردانی محمد کارت و محصول سال ۱۴۰۱، قصه پسری از جنوب شهر تهران را روایت میکند؛ نوجوانی که درگیر مسئله هویت و نبود شناسنامه است و همین چالش او را وارد مسیری پرپیچوخم میکند. جاوید رؤیاهای ساده اما محکمی دارد: اثبات هویت، ساختن یک زندگی آبرومند و رسیدن به عشقش، اَبرا. او با وجود تمام سختیها، آرزوهایش را پنهان نمیکند و برایشان میجنگد؛ گاهی بر زمین میافتد، گاهی حریف مشکلات میشود، اما هیچوقت میدان را ترک نمیکند. آشنایی او با بهمن و ورود به دنیای کشتی، امید تازهای به زندگیاش میدهد و همین جدال میان رؤیا و واقعیت، شخصیت او را هرچه بیشتر برای مخاطب جذاب میکند.
بخشی از محبوبیت جاوید بدون شک به بازی حسابشده و باورپذیر علی شادمان برمیگردد؛ بازیگری که با وجود سن کم، توانسته روح این نوجوان زخمی اما سرسخت را لمس کند و آن را بیپیرایه به تماشاگر منتقل کند. شادمان برای ایفای این نقش نه فقط روی فرم بدنی و ظاهر کار کرده، بلکه به سراغ زیست واقعی «جاویدها» رفته و ریزهکاریهای رفتاری آنها را در بازی خود آورده است. نتیجه هم شخصیتی شده که در عین بیهویتیِ قانونی، سرشار از معرفت، غیرت و پشتکار است؛ پسری که بیشتر از سنش سختی کشیده، اما هنوز امید و پاکی از دلش نرفته. جاوید شاید تازهواردترین نام این لیست باشد، اما بیشک یکی از همان کاراکترهایی است که از همان قسمتهای اول «یاغی» ثابت کرد قرار نیست به این زودیها از ذهن و دل مخاطب بیرون برود.
نعیم

چهرهای سخت، دلی مهربان؛ ترکیبی که او را ماندگار کرد.
شخصیت بعدی این لیست، نعیم مولایی با بازی درخشان هادی حجازیفر است؛ یکی از نفسگیرترین و ماندگارترین چهرههایی که شبکه نمایش خانگی به خود دیده است. نعیم در سریال «پوست شیر» به کارگردانی جمشید محمودی که از مهر ۱۴۰۱ پخش شد، در دل یک درام جنایی پرتنش جان میگیرد؛ سریالی که بسیاری آن را از نظر روایت، بازیگری و زیبایی بصری یکی از بهترینهای سالهای اخیر میدانند. نعیم مردی است که پس از سالها زندان، تنها آرزویش آشتیکردن با دخترش ساحل است، اما این مسیر ساده نیست. جدایی عاطفی، مقاومت مادر ساحل و سایه گذشتهای پرزخم باعث میشود رابطه پدر و دختر با کندی و دشواری پیش برود. همین تلاش آرام برای بازسازی یک پیوند گمشده ــ قبل از آنکه ناگهان ساحل ناپدید شود ــ قلب مخاطب را در مشت میگیرد و او را تا آخرین لحظه با نعیم همراه میکند.
اما فراتر از خط داستانی، این خودِ نعیم است که ماندگار میشود؛ مردی خشن اما شریف، لوتی اما عمیقاً مهربان، کسی که رگ غیرتش فقط برای خانوادهاش میزند. حجازیفر با بازی دقیق و بیاغراقش، ترکیب نادری از سختی و لطافت را در این پدر زخمی زنده میکند؛ پدری که شاید همهچیز را از دست داده، اما هنوز ایستاده و هنوز میجنگد. نعیم از آن شخصیتهایی است که مردم دوست دارند بهجای او راه بروند، چون شرافتش دستنیافتنی و عشقش بیقید و شرط است. او نه قهرمانِ بیخطا، بلکه انسانی واقعی است؛ کسی که درد میکشد، میترسد، خشمگین میشود، اما هرگز امیدش را به نجات دخترش و حفظ خانواده از دست نمیدهد. همین صراحت و پاکی درونی است که نعیم مولایی را به یکی از بهیادماندنیترین مردان جهان نمایش خانگی تبدیل کرده است.
امیر شایگان

شخصیتی که لحظهبهلحظه جذابتر شد.
شخصیت بعدی این لیست امیر شایگان است؛ مردی که با بازی خیرهکننده حامد بهداد در سریال «میخواهم زنده بمانم» به کارگردانی شهرام شاهحسینی، محصول ۱۳۹۹–۱۴۰۰، جان گرفت و خیلی زود تبدیل به یکی از چهرههای بحثبرانگیز و محبوب شبکه نمایش خانگی شد. امیر شایگان با آن ظاهر مرتب، نگاههای سرد و رفتار حسابشدهاش در نگاه اول شخصیتی سخت و کنترلگر به نظر میرسد، اما زیر این نقاب، مردی عمیقاً احساسی و عاشق پنهان شده؛ کسی که برای عشقش آرام و معمولی نمیجنگد، بلکه با تمام توان و حتی فراتر از مرزهای اخلاقی جلو میرود.
آنچه امیر را جذاب میکند، همین ترکیب تناقضهاست؛ مردی جاهطلب که میل به قدرت در رگهایش جریان دارد، اما در عین حال توان عشقورزیدنِ واقعی را هم دارد. او در مسیر رسیدن به جایگاه و اعتباری که میخواهد، شاید خیلی چیزها را از دست بدهد، از جمله رابطهاش با هما؛ اما همین آسیبپذیریهای پنهان و پیچیدگیهای شخصیتیاش باعث میشود مخاطب نتواند بهسادگی او را قضاوت کند. بازی دقیق و پرجزئیات حامد بهداد هم این نقش را چند برابر درخشانتر کرده؛ تا جایی که بسیاری معتقدند امیر شایگان یکی از بهترین نقشآفرینیهای او در سالهای اخیر است و بیشک یکی از بهیادماندنیترین مردان دنیای نمایش خانگی به حساب میآید.
مالک

طمع، انتقام و پدری که برای خانوادهاش میجنگد.
شخصیت بعدی این لیست مالک مالکی است؛ مردی که با بازی درخشان جواد عزتی در سریال «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، محصول ۱۴۰۰، به یکی از ماندگارترین چهرههای دنیای نمایش خانگی تبدیل شد. مالک از طبقهای پایین آمده، مردی که سالها زیر سایه قدرت ریزآبادیها زندگی کرده و حالا با طعم پول و موقعیت آشنا شده است. در ظاهر، او یک تاجر بلندپرواز و بیپرواست، اما هرچه جلوتر میرویم، میفهمیم چقدر ترسها، کمبودها و زخمهای قدیمی در دلش لانه کردهاند؛ زخمهایی که مثل سایه، حتی لحظهای رهایش نمیکنند. همین تضاد میان ظاهر قدرتمند و درون لرزان، مالک را به شخصیتی پیچیده و جذاب تبدیل میکند.
از آنطرف، طمع و عطش انتقام آتشی است که مالک را قدمبهقدم به سمت تاریکی میکشاند. او برای ساختن امنیت و آیندهای بهتر برای فرزندانش، از هر مانعی عبور میکند؛ بهقدری که از یک آدم آرام و سر بهزیر، به یکی از بیرحمترین مردان قصه تبدیل میشود. اما نکته اینجاست که با وجود تمام خطاها و خشونتها، مخاطب نمیتواند از مالک متنفر بماند؛ چرا؟ چون جواد عزتی با بازی نفسگیرش کاری میکند که هم جنایت را ببینیم و هم انسان زخمی پشت آن را. همین اجرای چندلایه است که مالک را از یک ضدقهرمان صرف، به کاراکتری کاریزماتیک، بحثبرانگیز و ماندگار تبدیل میکند؛ مردی که حتی در دل تاریکی هم نمیشود از او چشم برداشت.
قباد

قباد، یادآور عشقهای قدیمی و بیپروایانه.
آخرین و قدیمیترین شخصیت این لیست، قباد دیوانسالار است؛ یکی از ماندگارترین چهرههای سریال «شهرزاد» به کارگردانی حسن فتحی که فصل اول آن در سال ۱۳۹۴ منتشر شد. با وجود گذشت تقریباً یک دهه، هنوز نام قباد میان مخاطبان زنده است. قباد نه قهرمان کلاسیک است و نه مردی جسور و کاریزماتیک؛ او جوانی است ساده، وابسته و همیشه زیر سایه قدرت دیگران. ادبیات چندان دلچسبی ندارد، در گرفتن حق خودش ناتوان است و در تصمیمگیریهای مهم زندگی، دائماً بین خواستههای عمو و فشارهای زندگی مشترکش خرد میشود. اما همین مرد معمولی، وقتی عاشق میشود، همه چیز تغییر میکند. قباد بلد است چطور عاشقی کند؛ بیپروا، یکدنده و تمامقد. عشق او به شهرزاد، همان ویژگی پنهانی بود که از او شخصیتی فراموشنشدنی ساخت.
شهاب حسینی این ویژگیهای قباد را طوری بازی کرد که تماشاگر خیلی سریع با او احساس نزدیکی میکند. قباد نه مثل فرهاد روشنفکر است و نه مثل شهرزاد قوی و مصمم؛ اما احساساتش واقعی و پررنگاند و همین باعث میشود رفتارها و اشتباهاتش هم قابلدرک باشند. شاید به همین دلیل است که داستان قباد با همه فرازونشیبهایش طوری به پایان میرسد که از او نه بهعنوان مردی قدرتمند یا ظالم، بلکه بهعنوان عاشقی فداکار یاد میکنیم. قباد شاید ساده بود، اما عشقش واقعی بود؛ و همین سادگی او را در ذهن مخاطبان ماندگار کرده است.
کاراکترهای فراموشنشدنی
سریالهای نمایش خانگی در سالهای اخیر با خلق کاراکترهای مرد پیچیده، خاکستری و گاهی کاملاً غیرقابلپیشبینی، توانستهاند توجه زیادی را جلب کنند. از عشقهای جنونآمیز گرفته تا جاهطلبی، ترس، خشم و تلاش برای زندهماندن؛ هر کدام از این شخصیتها تکهای از واقعیتهای انسانی را با خود همراه دارند و همین ترکیبِ ضعفها و قدرتها باعث میشود تماشاگر با آنها همراه شود و حتی بعد از پایان سریال هم فراموششان نکند.
در این لیست فقط به پنج شخصیت پرداختهایم، اما واقعیت این است که دنیای سریالهای ایرانی پر از مردانی است که میتوان دربارهشان حرف زد و هرکدام ویژگی خاص خودشان را دارند. شما اگر قرار بود یک شخصیت جذاب دیگر را به این فهرست اضافه کنید، انتخابتان چه کسی بود و چرا؟
منبع: مجله بازار
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان
نظرات