بهترین فیلمهای هیولایی که هیولای واقعی آنها انسان است
فیلمهای هیولایی مخصوص یک ژانر خاص نیستند. میتوانید آنها را در بین فیلمها علمی-تخیلی، ترسناک و فانتزی پیدا کنید. اما مهم نیست در چه دستهای باشند، فیلمهای هیولایی همیشه پرطرفدارند. بسیاری از مخاطبان همیشه منتظرند تا ببینند هالیوود چه موجود ترسناک و جالب جدیدی خلق میکند و قهرمانان داستان چطور به مبارزه با آنها میروند و پیروز میشوند. اگر روراست باشیم باید بگویی که بسیاری از این فیلمهای هیولایی آثار هنری محسوب نمیشوند، اما قطعا بعضیهایشان به موضوعات بسیار عمیقی میپردازند.
یکی از درونمایههای جالبی که در بسیاری از این فیلمها میبینید این است که هیولاها آنقدر هم وحشتناک نیستند. در این داستانها انسانها بیشتر از هرچیزی از هیولاها وحشت دارند، اما بعد متوجه میشوند که هیولای واقعی نه این موجودات عجیب و بزرگ، بلکه خود انسانها هستند. این موجودات معمولا در درگیریها و زمانیکه نمیدانند چهکار کنند خشونت نشان میدهند. در واقع این هویلاها آنقدرها بد نیستند و بیشتر قربانی موقعیت شدهاند. در هر حال، وقتی آنها را کنار رفتار انسانها بگذاریم میبینیم تقریبا بیگناه بهنظر میرسند.
The Mist – 2007
فیلم مه براساس رمان کوتاهی با همین اسم از استیون کینگ ساخته شده است. در این فیلم میبینید که مه مرموزی تمام شهر را فرا گرفته و با خودش هیولاهایی خطراناک را هم آورده است. با اینکه هشدارهای زیادی نسبت به این وضعیت وجود دارد، باز هم بعضی افراد که فکر میکنند بهاندازه کافی قوی هستند، وارد مه میشوند و از بین میروند.
در این بین عدهای از مردم در فروشگاه موادغذایی پناه گرفتهاند و بین آنها یک مسیحی افراطی است که به تئوریهای توطئه و داستانهای آخرالزمانی باورد دارد. او در همان فروشگاه با حرفهایش باعث میشود یک فرقه کوچک شکل بگیرد و مردم را قانع میکند که مه نشانهای از مجازات خداوند برای انسانهاست. بین این فرقه و دیگر گروهها دشمنی شکل میگیرد و باعث درگیریهای فیزیکی میشود.
در نهایت میفهمیم که مه نتیجه آزمایشهای نظامی است. گروهی سعی داشتند دروازههایی را به دیگر دنیاها باز کنند و این فاجعه را به بار آوردند. اینجا مشخص میشود که دلیل همه اتفاقات چیست و علاوه بر آن میبینید که انسانها وقتی میترسند به سمت خشونت کشیده میشوند و ذهنیتهایی مثل ما در برابر آن شدت میگیرد.
The Descent – 2005
فیلم درباره گروهی زن است که برای تعطیلات آخر هفته به کوهستان میروند. در آنجا به غاری میرسد که در آن موجوداتی ترسناک بهنام خزنده زندگی میکنند. آنها به تاریکی عادت دارند و بهراحتی اعضای گروه را یکییکی شکار میکنند. زمان زیادی نمیگذرد که هرکدام از زنها دیگری را مقصر میداند و این باعث اختلاف و درگیری میشود. حالا هرکدام از آنها برای هم بهاندازه همان خزندهها ترسناکاند. اما تفاوت مهم اینجاست که خزندهها فقط دنبال غذا هستند و برای رسیدن به آن خیلی راحت میتوانند باهم همکاری کنند؛ درست برخلاف انسانها.
در این فیلم میبینیم که چطور شرایط پر از ترس و اضطراب میتواند جوامع کوچک انسانی را از هم بپاشد و آنها بهجای تلاش برای پیدا کردن راهحل مناسب به جان هم میافتند و فقط یکدیگر را سرزنش میکنند. فیلم یادآوری تلخی دارد: چطور این خزندههای وحشی و ترسناک میتوانند با هم همکاری کنند اما چند دوست نمیتوانند؟
Under the Shadow – 2016
فیلم زیر سایه در ژانر ترسناک و جنگی قرار میگیرد. داستان در دوران جنگ ایران و عراق میگذرد: زمانی که شهرها زیر حملات هوایی سنگین هستند و مردم عادی مدام بمباران میشوند. در این وضعیت مادر و دختری برای فرار از اتفاقات در خانه پناه میگیرند. اینجاست که دختر درباره افسانه جنی میشنود و همین باعث آزاد شدن جن میشود. در ادامه جن افراد خانواده را تسخیر و آنها را اذیت میکند.
نکته اصلی اینجاست که ماجرا جن ترسناک و خطرناک به نظر میرسد، اما وقتی با اتفاقاتی که خارج از خانه میافتد مقایسه میکنید، میبینید تهدید او چندان هم بزرگ نیست. درواقع تحمل کردن حملهها و آسیبهای یک موجود شیطانی بهنوعی از مواجهه با هیولای جنگ بهتر است. درست است که جن نیرویی تهدیدکننده و خطرناک است، اما هیولاهای واقعی کسانیاند که باعث جنگ، ویرانی و مرگ شدهاند.
Lamb – 2021
فیلم بره در طبیعت بکر ایسلند میگذرد. جاییکه زوجی در خانهای دورافتاده در میان طبیعت همراه با دامهایشان زندگی میکنند. آنها بچهای ندارند و روزمرهشان در این فضای آرام میگذرانند. اما یکی از گوسفندهای آنها زایمان میکند و بچهاش دورگهای از انسان و گوسفند است! زوج داستان تصمیم میگیرند او را بهعنوان بچه خودشان بزرگ کنند و او را به خانه میآورند. در تمام این مدت گوسفند هم دنبال بچهاش است و مدام بیقراری میکند و در نهایت تا جایی پیش میرود که به آنها حمله میکند.
در این فیلم این درونمایه که انسانها هیولاهای واقعی هستند، کاملا بهچشم میآید. خیلی ساده است، در قلمرو حیوانات هرکسی صاحب فرزند خودش است و این خوی طبیعی هر موجودی است که از فرزندش محافظت کند. اما انسانها بدون توجه به مادر، این بره را برمیدارند و تصمیم میگیرند از مادرش جدایش کنند. البته آنها با عواقب کارشان هم مواجه میشود. اما چه کسی میتواند بگوید که گوسفند مادر حق نداشت؟
The Shape of Water – 2017
فیلم شکل آب یکی از بهترین فیلمهای هیولایی سالهای اخیر است. داستان فیلم در دوران جنگ سرد و در یک مرکز تحقیقاتی فوقسری در ایالات متحده آمریکا میگذرد. آنها موجودی را در مردابهای جنوبی آمریکا پیدا کردهاند و حالا برای آزمایش و تحقیقات در این مرکز نگهداری میشود. یکی از نظافتچیهای این مرکز متوجه حضور او میشود و از آنجا که نمیتواند حرف بزند او تنها کسی است که برای نظات محل نگهداری این موجود فرستاده میشود. اما ایندو کمکم باهم ارتباط برقرار میکنند و چیزی نمیگذرد که عاشق هم میشوند. هرچند ارتباط ایندو از خیلی نظرها محدود بوده. اما میتوان فهمید که او موجودی مهربان و باهوش است.
با دیدن این فیلم احتمالا به این سوال فکر میکنید که چه کسی واقعا هیولاست. چون انسانها روی این موجود عجیب انواع آزمایشهای خطرناک و دردناک را انجام میدهند و فرصتی برای آزادی و زندگی به او نمیدهند. در این فیلم بدترین جنبههای انسانیت به تصویر کشیده میشود. فیلم شکل آب به بررسی این نظر که انسانها فکر میکنند برتر از دیگر موجودات زنده هستند میپردازد.
The Iron Giant – 1999
فیلم غول آهنی درباره رباتی غولپیکر است که از فضا آمده و ناگهان سروکلهاش در آمریکا پیدا میشود. ماجرا در دوران جنگ سرد میگذرد پس اصلا عجیب نیست که خیلی زود ارتش وارد عمل میشود. آنها تصور میکند پسر سلاحی مخفی متعلق به شوروی را پنهان میکند. فیلم حول محور این سوال میچرخد: «چه میشد اگر یک سلاح نمیخواست که سلاح باشد؟» غول قصه طوری برنامهریزی شده که به تهدیدها واکنش نشان بدهد. اما او بیشتر وقتش را با دوستش میگذراند و برای کسی مزاحمتی ایجاد نمیکند. اما دولت کاملا باورد دادر که او خطری جدی است. آنقدر این مسئله بهنظرشان بزرگ است که حتی حاضرند برای نابودیش موشکی هستهای به سمت یکی از شهرهای خودشان شلیک کنند.
غول آهنی نه واقعا تهدید است و نه به کسی آسیب میزند. در واقع ترس دولت از او به خاطر پارانویا و ترسش از رقابت تسلیحات هستهای است که بین آمریکا و شوری جریان دارد. غول آهنی داستان میتواند انتخاب کند چه کسی باشد و چطور رفتار کند. اما در مقابل این انسانها هستند که با رفتارها و تصمیمهایشان وحشتناک ظاهر میشوند.
Let the Right One In – 2008
این فیلم سوئدی درباره خونآشامهاست و شخصیت اصلی این فیلم پسر نوجوانی است که در مدرسه تکوتنها افتاده و قلدرهای مدرسه حسابی از خجالتش در میآیند، کتکش میزنند، به او توهین میکنند و… . در همین حال دختری در آپارتمان نزدیک او ساکن میشود. کمکم بین ایندو رابطه دوستی شکل میگیرد و این دوستی به عشق تبدیل میشود. غافل از اینکه این دختر اصلا انسان نیست و خونآشام است!
نکته اینجاست که خونآشام قصه کاملا درک و احساس دارد. او وضعیت پسر را میفهمد، به حرفهایش گوش میدهد و از او حمایت میکند. آن طرف ماجرا هم دیگر انسانهای حاضر در فیلم قرار دارند که هیچکدام اهمیتی به مشکلات پسر نمیدهند. او را جدی نمیگرند و وقتی از قلدرهای مدرسه میگوید کسی کمکش نمیکند. تنها کسیکه کنار اوست و به او اهمیت میدهد دختر خونآشام است، نه انسانها. خلاصه که به نظر میآید این پیام در فیلم مخفی است که خیلی از انسانها بیشتر از تصورتان خودخواه هستند و بیشتر به نیازهای شخصی خودشان اهمیت میدهند تا دیگران.
Frankenstein – 1931
مگر میشود درباره بهترین فیلمهای هیولایی حرف بزنیم و فرانکنشتاین از قلم بیفتد. این فیلم براساس یکی از معروفترین رمانهای قرن نوزدهم با همین اسم و به نویسندگی مری شلی ساخته شده است. بهعلاوه، فرانکنشتاین احتمالا اولین داستانی است که در آن با درونمایه «انسانها هیولاهای واقعی هستند» مواجه میشویم. اگر اولین هم نباشد دستکم یکی از مشهورترینهاست. در این داستان پزشکی دیوانه سعی میکند انسان را از نو بیافریند. او تکههایی از بدن انسانهای مرده مختلف را جمع میکند، بههم میدوزد و آن را زنده میکند. او موجودی هیولامانند خلق کرده که بلافاصله خشونت نشان میدهد. اما واقعا از این موجود چه انتظار دیگری میشد داشت؟
او از تکههای انسانها مختلف ساخته شده و همین که چشم باز میکند خودش را در آزمایشگاه میبیند جاییکه با دستگاههای عجیب محاصره شده و دکتری دیوانه بالای سرش قهقهه میزند! شما هم در این شرایط وحشت میکردید. در نهایت این هیولا فقط یک خواسته دارد. او میخواهد از جامعه انسانی دور بماند و در تنهایی زندگی کند. چون متوجه شده که جامعه انسانی نمیخواهد و نمیتواند او را بپذیرد. هیولا هرگز نمیخواست وارد این جهان شود. اما حالا کسی بهزور به او زندگی داده و او مجبور است تاوانش را بپردازد. در این فیلم میبینید که وقتی پای مقایسه در میان باشد بهوضوح انسانها بدتر از هیولاها رفتار میکنند.
King Kong – 1933
فیلم اصلی کینگ کونگ یکی از بهترین فیلمهای هیولایی و یکی از اولین فلیمهایی است که به هیولاهای عظیمالجثه میپردازد. در این فیلم با ماجرای گوریلی عظیمالجثه آشنا میشوید که در جزیره جمجمه زندگی میکند. این جزیره توجه تعدادی فیلمساز را به خودش جلب میکند. آنها وقنی به آنجا میروند و کینگکونگ را پیدا میکنند تصمیم میگیرند او را با خود به نیویورک ببرند و به نمایش بگذارند. چون در جهان موجود دیگری شبیه به او وجود ندارد.
کینگ کونگ به نیویورک میرسد. اما موفق میشود از اسارت فرار کند و بعد از آن شهر را ویران میکند. جالا نوبت هواپیماهای جنگی است که وارد عمل شوند و او را بکشند. شاید در نگاه اول کشتن او منطقی بهنظر برسد. اما کافی است کمی دقیقتر به داستان توجه کنید. کینگکونگ هیولایی شیطانی نبود که قصد داشته باشد نوع بشر را نابود کند. او حیوانی وحشتزده بود که در محیطی ناآشنا گیر افتاده بود و درست مثل هر حیوان وحشی دیگری رفتار میکند.
در فیلم میبینیم که کونگ هوش و عاطفه دارد و حتی عاشق یک بازیگر زن میشود. او را با هدف سرگرم کردن انسانها به اجبار از خانهاش بیرون کشیدند و در جایی زندانی کردند. کونگ هم که از شرایط ناراضی بود، فرار کرد و در نهایت به دست انسانها کشته شد.
Godzilla – 1954
برخلاف کینگ کونگ، گودزیلا موجودی است که از همان اول آمده تا انسانها را نابود کند و هرچه میتواند خرابی به بار بیاورد. اما سوال اصلی اینجاست: چرا؟ اگر داستان فیلم یادتان باشد میدانید که او در اثر آزمایشهای هستهای در زندیکس سواحل ژاپن بهوجود آمده است. از آنجایی که اقیانوس آرام محل اصلی آزمایشات هستهای است، در واقع فقط مسئله زمان بود تا یکی از موجودات آن منطقه دچار جهش ژنتیکی شود و بتواند برای بشر خطرناک باشد. خلاصه که تابشهای رادیواکتیو روی دیانای او تاثیر گذاشتند و با جهش ژنتیکی او تبدیل شد به گودزیلا.
درست است که گودزیلا موجودی خطرناک است و باید هرچه زودتر متوقف شود. اما به این فکر کنید که اگر انسان از همان اول سراغ آزمایشهای هستهای نمیرفت، چنین اتفاق نمیافتاد. دستکم انسان میتوانست راهی برای محافظت از محیط اطراف دربرابر تابشهای رادیواکتیو پیدا میکرد. پس میبینیم که در نهایت او محصول اشتباهات خود انسانهاست. گودزیلا شاید اول ماهی کوچک و بیآزار بوده و در دنیای خودش زندگی میکرده و حالا به چنین روزی افتاده. پس شاید تصمیمش در نابود کردن موجودی که اینقدر خطرناک است و همه طبیعت را به خطر میاندازد، آنقدرها هم اشتباه نباشد.
جمعبندی
بهترین فیلمهای هیولایی را میشناسید؟ این فیلمها در هر ژانری که باشند جذابند. پرداختن به موجوداتی که بهنوعی ماورالطبیعی هستند همیشه جالب است. حالا اگر این موجودات قصد شومی هم داشته باشند و با انسانها درگیر شوند که دیگر همه مواد لازم برای یک اکشن هیجانانگیز محیا است. اما این نکته را فراموش نکنید که اگر در داستان این فیلمها دقیق شویم میبینیم خیلی وقتها هیولای واقعی نه آن موجود بزرگ یا ترسناک بلکه خود انسانها هستند. نظرتان در مورد این فیلمهای هیولایی چیست؟
منبع: Collider
سام صابری و اولین کمپ کویری گیمینگ جهان | ولاگ کویری گیمینگ@samsaberi
نظرات