حتی بعضی از فیلمهای کلاسیک هم ممکن است یکی دو صحنهی کند و کسلکننده داشته باشند، اما در مقابل، فیلمهایی هستند — بهویژه در ژانر هیجانی — که از ابتدا تا انتها پر از لحظههای جذاب و تماشاییاند. فیلمهای اکشن و هیجانی معمولاً در این دسته قرار میگیرند، چون سرعت بالای روایت باعث میشود همهچیز تند، تیز و پرهیجان به نظر برسد. البته در ژانرهای دیگر هم نمونههای موفقی وجود دارد.
با این حال، گاهی اوقات اکشن بیشازحد هم میتواند بهاندازهی یک درام کند حوصلهسربر باشد. بنابراین، فیلمسازان باید راههایی پیدا کنند تا مخاطب را درگیر نگه دارند و سطح هیجان را بالا نگه دارند. فیلمهایی که بتوانند بین اکشن پرتنش، عشق، طنز یا یک معمای جذاب تعادل برقرار کنند، معمولاً همانهایی هستند که تماشاگران بارها و بارها دوست دارند آنها را ببینند. پس بیایید مروری کنیم بر ۱۰ فیلمی که به سختی میتوان در آنها ردی از کسالت و خستگی دید. با ما همراه باشید.
۱۰. ترمیناتور ۲: روز داوری (۱۹۹۱) – دنبالهی علمی-تخیلی جیمز کامرون که همهچیز را به سطح بالاتری میبرد
اگر میخواهید یک دنبالهی سینمایی را ببینید که از نسخهی اول هم فراتر میرود، این فیلم را از دست ندهید
جیمز کامرون همیشه چشمی تیزبین برای خلق صحنههای تماشایی سینمایی داشته. ویژگیای که از همان فیلمهای ابتدایی علمی-تخیلی و اکشنش پیداست. اگرچه فیلم اول ترمیناتور بهخودیِخود هیجانانگیز بود، اما ترمیناتور ۲: روز داوری (Terminator 2: Judgment Day) سطح هیجان را چند پله بالاتر میبرد و اغلب بهعنوان یکی از بهترین دنبالههای تاریخ سینما شناخته میشود.
در این قسمت، آرنولد شوارتزنگر فرصت دارد تا در نقش «آدم خوبه» ظاهر شود، و از جذابیت ذاتی و رفتار راحتش بهره ببرد. حتی با اینکه نقش یک ماشین بیاحساس را بازی میکند، تماشاگر بهراحتی با او همراه میشود. با توجه به داستان ساده اما سرگرمکنندهاش، ترمیناتور ۲ میتواند بیشتر وقت خود را صرف صحنههای اکشن خارقالعادهای کند که هنوز هم، بعد از گذشت سالها، بهطرز شگفتانگیزی تماشایی و جذاب هستند.
۹. بازگشت به آینده (۱۹۸۵) – ماجراجویی داک و مارتی با ریتمی تند و بیوقفه پیش میرود
سفری در زمان که با طنز، هیجان و نوستالژی ترکیب شده و نمیگذارد حتی لحظهای پلک بزنید
بازگشت به آینده (Back to the Future) یک ایدهی علمی-تخیلی سرگرمکننده را با طنز فراوان و اکشن پرهیجان ترکیب میکند و همهی این عناصر را در قالب داستانی فشرده و هوشمندانه قرار میدهد که حتی یک لحظه هم هدر نمیرود. از همان صحنهی آغازین، فیلم با سرعتی پیوسته پیش میرود؛ انگار دقیقاً میداند که باید به کجا برسد.
نکتهی جالب توجه این است که چقدر لحظات نمادین در این فیلم جا گرفتهاند؛ از اولین سفر با دلورین گرفته تا تکنوازی گیتار مارتی در مراسم رقص، و بسیاری صحنههای بهیادماندنی دیگر در این میان. هر صحنه به پیشبرد داستان کمک میکند و بیشتر آنها یا یک شوخی عالی دارند یا لحظهای پر از هیجان و انرژی.
۸. مکس دیوانه: جادهی خشم (۲۰۱۵) – دنبالهای وفادار که دقیقاً از همانجایی که مجموعه رها شده بود، ادامه میدهد
یک تعقیبوگریز بیوقفه در دل بیابان، با تصویری از دنیایی دیوانه، خشن و نفسگیر
با اینکه ۳۰ سال بین فراتر از طوفان شنی (Beyond Thunderdome) و جادهی خشم (Fury Road) فاصله افتاد، مجموعهی مکس دیوانه با حسی نادر از هدفمندی و انسجام بازگشت. جورج میلر نشان داد که در تمام این سالها حتی ذرهای از تواناییهایش در ژانر اکشن کم نشده، حتی اگر معروفترین آثارش در این مدت فیلمهایی مثل بِیب (Babe) و خوشقدم (Happy Feet) بودند!
جادهی خشم عملاً یک تعقیبوگریز طولانیست، اما هیچگاه تکراری یا قابل پیشبینی نمیشود. دنیاسازی خلاقانهای که اغلب در پسزمینه جریان دارد، عمق بیشتری به داستان میدهد و باعث میشود فرار نومیدانهی فیوریوسا از چنگ ایمورتان جو بار احساسی و دراماتیک بیشتری پیدا کند. استفاده از جلوههای ویژهی عملی و طراحی بینظیر صحنههای بدلکاری، جادهی خشم را به یک کالت کلاسیک در ژانر اکشن تبدیل کرده است.
۷. شوالیهی تاریکی (۲۰۰۸) – دومین فیلم بتمن کریستوفر نولان حتی یک لحظه را هم هدر نمیدهد
وقتی قهرمان و ضدقهرمان هر دو به یک اندازه شما را میخکوب میکنند، میدانید با یک شاهکار طرف هستید
همیشه بحثهایی دربارهی بهترین فیلم کریستوفر نولان وجود دارد. اوپنهایمر (Oppenheimer) برندهی اسکار است، و تریلرهایی مثل ممنتو (Memento) و تلقین (Inception) مفاهیم پیچیده و جذابی را بررسی میکنند، اما از نظر سرگرمی ناب، شکست دادن شوالیهی تاریکی (The Dark Knight) کار سختیست. دومین قسمت از سهگانهی بتمن نولان تأثیر بزرگی بر شکلگیری ژانر ابرقهرمانی گذاشت.
از همان سرقت پیچیدهی بانک توسط جوکر در صحنهی افتتاحیه، شوالیهی تاریکی بر درگیری ایدئولوژیک بین او و بتمن استوار است. این نبرد فکری در قالب برخوردهای هیجانانگیز و آزمایشهای اجتماعی تاریک روایت میشود، و نولان در کنار صحنههای اکشن عظیم، لحظاتی آرام و درونی خلق میکند که بهاندازهی صحنههای پرتنش، تأثیرگذار و تماشایی هستند.
۶. بعدازظهر سگی (۱۹۷۵) – اجرای درخشان آل پاچینو در یک تریلر جنایی نفسگیر
داستانی واقعی با تنش مداوم و بازی خیرهکننده آل پاچینو که تا مدتها فراموشتان نمیشود
بعدازظهر سگی (Dog Day Afternoon) یکی از بهترین فیلمهای سرقت تاریخ سینماست، و وقتی بدانیم بر اساس یک ماجرای واقعی ساخته شده، حتی جذابتر هم میشود. آل پاچینو و جان کازال، پس از همکاری در دو قسمت اول پدرخوانده، اینبار نقش دو سارق عصبی و ناپخته را بازی میکنند که پس از ورود پلیس، مجبور میشوند در یک بانک بروکلینی گروگانگیری کنند.
فیلم در ابتدا مانند یک کمدی جنایی پرهیاهو شروع میشود و پاچینو یکی از بهترین بازیهای دوران حرفهایاش را ارائه میدهد. او در حالی که روی کف صیقلی بانک سر میخورد، سعی میکند همزمان با گروگانها، مذاکرهکنندگان پلیس در بیرون و همدست عصبیاش با انگشتی آمادهی شلیک کنار بیاید. اما این فضای طنزآلود بهتدریج رنگ میبازد و جای خود را به تریلری پرتنش و پراضطراب میدهد.
۵. ویپلش (۲۰۱۴) – تریلر پرتنش دیمین شزل با ضرباهنگی بینقص پیش میرود
درام موسیقاییای که مثل یک ضربآهنگ تند، قلبتان را به تپش میاندازد و آرامتان نمیگذارد
ویپلش (Whiplash) با دقتی وسواسگونه ریتم خود را حفظ میکند — درست همانطور که از فیلمی دربارهی یک درامر انتظار میرود — نه عجله دارد و نه دچار کندی میشود. داستان رابطهی سمی یک هنرجوی جوان با مربی پرخاشگرش، بهطرز شگفتانگیزی نفسگیر و پرکشش است. دیمین شزل موفق میشود نواختن درامز جز را به مهمترین موضوع دنیا تبدیل کند.
فیلم با کمک فیلمنامهای هوشمندانه و دو بازی درخشان از مایلز تلر و جی. کی. سیمونز، رابطهای پیچیده و پرتنش میان معلم و شاگرد خلق میکند. داستان آن به موضوعاتی مانند روابط آزاردهنده، عطش کمالگرایی، و معنایی که انسانها به رنج و سختی میدهند میپردازد؛ آن هم بدون اینکه ذرهای از ریتم و چابکی خود را از دست بدهد.
۴. رفقای خوب (۱۹۹۰) – مرور زندگی یک گانگستر از نگاه تند و تیز مارتین اسکورسیزی
روایتی سریع، خشن و جذاب از دنیای مافیا که تا عمق روان شخصیتها نفوذ میکند
فیلمهای جنایی از زمان اکران رفقای خوب (Goodfellas) سعی کردهاند آن را تقلید کنند، اما تکرار مهارت اسکورسیزی در تلفیق کمدی سیاه با روایتهای پرپیچوخم کار آسانی نیست. او صحنههایی را که ممکن بود عادی به نظر برسند، به لحظاتی جذاب و تماشایی از یک زندگی خطرناک تبدیل میکند و در این مسیر، گروه بازیگری فوقالعادهای هم همراهش است.
رفقای خوب پر از دیالوگهای ماندگار و واقعگرایانه است که چهرهای انسانی به گانگسترهای خشن میبخشند. اسکورسیزی بهجای اینکه شخصیتهایش را به کاریکاتورهای اغراقشدهی جنایتکار تبدیل کند، آنها را محصول محیطی نشان میدهد که در آن رشد کردهاند؛ افرادی که با تمام وجود میخواهند بخشی از یک «جایگاه» باشند. این فیلم نمونهای عالی از سبک اسکورسیزی در توجه ویژه به آغاز و پایان فیلمهایش است؛ سفری پرهیجان که تماشاگر را تا آخرین لحظه با خود میبرد.
۳. مهاجمان صندوق گمشده (۱۹۸۱) – اولین فیلم ایندیانا جونز، ماجراجوییای تمامعیار و بینقص
ماجراجویی ناب سینمایی با ایندیانا جونزی که هر صحنهاش یک کلاسیک است
اولین فیلم ایندیانا جونز (Indiana Jones) با صحنهی نمادین صخرهی غلتان آغاز میشود و با صحنهی معروف ذوب شدن صورتها به پایان میرسد. در میان این دو لحظهی بهیادماندنی، استیون اسپیلبرگ مجموعهای حیرتانگیز از صحنههای خاطرهانگیز خلق میکند؛ سرشار از اکشن، عشق، طنز و ماجراجوییای که یادآور سینمای کلاسیک دهههای پیشین است.
مهاجمان صندوق گمشده (Raiders of the Lost Ark) نمونهای درخشان از مهارت و درک شهودی اسپیلبرگ نسبت به زبان سینماست. او چنان حسی نسبت به ساخت لحظات خیرهکننده دارد که میتواند از دل هر داستانی، سکانسهایی حیرتانگیز بیرون بکشد. وقتی داستانی به جذابیت و چندلایگی مهاجمان در اختیارش قرار میگیرد، نتیجه چیزی نمیشود جز یک کلاسیک محبوب و تماشاگرپسند.
۲. هات فاز (۲۰۰۷) – کمدی اکشن ادگار رایت با تعادل کمنظیر
اکشنی پرانرژی و بامزه که با ترکیب طنز و تیراندازی، فراتر از یک تقلید ژانری ظاهر میشود
هات فاز (Hot Fuzz) برداشت طنزآمیز ادگار رایت از ژانر اکشن است، اما درست مانند شانِ مردگان (Shaun of the Dead) و پایان دنیا (The World’s End) که به نوعی ادای دِینی به ژانر وحشت و علمی-تخیلی هستند، در اینجا هم ارادت واقعی او به آثار کلاسیک کاملاً مشهود است. او در حالی که کلیشهها و اغراقهای رایج این ژانر را به شوخی میگیرد، صحنههایی هیجانانگیز از تیراندازیها و تعقیبوگریزهای نفسگیر در فیلم میگنجاند.
هات فاز پر از دیالوگهای ماندگار است، و شیمی کمنظیر بین سایمون پگ و نیک فراست در نقش دو پلیس همکار، باعث خلق لحظات طنز فراوانی میشود. آنها کاری میکنند که تقریباً در هر صحنهی فیلم، چیزی برای خندیدن وجود داشته باشد، حتی در بخشهایی که به توطئهی تیره و تار جنایی در شهر ساندفورد میپردازد.
۱. ۱۹۱۷ (۲۰۱۹) – درام جنگی نفسگیر سم مندس، تماشاگر را به دل سنگرها میبرد
تجربهای بصری و احساسی که شما را درست وسط میدان جنگ جهانی اول قرار میدهد و تا لحظهی آخر رهایتان نمیکند
۱۹۱۷ به گونهای فیلمبرداری شده که انگار تمام آن در یک برداشت پیوسته گرفته شده است. همین تکنیک، فضایی بهشدت غوطهورکننده و نفسگیر خلق میکند. دوربین بیوقفه دو سرباز جوان را در مأموریتی خطرناک در دل سنگرهای جنگ جهانی اول دنبال میکند. این داستان پراضطراب و مهیج، الهامگرفته از روایتی واقعیست که پدربزرگ سم مندس برای او تعریف کرده بود.
پایان ۱۹۱۷ تنها لحظهای است که اندکی از تنش خفهکنندهی فیلم کاسته میشود، اما حتی این پایان تلخوشیرین هم حس یک پیروزی واقعی را منتقل نمیکند. پس از تمام آنچه اسکوفیلد از سر گذرانده — هم از نظر جسمی و هم روانی — واضح است که قصهی او به سرانجامی آرام یا روشن نرسیده. برای تماشاگر هم کاملاً قابل درک است اگر پس از پایان فیلم، نیاز به زمانی برای نفس کشیدن داشته باشد.
شما کدام فیلم را به یاد دارید که هیچ صحنهی خستهکنندهای نداشته باشد؟
در دنیایی که بسیاری از فیلمها ممکن است با سکانسهای کشدار، صحنههای اضافه یا ریتم نامتعادل، تمرکز تماشاگر را از دست بدهند، آثاری وجود دارند که از لحظهی اول تا آخر، تپش قلب مخاطب را در دست میگیرند و مجال پلک زدن هم نمیدهند. این فیلمها نهتنها با اکشن بیوقفه یا تعلیق روانشناختی، بلکه با روایتهای هوشمندانه، شخصیتپردازیهای قوی، و اجرای تکنیکی خیرهکننده، مرز بین سرگرمی و هنر را کمرنگ میکنند.
چه در سنگرهای گلآلود ۱۹۱۷ باشید، چه در تعقیبوگریزهای پرسرعت مکس دیوانه، یا در دل یک گروه مافیایی در رفقای خوب، این فیلمها ثابت میکنند که سینما میتواند همچون یک قطعه موسیقی بینقص، ریتمی مداوم و دقیق داشته باشد. هر صحنه باید دلیلی برای بودنش داشته باشد؛ و وقتی همهچیز با هدف و ضرباهنگ پیش برود، نتیجه چیزی میشود که نهتنها تماشاگر را سرگرم میکند، بلکه تا مدتها در ذهنش باقی میماند.
این آثار به ما یادآوری میکنند که سینمای بزرگ فقط در پرداختن به ایدههای عمیق یا جلوههای بصری چشمگیر خلاصه نمیشود، بلکه در توانایی نگهداشتن توجه، ایجاد همدلی، و خلق تجربهای بیوقفه نهفته است. پس اگر به دنبال فیلمهایی هستید که حتی یک لحظهی کسلکننده ندارند، این فهرست، شروعی عالی برای یک ماجراجویی سینمایی فراموشنشدنی است.
منبع: Screen Rant
همه یوتیوب فارسی رو جاج کردیم! میزگیم با پیکسی پریسا
نظرات