بهترین مانگاهای جدیدی که سزاوار تبدیل شدن به انیمه هستند
بسیاری از مخاطبان به شوخی میگویند که هر مانگایی فقط یک فروش خوب تا ساخت انیمهاش فاصله دارد. اما تنها گروه نادری از مانگاهای نسل جدید واقعا برای تبدیل شدن به انیمه آماده به نظر میرسند. مانگاهایی که میتوانند به منبع اقتباس انیمه تبدیل شوند، به ریتمی مناسب در پیشروی داستان احتیاج دارند. این آثار احساسات و صحنههای تماشایی را در هم میآمیزند و شخصیتهایی را معرفی میکنند که قابل درک به نظر میرسند. اگرچه مانگاهای نسل جدید در میدان نبردی شلوغ و پررقابت قرار دارند، اما تعداد اندکی از آنها از از چنان نیروی محرکهای برخوردارند که ساخت اقتباس انیمهای آنها اجتنابناپذیر به نظر برسد.
برای مثال مانگاهایی مانند کاگوراباچی (Kagurabachi) و حادثه داروین (The Darwin Incident) از چنان هویت بصری فوقالعادهای برخوردارند که میتوانند به شکلی روان به انیمه تبدیل شوند. برخی از آنها دنیاهای فانتزی کاملی را با قواعدی منطقی بنا میکنند که گویی تقاضای حرکت و پویایی از نویسنده خود دارند. برخی دیگر بر احساسات واقعگرایانه تمرکز میکنند و از لحظات آرام خود هم به اندازه صحنههای اکشن بزرگ بهره میبرند. آنچه بهترین مانگاهای نسل جدید را به هم پیوند میدهد، این است که دنیاهایشان زندهتر از آن به نظر میرسد که تنها روی کاغذ باقی بمانند. با انتخاب استودیوی مناسب و زمانبندی درست، هر یک از آنها میتواند همان تاثیری را بگذارد که آثار برجسته اخیر در عصر جدید انیمه بر جای گذاشتهاند. با مجله بازار و معرفی بهترین مانگاهای جدیدی که سزاوار اقتباس انیمهای هستند همراه باشید.
مانگا Kagurabachi
کاگوراباچی تا همینجا هم به یکی از بحثبرانگیزترین مانگاهای اکشن نسل جدید تبدیل شده است. این لقب عمدتا به این دلیل به کاگوراباچی داده میشود که گویی از ابتدا برای تبدیل شدن به یک انیمه ساخته شده است. محوریت داستان این مانگا درباره شخصیتی به نام «چیهیرو روکوهیرا» است، فرزند یک آهنگر پرآوازه که شمشیرهای جادویی قدرتمندی را ساخته است؛ شمشیرهایی که سرنوشت یک نبرد تمامعیار را تعیین میکنند. پس از آنکه پدر قهرمان داستان به قتل میرسد، شمشیرهای جادویی توسط مجمع جادوگران از او دزدیده میشود. شما در ادامه میتوانید یک نمونه انیمه طراحی شده توسط طرفداران این مانگا را تماشا کنید:
این مانگا تعادل جالبی میان دنیاسازی دقیق و حس دراماتیک سبک بصریاش برقرار میکند. همه این موارد باعث شده که این مانگا به راحتی بتواند به یک اقتباس اکشن قدرتمند تبدیل شود. آنچه کاگوراباچی را متمایز میکند، وضوح زبان بصری آن است. هر مبارزه چنان صحنهپردازیهایی خلق میکند که گویی عملا استوریبورد انیمه پیش رو را ترسیم میکنند. بخشهای آرامتر داستان هم به دلیل اندوه پنهان و زیرپوستی «چیهیرو» همچنان پرمعنا و مهم جلوه میکنند. کاگوراباچی یادآور انیمههای اکشن فانتزی و تاریک قدیمی است که با ریتم و سرعت مدرن روایت میشود.
مانگا In the Clear Moonlit Dusk
مانگا در گرگومیش مهتاب (In the Clear Moonlit Dusk) یکی از خوشمنظرهترین و ظریفترین مانگاهای عاشقانه نسل جدید از نظر بصری است. «یویی تاکیگوچی» دختری بلندقامت است که به خاطر جذابیت شاهزادهوارش تحسین میشود. زندگی ساده یویی توسط «ایچیمورا»، پسری که وقار و شکوه مشابهی دارد، دگرگون میشود. پیوند آنها از طریق نگاهها، سکوت و تعاملات موثرشان شکل میگیرد تا این هر دو روی زندگی هم تاثیر میگذارند.
هر صفحه از مانگا In the Clear Moonlit Dusk طوری احساس میشود که گویی با نوری ملایم پوشانده شده و فضایی را خلق میکند که تقریبا علاقهاش برای تبدیل شدن به یک انیمه را فریاد میزند. ضربآهنگهای احساسی این مانگا به آرامی، اما با هدفمندی آشکار میشوند و به هر شخصیت زمان کافی برای نفس کشیدن میدهند. انیمههای عاشقانه اغلب زمانی میدرخشند که تعادلی میان ریتم داستان و احساسات آن برقرار کنند و این مانگا از همین حالا هم این رویکرد را به درستی رعایت میکند. انیمه In the Clear Moonlit Dusk از ژانویه سال آینده به تلویزیون خواهد آمد.
مانگا Blue Box
مانگا Blue Box به زیباترین شکل ممکن ژانر ورزشی و عاشقانههای مدرسهای را به شکلی اصیل و مستقیم ترکیب میکند. داستان این مانگا حول محور «تایکی اینوماتا»، یک بدمینتونباز کوشا و جدی میچرخد که احساساتی عاشقانه نسبت به «چیناتسو کانو»، یک بسکتبالیست آیندهدار پیدا میکند. این عاشقانه به جای تکیه بر کلیشهها، از طریق پیشرفتی همگام در تکامل احساسی و رشد شخصیتها در ورزش شکل میگیرد.
این مجموعه بهویژه به دلیل لحن واقعگرایانه و زمینیاش بسیار خوب عمل میکند. هر فصل گامهای کوچکی رو به جلو ارائه میدهد و با به تصویر کشیدن تمرینات صبح زود و مکالمات روزمره، داستان خود را پیش میبرد. این داستان آرام و واقعگرایانه، به داستان وزن میبخشند و به یک اقتباس انیمهای اجازه میدهند تا ریتم احساسی ملایم و پیوستهای را بسازد. اگرچه «جعبه آبی» در حال حاضر یک اقتباس انیمهای دارد، اما داستان آن همچنان پتانسیل آن را دارد که یک انیمه مدرن و جذابتر دریافت کند.
مانگا Akane-banashi
مانگا Akane-banashi داستانی منحصر به فرد را در قصهگویی مدرن شونن (پسرانه) ارائه میدهد. تمرکز این داستان بر «راکوگو» است؛ یک فرم سنتی از هنر نمایش ژاپنی که تنها یک راوی دارد و او به تنهایی و صرفا از طریق صدا، حالت بدن و چهره، نقش هر تعداد شخصیتی را که بخواهد ایفا میکند. مانگا داستان «آکانه اوساکی» را دنبال میکند که وارد دنیای راکوگو میشود تا نام پدرش را زنده کند.
یکی از نکاتی که این مجموعه را تا این حد جذاب میکند، تأکید آن بر «اجرا» است. هر فصل بیان میکند که چگونه یک داستان بسته به لحن، سرعت یا جزئیات احساسیاش تغییر میکند. نتیجه ماجرایی است که ذاتا تئاتری و نمایشی به نظر میرسد. ساخت یک انیمه از این مانگا میتواند تنش داستان را به شیوهای جدید ارتقا دهد. در واقع یک انیمه جذاب با روایتی متمرکز و تلاش برای ارائع هسته احساسی قدرتمندش، «آکانه-باناشی» را یکی از جذابترین انیمههای معاصر تبدیل خواهد کرد. انیمه Akane-banashi از سال آینده به نمایش گذاشته خواهد شد.
مانگا Gokurakugai
مانگا گوکوراکوگای (Gokurakugai) یک فانتزی معاصر، معمایی و اکشنی پرشوراست که کمتر داستانی را شبیه به آن دیدهاید. داستان بر روی «آلما» و «تائو» تمرکز دارد؛ مامورانی که به اتفاقات ماورایی در یک کلانشهر بینظم رسیدگی میکنند، جایی که هیولاها با انسانها زندگی کرده و مشکلات بسیاری را به وجود میآورند. دنیای این مانگا همزمان ملموس، پرخطر و پیچیده است.
از نظر بصری، گوکوراکوگای در میان قویترین مانگاهای حال حاضر قرار میگیرد. طراحی هنری این اثر با زوایای تیز و صحنههای اکشن سیال خود خبر از پتانسیلهای بسیار بالای این مانگا برای تبدیل شدن به یک انیمه بینقص میدهد. پیشزمینه مرموز آلما و شخصیت سرسخت اما دلسوز تائو، پویایی خاصی در داستان ایجاد میکند که هم نوآورانه و هم آشنا است. اگر «گوکوراکوگای» به دست استودیوی مناسبی سپرده شود، میتواند به یکی از بزرگترین انیمههای موفق دهه ۲۰۲۰ تبدیل شود.
مانگا Two Rabbit Exorcists
مانگا Two Rabbit Exorcists یک اکشن ماوراءالطبیعه است که تلاش میکند به موضوعات بزرگسالانه هم بپردازد. داستان درباره دو همکار جنگیر است که به مبارزه با ارواح پرداخته و آنها را شکار میکنند. این مانگا با مهارت، خشونت گرافیکی خود را با ضربآهنگهای احساسی ترکیب و متعادل میکند؛ لحظاتی که میتوانند به شکل غافلگیرکنندهای تاثیرگذار ظاهر شده و به اثر هویتی مستقل ببخشند.
جذابیت این مانگا در رابطه میان شخصیتهای اصلی نهفته است. کار تیمی آنها غیرقابل پیشبینی است و شخصیتهایشان به شکلی جالب با هم تضاد دارند. پیشزمینه احساسی این دو جنگیر هم با گذشت زمان وزن بیشتری پیدا کرده و گاهی به عنوان یک لنگر برای خشونت و وحشت بیشمار این اثر عمل میکند. مانگا Two Rabbit Exorcists تمام مواد لازم برای تبدیل شدن به یک اثر ماوراءالطبیعی موفق مدرن پس از تبدیل شدن به انیمه را دارا است.
مانگا Death Preparation Hero
مانگا Death Preparation Hero نوعی از روایت را استفاده میکند که کمتر کسی در ژانر فانتزی به آن پرداخته است. شخصیت اصلی این مانگا پادشاه شیاطین را شکست داده، از پادشاهی محافظت کرده و هر ماموریت بزرگی را که از یک ماجراجوی افسانهای انتظار میرود به پایان رسانده است. با این حال، زمان میگذرد و حتی قهرمانان هم پیر میشوند. حال که او به پایان زندگی خود نزدیک میشود، سفری نهایی را آغاز میکند تا به کارهای ناتمام خود سر و سامان دهد.
مانگا او را در ماموریتی برای رسیدن به آرامش دنبال میکند تا به میدانهای نبرد گذشته بازگردد، اشیای خطرناک را بازگرداند، بابت خطاهای گذشتهاش عذرخواهی کند و جهان را برای آیندهای بدون حضور خودش آماده سازد. این اثر کاملا مناسب یک اقتباس انیمهای احساسی و البته پر از ماجراجویی به نظر میرسد.
مانگا Tonari No Jii-san
مانگا Tonari No Jii-san به عنوان یکی از ترسناکترین مانگاهای جدید شناخته میشود. داستان این مانگا روایتگر شخصیتی است که متوجه میشود رازی تاریک در دنیا وجود دارد و همه چیز آنطور که آرام به نظر میرسد نیست. این آگاهی، تنشی ترسناک را در قهرمان داستان ایجاد میکند که فصل به فصل رشد میکند و فضایی را میسازد که در آن هر عمل روزمره و هر چهره آشنا، غیرقابل اعتماد و ترسناک به نظر میرسد.
وحشت داستان این مانگا از درک تدریجی این واقعیت ناشی میشود که جهان به گونهای تغییر کرده که قابل توضیح نیست. بزرگترین نقطه قوت داستان هم شخصیتپردازی و هنر طراحی آن است. هر صفحه با دقت ترسیم شده و از سایهها و چهرههای بدون احساس استفاده میکند تا تنهایی دلهرهآوری را که داستان را تعریف میکند، به تصویر بکشد. جهان این مانگا آشنا به نظر میرسد، اما به شکل عجیبی پوچ و توخالی حس میشود. این مانگا در موقعیتی قرار دارد که در صورت انیمه شدن، به یکی از پربحثترین عناوین ترسناک تبدیل میشود.
مانگا Ki ni Natteru Hito ga Otoko Janakatta
مانگا Ki ni Natteru Hito ga Otoko Janakatta یک عاشقانه جدید است که حتی لحظات کوچک و احساسی دوران دبیرستان را جاودانه میسازند. این مانگا «آیا اوساوا»، دانشآموزی عاشق موسیقی را دنبال میکند که به فروشنده فروشگاه دیسکهای موسیقی مورد علاقهاش دل میبندد. چرخش داستانی زمانی اتفاق میافتد که «آیا» کشف میکند شخصی که تحسینش میکرده، در واقع همکلاسی او، «میتسوکی کوگا» است.
این افشاگری صحنه را برای داستانی آماده میکند که دلگرمکننده و سرشار از تنشهای سبک و دلپذیر است. درخشش این مجموعه در تمرکز آن بر تعاملات روزمره است. رابطه «آیا» و «میتسوکی» از طریق تجربیات مشترک دوستانه آنها و البته موسیقی رشد میکند. این امر حسی واقعگرایانه و قابل درک از صمیمیت ایجاد میکند. اوایل امسال ساخت انیمه Ki ni Natteru Hito ga Otoko Janakatta تایید شد.
مانگا The Darwin Incident
مانگا حادثه داروین (The Darwin Incident) به خاطر رویکرد جسورانهاش محبوب شده است. داستان شخصیتی به نام «چارلی» را دنبال میکند؛ یک شامپانزه انساننما که پس از فرار از یک آزمایشگاه، توسط گروهی از انسانها بزرگ شده است. مانگا با تلاش برای بررسی این موجود، به تریلری روانشناختی تبدیل میشود که ریشه در تنشهای اجتماعی دارد.
روابط چارلی و انسانها، ستون احساسی مجموعه را شکل میدهد. پیوند او با همکلاسیاش «لوسی»، تاریخچه پیچیدهاش با فعالان اجتماعی و ارتباط ناآرامش با افراطگرایان، داستانی را میسازند که بر پایه تعلیق رشد میکند. این مانگا در ایجاد تنش میان شخصیتها و رشد تدریجی شخصیتهایش مهارت دارد و تلاش میکند تا بیش از آن که سخن بگوید، به تصویر بکشد. این مانگا با معرفی یک قهرمان منحصربهفرد و مضامین اجتماعیاش، میتواند به یکی از تاثیرگذارترین انیمههای روانشناختی در عصر جدید تبدیل شود. انیمه The Darwin Incident از سال آینده شروع به پخش میکند.
نظر شما در مورد مانگاهای معرفی شده چیست؟ تاکنون کدامیک از این آثار را خواندهاید؟ بیشتر از همه کدام مانگا پتانسیل تبدیل شدن به بهترین انیمه چند سال اخیر را دارد؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
منبع: CBR
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان


نظرات