سریال پایتخت در طول ۷ فصل فراز و نشیب‌های زیادی داشت؛ اما در مجموع، اغلب در اوج بود و امروز یکی از بهترین سریال‌های طنز تاریخ تلویزیون ایران به شمار می‌رود. این سریال که در شروع مخاطب چشمگیری نداشت، امروز یکی از اثرگذارترین آثار تلویزیون ایران است؛ اثری که سکوی پرتاب یکی از پرکارترین بازیگرهای یک دهه‌ی اخیر سینما و تلویزیون ایران هم بود.

در این مقاله از مجله بازار، ۵ تا از بهترین قسمت‌های پایتخت را بررسی می‌کنیم. شما کدام قسمت را بیشتر دوست داشتید؟ برای قسمت‌های بعدی کدام قسمت‌ها را پیشنهاد می‌دهید؟

قسمت ۸ فصل اول

سریال تا این قسمت، از نظر جذب مخاطب چندان موفق نبود. شخصیت‌ها ناپخته بودند، لهجه‌ی و گویش آن‌ها درست نبود و گره‌های داستان کاملاً قابل‌پیش‌بینی و بی‌مزه بودند. در قسمت ۸، تیم نویسنده‌ها، برگ برنده را رو کردند. در این قسمت، خانواده‌ی نقی به لطایف‌الحیل وارد منزلی شدند که خریده بودند؛ اما با مرگ فروشنده امکان اسکان در آن را نداشتند. برادر هما ناگهان از شهرستان سر می‌رسد و قوز بالای قوز می‌شود.

۱۰ سریال طنز ایرانی برای دهه شصتی‌ها

شروع این قسمت، نقطه‌ی عطف تمام ۷ فصل سریال است. درگیری‌های کلامی ارسطو و نقی با مهمان ناخوانده و تلاش آن‌ها برای ناراحت کردن و در نتیجه قهر او، سکانسی بی‌نظیر ساخت. دیالوگ‌های اورجینال، بازی‌های بسیار قوی و طنز قدرتمند ابتدای این قسمت، باعث شد پایتخت از قسمت ۹ به بعد، طرف‌دارهای بسیار بیشتری داشته باشد. تلاش ارسطو و نقی برای ناراحت کردن فامیل قائم‌شهری با توهین به تیم محبوب او شروع شد، بعد به مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هم رسید؛ مسائلی که در آن زمان نقل محافل شب عید هم بودند.

در ادامه‌ی این قسمت، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های زندگی نقی که تا پایان فصل ۷ هم همراه او بود، رونمایی شد: دختر محمود نقاش! حضور سرزده‌ی فامیل، بحث‌های قدیمی را باز کرد و فهمیدیم نقی اساساً کس دیگری را دوست داشته و حالا باید پاسخگوی زن حساسش باشد.

قسمت ۱۳ فصل اول

پایتخت برای تبدیل‌شدن به سریالی که مردم فصل‌های بعدش را از تولیدکننده‌ها درخواست کنند، به یک قسمت طلایی دیگر در فصل اول نیاز داشت. البته در این فصل قسمت‌های «خوب» کم نبودند؛ اما این دو قسمت شاهکارهای فصل یک به‌حساب می‌آیند.

در این قسمت، خانواده همچنان پشت کامیون ارسطو زندگی می‌کنند. در شروع قسمت، پلیس از خانواده می‌خواهد کامیون را برای مأموریت مخفی در اختیار آن‌ها قرار دهد. هم‌زمان گلی (معشوقه‌ی ارسطو در این فصل) با برادرش سر می‌رسند و مأموریت لو می‌رود. سکانس‌های پلیسی این بخش، آبکی و بی‌مزه از آب درآمده‌اند؛ اما شانس با بیننده همراه است و اوضاع زود تغییر می‌کند.

بهترین انیمیشن‌های دهه‌ی ۸۰ | دوران طلایی

سکانس سوارشدن گلی و برادرش پشت کامیون که به سوختن پای برادر بخت‌برگشته (که در جریان مأموریت پلیس هم حسابی کتک خورد) ختم شد. این سکانس، جنس طنز ویژه‌ی پایتخت را داشت و یکی از سرگرم‌کننده‌ترین قسمت‌های تمام ۷ فصل را به اوج محبوبیت رساند.

قسمت ۵ فصل دوم

در این فصل خانواده‌ی معمولی به علی‌آباد برگشته‌اند و شخصیت‌های تازه‌ای از جمله بهبود، کیفیت سریال را بهتر کرده‌اند. این قسمت در حالی آغاز می‌شود که بهبود و برادرش (بهرام افشاری، بازیگر آن زمان ناشناخته) در اتاق مشغول فسخ و فجور هستند و خانواده سر می‌رسند. سکانس لورفتن برادر بهبود که زیر تخت مخفی شده، بسیار خنده‌دار و قوی شروع می‌شود و به سرانجام می‌رسد.

ادامه‌ی این قسمت به این می‌گذرد که خانواده مطمئن هستند بهبود مثل برادرش گرفتار اعتیاد شده و می‌خواهند مچ او را بگیرند و ترکش بدهند. محسن تنابنده در این فصل لهجه‌ی شمالی را بهتر صحبت می‌کند و شخصیت نقی را کم‌کم شکل می‌دهد. نقی در این قسمت مرکز تصمیم‌گیری‌های غلط است و سکانس‌های بسیار خنده‌داری خلق می‌کند.

قسمت ۲ فصل سوم

ورود «شاسی‌بلند» به این فصل، از این قسمت رقم می‌خورد؛ دست‌مایه‌ای که طنزی عمیق و قوی به تمام فصل می‌دهد. ارسطو بازهم عاشق شده و قسمت با شروع عروسی او و ورود برادران شالی‌کار هزارجریبی به سرکردگی رحمت به مراسم عروسی آغاز می‌شود. اوضاع با اصرار رحمت به جابه‌جاکردن گوساله‌ای که برای قربانی در نظر گرفته شده پیچیده می‌شود؛ اما اوج داستان، بعد از شروع عروسی رقم می‌خورد.

۵ انیمیشنی که بچه‌های دهه‌ی ۷۰ عاشق آن‌ها بودند

اوس موسی در حال تمام‌کردن منزل نقی معمولی، اصرار می‌کند که سقف موردنظر به ستون نیاز دارد؛ اما نقی یک‌دندگی می‌کند و عروسی را روی سقف بدون ستون شروع می‌کند. کمی بعد از شروع مراسم و اوج‌گرفتن رقص، سقف سقوط می‌کند، عروسی به هم می‌خورد، اوس موسی به‌شدت مصدوم می‌شود و همه چیز خراب می‌شود.

در بخش دوم این قسمت، نقی که در این فصل می‌فهمیم اهل کشتی هم هست در رده‌ی سنی پیش‌کسوتان قهرمان می‌شود و فامیل را برای فراموش‌کردن عروسی کذایی دعوت می‌کند. هم‌زمان بهبود هم در درگیری با شکارچی‌های غیرقانونی تیرخورده و دمر روی زمین افتاده. رقابت این دو نفر برای جلب‌توجه، این قسمت و در ادامه تمام فصل را تحت تاثیر قرار می‌دهد و ماجراهای بسیار خنده‌داری می‌سازد.

قسمت ۶ فصل سوم

ارسطو در این مقطع از سریال به اوج پختگی رسیده و شخصیتی پرطرف‌دار و بامزه است. نقی هم رفته‌رفته به کاراکتر موردنظر تیم نویسنده‌ها نزدیک می‌شود و روابط این دو نفر، بخش مهمی از بار سریال را به دوش می‌کشد. این قسمت، با آشتی‌کنان خنده‌دار دو پسرخاله آغاز می‌شود. کانسپت «گردوندن ناپلئونی» که برای سال‌ها بخشی از خرده‌فرهنگ و شوخی‌های کوچه‌بازار بود هم در پایان همین سکانس برای اولین‌بار رونمایی می‌شود.

این قسمت روی اوس موسی متمرکز است. بنای مشهدی که بعد از شکستن هر دو دستش و به دلیل اینکه نمی‌خواهد با آن وضعیت به خانه برود و همچنین باید خسارتش را از بیمه بگیرد، سربار خانواده شده است. وضعیت دستشویی رفتن اوس موسی به طنزی همیشگی در این فصل تبدیل شده اما در این قسمت، او خسته شده و می‌خواهد سریع‌تر برگردد.

تیم نویسنده‌های سریال در این قسمت، فضایی بی‌نظیر خلق کرده‌اند که شاید در نگاه اول به نظر نیاید. در این قسمت زن‌ها بار اصلی کارهای بیرون از منزل را برعهده دارند و مردها کاری به جز خوردن و خوابیدن انجام نمی‌دهند. سکانس مچ و مارپله بازی کردن مردها با حضور هر ۴ مرد خانواده، نمادی از بی‌عاری و سربار بودن آن‌ها در منزل است.

در ادامه‌ی این قسمت، باباپنجعلی که اوضاع سلامتش بسیار بد است، همسرش لیلا را به شخصیتی واقعی تبدیل می‌کند که در نهایت با عبور یک نیسان از کنار او و تصور تصادف روح همسرش به اوج می‌رسد. خانواده از این وضعیت جان به لب می‌شوند و تصمیم می‌گیرند تغییری ایجاد کنند. مونولگ نقی با قبر مادرش یکی از قوی‌ترین و تاثیرگذارترین سکانس‌های تمام سریال، در این قسمت پخش شد.

به زودی در قسمت‌های بعدی این سری مقاله، قسمت‌های برتر دیگر سریال پایتخت را هم بررسی خواهیم کرد.


Silent Hill f ترسناک‌ترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لئون

سایلنت هیل اف ترسناک‌ترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها