بهترین بازی های جهان باز اول شخص که معتادشان میشوید!
بازی های جهان باز یا Open world، از آن دست بازیهایی هستند که اکثرا خوشمان میآید. در نسلهای گذشته، این سبک از بازیهای ویدئویی با سری GTA توجه بسیاری را به خود جلب کرد. پس از آن شرکتهای بازیسازی مانند بتسدا و راکاستار، محیطهای جهان باز شگفتانگیزی آن هم از زاویه دید اول شخص خلق کردند؛ با این امکان که بازیکن بتواند ماجراها را از چشم شخصیت اصلی نیز ببیند.
بازی های جهان باز اول شخص، تجربه عجیب و بینظیری از کاوش در دنیاهای بزرگ و پرجزئیات را ارائه میدهند. این دسته از بازی ها با ترکیب حس آزادی عمل جهان باز و دیدگاه صمیمی اول شخص، حضور و تعامل عمیقتری را در مخاطب خود ایجاد میکنند. گرچه تعداد این بازیها زیاد نیست، اما در این مطلب براساس کیفیت کلی، میزان محبوبیت و جذابیت برخی از بهترین بازی های جهان باز اول شخص را معرفی کردهایم.
Ghostwire: Tokyo
شبهای پرجنبوجوش و غیرطبیعی توکیو!
اگر از فضاهای ماورایی در بستر خیابانهای توکیو لذت میبرید، این بازی خوراکتان است. با اتفاقی عجیب و غیرطبیعی جمعیت توکیو ناپدید میشود، اما در این میان تنها یک فرد باقی میماند. آکیتو، شخصیت اصلی بازی، تنها شخصی است که بدنش را روحی تسخیر کرده و از این اتفاق قسر دررفته است. اکنون او به دنبال آن است تا پرده از راز غیب شدن مردم توکیو بردارد.
گرچه این بازی، بزرگترین فضای ممکن را برای کاوش به مخاطب خود نمیدهد، اما تقریباً هیچگونه محتوای اضافه یا بیموردی نیز در آن دیده نمیشود. آیتمهای جمعکردنی در این بازی زیاد نیست و از این جهت حوصله بازیکن را سرنمی برد با این حال بسیاری از مأموریتها، آکیتو را در مسیری نسبتاً خطی قرار میدهند. درمجموع فضای بازی هیجان خوبی دارد و با داستانپرازی خوب خود، ذهن کاوشگر مخاطب را روشن میکند .
Far Cry 4
منظرههای چشمنواز از سرزمینی خیالی!
طرفداران سری بازیهای Far Cry هرکدام، نسخه موردعلاقه خود را دارند. با این حال بسیاری معتقدند Far Cry 4 یکی از بهترین نسخههای منتشر شده از این بازی است. شاید نسخههای بعدی نقشههای بزرگتری برای کاوش داشته باشد، اما کایرات که از کشور نپال الهام گرفته، در این سری اندازهای ایدهآل و میزان محتوای معقولی دارد که بازیکن را بهراحتی درگیر خودش میکند؛ بدونآنکه احساس شود چیزی در آن کم یا زیاد است.
محیطهای منطقه خیالی بازی یعنی کایرات بسیار متنوع است. در بخشی از بازی، کوههای بلند و برفی و در بخشهای دیگر جنگلهای سرسبزی میبینیم که بازیکنان با وسایل نقلیه گوناگون بین این محیطها جابهجا میشوند. در ابتدای بازی، منطقه شمالی کایرات در دسترس نیست، اما با آزادسازی برجها و کاهش نفوذ Pagan Min، نقشه بهتدریج گسترده و گستردهتر میشود.
Cyberpunk 2077
ابرشهری آرمانی در دل آینده!
سایبرپانک ۲۰۷۷ حتی در زمان عرضهی پرحاشیهاش، به خاطر طراحی شهری عظیم و پرجزئیات به نام نایت سیتی، بسیار تحسین شد. اگر عاشق فضاهای ابرشهری هستید، این بازی شما را درگیر خواهد کرد. کشف رازهای پنهان هفت منطقهی این ابرشهر آیندهنگر تجربهای بسیار لذتبخش است؛ چراکه در هر گوشهای از شهر، نقاط جالب و اسرارآمیزی برای جستجو وجود دارد.
ماجراجویی شخصیت V به بازیکن این امکان را میدهد که در بخش زیادی از شهر بدون محدودیت خاصی کاوش کند. درحقیقت آنقدر جزییات به کاررفته در فضاسازی این بازی زیاد است که بین ماموریتهای فرعی V، بازیکن میتواند در جایجای شهر پرسه بزند و سرگرم شود. البته با توجه به فضای دیستوپیایی و سایبرپانکی بازی، برخی قسمتهای شهر برای به تصویر کشیدن فقر، فضای تیره و افسردهای دارد؛ با این حال نایت سیتی همچنان مکانی خیرهکننده و زمخت ولی زیبا برای کاوش است.
Deus Ex: Mankind Divided
پراگ در سال ۲۰۲۹؛ تلفیقی از سنت و مدرنیته!
چهقدر این احتمال وجود دارد تا بتوانیم به پراگ آن هم در سال ۲۰۲۹ سفر کنیم؟ شاید در واقعیت جز در خواب و رویا این احتمال وجود نداشته باشد، اما در دئوس اکس میتوانیم تصور جالبی از آینده این شهر داشته باشیم. گرچه برخی از بخشهای گیمپلی Deus Ex: Mankind Divided از زاویه دید سومشخص اجرا میشوند، اما کاوش در محیط همواره از دید اولشخص صورت میگیرد. فارغ از تمام ماموریتهای ازپیش تعیین شده در خط اصلی داستان، بازیکنان این آزادی را دارند که در شهر دیستوپیایی پراگ سال ۲۰۲۹ گشتوگذار کنند. البته این تنها محدود به پراگ نیست؛ لندن و دبی ۲۰۲۹ هم در این بازی فضاسازی شدهاند.
آدام جنسن، شخصیت اصلی بازی، در تلاش برای پرده برداشتن از توطئهای جهانی با محوریت ایلومیناتی از سلاحها و قدرتهای پیشرفته خود استفاده میکند. با این حال، مردم از انسانهای مکانیکیشدهای مانند او نفرت دارند. محیط بازی به قدری چشمنواز و در دسترس است که میتوان از پایان ناگهانی و بحثبرانگیز آن چشمپوشی کرد. ترکیب معماری سنتی پراگ با فناوریهای پیشرفته آینده، فضای منحصربهفردی ایجاد کرده است و محتوای بازی نیز بیش از حد سنگین یا پراکنده نیست.
The Outer Worlds
اسرار بیشمار هالسیون!
در آیندهای که ابرشرکتها، کنترل زندگی روی زمین را در دست گرفتهاند و استعمار کهکشانی را آغاز کردهاند، بازی جهانهای بیرونی این فرصت را به شما میدهد تا بهعنوان یک مهاجر در منظومهی ستارهای به نام هالسیون زندگی کنید. شخصیت اصلی داستان که استرنجر یا غریبه نام دارد، در ماموریتهای خود نباید هیچ نقطهای را در سفر به ایستگاههای فضایی سیارههایی که برای سکونت انسان آماده شدهاند، نادیده بگیرد.
روایت قوی و امکان شخصیسازی کاراکترها باعث شد که The Outer Worlds نقدهای مثبتی دریافت کند، اما آنچه این بازی را از بقیه متمایز میکند، آزادی در کاوش فضایی و سفر میان سیارهها است. این بازی حتی در مقایسه با سری بازی Fallout، بهتر و قوی تر است. از دیگر ویژگیهای بازی جهانهای بیرونی، ملاقات با شخصیتهای NPC درحین بازی و آن هم در محیطهای منحصربهفرد و متنوع است که لذت آن را دوچندان میکند.
Sons Of The Forest
جزیرهای پر از هیولاهای آدمخوار!
بازیهای ترسناکی که از جنس تلاش برای بقا هستند، معمولاً مکان مناسبی برای کاوش و خوشگذرانی نیستند. در این سبک، بازیکن هر آن باید منتظر حملهای باشد که جانش را تهدید میکند؛ اما دنیای Sons of the Forest بهویژه در حالت بازی گروهی، فرصت بسیار خوبی برای کاوش کامل فراهم میکند. داستان از گم شدن یک مدیرعامل و خانوادهاش در جزیرهای به نام Site2 شروع میشود. جک، شخصیت اصلی بازی برای پیدا کردن این خانواده به این جزیره سفر میکند و در این مسیر با آدمخوارها، هیولاهای جهشیافته و خطر گرسنگی و کمآبی روبهرو میشود.
زنده ماندن مهمترین هدف در این بازی است. با این حال فضای جزیره همچنان برای جستوجو، کشف منابع و ساخت پناهگاه بسیار جذاب است. برای کسانی که علاقهای به نبرد با هیولاها ندارند، حالت Peaceful یا آرامش نیز در دسترس است؛ امکانی که به واسطه آن بازیکنان میتوانند بدون نگرانی از وجود هیولا، آزادانه در جزیره حرکت کنند و به ساختوساز بپردازند.
Subnautica
تجربه کشف زیبایی و وحشت در اعماق اقیانوس!
محیط مرموز اقیانوس، همواره ازجمله فضاهای مناسب برای طرح داستانهای ترسناک بوده است. یکی از این داستانها در Subnautica جریان دارد که از سبک بازیهای تلاش برای بقا است. پس از سقوط سفینه فضایی، شخصیت اصلی بازی، رایلی رابینسون، خود را در سیارهای غرق در آب به نام 4546B مییابد. در این سیاره، مکانهای جذاب و رازآلود زیادی وجود دارد که بازیکن را به کاوش بیشتر ترغیب میکند. البته با توجه به سبک بازی، موجودات عظیمالجثهی دریایی در گوشه و کنار دریاها کمین کردهاند تا هر آن به رایلی حمله کنند.
علاوه بر فضاسازی در اعماق اقیانوس، دو جزیرهی قابل کاوش نیز در سطح سیاره وجود دارد که تجربهای متفاوت از بازی را ارائه میدهد. برای بازیکنانی که ترجیح میدهند بدون استرس به کاوش بپردازند، حالتهای سادهتری نیز طراحی شده است. از سوی دیگر، علاقهمندان به چالشهای سخت میتوانند حالت Hardcore را انتخاب کنند که در آن خطر مرگ، دائمی است و هیچ بازگشتی در کار نیست.
Kingdom Come: Deliverance 2
تصویری واقعگرایانه از اروپای قرون وسطی!
بازی Kingdom Come: Deliverance 2 که در سال ۱۴۰۳ میلادی جریان دارد و دنبالهای بر نسخهی اول این مجموعه است، نقشهای دو برابر بزرگتر از بازی پیشین ارائه میدهد. در این سری نیز هنری که اهل اسکالیتز است، در زمان پادشاهی بوهمیا سفری را آغاز میکند تا انتقام مرگ والدینش را بگیرد.
جهان باز و غنی بازی، زندگی در اروپای قرون وسطی (قرن ۱۵ میلادی) را بهخوبی بازنمایی میکند و پر از فعالیتهای گوناگون و شخصیتهایی برای تعامل است. انتخابهای بازیکن در طول بازی نهتنها بر روند داستان تأثیر میگذارد، بلکه شخصیت و ویژگیهای رفتاری هنری را نیز شکل میدهد و جذابیت آن را دوچندان میکند.
شما اهل چه سبک بازیهایی هستید؟ بازی های جهان باز اول شخص یا سوم شخص؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
منبع: Gamerant
سختترین بازیهای دنیای با چشمهای بسته؛ میزگیم با @hamid_scorpion
نظرات