می‌خواهیم لیستی از بدترین تا بهترین انیمیشن‌های پیکسار را در تاریخ ۳۷ساله‌اش برای شما به نمایش بگذاریم. تاریخی که پر از تخیل سازندگان و پر از خاطرات بچه‌ها و بزرگسالان است. گاهی گل کاشته‌اند و گاهی خراب کرده‌اند. وقتی در سال ۱۹۹۵ داستان اسباب‌بازی‌ها به عنوان اولین انیمیشن استودیو پیکسار روی پرده‌های سینما رفت همه متوجه انقلابی که در صنعت انیمیشن‌ها به‌وجود آمده شدند و درباره‌اش حرف می‌زدند و در مجله‌ها و تلویزیون نقل مجلس‌ها شده بود. از سال ۱۹۹۵ تا امروز ۲۷ انیمیشن توسط استودیو پیکسار ساخته شده که بعضی‌ از آن‌ها شاهکار و بعضی معمولی و حتی بعضی ضعیف بوده‌اند. بیایید یک نگاهی به این لیست از بدترین تا بهترین‌ انیمیشن‌های پیکسار بیندازیم.

۱۵. Cars2

پیکسار فیلم‌های شاهکار زیادی دارد، فیلم‌هایی که رکورد فروش زده‌اند، هفته‌ها در باکس‌آفیس رتبه‌ی اول را داشته‌اند، مردم برای دیدنش جلوی سینما صف تشکیل داده‌اند، اما بیایید صادق باشیم. «ماشین‌های ۲» از این دست فیلم‌ها نیست. هیچ بویی از احساسات و شگفتی «ماشین‌ها» که اولین نسخه‌ی این سری است را نمی‌دهد. البته پیکسار نشان داده بود که در ساختن انیمیشن‌های سریالی موفق است اما «ماشین‌های ۲» انگار قرار نبود دنباله‌ی خوبی باشد و حتی بعد از این‌که اواسط کار برای بهتر کردن روند ساخت کارگردان انیمیشن عوض شد فایده‌ای نداشت، چون انگار فیلم غیرقابل نجات شده بود. متاسفانه این یکی جز‌ بهترین انیمیشن‌های پیکسار نیست.

۱۴. The good dinasour

«دایناسور خوب» نسبت به «ماشین‌های ۲» نمرات و نظرات بهتری از منتقدان گرفت ولی همچنان یک فاجعه است. تا جایی که حتی بیشتر بیننده‌ها این فیلم را چرت و پرت محض می‌دانستند که البته شاید این یکی کمی بی‌انصافی باشد. این فیلم رکورد کم‌فروش‌ترین فیلم استودیو پیکسار را زد که جای تعجب ندارد، که اگرچه «دایناسور خوب» یک فیلم ۳D بود و بلیط‌هایش گران‌تر و در گیشه نسبتا موفق، ولی در نهایت چیزی که مهم است کیفیت خود فیلم است که تعریفی ندارد و در لیست بدترین تا بهترین انیمیشن‌های پیکسار رتبه‌ی یکی مانده به آخر را می‌گیرد.

این فیلم در دنیایی سپری می‌کند که انسان‌ها و دایناسورها می‌توانند در کنار هم زندگی کنند، یک دایناسور و یک پسربچه با هم دوست هستند و به ماجراجویی می‌پردازند. تا اینجا به‌نظر ایده‌ی محشری می‌آید، ولی مشکل فیلم زیادی کند و احمق بودن این دایناسور قصه‌ی ماست که گاهی حوصله‌ی آدم را حسابی سر می‌برد. از طرفی نقطه قوت آن احساسات زیاد و زیبایی بصری است که در صحنه‌ها موج می‌زند. 

۱۳. Brave

این بار پیکسار سراغ ساخت فیلمی از جنس قصه‌ی پریان رفت. موضوعی که بیشتر تخصص دیزنی است و به‌نظر می‌رسد پیکسار خیلی خوب از پس بال و پر دادن به آن برنمی‌آید. آره، رابطه‌ی «مریدا» این دختر مو فرفری با مادرش خیلی خوب نمایش داده شده و فضای بصری فیلم هم یه اثر هنری ناب است و مریدا هم دوست‌داشتنی است، اما یک جای کار می‌لنگد. همه‌چیز فوق‌العاده نیست، یک جاهایی زیادی پیچیده می‌شود و یک جاهایی خسته‌کننده. خصوصا وقتی فیلم تمام می‌شود انگار داستان هنوز قرار بود ادامه‌ داشته باشد. با خودتان می‌گویید «همین؟ دوست دارم بازم برام این قصه رو ادامه بدی». ولی متاسفانه خبری از ادامه نیست.

از طرفی دختر شاهزاده که  مهارت فوق‌العاده‌ای در تیراندازی با کمان دارد صحنه‌های اکشن فوق‌العاده‌ای را ساخته که در آن فضای فولکلور اسکاتلندی تماشایش لذت‌بخش است. با همه‌ی این حرف‌ها احساس ناتمامی که در آخر فیلم سراغ شما را می‌گیرد چیزی نیست که نادیده‌اش بگیریم، پس «دلیر» هم یکی از بدترین‌های پیکسار است.

۱۲. Onward

پیکسار در ساخت فیلم‌های “Buddy Movie” استاد است. یعنی فیلم‌هایی که بر اساس رفاقت دو نفر جلو برود و یکی از قهرمانان فیلم خود کانسپت «دوستی» هم باشد. حالا “Onward” درمورد دو برادر اِلف است که تصمیم دارند پدر خود را از دنیای مردگان برگردانند. طنز بسیار زیبا و قوی این فیلم به‌قدری هست که دوست نداشته باشید لحظه‌ای از آن را از دست بدهید، رابطه بین دو برادر هم فوق‌العاده‌ است. آیا “Onward”‌ یک شاهکار است؟ نه، جایی در میان بهترین انیمیشن‌های پیکسار ندارد ولی یک تلاش ناامید کننده از پیکسار هم نیست. شاید از آن‌هایی نباشد که دلتان بخواهد دوباره و دوباره تماشایش کنید، ولی اگر رابطه‌تان با خواهر یا برادرتان کمی شکراب شده، ما دیدن این فیلم را برایتان تجویز می‌کنیم.

 جالب است بدانید “Onward” نامش را در تاریخ جاودانه کرد. چگونه؟ این فیلم آخرین فیلمی بود که پیش از کرونا در صدر باکس‌آفیس حضور داشت.

۱۱. Lightyear

آه، اگر «داستان‌ اسباب بازی‌ها» وجود نداشت و عشق و علاقه‌ای به آن نداشتیم، بعید می‌دانم “Lightyear”‌ می‌توانست تا این شماره از لیست بیاید و همان اول در جایگاه بدترین انیمیشن پیکسار قرار می‌گرفت. استودیوی پیکسار تا به حال چهار انیمیشن در مورد داستان‌ اسباب بازی‌ها ساخته ولی شاید درباره‌ی «باز» که اسباب بازی کودکی اندی بود کمی افراط کرده و چیزی ساخته که خیلی احساس نیاز به آن حس نمی‌شد یا شاید هم از پس ساختش آن طور که باید برنیامد.

خیلی از منتقدان می‌گویند شخصیت «باز» در این فیلم زیادی پیچیده است و حتی این‌قدر پرداختن به این کرکتر را برای استودیو پیکسار شرم‌آور دانستند. با این حال چه می‌شود کرد وقتی داستان‌ اسباب بازی‌ها یک انیمیشن کامل و حتی بدون نقص است و «باز» یکی از شخصیت‌های محبوب آن، نمی‌توانیم دوستش نداشته باشیم.

۱۰. Elemental

فیلم “Elemental” آخرین ساخته‌ی استودیو پیکسار است، گاهی ما را یاد دوران اوج این استودیو می‌اندازد و در صحنه‌هایی هم یاد دوران ضعفش آدم را نا امید می‌کند. مثلا لحظه‌ی دیدار «امبر» و «وید» یک سکانس حیرت‌انگیز است که شاید اگر در یک فیلم بهتر اتفاق می‌افتاد قطعا یکی از صحنه‌های ماندگار تاریخ انیمیشن می‌شد. نقدی که به این فیلم وارد است درواقع برای نیمه‌ی دوم آن است که اصلا به‌ اندازه‌ی نیمه‌ی اول آن گیرا نیست و گیج‌کننده می‌شود. با این حال “Elemental” داستان عشق «امبر» با پدر و مادرش را به قدری خوب تعریف می‌کند و ما را با عمق احساساتمان روبه رو می‌کند که باعث می‌شود همچنان به پیکسار و ساخت انیمیشن‌هایش امیدوار بمانیم هر چند که به آن رتبه‌ی خوبی از بهترین انیمیشن‌های پیکسار نمی‌دهیم.

۹. Cars3

«ماشین‌های ۳» جز بدترین‌های پیکسار نیست، اما قطعا در کنار خوب‌های پیکسار قرار نمی‌گیرد. داستان‌هایی که درمورد بازشگت قهرمان یا به اصطلاح «کام‌بک استوری» هستند همواره می‌تواند برای ما جذاب باشد، مخصوصا حالا که ما برای قهرمان داستانمان «مک‌کوئین» افسانه‌ای را داریم. 

همانطور که از اسم این فیلم مشخص است، «ماشین‌های ۳» ادامه‌ی فرنچایز ماشین‌ها را تعریف می‌کند و آخرین قسمت آن است. اگرچه شخصیت‌پردازی‌ها عمیق‌تر شده، اما هرگز موفقیت اولین فیلم این سری فیلم‌ها را به‌دست نیاورد. نهایتا «ماشین‌های ۳» فیلم بدی نیست، ولی تا فوق‌العاده بودن و یکی از بهترین انیمیشن‌های پیکسار شدن فاصله دارد.

۸. A Bug’s Life

«زندگی یک حشره» دومین فیلم استودیو پیکسار بعد از داستان اسباب بازی‌ها است. به نظر می‌رسد این استودیو هنوز دارد راه‌های مختلف را امتحان می‌کند تا رمز انیمیشن‌سازی و موفقیت را کشف کند. امروز شاید فیلم «زندگی یک حشره» یک فیلم فراموش‌شده باشد ولی واقعیت این است که اصلا فیلم بدی نیست. داستان از این قرار است که آذوقه کلونی مورچه‌ها هر سال مورد حمله‌ی ملخ‌ها قرار می‌گیرد، حالا فلیک همان مورچه‌‌ای است که با سفری قهرمانانه کلونی را متحد می‌کند تا برابر ملخ‌ها ایستادگی کنند.

امروز وقتی موفقیت‌های پیکسار را می‌بینیم باید یادمان باشد که تجربه‌ها و اشتباه‌ها در فیلم‌های اولیه مثل “A Bug’s Life ” بود که از پیکسار یک استودیوی پر افتخار و پخته درست کرد و در جایگاهی قرار گرفت که حالا می‌توانیم درمورد بهترین انیمیشن‌های پیکسار صحبت کنیم.

۷. Monsters University 

از آن فیلم‌هایی که اگر ساخته نمی‌شد هم کسی جای خالی‌اش را حس نمی‌کرد. یعنی نه تنها چیزی به پیکسار اضافه نکرد که حتی پر بود از چیزهای تکراری. با این حال فیلم دانشگاه هیولاها فیلم خیلی بدی نیست و حتی جسارت پیکسار برای ساخت دنباله‌ی کارخانه‌ی هیولاها را نشان می‌دهد چون واقعا ساختن همچین چیزی شجاعت می‌خواهد. دانشگاه هیولاها در جاهای بسیاری شما را می‌خنداند و این واقعا از نقاط قوت فیلمش محسوب می‌شود. فروش خوبی هم داشت که شاید بخاطر یدک کشیدن اسم هیولاها بود، اما باز هم نتوانست یک فیلم ماندگار برای پیکسار باشد.

۶. Cars

خب رسیدیم به یک فیلم قابل قبول که از دیدنش لذت می‌بریم، مناظر فوق‌العاده ساخته شدند و به‌ طور کلی می‌توان گفت تیم فنی در استودیو شاهکار خلق کرده و یکی از بهترین انیمشین‌های پیکسار را برای ما آماده کرده. اگرچه چند مشکل اساسی دارد، به عنوان مثال کافیست کمی کنجکاوی کودکانه داشته باشیم آن وقت است که زیر سوال‌های بی‌جواب له می‌شویم. مثلا ما نمی‌فهمیم آدم‌ها در این داستان‌ کجا هستند! آیا ماشین‌ها آدم‌ها را خورده‌اند؟ چرا درها دستگیره دارند؟ این شهر لعنتی چطور ساخته شده؟ جدای از این ارتباط برقرار کردن با شخصیت‌های فیلم «ماشین‌ها» کمی سخت است و همیشه بین ما که بیننده هستیم و شخصیت‌های فیلم فاصله‌ای وجود دارد.

با تمام این حرف‌ها، از دیدن «ماشین‌ها» لذت زیادی می‌برید و نسبت به نسخه‌های بعدی این فرنچایز چندین قدم جلوتر و بهتر است. خبری از کمدی خلاقانه‌ی همیشگی پیکسار نیست ولی قصه‌ی فراز و فرود قشنگی برای ما تعریف می‌کند. در ضمن پل نیومن آخرین بار است که به‌عنوان صداپیشه ایفای نقش می‌کند و این از جذابیت‌های فیلم ماشین‌هاست.

۵. Coco

پیکسار داشت دوره‌ی سختی را می‌گذراند، از اوج خود فاصله گرفته بود و در جستجوی چیزی شبیه معجزه بود. تا اینکه «کوکو» ساخته شد. کوکو بی‌شک یکی ازبهترین انیمیشن‌های پیکسار و تاریخ سینماست. یک فیلم با روح مکزیکی و عشق به خانواده پیکسار را از آن بیچارگی نجات داد. این فیلم قلب بزرگی دارد، به ما دلسوزی یاد می‌دهد، دلسوزی برای کسانی که نمی‌شناسیمشان و برای نزدیک‌ترین آدم‌های زندگی‌مان.

فیلم کوکو سرشار از رنگ‌ها و فضاهای خارق‌العاده‌ست. و چیزی که آن را بهتر هم می‌کند موسیقی آن است، موسیقی شاد و فولکلور مکزیکی. خلاصه تمام ویژگی‌های مثبتی که تا امروز در فیلم‌های پیکسار دیده‌اید را یک‌جا در «کوکو» ببینید و لذت ببرید. این فیلم درمورد نوجوانی به اسم «میگل» است که شوق موزیسین شدن دارد، از دنیای مردگان سر در می‌آورد تا با پدر خود که خواننده‌ای افسانه‌ای بود ملاقات کند. شخصیت‌ها به قدری دوست‌داشتنی و عمیق هستند که در جایی از فیلم شما خودتان را یکی از اعضای شوخ میگل می‌بینید. در انتها برای استودیو پیکسار یک پیام داریم: «لطفا بیشتر از این‌ها بسازید»

۴. Finding Nemo

اگر بخواهیم یک فیلم از استودیوی پیکسار اسم ببریم که همه‌ی اقشار جامعه آن را دوست داشته باشند، قطعا اسمی که از دهان ما خارج می‌شود «در جستجوی نمو» است. واقعا همه‌ی عناصری که لازم است یک انیمیشن بی‌نقص باشد در این فیلم وجود دارد. یک داستان پدر و پسری، ماجراجویی و سفر، مبارزه و امید و ناامیدی و دوباره امیدواری. واقعا سخت می‌شه باور کرد که حدود دو دهه از ساخت «در جستجوی نمو» می‌گذرد، با این حال نفس شما را حتی برای بار چندم که تماشایش می‌کنید می‌گیرد. این فیلم جایزه اسکار بهترین انیمشن بلند سال را هم برنده شد که همین یکی از چیزهایی است که ثابت می‌کند در جستجوی نمو یکی از بهترین انیمیشن‌های پیکسار است.

۳. Toy Story

داستان اسباب‌بازی‌ها آغاز همه‌چیز بود. آغاز تاریخ‌سازی پیکسار. اولین انمیشنی که کاملا کامپیوتری ساخته شد و نسل جدیدی از انیمیشن‌سازی را به‌ وجود آورد. اولین انیمیشن استودیو پیکسار و اولین انیمیشن سه‌بعدی. «داستان اسباب بازی‌ها» داستان یک اسباب بازی‌ به اسم «وودی» است که همراه شهردار بقیه اسباب‌بازی‌ها و دوستانش در اتاق پسر بچه‌ای به نام اندی است. تا این که یک اسباب بازی جدید به اسم «باز» وارد داستان می‌شود و محبوبیت وودی را به خطرمی‌اندازد. ما با یک اثری مواجه هستیم که امروز دیگر می‌توانیم آن را کلاسیک بنامیم و به نسل‌های بعد پیشنهاد کنیم حتما ببینند تا با لذتی که ما از آن بهره‌مند شدیم آشنا شوند.

شخصیت‌ها دوست‌داشتنی هستند، با آن‌ها می‌خندید و هیجان‌زده می‌شوید و می‌ترسید و از موفقیت آن‌ها خوشحال می‌شوید. با تماشای «داستان اسباب‌ بازی‌ها» چیزی را در ذهن خود کاشته‌اید که هرگز فراموشش نخواهید کرد. حالا آیا لایق حضوردر تاپ‌تری لیست بهترین انیمیشن‌های پیکسار هست؟ بدون شک.

۲. Inside Out

رسیدیم به شماره‌ی دو لیست بهترین انیمیشن‌های پیکسار، «درون بیرون». حرف زدن درمورد این فیلم خیلی راحت نیست، شما انواع احساسات درونی خودتان را می‌توانید با دیدن این فیلم دوباره درون خودتان احساس کنید و لذت ببرید. فیلم هرچه جلوتر می‌رود، جالب‌تر می‌شود و شما را شگفت‌زده‌تر می‌کند. می‌توان گفت که تقریبا هرکسی که فیلم‌ می‌بنید می‌تواند با «درون بیرون» ارتباط برقرار کند. داستان درمورد دختری به اسم «رایلی» است که به‌ خاطر شغل پدرش ناچار به مهاجرت می‌شوند. در شهر جدید رایلی احساسات عمیقی را تجربه می‌کند و می‌خواهد آن‌ها را بشناسد. همان طور که می‌بینید کلمه‌ای که در این متن زیاد از آن استفاده می‌کنیم «احساسات» است. خب، این فیلم شاهکار دقیقا آمده تا احساسات را هدف قرار بدهد.

فیلم گاهی دلخراش می‌شود و گاهی نشاط‌آور، بزرگ‌ترین پیام آن شاید این است که این احساست هستند که هر کدام از ما شکل می‌دهند و به ما هویت می‌دهند، این پیام نه فقط برای بچه‌ها که برای بزرگسالان هم مفید است.

۱. Wall-E

خب حالا نوبت به بهترین فیلم استودیو پیکسار، شماره‌ یک لیست بدترین تا بهترین انیمشن‌های استودیو پیکسار، یعنی فیلم شاهکار وال-ای.

اینطوری برایتان بگویم که خیلی سخت است نیم‌ساعت اول فیلم شما دیالوگ نداشته باشد، شخصیت اصلی شما یک روبات باشد و در عین حال همه مخاطب‌هایتان عاشق این روبات و فیلمتان بشوند. ولی این کار باشکوهی بود که پیکسار از عهده‌ی آن به خوبی برآمد. می‌توان فلسفی درمورد وال-ای حرف زد، یا از زوایای فنی به آن نگاه کرد یا رازهای نهفته در میان صحنه‌هایش را کشف کرد. البته این به آن معنا نسیت که با یک فیلم خسته‌کننده مواجه هستید، هر سکانس وال-ای شما را میخکوب صندلی‌هایتان میکند. به‌هر ترتیب باید بگوییم داستان عشق روباتی به اسم «وال-ای» و روبات دیگری به اسم «ایو» توانسته یکی از بهترین و زیباترین داستان‌های عشق تاریخ سینما بر روی پرده نمایش باشد.

وال-ای روباتی است که در کره‌ی زمینی که حالا غیرقابل سکونت شده و آدم‌هایش در سرزمین دیگری زندگی می‌کنند تک و تنها در حال جمع‌آوری زباله است. او جاه‌طلب نیست، ساده است، احساسات و دوستی را می‌فهمد و نهایتا قهرمان داستان می‌شود. وال-ای از خیلی جهات یک اثر بی‌نقص سینمایی است و هیچ جای تعجبی ندارد که آن را رتبه‌ی اول بهترین انیمیشن‌های پیکسار نام‌گذاری کنیم.