
بهترین قسمتهای باب اسفنجی براساس IMDB: باب با ظاهر زامبی
حالا که زمان جشن هالووین فرا رسیده و همه افراد لباسهای ترسناک به تن کردهاند، باب اسفنجی تصمیم میگیرد کاستوم فلایینگ داچمن را درست کند. هرچند که او در ابتدا موفق به ترساندن مردم میشود، اما اوضاع خیلی سریع به حالتی بحرانی تغییر مییابد.
قسمت ۱۳ از فصل ابتدایی سریال SpongeBob SquarePants از دو بخش با نامهای Scaredy Pants و I Was a Teenage Gary تشکیل شده که در هر دو آنها بلاهای بدی سر باب اسفنجی میآید. در بخش ابتدایی که Scaredy Pants نام دارد جشن هالووین فرا رسیده و همه دوست دارند لباسهای ترسناک به تن کنند. باب که در هنگام غروب مشغول تمیز کردن رستوران خرچنگی است، پس از اتمام کارهایش قصد دارد راه خانه را در پیش بگیرد. اما آقای خرچنگ جلوی او را گرفته و میخواهد برای کارمند خود یک داستان ترسناک تعریف کند.
آقای خرچنگ باب اسفنجی را کنار آتش مینشاند و برای او داستانی در مورد یک روح سرگردان به نام فلایینگ داچمن میگوید؛ فردی که روح افراد را دزدیده و آنها را به اسارات خود در میآورد. از قضا اختاپوس که لباس فلایینگ داچمن را به تن کرده در مقابل باب ظاهر میشود تا او حسابی بترسد. باب با تمام سرعت و ترس به سمت خانه میدود و در این میان پاتریک را میبیند. این دو نفر تصمیم میگیرند با همکاری یکدیگر برای باب یک کاستوم با طرح فلایینگ داچمن درست کنند. اما از آنجایی که روحها باید کله گرد داشته باشند پاتریک تصمیم میگیرد کله دوستش را اصلاح کند و آن را از حالت مربعی به حالت گرد دربیاورد.
این دو نفر به بالای رستوران خرچنگی میروند که یک جشن بزرگ در آنجا برگزار میشود. باب اسفنجی با طناب پاتریک به سمت مردم میرود و حسابی آنها را میترساند. اما در این میان پاتریک کنترلش را از دست میدهد و باعث میشود هویت واقعی باب بر همه نمایان گردد. به همین خاطر همه شروع به خندیدن و تمسخر باب میکنند. در همین لحظه فلایینگ داچمن اصلی ظاهر شده و از اینکه همه لباس او را به تن کردهاند حسابی عصبی است. منتها هنگامی که فلایینگ داچمن ظاهر اصلی باب را میبیند میترسد و فرار میکند. در این نقطه حاصل به عمل میآید که پاتریک برای گرد کردن کله باب اسفنجی کل سر او را تراشیده؛ به گونهای که محتویات مغز او کاملا مشخص است و مانند یک زامبی میماند.
در پایان باب اسفنجی و اختاپوس هم به شکل حلزون در میآیند
اما در دومین بخش این اپیزود با نام I Was a Teenage باب اسفنجی و پاتریک تصمیم میگیرند به تعطیلات بروند و به همین خاطر گری را برای چند روزی پیش اختاپوس امانت میگذارند. اختاپوس که حوصله این کارها را ندارد به ظاهر این وظیفه را قبول میکند، منتها پس از رفتن باب و پاتریک زیر قولش میزند و گری را کاملا نادیده میگیرد. پس چند روز که این دو رفیق از تعطیلات برگشتهاند اختاپوس تازه به یاد گری میافتد و تصمیم میگیرد به او غذا دهد. منتها حلزون بدبخت از بیغذایی حسابی ضعیف شده و وضعیت خوبی ندارد.
باب اسفنجی با دیدن وضعیت گری یک دکتر را خبر کرده و خود دکتر هم برای گری یک آمپول تجویز میکند؛ منتها وظیفه تزریق آن را برعهده صاحب حیوان میگذارد. باب که خودش دل انجام این کار را ندارد سرنگ را به اختاپوس میدهد. هنگامی که اختاپوس میخواهد سرنگ را به گری بزند باب آنقدری تکان میخورد که به اشتباه ماد سرنگ به او تزریق میشود. در ادامه باب به نحو ترسناکی شکل یک حلزون را به خود میگیرد و شبیه گری میشود. اختاپوس هم که حسابی از این وضعیت ترسیده شروع به دویدن میکند و به اشتباهی پای خود را روی سرنگ مذکور میگذارد؛ به گونهای که ماده آن وارد رگهای او هم میشود.
پرده پایانی این قسمت صحنهای را نشان میدهد که باب اسفنجی و اختاپوس به حلزون تبدیل شدهاند و در کنار گری روی یک فنس نشستهاند. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: IMDB
نظرات