بهترین قسمت‌های باب اسفنجی
آخرین اخبار باب اسفنجی و پاتریک اخبار سینما و انیمیشن خبر

بهترین اپیزودهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: باب از زشت بودن خود رنج می‌برد

حالا که پروند فرضیه‌های تاریک و جالب باب اسفنجی به اتمام رسیده، وقت آن است که بهترین قسمت‌های این سریال خاطره‌انگیز را مرور کنیم. در این مطلب به معرفی یکی از اپیزودهای این سریال می‌پردازیم که باب به گفته پاتریک زشت بودن خود را قبول می‌کند تا دلیل طرد شدن خود از طرف دیگران را درک کرده باشد.

سریال باب اسفنجی در این نقطه از تاریخ از یک انیمیشن تلوزیونی ساده عبور کرده و به یک فرنچایز همه‌گیر و جهانی تبدیل شده است. این سریال در طی ۲۰ سال اخیر و بیش از ۲۵۰ قسمت مختلف مخاطبین خود را سرگرم کرده و دوران کودکی شیرینی را برای چندین نسل از جوانان به ارمغان آورده. این سریال کار خود را در سال ۱۹۹۹ آغاز کرد و به تدریج به یکی از محبوب‌ترین انیمیشن‌های تمام تاریخ تبدیل شد. یکی از مهم‌ترین دلایل این محبوبیت شخصیت‌پردازی مردمان ساده و بامزه شهر بیکینی باتم است که باب، پاتریک و اختاپوس در صدر آن‌ها قرار می‌گیرند.

تاریک‌ترین نظریه تاریخ باب اسفنجی: تمام شخصیت‌ها مرده‌اند

اما در این قسمت از بهترین قسمت‌های باب اسفنجی به اپیزود Something Smells/Bossy Boots می‌پردازیم که دومین قسمت از فصل دوم این سریال محسوب می‌شود. آنچه که در این مطلب در رأس توجه ما قرار دارد به بخش Something Smells یا به معادل فارسی «چیزی بود می‌دهد» مربوط می‌شود. در این قسمت باب فوق‌العاده غمگین است و حس تنهایی می‌کند؛ چرا که انگار هیچکس دوست ندارد با او صحبت کند. در ادامه همین موضوع باب مشکلش را با بدترین فرد ممکن که پاتریک باشد در میان می‌گذارد.

پاتریک که می‌خواهد دوست خود را راهنمایی کند از معدود سلول‌های مغزی خود کمک می‌گیرد و برای این مشکل دلیلی پیدا می‌کند. پاتریک خطاب به باب می‌گوید که او زشت است و به همین خاطر کسی دوست ندارد با او صحبت کند. این ستاره دریایی صورتی در ادامه توضیح می‌دهد که باب باید زشت بودن خود را قبول کند و با آن کنار بیاید، چرا که شاید بتواند آن موقع مشکل خود را حل کند.

بهترین قسمت‌های باب اسفنجی

مشکل از زشت بودن نیست، بلکه این دهن باب است که بوی بدی می‌دهد

ولی خب سلول‌های مغزی معیوب پاتریک در اشتباه بودند و باب اسفنجی را به اشتباه انداختند. ما می‌توانیم صفت‌های متعددی را به باب تعمیم دهیم، اما زشت بودن نمی‌تواند یکی از آن‌ها باشد. باب هم در ادامه حسابی از این موضوع ناراحت می‌شود و سعی می‌کند به خانه برود و تنها باشد. ولی خب پاتریک که نمی‌تواند ناراحتی بهترین دوستش را ببیند به خانه باب می‌رود و به او می‌گوید که زشت بودنش هیچ اشکالی ندارد و او باید به این موضوع افتخار کند. باب هم که با این موضوع کنار می‌آید به همراه پاتریک از خونه بیرون می‌زند تا با هم به سینما بروند.

هنگامی که این دو به سینما می‌رسند ما متوجه می‌شویم که مردم هنوز هم از دست باب فراری هستند و دوست ندارد که با او روبرو شوند. اما در همین میان یک سری اتفاقات رخ می‌دهد و این دو نفر به قسمت غذاخوری می‌روند تا کمی خوراکی بخورند. باب هم در همین نقطه نوعی خوراکی با نام Sundae را از جیبش بیرون می‌آورد، آن را به پاتریک هم می‌دهد و این دو با یکدیگر شروع به خوردن می‌کنند. پس از خوردن این خوراکی مردم از پاتریک هم فاصله می‌گیرند تا او هم فکر کند که مانند باب اسفنجی زشت شده است.

نظریه تاریک باب اسفنجی: خانم پاف گذشته مرموز و سیاهی دارد

با این حال رفته رفته مشخص می‌شود که مشکل از زشت بودن هیچ یک نیست، بلکه مشکل از خوراکی فوق‌العاده بد بو باب می‌آید. خوراکی مذکور بوی به شدت بدی دارد و هنگامی که کسی آن را بخورد دهنش رایحه منزجر کننده‌ای به خود می‌گیرد. باب و پاتریک هم که از پیدا کردن مشکل خوشحال شده‌اند به زندگی باز می‌گردند و با خوشحالی به همه می‌گویند:«ما بو می‌دهیم!». بدین ترتیب همه چیز به خوبی خوشی تمام می‌شود و این دو دوست به زندگی خود ادامه می‌دهند.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم کافه‌بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: Screen Rant


بهترین بازی‌های کامپیوتری و کنسولی که روی موبایل هم اجرا می‌شوند

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
5 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رضا
پاسخ

مقاله خوبی بود

یکتا
پاسخ

خخ آره اون قسمت دیدم، 🤣

یکتا
پاسخ

خیلی خوب بود👌🏻

مریم خوشنود
پاسخ

مقالش عالی بود خیلی خنده دار است🤣🤣🤣♥

Hasti
پاسخ

That was fantastic