بهترین اپیزودهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: اختاپوس تحقیر میشود
در یکی دیگر از مجموعه مقالات بهترین قسمتهای باب اسفنجی به سراغ اپیزودی میرویم که اختاپوس قصد دارد در مقابل رقیب دوران دبیرستان خود عرض اندام کند و خود را یک شخص موفق معرفی کند. اما خب مغز معیوب باب همه چیز را خراب میکند تا اختاپوس مورد تحقیر قرار گیرد.
هشتمین قسمت از فصل سوم سریال باب اسفنجی درست مانند بسیاری از اپیزودهای دیگر از دو بخش تشکیل میشود که هر یک از آنها به ترتیب No Weenies Allowed و Squilliam Returns نام دارند. هرچند که این دو بخش داستان متفاوتی را تعریف میکنند ولی ایده یکسانی دارند و از طریق آن یک پیام اخلاقی را هم منتقل میکنند: هیچ موقع تظاهر یک چیز بزرگتر را نکنید و خود واقعیتان را نشان مردم دهید.
در بخش اول که No Weenies Allowed نام دارد ما شاهد باب و سندی هستیم که به ساحل رفتهاند و ناگهان با پاتوقی با نام Salty Spitoon روبرو میشوند؛ جایی که فقط آدمهای خلافکار و قدرتمند قادر به ورود به آن هستند. در عین ناباوری سندی بدون دردسر وارد این مکان میشود و مورد تایید نگهبانی که در مقابل در ایستاده قرار میگیرد. اما باب اسفنجی که بیش از حد معصوم و بیآزار به نظر میرسد مجوز ورود به Salty Spitoon را به دست نمیآورد و حسابی غمگین میشود.
اما خب همانطور که میدانیم باب اسفنجی به این زودی بیخیال اهداف نه چندان منطقی خود نمیشود. در ادامه این اپیزود باب هرکاری که از دستش بر میآید را انجام میدهد تا سرسخت و قوی به نظر برسد و مجوز ورود به Salty Spitoon را بگیرد. پس از تحمل چندین شکست متوالی باب موفق میشود نگهبان را راضی کند و به پاتوق وارد شود. اما خب از آنجایی که او مجوزش را با دوز و کلک به دست آورده و شایستگی حضور در آن جمع را ندارد در ادامه یک سری اتفاقات به دردسر میافتد و حسابی آسیب میبیند. باب اسفنجی در نهایت به این نتیجه میرسد که باید خودش باشد و با دروغ گفتن تظاهر به چیزی که نیست نکند.
باب در حالی راضی کردن نگهبان که به اندازه کافی باحال و قوی است
بخش دوم این قسمت که Squilliam Returns نام دارد رقیب همیشگی و از خود راضی اختاپوس با نام Squilliam را به داستان میآورد. این شخصیت که نسخه دوست نداشتنیتر اختاپوس است فرد موفق و ثروتمندی محسوب میشود و به بیکینی باتم آمده تا به تمسخر و تحقیر دوست دوران دبیرستان خود بپردازد. اختاپوس هم در هنگام مقابله با Squilliam نمیخواهد کم بیاورد و ضعیف به نظر برسد؛ به همین دلیل دروغ میگوید و ادعا میکند که صاحب یک رستوران پنج ستاره است.
در ادامه اختاپوس با کلی بدبختی آقای خرچنگ را راضی میکند که به او اجازه دهد تنها برای یک شب رستوران خرچنگی را اداره نماید تا جلوی رقیب دیرینهاش کم نیاورد. پس از اینکه آقای خرچنگ در کمال ناباوری این درخواست را قبول کرد، اختاپوس باب اسفنجی را وارد نقشهاش کرده و به او میگوید که همه چیز را فراموش کند و تمرکزش را روی پخت بهترین غذای ممکن بگذارد؛ به گونهای که رستوران خرچنگی مانند یک رستوران پنج ستاره به نظر برسد.
Squilliam پس از تمامی این رویدادها به همراه چند نفر دیگر وارد رستوران میشود و با دیدن شرایطی که باب اسفنجی تدارک دیده در ابتدا حرف اختاپوس را باور میکند. در ادامه باب غذای فوقالعادهای درست میکند تا حتی خود اختاپوس هم به وجد بیاید. همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا اینکه Squilliam اسم باب را پرسید و خواست با او صحبت کند. اما باب که تمام تمرکزش را روی غذا و رستوران گذاشته بود نتوانست یک عمل جدید را پردازش کند و مغزش در هنگام شنیدن این حرف ارور داد. او در ادامه کنترلش را از دست داد و مانند مجانین شروع به انجام حرکات عجیب کرد.
در نهایت که همه چیز خراب شد اختاپوس به ناچار راست قضیه را به رقیب دیرینه خویش گفت و اظهار کرد که او تنها یک صندوقدار ساده در رستوران خرچنگی است و نتوانسته مانند Squilliam به یک فرد موفق تبدیل شود. بدین ترتیب اختاپوس حسابی تحقیر میشود تا یک لایه سنگین دیگر روی افسردگی همیشگی او رخنه کند. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Screen Rant
بهترین بازیهای کامپیوتری و کنسولی که روی موبایل هم اجرا میشوند
نظرات