معرفی بهترین بازیهای یوبیسافت که فراموش شدهاند
در این مقاله نگاهی به بهترین بازیهای یوبیسافت خواهیم انداخت که بنا به دلایل مختلف به باد فراموشی سپرده شدهاند. با مجله بازار همراه باشید.
شرکت یوبیسافت در گذشتهی نه چندان دور یکی از غولهای صنعت ویدیو گیم به شمار میرفت و نسخههای مختلف محصولاتش مانند FarCry و Assassin’s Creed همیشه در لیست پرفروشترینها بودند. البته در همان زمان کارشناسان هشدار میدادند در صورتی که بازیساز فرانسوی در سیاستهای خود تجدید نظر نکرده و دست از تکرار بر ندارد، قطعاً به مشکل خواهد خورد؛ اتفاقی که سرانجام رخ داده است. فروش پایین بازیها به افت ارزش سهام و وخامت اوضاع مالی منجر شده است. علیرغم شرایطی که در آن گرفتار شده، قصد داریم به معرفی بهترین بازیهای یوبیسافت بپردازیم که بنا به دلایل مختلف به باد فراموشی سپرده شده و کمتر کسی دربارهشان حرف نمیزند.
Child of Eden
شرکت یوبیسافت طی سالها توانسته برای خودش جایگاهی در بازیهای موسیقیمحور پیدا کند؛ اتفاقی که به لطف Just Dance و Rocksmith رخ داد. اما اولین بازی موسیقیمحور این شرکت که سال ۲۰۱۱ میلادی عرضه شده بود، تجربهای بسیار آرامتر به نام Child of Eden بود. این عنوان ترکیبی عالی از جلوههای بصری چشمنواز و هنر بود.
بازی Child of Eden محصول استودیوی Q Entertainment بود و تتسویا میزوگوچی (Tetsuya Mizuguchi) کارگردانیاش را بر عهده داشت. همچنین یک دنباله معنوی برای بازی قبلی میزوگوچی، یعنی Rez محسوب میشود. این عنوان در اصل یک ریلشوتر با موسیقی بوده (در عناوین ریلشوتر، شخصیت اصلی در یک مسیر مشخص حرکت کرده و گیمر تنها میتواند تغییر کوچکی در مسیر به وجود بیاورد.) و گیمر باید موجوداتی ساختهشده از نور را در فضایی زیبا هدایت کند؛ فضایی که شدیداً یادآور اسکرینسیورهای دهه ۲۰۰۰ میلادی است. ترکیب موسیقی و جلوههای بصری که در Child of Eden وجود دارد، آن را از یک عنوان ساده فراتر برده و به اثری هنری تبدیل کرده است.
Riders Republic
تزریق خلاقیت به بازیهای ورزشی بسیار سخت بوده و طی سالهای گذشته عملاً غیرممکن شده است اما Riders Republic توانسته برای خودش طرفداران پروپاقرصی پیدا کند. این بازی محصول سال ۲۰۲۳ میلادی بوده و به گیمرها اجازه میدهد روی دوچرخه، اسکی، اسنوبورد، وینگسوت (لباسی بالدار برای پرواز) و بسیاری وسیلههای ورزشی دیگر سوار شده و یک دنیای بزرگ و جهانباز را کشف کنند. Riders Republic یک بازی MMO به شمار رفته و گیمرهایی که دنبال رقابت یا یک جامعه فعال هستند میتوانند در مسابقههای ۵۰ نفره آن شرکت کنند.
جدا از اینکه Riders Republic یک فرصت برای رقابت با گیمرهای دیگر است، بازی بهطور شگفتانگیزی آرامشبخش بوده و برای طرفداران ورزش و اکتشاف بهشدت توصیه میشود. گیمر میتواند ساعتها وسایل خود را شخصیسازی کند یا فقط رانندگی کرده و از میان چشماندازهای زیبایی مثل پارکهای ملی آمریکا از جمله یوسمایت و زایان عبور کند. یکی از کاربران فروم Reddit درباره این بازی نوشته بود: «Riders Republic بازی مورد علاقه من برای آرامش گرفتن است و میتوانم ساعتها در این دنیای زیبا گشت بزنم، حرکات نمایشی بزنم و فقط حسابی خوش بگذرانم.»
Tom Clancy’s The Division
نام مجموعه تام کلنسی به لطف عناوینی مثل Splinter Cell، Rainbow Six Vegas و Ghost Recon بهخوبی در سراسر جهان شناخته شده است اما این موفقیتها باعث شد یکی از منحصربهفردترین شوترهای ماجراجویانه، یعنی The Division برخلاف پتانسیل بالا کمتر دیده شود. داستان The Division در نیویورک و پس از یک همهگیری جریان دارد. شخصیت اصلی یکی از ماموران سازمان Strategic Homeland Division بوده که با بهم خوردن نظیم در شهر، دستور آغاز فعالیت را دریافت کرده است. او حالا باید با همکاری دیگر ماموران سازمان خود نظم را به نیویورک بازگرداند و مقابل قانونشکنان بایستد.
جدا از گیمپلی جذاب که میتواند گیمر را ساعتها سرگرم کند، خیابانهای نیویورک به دقیقترین شکل ممکن در بازی The Division پیادهسازی شدهاند. همچنین بارش برف و زمستانی بودن فضا، حالوهوای آن را بهشدت غمگین کرده بود. ترکیب فضای سرد و بیروح با خطر دائمی دشمنان که در گوشهوکنار شهر جا خوش کردهاند، باعث شده The Division تجربهای باشد که هنوز در هیچ یک از بازیهای دیگر یوبیسافت تکرار نشده است.
Scott Pilgrim vs. The World: The Game
در سالهای دور، زمانی که بازیهای ویدیویی هنوز به محبوبیت امروز نرسیده بودند، شرکتها سعی میکردند با ناشران سینما وارد همکاری شده و اثری بر اساس فیلم رو به اکرانشان بسازند. به همین دلیل، در یک برهه زمانی تعداد بازیهای اقتباسی از فیلمها زیاد بود، اکثراً کیفیت پایینی داشتند و فقط نقش یک ابزار تبلیغاتی را برای فیلمها ایفا میکردند. یوبیسافت هم مانند هر شرکت بازیسازی دیگری سعی کرد از شرایط موجود نهایت بهره را ببرد؛ از نتایج اتخاذ چنین تصمیمی میتوان به یک بازی نهچندان شناختهشده به نام Planet of the Apes روی پلیاستیشن ۱ و بازی Cloudy with a Chance of Meatballs اشاره کرد. یوبیسافت همچنین چندین بازی Star Wars را ساخته بود.
بازی Scott Pilgrim vs. The World: The Game یک محصول اقتباسی از فیلم Scott Pilgrim vs. The World بود. نکته جالب اینجا است که فیلم Scott Pilgrim vs. The World بر اساس یک کمیک بوک بوده و آن کمیک بوک خودش بر اساس یک بازی ویدیویی است. جدا از اینکه Scott Pilgrim vs. The World: The Game یک محصول اقتباسی به شمار میآید یا نه، این بازی نمونهای عالی از پیشرفت کیفیت بازیهای اقتباسی بود. دیگر خبری از بازیهای سطحی و عجولانه نبود؛ Scott Pilgrim vs. The World یک عنوان بیتمآپ رترو بود که کیفیت و جذابیت بالایی داشت.
بسیاری از کارشناسان معتقد هستند انیمیشن Super Mario Bros بخشی از موج جدید فیلمهای اقتباسی بوده که کیفیت بالایی دارند. چنین نظری قبلاً درباره بازی Scott Pilgrim vs. The World: The Game وجود داشت و کارشناسان تاکید داشتند این محصول نشان میدهد آثار اقتباسی از فیلمها و سریالها وارد یک دوره جدید شده و حالا تجربهای باکیفیت را ارائه میدهند. با این حال، بازی Scott Pilgrim vs. The World: The Game در حافظه کمتر گیمری جا خوش کرده است.
Avatar: Frontiers of Pandora
حالا که بحث بازیهای اقتباسی شده، بهتر است به سراغ دیگر محصول اقتباسی یوبیسافت، یعنی Avatar: Frontiers of Pandora برویم که میتوان گفت به باد فراموشی سپرده شده است. اینکه چرا کمتر گیمری دربارهاش صحبت نمیکند، بهطور دقیق مشخص نیست اما اگر نگاهی دقیق داشته باشید، میتوان آن را یکی از بهترین نسخههای فار کرای در سالهای گذشته توصیف کرد.
بسیاری از گیمرها Avatar: Frontiers of Pandora را «فار کرای با پوسته آواتار» توصیف میکنند. بازی همان نوع گشت و گذار، مبارزه و فضاسازی نسخههای فار کرای را دارد و در کنار آن، چشماندازهای خیرهکننده پاندورا را در خود جای داده است. پرواز با ایکران در آن محیط زیبا هم واقعاً تجربه بینظیری بوده و اگر یک گیمر بتواند با بخشهای مخفیکاری نهچندان جذابش کنار بیاید، Avatar: Frontiers of Pandora ارزش توجه بیشتری دارد.
Child of Light
بازی Child of Light در نگاه اول حالوهوای عناوین استودیوهای مستقل را داشته و به همین دلیل، کمتر گیمری احتمال میدهد محصول شرکت یوبیسافت باشد. لوکیشنهای این پلتفرمر با دست کشیده شدهاند و همین ویژگی، زیبا و جادوییاش کرده است؛ ویژگی که باعث شده فرسنگها با دیگر عناوین پرزرقوبرق یوبیسافت مثل Far Cry و Assassin’s Creed فاصله بگیرد. بازی Child of Light در شعبه مونترآل یوبیسافت ساخته شده و ثابت میکند اگر بازیساز فرانسوی قربانی تصمیمات اشتباه نشود، میتواند تجربههای هنری فوقالعادهای را به ارمغان بیاورد. بازی مزبور در زمان انتشار آنقدر تاثیرگذار بود که در فهرست بهترین بازیهای تاریخ یوبیسافت هم دیده میشود.
Child of Light امروزه تا حد زیادی زیر سایه موفقیتهای بزرگتر شرکت یوبیسافت قرار گرفته و کمتر گیمری از آن یاد میکند. یک کاربر استیم به نام Nutlaw بهخوبی سرنوشت تلخ این بازی را توضیح را توضیح داده بود: «فقط یک شرکت میتواند تصادفاً به چنین بازی منحصربهفرد و فوقالعادهای برسد و بعد هیچ دنبالهای برایش نسازد. در عوض سیاستهای همیشگیاش را با انتشار پشت سر هم بازیهای متوسط در چند فرنچایز قدیمی ادامه دهد.»
Trials Rising و Trials Fusion
تصمیمگیری درباره اینکه Trials Rising بهتر است یا Trials Fusion واقعاً سخت بوده اما در یک چیز شکوشبههای دیده نمیشود: هیچ کدام آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفتهاند. این بازیها در زمان انتشار با مشکلات فنی و عدم بهینهسازی روی رایانه شخصی و استیم دک مواجه شدند و به همین دلیل، بازخوردهای دریافتی چندان نویدبخش نبودند. مجموع این عوامل باعث شد دیدگاهی منفی نسبت به دو بازی مزبور بوجود آمده و به مرور زمان فراموش شوند.
اما واقعیت چیز دیگری است؛ Trials Rising و Trials Fusion تجربهای واقعگرایانه بر پایه فیزیک را ارائه داده و در میان گیمرهایی که فرصت تجربه آنها را داشتند، بسیار محبوباند. عناوین مزبور بیشتر از اینکه به بازیهای ورزشی کلیشهای شبیه باشند، به چالشهای فیزیکی شباهت داشته و چیزی متفاوت به فرمول بازیهای ورزشی و مسابقهای اضافه کردهاند.
Valiant Hearts: The Great War
Valiant Hearts: The Great War یکی دیگر از بازیهای یوبیسافت است که در نگاه میتواند شبیه یک عنوان مستقل بهنظر برسد. بازی در سبک ماجراجویی قرار گرفته و داستان چهار غریبه در جنگ جهانی اول را دنبال میکند که جنگ آنها را کنار هم قرار میدهد. داستان همچنین روی موضوعات تلخ و سختی تاکید دارد که سربازانِ آن زمان درگیرش بودند.
داستان و تجربهای که بازی Valiant Hearts: The Great War در خودش دارد، تا مدتها بعد از تمام کردنش در ذهن میماند؛ چیزی که در بازیهای جنگمحور خوشساخت همیشه دیده میشود. اما متاسفانه این عنوان به اندازه بقیه بازیهای یوبیسافت شناختهشده نیست و کمتر از ۱۰هزار نقد در فروشگاه استیم دارد.
Watch Dogs
سایبرپانک و هک از موضوعات محبوب در صنعت بازی بوده و طی سالهای گذشته عناوین متعددی با محوریتشان ساخته شدهاند. با این حال، تعداد کمی مثل Cyberpunk 2077 و Deus Ex توانستند در مرکز توجه بمانند. بقیه محصولات مثل سری Watch Dogs هم کم کم به حاشیه رانده شدند. بازی Watch Dogs برای یک مجموعه جدید عملکرد تجاری خوبی داشت و به دو دنباله منجر شد و هنوز هم طرفداران به ساخت نسخه چهارم امیدوار هستند. Watch Dogs را میتوان یک نسخه واقعگرایانهتر از سبک سایبرپانک توصیف کرد که داستانی غمانگیز و انتقاممحور درباره یک هکر را روایت میکند.
گیمرهایی که Watch Dogs را تجربه کردهاند، معمولاً دوستش دارند، آن را جلوتر از زمان خودش میدانند و معتقد هستند مسیر را برای بازیهای بزرگتری مثل Cyberpunk 2077 هموار کرد. با این حال، تبلیغاتهای دروغین یوبیسافت در آن زمان باعث شد انتظارات بیش از حد بالا برود و نهایتاً نتواند به چیزی تبدیل شود که گیمرها و کارشناسان امیدوار بودند. حالا هم که مجموعه واچ داگز فراموش شده و کسی تحویلش نمیگیرد.
Immortals Fenyx
اگر نسخههای مختلف Assassin’s Creed را فاکتور بگیریم، بازی Immortals Fenyx Rising یکی از بزرگترین موفقیتهای اخیر یوبیسافت است. این بازی یک ماجراجویی در دنیای اساطیر یونان بوده و نمره ۸۱ را در وبسایت متاکریتیک دریافت کرده که در سطح بیشتر بازیهای Assassin’s Creed قرار میگیرد. بسیاری از گیمرها و کارشناسان معتقد هستند یوبیسافت برای ساخت Immortals Fenyx Rising از Zelda: Breath of the Wild الهام گرفته و این موضوع به وضوح در سبک بصری و نحوه کنترل شخصیت اصلی دیده میشود. راستش را بخواهید، بیراه نمیگویند اما این نکته را نباید فراموش کرد که Fenyx Rising در زمینه الهام گرفتن عالی عمل کرده و برای گیمرهایی که به کنسولهای نینتندو دسترسی ندارند، یک تجربه فوقالعاده خواهد بود.
یوبیسافت زمان نامناسبی را برای انتشار Immortals Fenyx Rising در نظر گرفت و بخاطر عرضه در دسامبر ۲۰۲۲ که بازیهای بزرگی را شامل میشد، نتوانست خودش را نشان دهد. از همین رو، بسیاری از گیمرها فرصت تجربه این شاهکار را از دست دادند. همچنین نباید فراموش کرد Fenyx Rising یک IP کاملاً جدید بوده که همیشه ریسک بیشتری نسبت به یک دنباله دارد؛ موضوعی که میتوانست در شکست خوردن و لغو دنبالهاش دخیل باشد.
نظر شما در رابطه با بهترین بازیهای یوبیسافت که فراموش شدهاند چیست؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان
نظرات