برای بسیاری از مخاطبان سینما، کاراکتر شرور قصه اغلب بهترین بخش یک فیلم محسوب میشود. آنها بهعنوان نیروی مخالفی که قهرمان را به چالش میکشد، فرصتی برای نویسندگان و بازیگران فراهم میکنند تا با تمام توان، شخصیتپردازی کنند؛ چه بهصورت یک شخصیت همدلیبرانگیز و تراژیک یا کسی که کاملاً عاشق شرارت خود است. این موضوع بهویژه در دنیای انیمیشن بروز بیشتری پیدا میکند.
شرورهای انیمیشنی میتوانند بهدقت زیادی نیاز داشته باشند، زیرا انیمیشن و صداپیشگی باید با یکدیگر هماهنگ باشند. خوشبختانه، تعداد زیادی از شرورهای شگفتانگیز وجود داشتهاند که در سینما حضور پیدا کردهاند. بسیاری از این شخصیتهای شرور انیمیشنی موفق شدهاند در میان بهترین شرورهای تاریخ سینما جای بگیرند. پس با این تفاسیر، بیایید نگاهی به ۱۰ شرور بزرگ و خاطرهانگیز فیلمهای انیمیشن بیندازیم.
Lord Shen .10
پس از آنکه شن (با صداپیشگی گری اولدمن) متوجه میشود که جنگجویی سیاه و سفید (پاندای قهرمان) او را شکست خواهد داد، او نسلکشی وحشتناکی را در دهکده پانداها ترتیب میدهد. به دلیل این جنایت، والدینش او را تبعید کرده و میراثش در شهر گانگمن را از او میگیرند. شن که از این اتفاق خشمگین است و احساس میکند که به او خیانت شده، بیست سال آینده را صرف توسعه سلاحی جدید از آتشبازیهای والدینش میکند تا هم حق تولد خود و هم تمام چین را تصاحب کند.
آنچه شن را به یک شرور خارقالعاده تبدیل میکند، تراژدی شخصیت اوست. در اعماق وجودش، تنها چیزی که آرزویش را دارد، شادی و پذیرش خود است، اما زخمهای گذشته او را از پذیرش وقایع بازمیدارد و وادارش میکند تا به جای تمرکز بر زمان حال، درگیر جاهطلبیهای بزرگتر شود. این تلاشهای بیپایان برای فتحهای بیشتر، تنها برای پر کردن خلأ درونی اوست.
یکی از نکات ظریف در طراحی شخصیت شن این است که طراحی ظاهری او، از جمله بالهایش که مانند یک پنکه فلزی حرکت میکنند، نمادی از شخصیت متلاطم و بیثبات اوست. همچنین، او تنها شرور در سهگانه پاندای کونگفوکار است که از هوش و تکنولوژی بهجای قدرت فیزیکی برای مبارزه استفاده میکند، که این موضوع او را منحصربهفرد و بهیادماندنیتر میکند.
Hades .9
هادس (با صداپیشگی جیمز وودز)، بهعنوان خدای دنیای زیرزمین، مسئول تمام ارواح مردگان است. اما او ترجیح میدهد به جای حکمرانی بر دنیای زیرین، در کنار دیگر خدایان کوه المپ زندگی کند. هادس برای رسیدن به این هدف، نقشهای میریزد تا زئوس (با صداپیشگی ریپ تورن)، پادشاه خدایان، را سرنگون کند. او برای تحقق نقشهاش تلاش میکند هراکلس (با صداپیشگی جاش کیتون و تیت داناوان)، پسر زئوس، را که سرنوشتش شکست دادن هادس است، به قتل برساند.
هرچند خدمتکاران هادس موفق میشوند هراکلس را به انسانی فانی تبدیل کنند، اما در کشتن او ناکام میمانند. این شکست باعث میشود هادس مجبور شود بخشی از منابع خود را در دوران بزرگسالی هراکلس برای مقابله با او صرف کند.
آنچه هادس را در میان تمام شرورهای داستانی منحصربهفرد میسازد، رویکرد متفاوت او نسبت به شخصیتهای تاریک است. برخلاف صدای عمیق و تهدیدآمیز که معمولاً از چنین شخصیتهایی انتظار میرود، هادس با لحن سریع صحبت میکند، شوخیهای زیادی میکند و اغلب به شکلی غیررسمی و کنایهآمیز حرف میزند. این ویژگی طنزآمیز، تضاد جالبی با طراحی ظاهری ترسناک و آتشین او در انیمیشن هرکول ایجاد میکند.
یکی از جذابیتهای پشت صحنه خلق شخصیت هادس، سبک خاص صداپیشگی جیمز وودز است. او برخلاف دستورالعمل اولیه که هادس را با لحن کند و تهدیدآمیز طراحی کرده بودند، با ارائه لحنی سریع و شوخطبع، کاملاً مسیر شخصیت را تغییر داد. این انتخاب آنقدر موفق بود که تیم سازنده این سبک را در کل فیلم حفظ کردند. همچنین، رنگ آتش آبی که معمولاً نماد آرامش است، برای هادس بهعنوان عنصری خشمگین و بیثبات به کار رفته، که این تضاد بصری شخصیت او را عمیقتر میکند.
Gaston .8
در یک شهر کوچک و فقیرنشین فرانسوی، شکارچی محلی، گاستون (با صداپیشگی ریچارد وایت)، محبوبترین مرد شهر است. هر زنی در شهر آرزو دارد همسر او باشد، اما گاستون تنها به بهترین و زیباترین دختر شهر، بل (با صداپیشگی پیج اوهارا)، علاقه دارد. پس از آنکه بل درخواست او را رد میکند، گاستون سوگند میخورد که به هر قیمتی او را به دست آورد.
آنچه گاستون را به یکی از مؤثرترین شرورهای دیزنی تبدیل میکند، این است که او داستان دیو و دلبر را بهعنوان یک شرور آغاز نمیکند. گاستون در ابتدا یک مرد خودخواه، متعصب و مغرور است که در هر داستان سنتی دیگر احتمالاً قهرمان محسوب میشد. اما غرور و جاهطلبی او برای بهدست آوردن بل، او را به سوی اعمالی تاریکتر و شرورانهتر سوق میدهد. این موضوع گاستون را به نقطه مقابل عالی برای دیو (با صداپیشگی رابی بنسون) تبدیل میکند؛ کسی که داستان را بهعنوان یک هیولا آغاز میکند اما به تدریج ارزش عشق و همدلی را میآموزد.
طراحی شخصیت گاستون بهطور خاص برای بازتاب تناقضهای او انجام شده است. او بهظاهر یک قهرمان است؛ اندامی تنومند، چهرهای جذاب و کاریزمای اجتماعی دارد، اما درون او خالی از ارزشهای انسانی است. جالب است بدانید که صحنهای که گاستون در مقابل آینه به خودش افتخار میکند، الهامگرفته از کلیشههای خودشیفته در فرهنگ عامه است. همچنین، آهنگ معروف او Gaston یکی از معدود آهنگهای دیزنی است که به طور کامل برای تمسخر و آشکار کردن خودخواهی شخصیت اصلی طراحی شده است.
Ursula .7
در غار زیرآبی خود، جادوگر دریایی، اورسولا (با صداپیشگی پت کارول)، نقشه انتقام از شاه تریتون (با صداپیشگی کنت مارس) را میکشد؛ انتقامی به دلیل تبعیدش از قصر سلطنتی آتلانتیکا. او با کمک مارماهیهای وفادارش، فلوتسام و جتسام (با صداپیشگی پدی ادواردز)، شاهزاده آریل (با صداپیشگی جودی بنسون)، کوچکترین دختر تریتون، را زیر نظر میگیرد و متوجه میشود که عاشق یک انسان به نام شاهزاده اریک (با صداپیشگی کریستوفر دنیل بارنز) شده است. اورسولا از این اطلاعات استفاده میکند تا آریل را فریب دهد و او را وادار کند صدایش را در ازای فرصتی برای زندگی بهعنوان یک انسان و رسیدن به اریک، قربانی کند.
اورسولا که در نخستین فیلم دوران رنسانس دیزنی، The Little Mermaid، ظاهر میشود، یک شرور فوقالعاده و پرشور با حالوهوای برادوی است. او خود را بهعنوان ناجی نهایی برای روحهای سرگردان و بیپناه معرفی میکند، در حالی که از آنها تا آخرین ذره بهرهکشی میکند. آنچه او را کاملاً متمایز میکند، لذت خالصی است که از اعمال شرارتآمیز خود میبرد. هر زندگی که نابود میکند، برای او شادی واقعی به همراه دارد، زیرا او را یک قدم به قدرت مطلق نزدیکتر میکند.
طراحی شخصیت اورسولا از بازیگر و درگ کوئین مشهور، دیواین، الهام گرفته شده است. این طراحی منحصربهفرد، با ترکیب ظاهری اغراقشده و حرکات نمایشی، باعث شده اورسولا یکی از بهیادماندنیترین شرورهای دیزنی باشد. همچنین، آهنگ معروف او Poor Unfortunate Souls یکی از نمادینترین آهنگهای شرورانه دیزنی است که کاملاً حس جذابیت فریبکارانه و قدرتطلبی اورسولا را به تصویر میکشد.
Lady Tremaine .6
لیدی ترمین (با صداپیشگی النور آدلی) با مرگ همسر دومش، با دختر جوان او به نام سیندرلا (با صداپیشگی ایلین وودز) تنها میماند. به جای اینکه سیندرلا را در کنار دختران خود، دریزلا (با صداپیشگی رودا ویلیامز) و آناستازیا (با صداپیشگی لوسیل بلیس)، بزرگ کند، او را به انجام کارهای خانه وادار میکند و مانند یک خدمتکار فقط از او کار میکشد. زمانی که میفهمد پادشاه (با صداپیشگی لوئیس ون روتن) میخواهد یک مهمانی سلطنتی برگزار کند، ترمین امیدوار است از این فرصت برای ازدواج یکی از دخترانش با شاهزاده (با صداپیشگی ویلیام ادوارد فیپس) استفاده کند.
لیدی ترمین نمونهای برجسته از این است که چگونه یک شرور میتواند بدون داشتن قدرتهای جادویی، تأثیرگذار باشد. او تنها با نگاههای سرد و انتخاب دقیق کلمات، همواره کنترل اوضاع را در دست دارد. اجرای صداپیشگی النور آدلی در سیندرلا این حس کنترل را با لحنی محکم و خنثی تقویت میکند، و او را به یکی از بهترین شرورهای زن در تاریخ دیزنی تبدیل کرده است.
لیدی ترمین برخلاف بسیاری از شرورهای دیزنی، نیازی به قدرتهای جادویی ندارد تا وحشتآفرین باشد؛ همین رفتار سرد و بیرحمانهاش به تنهایی او را ترسناک میکند. طراحی بصری او نیز با استفاده از لباسهای مجلل و رنگهای تیره، بر این حس استبداد و اقتدار میافزاید. جالبتر اینکه النور آدلی پیش از این در نقش مالیفیسنت در زیبای خفته نیز صداپیشگی کرده بود، اما در لیدی ترمین از رویکردی کاملاً متفاوت استفاده کرده تا او را به یک شرور بیرحم اما واقعیتر تبدیل کند.
Pharaoh Rameses II .5
رامسس (با صداپیشگی رالف فاینس)، پسر فرعون ستی (با صداپیشگی سر پاتریک استوارت)، روزی تاجوتخت پدرش را به ارث خواهد برد و با آن، انتظارات سنگینی که از او بهعنوان جانشین وجود دارد. با این حال، او ترجیح میدهد وقت خود را صرف پیوند برادری با برادر ناتنیاش، موسی (با صداپیشگی وال کیلمر)، کند. اما وقتی موسی توسط خداوند (همچنین با صداپیشگی وال کیلمر) برگزیده میشود تا قوم عبرانی را آزاد کند، رامسس قلبش را سخت میکند و از پذیرش این خواسته سر باز میزند، زیرا نمیخواهد حلقه ضعیف زنجیره خاندان خود باشد.
یکی از دلایلی که شاهزاده مصر بهعنوان بهترین فیلم دریمورکس شناخته میشود، پویایی رابطه میان رامسس و موسی است. انیماتورها و صداپیشگی فوقالعاده فاینس بهطور هنرمندانهای حالت احساسی رامسس را به تصویر میکشند؛ او در کشمکش میان عشق به برادرش و غرور خانوادگیاش قرار دارد. این عنصر انسانی به این داستان الهی قدرت بیشتری میبخشد و به مخاطب اجازه میدهد تا با موقعیت رامسس همدلی کند.
یکی از برجستهترین ویژگیهای شاهزاده مصر، توجه دقیق به جزئیات تاریخی و فرهنگی در طراحی شخصیتها و صحنههاست. رامسس بهطور خاص طوری طراحی شده که از نظر ظاهری به مجسمههای واقعی فرعونها شباهت داشته باشد، از جمله تاج نمادین او. همچنین، صدای رالف فاینس، که ترکیبی از اقتدار و آسیبپذیری است، بهخوبی دوگانگی شخصیت رامسس را منعکس میکند. این فیلم همچنین برای موسیقی متن بینظیرش، از جمله ترانه The Plagues، که نبرد احساسی میان رامسس و موسی را به اوج میرساند، مورد تحسین قرار گرفته است.
Death .4
مرگ (با صداپیشگی واگنر مورا)، که از بیتوجهی گربه چکمهپوش (با صداپیشگی آنتونیو باندراس) به زندگیهای نهگانهاش خسته شده بود، از جمعآوری هر یک از آنها پس از اقدامات بیفکرانه گربه لذت میبرد. وقتی گربه به آخرین زندگیاش رسید، مرگ شخصاً برای گرفتن آن آمد و به شکل یک گرگ سفید با چشمان قرمز ظاهر شد. او نخستین کسی بود که توانست با تیغ خود گربه را زخمی کند و قهرمان داستان را وادار به فرار از ترس کند تا از طریق ستاره آرزو، زندگیهای از دست رفتهاش را بازگرداند.
شخصیت مرگ در فیلم Puss in Boots: The Last Wish تماشاگران را مجذوب کرد؛ به لطف طراحی ترسناک، اجرای درخشان مورا و اثربخشی او بهعنوان یک ضدقهرمان. مرگ، که تجسم پایان اجتنابناپذیر است، مانند یک نیروی طبیعت عمل میکند؛ توقفناپذیر در تعقیب گربه و توانمند در نفوذ به ذهن او، تا جایی که گربه از هر سایهای به وحشت میافتد. رویارویی نهایی او با گربه نمادی قوی از پذیرش فناپذیری است، زیرا مرگ را نمیتوان شکست داد؛ تنها میتوان آن را پذیرفت.
طراحی بصری مرگ بهگونهای هوشمندانه انجام شده است؛ گرگ سفید با شنل تیره و چشمانی قرمز نمادی از تضاد میان اجتنابناپذیری مرگ و ترس شدید از آن است. صدای واگنر مورا نیز بهطرزی هنرمندانه ترکیبی از آرامش سرد و تهدید را منتقل میکند. جالب است بدانید که مرگ یکی از معدود شرورهای انیمیشنی است که نه تنها گربه، بلکه مخاطبان را نیز به تأمل در مورد مرگ و زندگی وادار میکند. همچنین، صحنه رویارویی نهایی او با گربه، که با انیمیشن پویا و موسیقی احساسی همراه است، بهعنوان یکی از بهترین لحظات در تاریخ انیمیشن مدرن شناخته میشود.
Scar .3
اسکار (با صداپیشگی جرمی آیرونز)، برادر کوچکتر شاه مفاسا (با صداپیشگی جیمز ارل جونز)، تا زمان تولد برادرزادهاش، سیمبا (با صداپیشگی جاناتان تیلور توماس و متیو برودریک)، وارث قانونی سرزمین افتخار بود. اما اسکار که حاضر به چشمپوشی از فرصت رسیدن به قدرت در فیلم The Lion King نبود، با کفتارها اتحاد تشکیل داد. او در ازای کمک آنها برای کشتن مفاسا و سیمبا، به آنها وعده داد که اجازه شکار در کنار شیرها را خواهند داشت.
محبوبیت اسکار در میان طرفداران از ترکیب شگفتانگیز شخصیت، تهدید و کارآمدی او ناشی میشود. او یک استاد فریبکاری است که میتواند از خودبینی سیمبا و حس محافظت مفاسا بهرهبرداری کند تا آنها را به خطر بیندازد. حتی زمانی که شرایط به ضرر اوست، اسکار همیشه راهی برای کسب برتری پیدا میکند. او یکی از معدود شرورهای دیزنی است که نه تنها موفق به کشتن یک شخصیت اصلی میشود، بلکه بهطور موقت نقشههایش را عملی میکند.
طراحی شخصیت اسکار از نظر بصری کاملاً نشاندهنده شخصیت حیلهگر و تاریک اوست. زخم روی صورتش، رنگ موی تیره و حالت لاغر اندام او همگی نماد اختلاف او با مفاسای پرابهت و قدرتمند است. همچنین، جرمی آیرونز در طول ضبط آهنگ معروف Be Prepared دچار مشکل در صدا شد و بخشی از آن توسط جیم کامینگز، صداپیشه شخصیتهای دیگر، کامل شد. جالب است بدانید که اسکار اولین شرور دیزنی است که موفق به کشتن یکی از قهرمانان اصلی فیلم شد و این موضوع او را به یکی از ماندگارترین ضدقهرمانان تاریخ انیمیشن تبدیل کرد.
Claude Frollo .2
در پاریس، قاضی کلود فرولو (با صداپیشگی تونی جی) خود را قاضی عدالت الهی میداند. او کارزاری بیرحمانه علیه مردم رومانی رهبری میکند، به این باور که با پاکسازی آنها، شهر را به شکوه الهی بازمیگرداند. با این حال، زمانی که با رقصندهای به نام اسمرالدا (با صداپیشگی دمی مور) ملاقات میکند، میان هدفش و تمایلات گناهآلود خود گرفتار میشود.
فرولو بهراحتی تاریکترین شرور دیزنی محسوب میشود، به لطف شخصیت پیچیدهاش. با وجود کارهای وحشتناکی که در The Hunchback of Notre Dame انجام میدهد، او اعمالش را در راستای انجام خواست خدا توجیه میکند، در حالی که بهطور مصلحتی از ماهیت غیرمسیحی آنها چشمپوشی میکند. او همچنین یکی از بهترین ترانههای شرورانه دیزنی، Hellfire، را اجرا میکند که گناهان او و چگونگی سوق دادن او به جنون را بهوضوح نشان میدهد.
کلود فرولو یکی از معدود شخصیتهای دیزنی است که بهطور مستقیم با مفاهیم سنگینی مانند گناه، تمایلات جنسی و تعصبات مذهبی درگیر میشود، و این موضوع او را به یکی از پیچیدهترین و بزرگسالانهترین شرورهای تاریخ دیزنی تبدیل میکند. صحنه ترانه Hellfire بهخصوص به دلیل طراحی بصری آن، از جمله تصاویری از شعلههای آتش و شیاطین، و همچنین موسیقی سمفونیک سنگین، به عنوان یکی از بهیادماندنیترین لحظات در تاریخ انیمیشن شناخته میشود. جالب است که دیزنی با اقتباس از رمان ویکتور هوگو تصمیم گرفت شخصیت فرولو را از یک راهب به قاضی تبدیل کند تا داستان برای مخاطبان مدرن قابلقبولتر باشد.
Maleficent .1
به دلیل دعوت نشدن به جشن غسل تعمید شاهزاده آرورا (با صداپیشگی مری کوستا)، پری شرور، مالفیسنت (با صداپیشگی النور آدلی)، او را نفرین میکند که در شانزدهمین سالروز تولدش بمیرد. با این حال، پری مهربان، مریودر (با صداپیشگی باربارا لادی)، این نفرین را به خوابی ابدی تبدیل میکند. او به همراه دیگر پریها، فلورا (با صداپیشگی ورنا فلتون) و فاونا (با صداپیشگی باربارا جو آلن)، تصمیم میگیرند آرورا را در جنگل پنهان کنند. اما مالفیسنت به این آسانی شکست نمیخورد و تلاش میکند تا نفرینش را به بیرحمانهترین و دردناکترین شکل ممکن محقق کند.
مالفیسنت تمام ویژگیهای یک شرور بهیادماندنی و تأثیرگذار را در خود دارد. طراحی او توسط مارک دیویس، یکی از اعضای برجسته نُه مرد پیر دیزنی، ترکیبی از ظرافت، وقار و خطر را به نمایش میگذارد که کاملاً با شخصیت و قدرتهای جادویی گستردهاش سازگار است. مالفیسنت فقط به مجازات کسانی که او را ناراحت میکنند قانع نیست؛ او اصرار دارد که به آنها نشان دهد تلاشهایشان برای متوقف کردن او بیفایده بوده است، امید باقیماندهشان را نابود کند و ضربه آخر را با بیرحمی بیشتری وارد کند.
شخصیت مالفیسنت یکی از برجستهترین شرورهای دیزنی است و طراحی او الهام گرفته از شیاطین و اسطورههای قرون وسطایی است. شاخهای او، شنل سیاه، و سبز جادویی که نماد شرارت اوست، به او ظاهر یک نیروی ماورایی داده است. همچنین، صدای النور آدلی در نقش مالفیسنت به قدری ماندگار بود که او برای الهامبخشی به بازیگران نسخه لایو اکشن، از جمله آنجلینا جولی، استفاده شد. یکی از بهیادماندنیترین صحنههای Sleeping Beauty زمانی است که مالفیسنت به اژدهایی عظیم تبدیل میشود، که نشاندهنده اوج قدرت و تهدید او است و همچنان یکی از لحظات نمادین تاریخ انیمیشن محسوب میشود.
شخصیت شرور موردعلاقهی شما در فیلمهای انیمیشن کیست؟
شرورترین کاراکترهای فیلمهای انیمیشن به دلایل متعددی جذابیت زیادی دارند و توجه طرفداران را به خود جلب میکنند. این شخصیتها معمولاً پیچیدگی روانشناختی و انگیزههایی دارند که آنها را فراتر از یک شخصیت کلیشهای میبرد و به عمقی میرساند که مخاطب را به فکر وامیدارد. از طرفی، طراحی بصری چشمگیر و خلاقانه آنها، همراه با صداپیشگی برجسته، شخصیتی ماندگار و منحصربهفرد ایجاد میکند.
علاوه بر این، شرورها اغلب نقش محرک اصلی داستان را ایفا میکنند و چالشهای جذابی را برای قهرمانان ایجاد میکنند که باعث میشود مسیر داستان هیجانانگیزتر و پویاتر شود. از نظر روانشناختی، بسیاری از مخاطبان ممکن است در لحظاتی با انگیزهها یا احساسات شرورها همذاتپنداری کنند، زیرا آنها اغلب منعکسکننده ضعفها یا جاهطلبیهای انسانی هستند. همچنین، کاراکترهای شرور با نمایش قدرت، هوش، یا حتی طنز سیاه، جنبهای از آزادی و رهایی از محدودیتهای اجتماعی را به تصویر میکشند که برای بسیاری جذاب و حتی فریبنده است. این ترکیب عناصر باعث میشود شرورها نه تنها جذاب، بلکه بهیادماندنیترین شخصیتهای یک فیلم باشند. شرور موردعلاقه شما کیست؟ در کامنت بنویسید.
منبع: collider
سام صابری و اولین کمپ کویری گیمینگ جهان | ولاگ کویری گیمینگ – قسمت دوم
عجیبه که ارباب شن اینقدر پایینه، از نظر من رتبه بالاتری دریافت میکنه!