زندگی، جنگ و دیگر هیچ. جنگها در طول تاریخ سرنوشت انسانها را تغییر دادهاند. در قرن بیستم دو جنگ جهانی اتفاق افتاد. اگر حتی جنگهای جهانی را هم در نظر نگیریم جنگهای زیادی مانند جنگهای داخلی، جنگ بین قبایل و … وجود داشتهاند و سرنوشت تعدادی از آدمها را تغییر دادهاند. چه جایی بهتر از دنیای سینما و دوربینهایی که این جنگها را بازسازی کنند تا طعم خون و باروت را زیر زبانمان احساس کنیم. ما سراغ بهترین فیلمهای جنگی سینما رفتهایم. البته این فیلمها بیشتر ضدجنگ هستند و تلخیهای جنگ را به تصویر میکشند. برخی هم پیروزیها و شکستها را مثل یک واقعه تاریخی به تصویر کشیدهاند و تمام داستان فیلم درون جبهههای جنگ اتفاق میافتد.
۳۰ – Stalag 17
بیلی وایلدر با ترکیبی از تراژدی، خشونت و طنز سراغ جنگ میرود. یک فیلم کلاسیک که توسط یکی از بهترینهای دوران کلاسیک ساخته شده است و داستان یکی زندانی جنگی در جنگ جهانی دوم را روایت میکند. در میان ۶۳۰ گروهبان دستگیرشده توسط آلمانیها یک خبرچین وجود دارد و شخصیت اصلی ماجرا قصد دارد این خبرچین را پیدا کند. او خیلی زود به یک نفر شک میکند و داستان اصلی فیلم حول این ماجرا میچرخد. این فیلم برنده اسکار بهترین بازیگر شد و در بخش کارگردانی و بازیگر نقش مکمل هم یکی از کاندیداها بود.
۲۹ – War and Peace
ساخته شدن این فیلم یک لحظه بزرگ در سینمای شوروی بود. ساخت این فیلم جنگی ۶ سال طول کشید. کارگردان قصد داشت تمام جزئیاتی که لئو تولستوی در کتاب معروفش در مورد جنگ بورودینو نوشته بود را روی پرده بیاورد و این کار آسانی نیست. یکی از پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینماست و بیش از ۱۰۰۰۰ سیاهی لشکر داشت. فیلمی که جایزه بهترین فیلم مسکو، گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی و همچنین اسکار بهترین فیلم خارجی را گرفت و میتوان گفت که کارگردان با تمام جاهطلبیاش توانسته یکی از بهترین صحنههای نبرد در یک رمان را به تصویر بکشد.
۲۸ – The Big Parade
تماشای یک فیلم صامت در ژانر جنگی باید جالب باشد. هیچ دیالوگی در این فیلم وجود ندارد و داستان یک سرباز آمریکایی را روایت میکند که برای جنگ به فرانسه فرستاده شده است. او در فرانسه عاشق میشود و این شروع یک فیلم جنگی عاشقانه صامت است. این فیلم در گیشه موفق بود ولی دلیل اهمیت آن به تصویر کشیدن جنگ در یک فیلم طولانی بود. کاری که قبل از کینگ ویدور تعداد کمی از آدمها سراغش رفته بودند و خیلیها هم موفق نشده بودند.
۲۷ – Braveheart
همه ما ویلیام والاس با آن رنگ آبی روی صورتش را خوب به یاد میآوریم. مل گیبسون به عنوان کارگردان، تهیهکننده و بازیگر این فیلم داستان استقلال اسکاتلند از انگلستان در قرن ۱۳ میلادی را روایت میکند. اگرچه بسیاری از تاریخدانها معتقدند که برخی از بخشهای این فیلم واقعی نیست، ولی در میان سینماییها و طرفداران ژانر جنگ جزو محبوبترینهاست. این فیلم ۵ اسکار را با خودش به خانه برد. صحنههای جنگی این فیلم با موزیک مسحورکننده و تب و تابی قدرتمند نمایش داده میشوند و سه ساعت تمام میخکوب یک فیلم جنگی تمام عیار خواهید بود.
۲۶ – Grave of the Fireflies
انیمهای از استودیو Ghibli که اشک همه را در میآورد. در تمام جنگها کودکان بیشتر از هر چیز دیگری آسیب میبینند و این وحشتناکترین بخش جنگ است. تاکاهاتا در این فیلم داستان یک نوجوان ۱۴ ساله و خواهر ۴ سالهاش را روایت میکند که در جنگ ژاپن و آمریکا بیخانمان میشوند و باید نبودن خانه و همچنین غذا را تحمل کنند. داستان دردآوری که قلبها را فشرده میکند. با اینکه پایانبندی فیلم به شدت غمگین است و کمتر کسی با آن گریه نکرده است، البته در طول فیلم لحظات لذتبخش و حتی بامزهای هم وجود دارند. این انیمه زیبا احساسات یک بچه ۴ ساله را آنقدر پاک و معصومانه به تصویر کشیده که تاثیر آن تا مدتها روی هر بینندهای میماند.
۲۵ – The Steel Helmet
ساموئل فولر این فیلم را در یک هفته و با بودجه ۲۰۰ هزاردلاری در ۱۰ روز فیلمبرداری کرد و ۶ ماه بعد عرضه کرد. فیلمی تماما جنگی در مورد انسانهایی که از جنگ خسته شدهاند، سربازانی که از جنگ خسته شدهاند و جهانی که از جنگ خسته شده. جنگ جهانی دوم یک ماشین کشتار بزرگ بود و وحشت را به قلب جهان تزریق کرد. این فیلم از همان وحشت حرف میزند. از وحشتی که همه ما با پوست و گوشت و استخوان آن را حس میکنیم.
۲۴ – Ashes and Diamonds
آخرین قسمت از سهگانه جنگ Andrzej Wadja داستان یک سرباز ضدکمونیست را روایت میکند که به او دستور داده شده یک منشی در حزب کارگران لهستانی را بکشد. دستوری که او را نسبت به همهچیز به شک میاندازد و او در تمام طول فیلم با این تردید دست و پنجه نرم میکند. فیلم بر اساس رمانی با همین اسم ساخته شده و به اختلافات داخلی بعد از جنگ جهانی دوم میپردازد. با اینکه این فیلم در ژانر جنگی شناخته میشود ولی یک درام به تمام معناست.
۲۳ – The Dirty Dozen
این فیلم کاملا جنگی است و تمام لحظات فیلم یک ماموریت جنگی را روایت میکند. شخصیت اصلی فیلم یک ماموریت مهم دارد و او ۱۲ نفر از محکومین جرائم غیرقابلبخشش را در یک گروه جمع میکند تا به کمک آنها این ماموریت محرمانه را انجام دهد. فیلمی کاملا مردانه که تقریبا همه در نقشهای خودشان به زیبایی درخشیدهاند. ما با یک فیلم جنگی کاملا واقعی مواجه هستیم ولی تمام لحظات آن حالتی از فانتزی یا رویا به خودشان میگیرند. حتی در کنار هم قرار گرفتن این ۱۲ نفر هم نوعی فانتزی است که رابرت آلدریج به زیبایی خلق کرده است.
۲۲ – City of Life and Death
فیلمهای جنگی چینی با تمام سرمایهگذاری و سیاهیلشکرهای زیادی که دارند معمولا موفقیت خاصی ندارند و البته بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند. این فیلم با بقیه فیلمهای جنگی چینی فرق دارد و داستان یکی از جنایتهای جنگی ژاپن در چین را روایت میکند. با اینکه این فیلم در سال ۲۰۰۹ ساخته شده ولی سیاه و سفید است تا میزان واقعی بودن این اتفاقات را بالاتر ببرد. شهر مرگ و زندگی در نهایت شما را شوکه خواهد کرد، مخصوصا اینکه کارگردان فیلم سعی کرده تا از نقطهنظرهای مختلفی به این مسئله بپردازد. مثلا این اتفاق را از نگاه یک سرباز ژاپنی هم میبینیم و همهچیز از حالت نمایش محض بیرون میآید و جریانی از لحظات عجیب در این فیلم رقم میخورند.
۲۱ – They Were Expendable
دوباره ترکیبی از جان فورد به عنوان کارگردان و جان وین به عنوان بازیگر را میبینیم با این تفاوت که داستان در غرب وحشی نمیگذرد. رابرت مانتگمری و جان وین به عنوان دو ستوان در نیروی دریایی در فیلیپین مشغول عملیات هستند. بخشی از فیلم داستان واقعی جنگ فیلیپین را روایت میکند و بخشهایی از فیلم هم کاملا ساخته ذهن نویسنده هستند. این فیلم جنسی از ناامیدی در میدان جنگ را به نمایش میگذارد. نوعی ناامیدی که سربازان و حتی انسانهای عادی حین جنگ تجربه میکنند و تقریبا هر چیز دیگری غیر از جنگ و زنده ماندن بیمعنا میشود. این فیلم به دلیل افکتهای صوتی و استفاده از صداهای واقعی جنگ نامزد دریافت اسکار شد.
۲۰ – Three Kings
جرج کلونی، مارک والبرگ و آیس کیوب به عنوان یک تیم سهنفره در ارتش یک انبار بزرگ از طلای دزدیده شده را پیدا میکنند و فیلم حول این طلاها میچرخد. با اینکه لحن فیلم کاملا جدی است و وقایع فیلم در فضایی کاملا جنگی اتفاق میافتد ولی جنبههای خاص کمدی هم دارد و فرصتطلبی در میانه جنگ را به تصویر میکشد. دیدن جرج کلونی در لباس ارتش هم به جذابیتهای این فیلم اضافه کرده است.
۱۹ – Fires on the Plain
کارگردان این فیلم جنگی ژاپنی، Kon Ichikawa به خاطر نمایش بیحد و مرز خشونت بارها مورد نقد قرار گرفت ولی این چیزی از اهمیت بالای این فیلم کم نمیکند. فیلمی که جنگ را با تمام خشونتش در برابر چشمان بیننده قرار میدهد. داستان یک سرباز مبتلا به سل را روایت میکند که باید خودش را با یک نارنجک بکشد و بعد از اینکه این کار را انجام میدهد نمیمیرد و به بیمارستان منتقل میشود. او در این بیمارستان جنگزده تمام زشتیهای جنگ را از نزدیک میبیند. فیلمی که شما را آزار میدهد و اگر دوست دارید وقایع جنگی را تقریبا نزدیک به واقعیت ببینید فیلم خوبی است.
۱۸ – Inglourious Basterds
مونولوگ اول این فیلم را احتمالا به یاد دارید. جایی که کریستف والتز به عنوان افسر جنگی، منطق جنگ و مبارزه و پیدا کردن خبرچینها را توضیح میدهد. برد پیت هم در این فیلم به عنوان یک افسر ارتش آمریکا نقشآفرینی میکند و ترکیب این دو نفر با تارانتینو کل ماجرا را به جاهایی میبرد که انتظار دیدنش را نداریم. تارانتینو یک ورژن از جنگ را پیاده کرده که انتظار میرود با عینک هالیوودی به آن نگاه کنیم اما لایههای عمیقی دارد. هر لحظه از فیلم نوعی شاعرانگی از جنس تارانتینو دارد و حتی خشونت موجود در فیلم هم همچنان این شاعرانگی را در درون خودش حفظ میکند.
۱۷ – Rome, Open City
شاهکاری از سینمای نئورئالیستی ایتالیا که اولین فیلم از سهگانه جنگ روبرتو روسلینی است. این فیلم در میانهی جنگ جهانی دوم میگذرد و داستان یک مبارز مقاومت ایتالیا را روایت میکند. این فیلم در ابتدا بین ایتالیاییها منفور بود چرا که به نوعی نمایشدهنده ترس و فرار از جنگ بود ولی وقتی عمیقتر و دقیقتر به آن نگاه میکنیم با نگرشی کاملا واقعی به موضوع نگاه کرده و همین نگرش کاملا واقعگرایانه باعث شد به موفقیت بینالمللی دست پیدا کند. برنده جایزه کن ۱۹۴۶ شد و جزو کاندیدهای بهترین فیلمنامه اسکار بود.
۱۶ – The Deer Hunter
این فیلم طولانی شاهکار بر اساس رمانی با همین اسم ساخته شده و روایتگر تاثیرات روانی جنگ ویتنام بر سربازان امریکایی است. یکی از این سربازها رابرت دنیرو است که با درخشش بینظیرش در این فیلم همه را مات و مبهوت میکند. این فیلم در پنسلیوانیا میگذرد. این فیلم تنها ۳۰ دقیقه از صحنههای جنگ در یک قفس بامبو در River Kwai را به نمایش میگذارد و بقیه فیلم به اثرات شدید روانی جنگ روی کاراکترهای اصلی میپردازد. شکارچی گوزن یک درام جنگی رمانتیک است و صحنههای فراموشنشدنی زیادی دارد. نامزد ۹ جایزه اسکار شد و ۵ جایزه را با خود به خانه برد.
۱۵ – The Weeping Meadow
داستان فیلم در سال ۱۹۱۹ میگذرد. جایی که تعداد زیادی از پناهندههای یونانی از اودسا جایی در مرز یونان پیدا میکنند و یک دهکده کوچک میسازند. ما داستان بزرگ شدن آدمهای داستان و مخصوصا بچهها را میبینیم تا جایی که جنگها دوباره گریبان آنها را میگیرند و غم عمیقی دوباره به کل فیلم تزریق میشود. این غم عمیق و فراموشنشدنی را آنجلوپولوس با نهایت ظرافت خلق کرده است. با اینکه این فیلم طولانی است و لحظات سکون زیادی دارد اما جزو شاهکارهای آنجلوپولوس و سینمای یونان است.
۱۴ – Glory
دنزل واشنگتن و مورگان فریمن دو بازیگر مطرح این فیلم جنگی هستند و داستان اتحاد امریکایی-افریقایی در جنگهای داخلی را به تصویر کشیده است. این فیلم به عنوان بهترین فیلم جنگی در مورد جنگهای داخلی آمریکا شناخته میشود و علاوه بر تصویری که از جنگ ارائه میدهد به خوبی میزان نژادپرستی علیه سربازان سیاهپوست را به خوبی نمایش داده است. دنزل واشنگتون برای بازی در این فیلم اولین اسکار عمرش را گرفت.
۱۳ – Dunkirk
دانکرک جزو بهترین فیلمهای نولان است و البته یکی از متفاوتترین فیلمهایی که این کارگردان نابغه ساخته است. جایی که هزاران سرباز بریتانیایی و ارتشهای متحدشان توسط نیروهای دشمن محاصره شدهاند. فیلم جایی میان ساحل و دریا روایت میشود و یک نمای تمامعیار از جنگ را با نگاه تیزبین نولان میبینید. حتی لحظههای سکوت که هیچ اتفاقی در فیلم نمیافتد هم هیجانانگیزند و یک نمونه کامل از فیلم جنگی مدرن را رقم زده است.
۱۲ – Platoon
این فیلم یک اتوبیوگرافی است. الیور استون خاطرات خودش در جنگ ویتنام را روی پرده آورده است. جایی که به عنوان یک سرباز جوان و البته سادهلوح بین تیراندازی گروهبانهای آمریکایی و ارتش ویتکنگها گیر افتاده است. این فیلم روح سوررئالیستی “اینک آخرالزمان” و نشانههای “شکارچی گوزن” را با کمدی تاریک “ژاکت تمام فلزی” ترکیب کرده است. کارگردان سعی کرده است تمام فضاهای جنگ را دقیقا مثل مدلی که خودش تجربه کرده پیاده کند. این فیلم نامزد ۷ جایزه اسکار شد و برنده ۴ اسکار شد. البته بازی ویلم دفو و جانی دپ در کنار یکدیگر هم جزو جذابیتهای این فیلم جنگی است.
۱۱ – Come and See
تروفو در مصاحبهای در سال ۱۹۷۳ گفت تقریبا تمام فیلمهای جنگی نوعی از طرفداری از جنگ را در خودشان دارند و کمتر فیلمی به معنای واقعی کلمه ضدجنگ است. اما الم کلیموف توانست زبانی را پیدا کند و به اوج برساند که در آن وحشت جنگ را با تمام وجودمان احساس میکنیم. او به جای نشان دادن کشتار و وحشیگریهای جنگ، روی صورت یک نوجوان ۱۲ ساله بلاروسی تمرکز میکند. جایی که او در یک محیط جنگی، در خرابهها و در میان ارتشها در حالتی شوکه و ناامید ایستاده است. در طول فیلم با لحظاتی از گذشته او هم مواجه میشویم ولی قدرت الم کلیموف در این است که تاثیر عمیق جنگ بر این شخصیت را با نهایت ظرافت به نمایش گذاشته است.
۱۰ – The Hurt Locker
این فیلم در مورد جنگ عراق است. جنگی که آمریکا و عراق درگیر آن بودند. یک گروه خنثیسازی بمب شخصیتهای اصلی آن هستند و یکی از موفقیتهای اصلی فیلم در نشان دادن تاثیرات احساسی، روانی و فیزیکی جنگ است. نکته جالب در مورد این فیلم میزان واقعی بودن آن است، تا جایی که یکی از ژورنالیستهایی که در زمان جنگ عراق در آنجا حضور داشت در مقالهای نوشت که با دیدن این فیلم دقیقا چیزهایی را دیدم که در طول جنگ بارها با آن مواجه شدم. این فیلم ۶ اسکار گرفت و جزو بهترین فیلمهای جنگی قرن بیست و یکم است.
۹ – The Battle of Algiers
این فیلم در استودیو فیلمبرداری نشده و تصاویر بیرونی آن در کافهها و محیطهای عمومی الجزایر گرفته شده است. فیلمی که داستان استقلال الجزایر از فرانسه را روایت میکند. نیروهای ضدشورش فرانسوی با شبکه زیرزمینی گسترده نیروهای مقاومت الجزایر مواجه میشوند و تمام این صحنههای خیابانی با جزئیات تمام به نمایش درآمدهاند. این فیلم آنقدر با جزئیات و کاملا دقیق سراغ ماجرا رفته است که به عنوان یک فیلم آموزشی از آن استفاده میشود.
۸ – Best Years of Our Lives
فیلم ویلیام وایلر در سال ۱۹۴۶ توانست برنده ۸ جایزه اسکار شود. داستان سه کهنهسرباز که از جنگ جهانی دوم برگشتهاند با حرارت تمام روایت میشود. داستان ورود این آدمها به جامعه و تاثیراتی که از جنگ گرفتهاند با چیزی که همه انتظارش را داشتند متفاوت است و ما پای روایتی عمیق از این ماجرا مینشینیم. این فیلم با اکثر فیلمهایی که در دهه ۴۰ ساخته شدهاند متفاوت است و سینمای جنگ را با مدل دیگری از روایت آشنا کرد که هنوز هم از آن استفاده میشود.
۷ – Schindler’s List
اسپیلبرگ از هولوکاست یک فیلم ساخته است و چون اسپیلبرگ کارگردان فیلم بوده فراتر از یک مستند و فراتر از یک فیلم خلق شده است. این فیلم داستان اسیرهای جنگی در چنگال سربازان آلمان نازی را روایت میکند. اسپیلبرگ همهچیز را به سادگی در کنار یکدیگر قرار داده است و حتی نیازی به دستکاری و جلوههای ویژه هم ندارد. یک فیلم سیاه و سفید که از نشان دادن هیچ چیزی نمیترسد. لیام نیسون در این فیلم در نقش یک منجی ظاهر میشود و نمای پایانی فیلم که ناگهان شاهد استفاده از رنگی غیر از سیاه و سفید هستیم جزو صحنههای فراموشنشدنی سینماست.
۶ – MASH
این فیلم عجیب که رابرت آلتمن ساخته، یک کمدی جنگی است. بله، از جنگ هم میتوان کمدی ساخت. آن هم یک کمدی مثل این فیلم که آنقدر در خون غلت میزند که نمایی زنده از جنگ به ما میدهد. حتی بیشتر از یک فیلم جدی جنگی، ما را با واقعیتهای جنگ روبرو میکند. داستان در جنگ کره جنوبی میگذرد و دو هیپستر به عنوان پزشک نظامی صحنههای هیجانانگیز این فیلم را خلق میکنند. فیلمی که شما را میخنداند ولی به خودتان میآیید و میبینید که عمق فاجعههای جنگی تا کجاست.
۵ – Paths of Glory
فیلمهای کوبریک معمولا قهرمان ندارند ولی در این فیلم که داستان جنگ جهانی اول را به تصویر کشیده با یک قهرمان مواجه میشویم. یک افسر فرانسوی که از سه فراری که به اعدام محکوم شدهاند دفاع میکند. همهچیز در این فیلم نقاب بیهودگی دارد. مردانی که در جنگ هستند، نظامیهایی که به دنبال ترفیع گرفتن هستند و حتی سربازان و مردم عادی هم نوعی از این بیهودگی را احساس میکنند. کوبریک در این بیهودگی یک طنز تهوعآور پیدا میکند و همهچیز را به شکلی بیمعنا تا انتها ادامه میدهد.
۴ – Apocalypse Now
اگر بخواهیم این فیلم کاپولا را صرفا به عنوان یک فیلم جنگی بررسی کنیم کاملا اشتباه است. او از یک آشوب فیلم ساخته است. او در درون یک آشوب بزرگ قصهای را روایت میکند. قصهای که خون از تک تک صحنههای آن میچکد. صحنه پایانی فیلم با بازی مارلون براندو جزو ماندگارترینهاست. این فیلم جنگ را به صورتی عریان و بدون نقاب به ما نمایش میدهد و هنر کاپولا در ساختن این روایت پرتب و تاب آن را به یک شاهکار بدل کرده است.
۳ – The Grand Illusion
در یک مصاحبه از اورسن ولز پرسیده میشود که اگر بخواهید دو فیلم را برای آیندگان ذخیره کنید کدامند؟ او میگوید: The Grand Illusion رنوآر و … یک چیز دیگر. فیلم در جبهههای جنگ نمیگذرد و کمپ زندانیان و ماجراهای آن به تصویر کشیده شدهاند. رنوآر در این درام به زندگی انسانهای عادی یا غیرنظامیها در دوران جنگ پرداخته است. جنگ نوعی همدلی بین انسانها میسازد و ما در این فیلم شاهد آن هستیم که چطور افرادی با تفکر متفاوت و فرهنگهای متفاوت در زمان جنگ با یکدیگر همدلی دارند، چیزی که در زمان صلح خیلی کم اتفاق میافتد.
۲ – Full Metal Jacket
شاهکار دیگری از استنلی کوبریک که در نهایت همه ما را شکست میدهد. فیلم داستان تبدیل انسانها به ماشین کشتار است. ما صحنههای کشتار را میبینیم و حتی آموزشها و نحوه کشتن را هم کاملا دقیق و با جزئیات مشاهده میکنیم، اما این چیزی نیست که کوبریک به دنبال آن است. او با نشان دادن صحنههایی که غیرواقعی به نظر میرسند ما را با واقعیت جنگ روبرو میکند. او ما را برای دیدن صحنههای کشتار آماده میکند و تا جایی پیش میرود که ما را دستبسته جلو تصویر قرار میدهد و نمیتوانیم از چیزی که میبینیم و واقعیت دردناک آن جدا شویم.
۱ – Saving Private Ryan
هیچکس ۲۵ دقیقه اول این فیلم را فراموش نمیکند. ۲۵ دقیقه از گلوله، خون، کشتار، ترس و وحشت که در زمان حمله به ساحل نرماندی روی قاب تصویر آورده شده است. این ۲۵ دقیقه شبیه یک شعر است. مهم نیست چند بار این فیلم را دیدهاید، احتمالا هر بار با دیدن این صحنهها وحشتی شما را در بر میگیرد. بعد از تمام شدن این دقایق نفسگیر فیلم هیچ اوجی نمیگیرد و همهی ما در این دقایق سهمگین جا میمانیم. این فیلم از دیدگاهی اخلاقی به جنگ نگاه کرده است و روحیه جنگی را با وحشیگریهای جنگی در یک ترازوی اخلاقی قرار داده است. این فیلم به گفته بسیاری از منتقدان بهترین فیلم جنگی تاریخ تا این لحظه است.
شما کدام فیلمها را به این لیست اضافه میکنید؟
۳۰ فیلم برتر جنگی را با هم بررسی کردیم. فیلمهایی که بیشتر از آنکه به جنگ بپردازند به انسانها پرداختهاند. جنگ وحشتناک است و این فیلمها وحشت جنگ را به خوبی روی قاب تصویر نمایش دادهاند. حالا شما بگویید: بهترین فیلمهای جنگی از نظر شما کدامند؟ کدام فیلمها را به این لیست اضافه میکنید؟ حتما در کامنتها برای ما بنویسید.
نجات سرباز رایان، ژاکت تمام فلزی و توهم بزرگ سه فیلم برتر جنگی هستند.
این فیلمها بیشتر روی زندگی انسانها قبل و بعد از جنگ و یا در حین جنگ تمرکز میکنند و ممکن است حتی یک صحنه جنگی هم نداشته باشند.
نظرات